گزارش دومین نشست مجازی پروژه «ایران فراسوی مرزها» (آشنایی با ایران‌شناسان)

۲۷ دی ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۱ کد : ۲۰۳۵۷ اخبار
تعداد بازدید:۱۲۳۶

دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری بنیاد دایره المعارف اسلامی و رایزنی فرهنگی ایران در لبنان دومین نشست مجازی پروژه «ایران فراسوی مرزها» (آشنایی با ایران‌شناسان) را روز چهارشنبه 24 دی 1399 برگزار کرد. این نشست که با حضور نعیمه شکر (لبنان)، محمدمهدی شریعت‌مدار (ایران)، محمد صرخوه (کویت)، حبیب فیاض (لبنان)، عباس خامه‌یار (ایران)، فراس الحلباوی (سوریه) و غلامعلی حداد عادل (ایران) به صورت مجازی برگزار شد، به نکوداشت شخصیت علمی دکتر دلال عباس (استاد ادبیات تطبیقی و ادبیات فارسی- دانشگاه لبنان) اختصاص داشت.

دکتر دلال عباس، متولد روستای کوثریه السیاد در منطقة جبل عامل جنوب لبنان (1947)، بانوی فارسی‌پژوه و مترجم لبنانی که دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه لبنان گذراند و دکتری خود را از دانشگاه تهران اخذ کرد، هم‌اکنون استاد دانشگاه لبنان است و دارای بیش از 20 کتاب تألیفی و ترجمه در زمینۀ ادبیات، فلسفه، دین و سیاست است. از جمله آثار ترجمه شده توسط او از زبان فارسی به عربی می ‌توان به «تدیّن و نفاق به زبان گربه و موش» (کتاب موش و گربۀ شیخ بهایی)، «زن در اندیشۀ شهید مطهری»، «قبض و بسط شریعت» از دکتر عبدالکریم سروش، اشعاری از نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، خسرو گلسرخی، سهراب سپهری و داستان‌هایی از صادق هدایت و محمدعلی جمال‌زاده اشاره کرد. همچنین او دارای تألیفاتی از جمله: زن در اندلس، آینه تمدنی که دمی درخشید و فرونشست ، نصرت أمین؛ مجتهدی دانشمند در روزگار سختی، شیخ بهایی؛ ادیب، فقیه و دانشمند، زبان عربی و اصطلاحات علمی؛ اصطلاحات ترجمه به عربی در دوره عباسی است.

***

در ابتدای نشست دکتر شکوه حسینی (مدیر دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، ضمن خوشامدگویی به میهمانان و حاضران در جلسه، گفت: مفتخرم از سرکار خانم دکتر دلال عباس، استاد ادبیات تطبیقی و ادبیات فارسی دانشگاه لبنان به خاطر حضورشان در این محفل تشکر کنم و مراتب خرسندی خود را از اینکه افتخار یافته‌ایم جلسه‌ای هرچند کوچک در بزرگداشت شخصیت علمی و فکری ایشان برگزار کنیم، ابراز دارم. خاطرنشان می‌کنم که دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مدتی است که در پروژه‌ای با عنوان «ایران، آن سوی مرزها» در تلاش است تا به بازتاب نمادها و شخصیت‌های ایرانی در خارج از ایران و نیز معرفی استادان و پژوهشگران غیر ایرانی بپردازد که در زمینۀ فرهنگ، ادبیات و اندیشه ایرانی فعالیت می‌کنند. افتخار داریم که در این جلسه با همکاری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بیروت و بنیاد دائره المعارف اسلامی برگزار می‌شود، میزبان یکی از نام‌آشناترین استادان و مؤثرترین شخصیت‌های عرب باشیم که به حق حلقۀ وصلی میان فرهنگ ایرانی و عربی است و سال‌ها در راه معرفی فرهنگ و اندیشۀ ایرانی به دانشجویان، پژوهشگران و استادان عرب و به‌ویژه لبنانی تلاش و مجاهدت کرده است. دست روزگار زمانی دکتر دلال عباس را به ایران کشانید و او سال‌هایی چند در این دیار رحل اقامت افکند و در دریای بیکران اندیشه و ادبیات این سرزمین غوطه‌ور شد و مرواریدی چند از صدف عرفان و تصوف و اندیشه و ادب آن برچید و به مشتاقان این فرهنگ در گوشه و کنار جهان گستردۀ عرب ارزانی داشت. با توجه به تعداد قابل توجه سخنرانان گرامی ترجیح می‌دهم معرفی ابعاد مختلف این شخصیت را به بزرگوارانی بسپارم که دعوت ما را پذیرفته‌اند و در این محفل مجازی از سخنانشان بهره‌مند خواهیم شد.

***

سخنران نخست این نشست، عباس خامه‌یار، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بیروت بود که ضمن ابراز خرسندی از همکاری این مرکز با پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بزرگداشت این شخصیت برجستۀ علمی و فرهنگی به ابعاد شخصیت و آثار او اشاره نمود و اهمیت برخی آثار او را دربارۀ معرفی شخصیت‌های ایرانی، به ویژه بانوی مجتهده نصرت امین به جهان عرب خاطرنشان ساخت.

***

سخنران دوم این نشست، محمد مهدى شریعتمدار، دانش‌آموخته اقتصاد و حقوق، نویسنده، مترجم و فعال فرهنگى و رسانه‌اى، قائم مقام سابق اتحادیه رادیو و تلویزیون هاى اسلامى و رایزن پیشین فرهنگى ج. ا. ایران در لبنان بود؛ او در آغاز گفت: تقدیر چنین بود که دانش آموخته زبان و ادبیات عربى در حساس ترین مقطع تاریخ معاصر و دوران مبارزات و پیروزى انقلاب به ایران بیاید و با نام شیخ بهایى آشنا شود و درباره اش پایان نامه دکترا بنویسد و همچون او در تعاملات فرهنگى دو کشور بکوشد. معرفى ادبیات معاصر ایران، آشنایى با ادبیات و فرهنگ و سیاست و ارزش هاى ملى، دینى و انقلابى ایران و تمدن اسلامى و توجه به تکثر و تعدد آراى دینى و سیاسى در ایران و معرفى آن به جهان عرب از مهم ترین ویژگى هاى اوست.

او ادامه داد شاید دلال عباس آغازگر معرفى شعر و داستان و رمان و ادبیات معاصر ایران به جهان عرب باشد که سابقه آشنایى با سرآمدان ادبیات کلاسیک همچون حافظ و خیام و سعدى و فردوسى داشته است.

وی افزود: تنوع آثار او از تألیف و ترجمه کتب و مقالات علمى و عمومى و راهنمایى رساله ها و انجام سخنرانى‌ها از دیگر خصوصیات تلاش علمى نیم قرن از زندگى پربار اوست. در حوزه تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران، آثارش درباره شیخ بهایى و مقالات متعددش در مجله مطالعات ادبى و توجه به روابط فرهنگى ایران و جبل عامل او را متمایز مى کند. او معتقد است که هر که شعر فارسى نخوانده فرهنگ اسلامی‌اش ناقص است.

پژوهش هاى دینى و قرآنى مانند قرآن و شعر، داستان در قرآن و ترجمه چندین اثر در حوزه معارف دینى از نویسندگان ایرانى نشان از تلاش او در پاسداشت ارزش هاى دینى و بیان ارتباط ادب و دین دارد. او هم تربیت شده مادرى نیکو و هم خود یک مربى است و در آثارش به مسایل تعلیم و تربیت نیز مى پردازد و براى دانشجویانش، علاوه بر استادى، همواره مادرى مهربان نیز بوده است. اهتمام به زنان در آثارش موج مى زند. زن در اندیشه مطهرى، زن در جامعه ایرانى، حقوق زن در اسلام، زن اندلسى، زن در عصر جاهلى و کتاب ماندگارش درباره بانو نصرت امین از جمله این آثار اوست.

شریعت‌مدار در پایان اشاره کرد که دکتر دلال عباس در عرصه سیاست نیز از خاطرات مرحوم هاشمى رفسنجانى و درباره امام موسى صدر، مساله فلسطین، اسلام گرایى و ولایت فَقِیه آثارى ترجمه کرده است. راهنمایى رساله‌ها و بعضى کارهاى مشترک با نویسندگان ایرانى و سخنرانى و حضور در همایش ها از جمله کارهاى دیگر اوست. استادى پرتلاش که آثار جاودانى از خود بجا گذاشته و خود هم اثر ماندگارى در تعاملات فرهنگى ایران و عرب داشته است. با امید به این که دلال عباس، استاد و مادر معنوی‌ام همواره بدرخشد و سربلند بماند و سالهاى سال بزید و همگان از فیض وجود او بهره مند و از خرمن دانش او خوشه ها بچینند.

***

سخنران سوم، این نشست، دکتر نعیمه محمد شکر از کشور لبنان و دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه لبنان و استاد همین دانشگاه بود. از جمله آثار او می‌توان به کتاب نقد سمفونی پنجم نزار قبانی؛ نمونه موردی مجموعه «لا»، کتاب زبان و ادبیات فارسی، ترجمۀ رمان سرزمین سوخته احمد محمود، کتاب نگاهی نو در ادبیات تطبیقی، کتاب عشق در شعر محمد علی شمس الدین، کتاب درسی فارسی 1 و 2، ترجمه پروژه «فلسطین از نگاه موسی صدر»، پروژه «جنبه‌های مقاومت در شعر عزالدین المناصره»، پروژه «بررسی تطبیقی الفونس لامارتین و نیما یوشیج» و پروژه «نشانه شناسی غربت در رمان لؤی زیتون اشاره کرد.

دکتر نعیمه شکر سخنرانی خود را بر اساس دو محور پیش برد؛

1. او با اشاره به اهمیت ترجمه و گشایش نسبت به دیگر فرهنگ‌ها از طریق بررسی دستاوردهای علمی پروفسور دلال عباس در زمینۀ ترجمه از فارسی به عربی به دلیل درک وی از اهمیت ارتباط میان ادبیات فارسی و عربی و فراهم نمودن راه‌هایی مؤثر در زمینه‌های مختلف فکری، اجتماعی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، علمی و ادبی برای نزدیک‌کردن دو فرهنگ متفاوت و بازسازی پل‌های ارتباطی تاریخی- فرهنگی میان دو ملت به نقش بارز وی در برگردان آثار بسیاری از ادبیات فارسی به عربی با این باور به تکامل ادبیات یک ملت با برقراری ارتباط معنادار و مبتنی بر روابط انسانی میان ملت‌ها و دولت‌ها پرداخت.

2. همچنین او به معیارهای این کنش‌گری (حسن انتخاب و موضوع) پرداخت. او بیان کرد دکتر دلال عباس با درک میزان مؤثر نقشی که ترجمه می‌تواند در انتقال آثار ادبی فارسی به عربی ایفا کند، موضوعاتی را با نگاهی واقع‌گرایانه از این ادبیات برگزیده و با ترجمه‌های دقیق و زبانی بلیغ و ذهنیتی عمیق توانسته است گوهر مفاهیم و مضامین بدیع را در آن‌ها برملا کند.

دکتر نعیمه شکر همچنین به شمّه‌ای از چشمه‌سار ترجمه‌های دکتر دلال عباس اشاره کرد؛ او گفت دکتر دلال عباس آثار ارزنده‌ای را ترجمه نموده از جمله: پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش نوشتۀ «شیخ بهایی» که در قالب کتاب پژوهشی به عربی با نام التدین والنفاق بلسان القط والفأر منتشر شده و مورد توجه نویسندگان و مترجمان برجسته قرار گرفته است و به گواهی استادان و ادیبان متخصص به عنوان حلقۀ وصلی میان لبنان و ایران در گوهر نثر و شعرفارسی عمیق شده و زوایای پنهان آن را برملا ساخته است. هم‌چنین اشعار «پروین اعتصامی» که به شکلی عمیق به پدیدۀ فقر و ستم اجتماعی پرداخته و اشعار «نیما یوشیج» و دیگر شاعران پارسی که دستمایۀ صدها مقاله گردیده که گنجینۀ گرانسگی را برای دائره المعارف اسلامی فراهم آورده و جایگاه بارزی را برای ایشان در این زمینه رقم زده است تا جایی که ترجمه کتاب‌هایی نظیر ولایت دمکراتیک فقیه، اسلام و مسلمانان در فرانسه و چالش آزادی و بندگی و... به ایشان سپرده شده است. در پایان به قوت تسلط پروفسور دلال عباس در برگردان متن با توجه به لایه‌های مختلف و رمزگشایی آن اشاره شود که با گوهر متن سازگاری دارد و در سطحی عالی و به دور از جانبداری به انتقال اندیشه‌های درون متن می‌پردازد و به واقع، حقیقت و روح متن فارسی را به زبان عربی منتقل می‌کند.

***

چهارمین سخنران نشست، محمد صالح محمد صرخوه، شاعر کویتی سخنان خود را به شرح زیر ایراد کرد؛

«من قصد ندارم دربارۀ مادر معنوی‌ام، دکتر دلال عباس، از منظر آکادمیک سخن بگویم بلکه می‌خواهم از او به عنوان یک الگو صحبت کنم.  همگان می‌دانند که در فروپاشی اقتصادی و سیاسی کشورها، فرهنگ نیز قربانی می‌شود، یعنی به جای زایش و تولید، تبدیل به فرهنگی مصرفی و مقلد می‌گردد و این به سبب از دست رفتن خودآگاهی انسان‌های جوامع مختلف در مقابل فروپاشی اقتصادی و تحت تأثیر قرار گرفتن زندگی سیاسی و اجتماعی آن‌هاست. ما نیز در جامعۀ خود شاهد این دنباله‌روی فرهنگی نزد شاعران و نویسندگان هستیم. هم‌چنین شاهدیم که آدم‌ها قدرت تشخیص و ارزیابی خویش را از دست می‌دهند و نمی‌توانند میان سره و ناسره تمایز قائل شوند و متأسفانه کسانی هم راهرو ایشان می‌گردند. در واقع آن گونه آدم‌ها جایگاهی در دل مردم می‌یابند و مردمِ بی‌اعتماد به خویش، گم‌شده‌شان را در آنها می‌یابند و این گونه احساس ارزش داشتن پیدا می‌کنند.

پیش از آن که با خانم دکتر دلال آشنا شوم، متأسفانه می‌انگاشتم که زنان هیزم و شعله‌ور کنندۀ روحیه مصرفی و رکن رکین تمدن سرمایه‌داری هستند. اما پس از آشنایی و هم‌کلامی هر روزه با ایشان، به نمونه‌ای دست یافتم که همسانی را برای او در روزگارمان نمی‌یابم. شاید او مشابه زنان قرطبه باشد که در کتاب‌های تاریخ آمده‌اند. زنانی کنش‌گر، متین، شاعر و ادیب. البته از این تقسیم بندی میان زن و مرد عذرخواهم اما آنچه در رفتار ایشان یافته‌ام دوری از مصرف‌گرایی پوشالی و پرهیز از اختلاط به معمول جامعه است.

دکتر دلال عباس بیش از شعر، داستان، رمان و ادبیات، عقلانیتی متمایز دارد که آزادانه در ایدئولوژی‌های گوناگون سیر کرده است. دکتر دلال جدا از مناقشات موجود میان شعر کلاسیک و مدرن، دربارۀ شعریت قرآن کریم سخن می‌گوید که نه موزون و مقفی است و نه ویژگی‌های شعر سنتی و کلاسیک را دارد و نه بر نمط بحرهای خلیلی سروده شده است. ایشان درهای تازه‌ای را به شعر و زبان مدرن گشوده که تاکنون این‌گونه مورد توجه قرار نگرفته بوده است.

نکته دومی که مایلم به آن اشاره کنم رابطه شخصی من با ایشان است. من با ایشان در جشنوارۀ «گفت‌وگوهای فرهنگی» یا «گفت‌وگوی جوانان ایرانی و عرب» آشنا شدم که حدود چهار سال پیش در مشهد برگزار شد و تجربۀ معنوی بزرگی برای من بود. در میان بحبوحۀ آمدوشدها و گفت‌وگوهای شبانه، دکتر دلال عباس نظاره‌گری خاموش در گوشه‌ای از لابی هتل بود و من از خود می‌پرسیدم چه در دل می‌تواند داشته باشد. آشنایی من با ایشان احساس عمیق مادر و فرزندی به من داد و از آن موقع همواره شعرهایم را بازنگری می‌کند و با تیغ نقدش می‌پالاید. در پایان برای ایشان طول عمر و نیک‌بختی آرزمندم.»

***

سخنران پنجم این نشست، محمد فراس الحلباوی، از کشور سوریه، دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی از  دانشگاه تهران و مترجم آثاری از فارسی به عربی بود که سخنرانی خود را با عنوان «دلال.... نگاره‌ای انقلابی، سالکی عارف» ایراد کرد که در ادامه خواهد آمد؛

«آن‌گونه که استاد دلال برایمان روایت کرده او در دوران ظهور سپیدۀ انقلاب در آسمان ایران در آنجا حضور داشته و امواج متلاطم جنبشی که دژ مستحکم ستم و استبداد را فرو ریخته از نزدیک نظاره‌گر بوده است، زمانی که غریو فریاد انقلابیون پایه‌های ظلم و استعمار را فروریخته و اندیشه و فرهنگ و معارف را دیگرگون ساخته است. آن زمان که انقلابی‌ها شعر عارفانۀ حافظ را عاشقانه سرمی‌دادند که

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است            آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

و شعار ارزشمند: دیو چو بیرون رود فرشته درآید.

شعری که عصاره جنبش و تحول شناختی برای سالکی است که پرده‌های تاریکی را می‌زداید. ملت ایران این بعد عارفانه را تبدیل به پروژه‌ای انقلابی تمدنی کردند تا عدالت را محقق سازند و دست بندگی و بهره‌کشی را کوتاه کنند تا به قول حافظ نور فرشتگان، مکان ظلمانی شیطان را روشن سازد.

دلال این مسافر جبل عامل این حوادث را با تمامی احساسات و عواطفش زندگی کرد و تا آنجا به همذات پنداری با آن رسید که با شیخ بهایی آشنا شد که او نیز اتفاقا از جبل عامل آمده بود. او به تأسی از سلوک شاعرانه ایرانیان به زبان حافظ شیرازی که

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن              ظلمات است بترس از خطر گمراهی

شیخ بهایی را استاد و مراد خویش در این راه قرار داد و با او چنان انس گرفت که گاهِ بازگشت به وطن پروژۀ شناختی خود را با همان شور و حال ادامه داد و به ثمر رساند.

دلال راه نیاکان خود را  ادامه داد که زمانی با فروریختن سد مأرب، سرزمین حجاز را ترک گفتند و در جبل عامل (سرزمین شهیدان و عالمان) سکنی گزیدند. روحیه انقلابی او هم‌چنین وام گرفته از کوچ نشین دیار ربذه است که مولایش که از کودکی با کلامش دمخور بود- خطاب به او فرمود:

"اى ابوذر! تو براى خدا خشم گرفتى. بنا بر این به همان کسى که براى او خشم گرفتى امیدوار باش. این مردم در دنیاى خود از تو ترسیدند، و تو بر دینِ خویش از آنان ترسیدى. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند. بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان برایشان ترسیدى رو به گریز در آر..." پس خشم و روح انقلابی ابوذر برخاسته از همان عالمان و شهیدانی است که موجب گره خوردن دلال با شیخ بهایی شدند.

دکتر دلال نوشتن و ترجمه را نیز عملی انقلابی می‌داند و از قرآن و شعر سخن می‌گوید که او از سرچشمۀ آنها سیراب گشته و طوفان عشق در وجودش فوران نموده که "هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم"

یا دیگر سرودۀ حافظ که

عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ           قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت

وی از دیگر سو با داستان بی مثال یوسف در قرآن دمساز شد که مالامال از تصاویر وصل و هجران در عشق و ادب ایرانی است. 

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور           کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

یوسف در نگاه او نماد روحی زیباست که به امر پروردگار هبوط کرده و از دامان او جدا افتاده است و احساس غربت و فراق می‌کند به معشوقی ازلی:

دل هرجا رود اما عشق همان عشق به معشوق اولی است

چه منزل‌ها طی نموده عاشق و هیچ کدام جای مأمن نخستینش را نمی‌گیرد.

یوسف مورد حسد برادران قرار گرفت و مراحلی دشوار را در پستی و بلندی روزگار گذراند، آن گونه که عطار و سهروردی از هجران و وصال او برایمان بازگو کرده‌اند.

خانم دلال از پرندگانی برایمان سخن گفته که عزم کوچ کردند و کوه‌ها و دشت‌ها را طی نمودند و شمار بسیاری تعلل کردند یا مشکلات سفر آنان را از پرواز به سوی مقصد بازداشت و در نهایت، جز اندکی با طی هفت شهر عشق به گفتۀ عطار و کوه‌های دوازده گانه به قول سهروردی، بنیان‌گذار حکمت اشراق، به سرمنزل مقصود نرسیدند. و شاید جبل عامل یکی از این منزلگاه‌ها بوده برای پرندگانی که استاد دلال حکایتشان را برای ما روایت کرده و چه بسا خود نیز همسفر این مرغان بوده باشد.»

***

پس از وی، دکتر حبیب فیاض، دانش‌آموختة دکترای فلسفه اسلامی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران، استاد فلسفه دانشگاه لبنان سخنران خود را بر اساس پنج محور 1. منش تربیتی و اخلاقی دکتر دلال عباس 2. عرفان و تصوف فطری در شخصیت او 3. زندگی علمی و پژوهشی وی 4. نقش او در ایجاد ارتباط فرهنگی و فکری میان ایران و جهان عرب 5. نمونۀ زن مسلمان اندیشمند، کنش‌گر و دارای آثار متعدد ارائه کرد. او بیان داشت:

«پیش از آغاز سخن باید بگویم در تمامی سال‌های اقامتم در ایران فقط یک یا دوبار ایشان را دیدم اما هرگز نمی‌توانم دکتر دلال عباس را به عنوان یکی از اجزای اصلی انگاره‌ام دربارۀ ایران از خاطراتم جدا کنم و این شاید به عمق دلبستگی ایشان به ایران و تسلطش بر ابعاد فکری و اجتماعی این کشور بازگردد.

اما دربارۀ محور نخست باید بگویم ایشان به عنوان مادر و مربی دارای نظامی فکری و فرهنگی است که از یک سو با مادرانگی و خانواده گره می‌خورد و از سوی دیگر به ابعاد علمی، پژوهشی و آکادمیک بازمی‌گردد که این هر دو بعد در نهایتِ اخلاص و شفافیت و مجاهدت تا رسیدن به کمالی آرمان‌گرایانه است.

پس از سال‌ها گذران عمر در بحث و درس و مشاهده‌گری نسبت به واقعیت‌های اجتماعی در لبنان و دیگر کشورها، به این نقطه اساسی دست یافته‌ام که مادرانگی زن است که به طور مستقیم و غیرمستقیم و از رهگذر تربیت، تمدن را می‌سازد.

اما دربارۀ شخصیت آکادمیک دلال عباس، به عنوان یک همکار، بی اغراق می‌گویم تاکنون استادی ندیده‌ام که تا این اندازه نسبت به منافع دانشجویان پافشاری داشته باشد. او به معنای واقعی کلمه خدمتگزار دانشجویان در درس و آموزش است و در راه خدمت به دانشجویان از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند.

از سوی دیگر، ارتباط او با دانشجویان فقط در درس و آموزش خلاصه نمی‌شود و ایشان از تجربیات دکتر دلال عباس در زندگی نیز برخوردار می‌شوند. این منش را هم در مدیریت ایشان در زمانی که مدیر دبیرستان بود می‌بینیم و هم در سطح دانشگاه.

در بعد فکری به طور خلاصه می‌توانم روی سه نقطه تمرکز کنم: اولا: ادبیات. دکتر دلال عباس شاعر نیست اما تمامی ویژگی‌ها و ابزار یک ادیب درجه یک را در جهان عرب داراست و به لحاظ فکری می‌توان او را یکی از ادبای جهان عرب به شمار آورد. ثانیا: بعد تاریخی. مراد من از تاریخ روشی است که دکتر دلال در کنکاش‌های خود دارد. او هیچ پدیده‌ای را بدون مراجعه به ریشه‌های تاریخی آن بررسی نمی‌کند و شاید این امر ناشی از تأثیری باشد که او از منش پژوهشی ایرانی گرفته است، زیرا ایرانیان عموما با بازنگری ریشه‌ها و اجزای یک موضوع آن را بررسی می‌کنند. شاید هم دلیل دیگری داشته باشد و آن حلول شخصیت شیخ بهاءالدین عاملی در شخصیت دکتر دلال عباس باشد و او این متدولوژی تاریخی را از شیخ بهایی وام گرفته باشد. ثالثا: ترجمه. همان‌گونه که دکتر حداد عادل اشاره کردند، اگر دکتر دلال نبود، امکان نداشت دانشنامه جهان اسلام به شکل کنونی درآید.

من به ضرس قاطع می‌گویم که دکتر دلال عباس پل ارتباطی مستحکمی میان ایران و جهان عرب در سطوح مختلف فرهنگی، فکری و ادبی است و اگر وجود او نبود این ارتباط ایجاد نمی‌شد. افزون بر آن، ایشان نقشی ارشادی نیز برای ده‌ها دانشجو و پژوهشگر عربی ایفا کرده و می‌کند که در سایۀ آموزش و راهنمایی او به مسائل فکری و ادبی ایران پرداخته‌اند.

آخرین محوری را که می‌خواهم به آن بپردازم، مربوط به شخصیت معنوی دکتر دلال عباس است که بدون ورود به جزئیات باید بگویم که ایشان دارای روحیه‌ای انقلابی است، بدان معنا که تلاش می‌کند تا وضعیت موجود مقلد و سطحی را تغییر دهد. او دارای نیرویی مثبت از نوع متصوفانه است که نمی‌دانم فطری است یا حقیقتا دستی در عرفان و تصوف دارد.

در کنار این فیض بیکران، محبت و صبوری و آمادگی ایشان برای هر آزمونی او را در تمامی ناملایمات حفظ کرده و سربلند نموده است. برای من دکتر دلال عباس آمیزه‌ای از گذشته و اکنون، اندیشه و عمل، ادبیات و پژوهش، کشف و درک، و ثابت و متحول است.»

***

سخنران هفتم این نشست دکتر حداد عادل، استاد دانشگاه تهران، رئیس دانشنامه جهان اسلام و رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی بود. او با اشاره به این که بنیاد دایره المعارف اسلامی تا کنون 28 جلد از (دانشنامه جهان اسلام) به زبان فارسی منتشر کرده که 12 جلد از آن به عربی ترجمه شده است، بیان کرد که همه این 12 جلد زیر نظر خانم دکتر دلال ترجمه شده است. همچنین او بیان کرد از حدود 3200 مقاله این دانشنامه حدود 1000 مقاله را خود ایشان ترجمه کرده‌اند و مابقی مقالات نیز تحت نظارت ایشان ترجمه شده است. وی در پایان اشاره کرد که ایشان حلقه ارتباط محکمی میان فرهنگ ایران و عربی و از سرمایه‌های بزرگی است که بایستی وجود او را پاس داشت.

***

سخنران هشتم و پایانی این نشست دکتر دلال عباس بود که از ابتدا در نشست حضور داشت و سخنرانی خود را با عنوان «داستان من با زبان فارسی و ایران» ایراد کرد:

«داستان من با زبان و ادبیات فارسی و ایران و فرهنگ آن از اینجا شروع می شود، زمانی که اواخر دهه شصت قرن بیستم میلادی دانشجوی دانشگاه لبنان در رشته زبان و ادبیات عرب بودم، به طور میانگین هفته ای دو ساعت زبان فارسی می خواندیم. استاد ما دکتر احمد لواسانی بود. روش تدریس وی و اطلاعات اضافی که به آن می‌افزود باعث شد تا عاشق این زبان و شعرایی بشوم که برخی اشعارشان را شنیده بودم. آرزویی بود که تحقق آن آسان نبود، آن هم اندیشه مسافرت در آن زمان به ایران و ادامه تحصیل. لذا تحصیلات تکمیلی خود را در رشته ادبیات اندلس دنبال کردم و موضوع ایران و زبان فارسی را فراموش نمودم.

پس از گذشت ده سال و درست دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تقدیر این بود که آرزوی دیرینه من محقق شود. در اواخر سال 1976م در بحبوحه جنگ داخلی لبنان و تجاوزهای اسرائیل به جنوب که ساکن آنجا هستیم، به اتفاق همسرم به ایران رفتیم. همسرم از سوی یک شرکت آلمانی برای کار به آنجا رفت و من نیز با هدف ثبت نام در دکتری رفتم.

برای نخستین بار در ایران بود که نام بهاء الدین عاملی به گوشم خورد، لذا از همان زمان تصمیم گرفتم تا موضوع پایان نامه دکتری من باشد و کار را با جمع آوری اطلاعات و اسناد آغاز کردم. همزمان نیز پیگیر حوادث جاری در ایران در آن مرحله تاریخی و حساس پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بودم. لذا با مقدمات و تمام جزئیات آن از نزدیک آشنا شدم. مالک ساختمانی که در آنجا سکونت داشتیم، از طرفداران انقلاب اسلامی بود و از او اطلاعات بسیاری را از اوضاع جاری دریافت نمودم. یک ماه پیش از بازگشت امام به ایران، ما به جنوب لبنان که همچنان از سوی اسرائیل مورد تجاوز قرار گرفته بود، بازگشتیم. دو سالی که در تهران زندگی کردم، این فرصت را برای من ایجاد کرد تا نسبت به اوضاع فرهنگی، سیاسی و تاریخی آنجا از طریق تلویزیون و به ویژه تلویزیون آموزشی، مطالعه روزنامه ها و گفت‌وگو با اساتید، دانشجویان، همسایه ها، عموم مردم و خارجی‌ها آشنا شوم.

در لبنان نیز مطالعه و تحقیق پیرامون بهاء الدین عاملی را دنبال کردم و شروع به ترجمه متون تاریخی و ادبی مرتبط با موضوع پایان نامه‌ام کردم. این پایان نامه را در لبنان و با راهنمایی استادم مرحوم دکتر احمد لواسانی به پایان رساندم.

و پس از آن، بر خود واجب دانستم که آن چه را از ایران، انقلاب و فرهنگش می دانم به کسانی که به ایران توجه دارند اما زبان فارسی را نمی دانند اطلاع دهم یا اندیشه های غلط درباره ایران و انقلاب اسلامی موجود در اذهان را تصحیح کنم. شیخ بهایی نیز به عنوان حلقه اتصال میان من و ایران اسلامی باقی ماند. این شخصیت تفاوت میان جریان های فقهی و مفهوم عملی جهت تشخیص ظاهر و باطن اسلام را آموخت. او محور جریان اجتهادی در ایران به شمار می‌رفت که میراث شهید اول و دوم که از جبل عامل بودند را با خود به همراه داشت و استادِ ملاصدرا و محسن فیض کاشانی نیز بود. این جریان اجتهاد در اسلام که علمای جبل عامل پایه‌های آن را در ایران استوار کردند، همانی است که امام خمینی و آقای خامنه‌ای به آن منتسب هستند. شیخ بهایی همچنین حلقه اتصال میان من و شعرای عرفانی بود که از آنها تأثیر گرفته بود و نیز انقلاب اسلامی باعث شد تا اندیشه جنگ همیشگی میان حق و باطل و میان پیامبر اکرم با گردنکشان قریش، و میان حسین علیه السلام با یزید و میان ونزوئلا با آمریکا شیطان بزرگ، تقویت گردد.

***

در پایان این نشست دکتر شکوه حسینی (مدیر دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) بعد از جمع‌بندی و تشکر از شرکت‌کنندگان در این نشست متن تقدیر دکتر حسینعلی قبادی، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را برای حاضران قرائت کرد:

«استاد گرامی سرکار خانم دکتر دلال عباس

پس از سال‌ها تلاش شایسته و پی‌گیر سرکارعالی برای پیوند میان فرهنگ و زبان فارسی و عربی، توفیق آن را یافته‌ایم تا در محفلی هرچند کوچک، روزنه‌ای به سوی آثار ارزشمندتان بگشاییم و دمی در کنار شما و دوستدارانتان از این سرمایۀ معنوی در گنجینۀ گرانسنگ فرهنگ و ادبیات فارسی و عربی سخن بگوییم.

عمری باید تا ارزش عمرها را بنگاریم و بر زبان آوریم.

سلامت و سربلندی‌ شما و تمامی استادان گرانقدر و پایندگی و پویایی فرهنگ ایرانی و عربی، دو بازوی توانمند تمدن اسلامی را آرزومندیم.»

فیلم این نشست را نیز می‌توانید از اینجا مشاهده و دانلود کنید.


نظر شما :