انتشار کتاب خلاصه مقالات اولین «همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» دانشگاه کاشان
انتشار کتاب خلاصه مقالات اولین «همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» دانشگاه کاشان
هشت چکیده مقاله از مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در کتاب «خلاصه مقالات اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» منتشر شد.
اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ در دانشگاه کاشان با همکاری مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید و از کتاب «خلاصه مقالات اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» نیز در روز همایش رونمایی شد.
کتاب «خلاصه مقالات اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» شامل ۱۹۶ چکیده مقاله است که از بین ۲۵۰ چکیده مقاله ارسالی به همایش توسط کمیته علمی همایش پذیرفته شدهاند.
هشت چکیده مقاله ارسالی از سوی پژوهشگران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این کتاب منتشر شده است که آنها را مرور میکنیم:
تاریخ فرهنگی؛ رویکردی میان رشته ای برای خلق نوآوری در دانش تاریخ
دکتر محمدامیر احمدزاده
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
تاریخ فرهنگی متاثر از چرخش فرهنگی که در دهه ۱۹۷۰م رخ داد، شکل گرفته است. این رویکرد ترکیبی از مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و جامعه شناسی است و قابلیت کاربست آن در مطالعات تاریخی وجود دارد. مساله پژوهش حاضر این است که بکاود چگونه میتوان با بهره گیری از مطالعات تاریخ فرهنگی در عرصه تاریخ نگاری ایران به خلق و ابداع نوآورانه مفاهیم، معانی، روشها و دانشها قایل شویم؟ دستاورد بحث نشان خواهد داد که یکی از راهکارهای نوآورانه در هر دانشی به ویژه تاریخ، بهره گیری از رویکردهای میان رشته ای برای تبیین، بازخوانی و بازآفرینی آن است. از آنجا که مرزهای رشته ای مانع از تحول در دانش های کلاسیک همچون تاریخ میشود لذا راهکار نیل به نوآوری در تاریخ، بهره گیری از روشها و رویکردهای جدید از یک سو و تلاش برای تبدیل دیسیپلین تاریخ به مطالعات تاریخی است که رویکرد تاریخ فرهنگی به عنوان یک میان رشته ای نقش اساسی در توسعه و بسط موضوعات تاریخ نگاری با تکیه بر توجه به فرهنگ و جامعه خواهد شد. از حیث روش شناسی نیز رویکرد تاریخ فرهنگی با تاکید بر روشهای کیفی امکان بازاندیشی در تاریخ را شکل میدهد. در تاریخ فرهنگی به جای استفاده از ادبیات نخبه گرایانه موجود در تاریخ نگاری کلاسیک، از رویکرد فرهنگ گرا و ادبیات عمومی بهره گرفته میشود. رویکردها و روشهای کیفی از جمله تحلیل مردم نگارانه، نشانه شناسی، تحلیل روایت، و تحلیل گفتمان با استفاده از رویکرد تاریخ فرهنگی قابل کاربست است. تاریخ فرهنگی ضمن اجتناب از فرضیه های فراگیر و متنهای کلی، توجه و تمایل جدی به آثار غیررسمی و حاشیه ای دارد و به تولید دانش محلی می انجامد. این رویکرد به تولید معناها و احساسات، دانشها و ذهنیت ها منجر میشود. (احمدزاده،۱۴۰۱:۳۰)
هنر: تجلی اندیشه خلاق و نوآورانه بشر
(نشانه شناسی پوسترهای اخلاق مراقبت زنانه)
فاطمه بدوی
دانشجوی دکتری مطالعات زنان؛ پژوهشگر مرکز نوآوری و توسعه فناوری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
هنر بستر تجلی اندیشه های روشنگرانه و نوآورانه اندیشمندان حوزه علوم انسانی ـ اجتماعی است. دانشمندی که با سواد هنری آشنا است، میتواند اندیشه و تمنیات قلبی خود را با تأثیری شگرف به جامعه ارائه کند. بخشی از ذهن ما سازنده و بخشی دیگر کاشف است و قدرت خیال، به سازندگی منجر میشود. دنیای جدید در مباحث مختلف از عنصر خلاق ذهن استفاده بسیاری میکند و با این خلق ذهنی، یک شی فیزیکی هنری به وجود میآید. هنرمند با رمزگذاری معنا در اثر هنری خود، و جستجوگر دانش با رمزگشایی اثر هنری به معنا و پیام نهفته در آثار هنری دست یافته، دریچه جدیدی به سوی دانش و علم می گشاید. در پژوهش حاضر که با روش کیفی به تحلیل نشانه های اخلاقی پوسترهای جهانی با سوژه زن و مادری پرداخته خواهد شد، هدف نگارنده این است که با بررسی نمادها، سمبل ها و نشانه های جهانی به این مهم دست یابد که: ۱- اندیشمندان اخلاق مدار از چه نمادها و سمبل هایی برای ترویج اندیشه اخلاق مراقبت استفاده کردند؟ ۲- آیا تفاوتی در نمادها و نشانه های ارائه شده در پوسترهای با سوژه مادری و زنانه و عام وجود دارد یا خیر؟ جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر، پوسترهای جهانی با سوژه زن، مادری و اخلاق مراقبت است که با روش نشانه شناسی و تحلیل مضمون مورد مطالعه قرار خواهند گرفت و در نهایت نتایج تحقیق از دو بعد صوری و محتوایی به صورت طبقه بندی شده و در جداول مفهومی ارائه و با چهارچوب نظری اخلاق مراقبت زنانه گیلیگان، مورد بحث و تحلیل قرار خواهد گرفت. (بدوی،۱۴۰۱:۳۱)
تاریخ مفهوم و بازخوانی تغییرات و گسستها در تاریخ اجتماعی؛
(نظریه ـ روشی برای نوآوری در علوم اجتماعی)
دکتر نیره دلیر
دانشیار پژوهشکده تاریخ ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در تاریخ و علوم اجتماعی پیشرفتهایی در زمینه چرخش زبانی یا چرخش فرهنگی ایجاد شد و پژوهشگران علوم انسانی توجه خود را به پرسشهایی در باب زبان، هویت، سمبلها و ساختارهای اجتماعی معطوف نمودند. محافل علمی این گرایش به فرهنگ و زبان را امری نوظهور و بداعت در سده بیستم میدانند. زبان یک امر اجتماعی، تاریخی و فرهنگی است؛ هرگاه یک نقطه عطف یا «چرخش نابهنگام» در سیر عادی زندگی ایجاد شود، اثر خود را در زبان نشان میدهد. زبان در برابر این چرخش یا گسست موضع میگیرد و فرایندهای سلبی و ایجابی در نقد گذشته، تقابلافکنی، عادیسازی، غیریتسازی، ابهامزدایی و... در جدالهای چندگانه سیاست، فرهنگ، اقتصاد را بیان میکند. کوزلک مهمترین اندیشمند تاریخ مفهوم معتقد است همه واقعیتها در زبان منعکس نمیشود، گاهی بخشی از واقعیت وارد زبان نمیشود .اما این بدان معنا نیست که مورخ، نقش زبان در فهم صورتبندی تاریخ و انتقال تجربیات را نادیده بگیرد و در بازنمایی آن از واقعیت تشکیک کند. کوزلک از امکانیتی سخن میگوید که افزون بر قلمرو «تجربه»ای که انسان در آن زندگی میکند، در مقابل آن یک «افق» میگشاید و از آن بهعنوان «افق انتظار» نام میبرد. «افق انتظار» که رو بهسوی آینده بودن آدمی است و با قلمرو تجربه در یک «دیالکتیکی» قرار میگیرند که بسته به دورانها و بافتهای تاریخی، نسبتِ آن تغییر پیدا میکند. در واقع انسانها به عنوان کنشگران تاریخی از طریق مفاهیم و معنایی که هنگام تجربه در زبان منعکس میکنند «امکانهای تاریخ» یا «تاریخهای ممکن» را رقم میزنند. از اینرو، راینهارت کوزلک «فضای تجربه» و «افق انتظار» را برای تحولات تاریخی و نگرش به زمان طرح میکند. پژوهش حاضر تلاش دارد بر اساس «نظریه ـ روش تاریخ مفهوم»؛ راینهارت کوزلک، امکانیت «نوآوری» براساس دیالکتیک «فضای تجربه» و «افق انتظار» در پیوند تاریخ اجتماعی و زبان بررسی نماید. (دلیر،۱۴۰۱:۳۲)
نوآوری در علوم انسانی
(واکاوی سیاستگذاریها و برنامه ریزی های پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در حوزه علوم انسانی کاربردی)
دکتر زهرا حیاتی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
کاربرد دانش، هدفی است که در برابر اهداف شناخته شده ای مانند اشاعه یا تولید دانش قرار میگیرد. در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، میتوان سهم فعالیتهای علمی را در سه زمینه بازتعریف کرد: اشاعه دانش، تولید دانش و کاربرد دانش. دستیابی به دیدگاه وتعریف مشترک درباره دانش کاربردی (علوم انسانی کاربردی) در میان مدیران و اعضای هیئت علمی پژوهشگاه (و در مرحله بعد، دانشجویان) از گامهای بنیادینی است که با راه اندازی بخشهایی مانند «مرکز نوآوری و توسعه فناوری» ذیل حوزه ریاست پژوهشگاه، و «مدیریت کاربردی سازی پژوهشهای علوم انسانی»، ذیل حوزه معاونت کاربردی سازی علوم انسانی و فرهنگی، محقق شده است. مفهوم کاربرد دانش ذیل دانشگاه نسل سوم تعریف میشود و محور آن «توسعه اقتصادی از طریق نوآوری علمی» است. راهکارهای عملیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ترویج دانشِ کاربردی، براساس نگاه انتقادی به مسئله تعریف شده است. برای مثال، شورای پژوهشی باید بتواند نقش نوآورانه و کاربردی طرحهای کاربردی را در دو زمینه تشخیص دهد: ۱-«افزایش سودمندی و فراگیری دانش یا تعامل خلاق دانش با محیط»؛ ۲- «افزایش کالا و خدمات» . از آنجا که دانش کاربردی یک امر چندساحتی است و لایه های مختلف مدیریتی، اداری و علمی در تحقق آن دخیل هستند، پژوهشگاه میتواند سیاستهای موازی خود را تعریف کند؛ مانند: ۱- اولویت بخشی به آموزش مدیران؛ به ویژه تحقق انسجام ادراکی درباره دانش کاربردی در شورای پژوهشی که عهده دار نظارت و تصویب طرحنامه ها است؛ ۲-توسعه آموزشهای مهارتی درمیان اعضای هیئت علمی؛ به نحوی که پژوهشگر در فرایند پژوهش به شناخت بهتری از نظام تولید و بازار کار و اشتغال دست یابد؛ ۳-ایجاد اصلاحات آموزشی در سطح تحصیلات تکمیلی؛ به نحوی که دانشجو حین فراگرفتن دانش نظری، مهارتهای مربوط به خلاقیت تعامل دانش کسب شده را با محیط به دست آورد؛ ۴- تعریف سرفصلهای بین رشته ای یا گروههای پژوهشی بین رشته ای که در برابر رشته های سنتی بهتر میتوانند با ساختارهای اجتماعی و فرصتهای اقتصادی که ماهیت چندبعدی دارند ارتباط برقرار کنند. (حیاتی، ۱۴۰۱:۳۳)
فلسفه برای کودکان؛ نوآوری در مطالعات بین رشته ای
(نگاهی به اصلیترین اعتراضات واردشده به برنامه فلسفه برای کودکان و پاسخهای پیشنهادی به آنها)
دکتر روحالله کریمی
استادیار پژوهشکده اخلاق و تربیت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
زکیه مقدادی
دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته فلسفه دین، دانشگاه خوارزمی
متیو لیپمن، بنیانگذار برنامه فلسفه برای کودکان، معتقد است این برنامه همان نقطه عطفی است که فلسفه را به عمل درمیآورد. این برنامه یکی از نوآورانهترین شیوهها برای کاربردی کردن علوم انسانی است. همانگونه که مارتا نوسباوم در کتاب «نه برای سود: چرا دموکراسی به علوم انسانی نیاز دارد؟» تاکید میکند، جوامع امروزه همه چیز را برپایه ارزش سود ارزش گذاری میکنند و این موجب بحران پنهان برای جوامع شده است. از اینرو، مهمترین وظیفه علوم انسانی تربیت شهروندانی است که بتوانند در جامعه دموکراتیک با یکدیگر زندگی کنند و بدین منظور این شهروندان باید سه توانایی اصلی داشته باشند: استدلال نقادانه، شهروند جهانی شدن و تخیل همدلانه. نوسباوم برنامه فلسفه برای کودکان را بهترین الگو برای این منظور میداند. با همه موفقیتهایی که این برنامه طی شصت سال گذشته در جهان کسب کرده است، اعتراضاتی نیز در جهان و در ایران نسبت به آن توسط کارشناسان علومتربیتی، فیلسوفان، جامعهشناسان و دینداران مطرح شده است. در این مقاله ۱۵ اعتراض عمده به این برنامه احصا شده و به طور مختصر به هریک از آنها پاسخ داده شده است. روشن است که پرداختن مفصل به هریک از این اعتراضات مقاله یا حتی کتابی مستقل میطلبد؛ با این حال پرداخت یکجا به این اعترضات نیز میتواند برای پژوهشگران و دستاندرکاران تربیتی نکاتی داشته باشد و به نوآوری در سرفصل های مطالعه بین رشته ای فلسفه برای کودکان بیانجامد. (کریمی و مقدادی،۱۴۰۱:۳۴)
بررسی جایگاه علوم انسانی و اجتماعی در زیست بوم نوآوری
دکتر فرزانه میرشاهولایتی
استادیار گروه پژوهشی مدیریت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
هنر و علوم انسانی، طیف گسترده ای از رشته های پژوهشی شامل باستان شناسی، ادبیات، تاریخ، فلسفه و موسیقی را تشکیل داده که به طور مستمر به رشد بدنه ی دانشی بشر از تجربیات انسانی و هویت کمک می¬کند. اینگونه از دانش به پرورش فرهنگ ملل و رفتار نوآورانه و حتی ارایه خدمات و کالاهای نوآور می تواند بینجامد. درعین حال این حوزه ارتباطی قوی با صنایع خلاق دارد. براساس مستندات متعدد، پژوهش های این حوزه حکم سوخت صنایع خلاق را داشته و این نوع صنعت به نوبه خود محرک نوآوری است. هرچند علم و فناوری و هنر و علوم انسانی به نوعی مکمل و هم تراز یکدیگر و نه در طول یکدیگر می توانند در زیست بوم نوآوری تعریف شوند، درحالی که کارکرد حوزه علوم تجربی و فنی و مهندسی در این عرصه تا حدود زیادی روشن است، این موضوع در خصوص علوم انسانی و هنر چندان صدق نمیکند. اگر علم به بشر امکان ارزیابی عملی بودن یا نبودن تغییرات پیشنهادی از طریق آزمایش را می دهد، هنر و علوم انسانی پیش زمینه ای را فراهم میسازد که به واسطه آن می توان تاثیرات پیچیده تغییر در جامعه را درک کرد و در عین حال، کارکرد دیگر علوم انسانی و هنر، ترجمه و ابلاغ علم به مخاطب عام است. این مقاله با استفاده از مرور ادبیات نظام مند به بررسی نقش و کارکرد علوم انسانی و هنر در زیست بوم نوآوری می پردازد. (میرشاه ولایتی،۱۴۰۱:۳۵)
نوآوری در جشنواره های علوم انسانی و هنر
(کاربردی سازی جشنواره های فرهنگی و هنری در ایران با همراهی علوم انسانی، هنر و صنعت)
دکتر محمد نجاری
معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
از نمونه های موفق هویت سازی شهر در جهان، دو شهر «رجیو» در نزدیکی میلان ایتالیا و «اشتوتگارت» آلمان است. این دو شهر امروزه از مکانهای کلیدی در حوزه آموزش به کودکان هستند. بازبینی گذشته این دو شهر نشان میدهد برنامه ریزان و سیاستگذاران، با کمک نهادهایی مانند شرکت بوش، تمام هویت شهر را در خدمت کودکان قرار دادند و آن را به قطب آموزش کودکان تبدیل کردند. با الگوپذیری از این پیشینه موفق، میتوان از ظرفیت های موجود برای هویت بخشی به شهر بهره گرفت؛ و در این جستار بر «جشنوارههای فرهنگی هنری» تأکید میشود. برگزاریِ جشنوارههای فرهنگی و هنری بستری را فراهم میکند که هنرمندان و هنرسنجان را گردِ هم میآورد تا داوری کنند و داوری شوند و از دریچۀ سنجش به سنجیدگی بیشتری برسند. روشِ تحقیق، توصیفی است؛ و نخست به بررسیِ جامع و کامل جشنواره های موضوعی در ایران، به ویژه جشنواره هایی پرداخته میشود که موضوعات صنعتی را دستمایه تولید آثار هنری قرار داده اند؛ سپس با آسیب شناسی جشنواره های فوق، برگزاری یک جشنواره کاربردی، پیشنهاد میشود. فضای فرهنگی ایران از دیرباز حلقه مهم اتصال فرهنگهای هند قدیم و منطقه مدیترانه بوده؛ و این ویژگی، ایران را در جایگاه بوته ذوب ارزشهای فرهنگی قرار داده است که در آن، سرشت فرهنگهای مجاور با جوهر وجودی بومی در هم میآمیزد و با جرح و تعدیل هایی به نسلهای بعدی میرسد. پس از روزگارِ بیماری منحوسِ کووید، بسیاری از رویدادهای فرهنگی، تحت تاثیر شرایط قرنطینه، اهمیت و تاثیرگذاری خود را از دست داد. از دیگرسو، آموزش مجازی و قرنطینههای طولانی، باعث بهوجود آمدن، اختلالاتِ عمیقِ روانی در کودک و نوجوان و والدینِ آنها شد. این اهمیت در شرایط کنونی و فضای یاسِ عمومی، صد چندان شده است؛ و به همین جهت، پایه گذاری رویدادی جدید، با شرط برنامه ریزی دقیق و برگزاری صحیح، میتواند جای مناسبِ خود را بین مخاطبان بیابد. یکی از این برنامه ها، برگزاری جشنواره هایی برای هویت بخشی به شهر، با نقش آفرینیِ صنعتِ حامیِ جشنواره است. (نجاری، ۱۴۰۱:۳۶)
نوآوری در ثبت رویدادهای علوم انسانی
«تدوین وقایعنگاری (کرونولوژی) علوم انسانی ایران از قرن نخست تا قرن پنجم هجری»
ناصر زعفرانچی
معاون مدیریت تحصیلات تکمیلی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ثبت رویدادهای مربوط به حوزه علوم انسانی (مانند تالیف و ترجمه کتاب، تاسیس مدارس و نهادها، بیمارستانها، کارگاههای تولید کاغذ، پوشاک و...) این امکان را در اختیار محققان حوزه علوم انسانی قرار میدهد که در فرایند تحقیقات و برنامهریزیهای خود به سنت و گذشته خویش اشراف داشته، موضعگیریها و تصمیماتی واقعگرایانه و مبتنی بر هویت و سنت ایرانی اتخاذ کنند. طرح تدوین وقایعنگاری (کرونولوژی) علوم انسانی ایران از قرن نخست تا قرن پنجم هجری، یک محتوای برخط (آنلاین) است که همه حوادث مربوط به علوم انسانی را از قرن نخست هجری تا قرن پنجم هجری ثبت میکند و اطلاعات لازم را در اختیار محقق قرار میدهد. برای نمونه، اهالی حوزه ادبیات فارسی در این محتوای برخط متوجه زمان اولین تالیف اثر به زبان فارسی دری شده، به این ترتیب، علاوه بر علم به تاریخِ تدوینِ این اثر، با محتوای آن (با استفاده از معتبرترین منابع) نیز آشنا میشوند. این امر درباره باقی آثار نیز به ترتیب زمانی اجرا میشود و محقق با زمان تالیف و ترجمه متون ادبی به زبان فارسی آشنا میشود و درمییابد از میراث زبان و ادب فارسی کدامین اثر تصحیح نشده و نیازمند تصحیح و انتشار است. این موضوع درباره دیگر حوزههای علوم انسانی نیز مصداق دارد و میتواند عملی شود. در هر حال، تدوین وقایعنگاری (کرونولوژی) علوم انسانی ایران که میتواند تا قرون معاصر ادامه یابد، ماده لازم و اولیه را برای همه محققان علوم انسانی و فعالان حوزههای دانشبنیان فراهم میسازد تا با علم به گذشته اقدامات و تدابیر فرهنگی مناسب (از تصحیح متون و پژوهش گرفته تا تولید محصولات فرهنگی) را اتخاذ کنند. (زعفرانچی، ۱۴۰۱:۳۷)
نظر شما :