سخنرانی مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سخنرانی مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
افتتاحیه نخستین «همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» دانشگاه کاشان
اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ در دانشگاه کاشان برگزار شد.
دکتر زهرا حیاتی، مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان سخنرانِ ویژه در افتتاحیه نخستین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی، پس از ابلاغ سلام و شادباش پروفسور موسی نجفی، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به رئیس دانشگاه کاشان و برگزارکنندگان همایش، گفت:
«چندی است چون و چرا کردن با کنشگرانِ علوم انسانی و بازپرسیدن از نقشآفرینی و کارآمدیِ دستاوردهایِ ایشان آغاز شده است؛ و شاید، همزمان با تهی شدن گنجینهها و سرمایهها که تاکنون نزد اصحاب مهندسی و پزشکی بود؛ همگنانی که در مهمترین نهادها و سازمانهای اجرایی کشور، صدرنشین بودند و هستند. داستانِ گُنهکردنِ آهنگر است در بلخ و گردنزدن زرگرِ بینوا در شوشتر. بههرحال، حُکم این است: علوم انسانی را کاربردی کنید.
گمان نزدیک به باور ما این است که کاربردی کردن علوم انسانی، در گروِ گفتگو با اندیشه انسانی است که در همین دایره، گردش و پژوهش میکند. غیاب صاحبنظران رشتههای علوم انسانی در شوراهای سیاستگذار؛ و به بیراهه رفتن بسیاری آییننامهها و دستورالعملها و ابلاغیهها، آزمودهای است که دوباره آزمودنش خطاست. به همین سبب برگزاری هماندیشیهایی پیرامون نوآوری در علوم انسانی، رخدادی مبارک است که یا به ما، یا به نسلِ بعد ما، سود خواهند رساند؛ چنانکه جناب جلال الدین مولوی فرمود:
«هین بگو که ناطقه جو می کند
تا به قرنی بعد ما آبی رسد.»
مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود:
اصحاب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دعوت فرهیختگان علوم انسانی را در دانشگاه کاشان پاسمیدارند و به نمایندگی از ایشان تجارب پژوهشگران این پژوهشگاه را با حاضرین در همایش درمیان میگذارم.
دکتر حیاتی، در ادامه سخن گفت: بحث نوآوری در علوم انسانی، چندسال پیش با اصطلاح «علوم انسانی کاربردی» آغاز شد و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این زمینه پیشتاز بود. به همین سبب، پژوهشکدهای با عنوان «کاربردیسازی در علوم انسانی و اجتماعی» راهاندازی شد که بعدها، طی یک تغییر ساختاری، درساختار «معاونت فرهنگی» جای گرفت و درحال حاضر، در کنار «معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی» و «معاونت اداری، مالی و مدیریت منابع انسانی»، با عنوان «معاونت کاربردیسازی علوم انسانی و فرهنگی» عهدهدار ترویج دستاوردهای پژوهشی استادان پژوهشگاه است.
در کنار گفتگو از علوم انسانی کاربردی، «اقتصاد دانشبنیان» طرح بحثی بود که بر مسئله «تبدیل دانش به ثروت» متمرکز شد و تقریباً در تمام نقاط جهان، دانشگاهها و سازمانها، «مراکز نوآوری» را برای شتاب گرفتن تولید و ارائه محصولات مبتنی بر دانش و پژوهش ایجاد کردند.
به تبع، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ایده راهاندازی مرکز نوآوری و توسعه فناوری از سال۱۳۹۶ با عنوان «مرکز رشد» شکل گرفت؛ و پس از دو سال، در۱۳۹۸ عنوان جدید «مرکز نوآوری و توسعه فناوری» را در هیئت امنای پژوهشگاه به تصویب رساند و با اخذ مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، فعالیت خود را آغاز کرد. در این مدت، مرکز نوآوری پژوهشگاه به سبب تمرکز به حوزه علوم انسانی، با چالشهایی در دو حیطۀ «مفهوم» و «اجرا» مواجه بوده؛ و بهویژه، به سبب همپوشانیهای مختلفی که میان مراکز نوآوری با مراکز رشد، شتابدهندهها، خانههای خلاق و نوآوری، مراکز دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری وجود دارد، مدیران اجراییِ مرکز نوآوری و سایر پژوهشگرانی که با مرکز در ارتباط بودند، تصمیم گرفتند بر فصل مشترک این مراکز با مراکز مشابه تأکید کنند؛ و این فصل مشترک، «تخصصگرایی» مقدم بر «نوگرایی» است.
بنابراین، مرکز نوآوریِ پژوهشگاه، پیش از جذب ایدههای خلاق و سوق دادن ایدهها به تولید محصولات یا ارائه خدمات، و در نهایت، شتاب دادن به کسب و کارها، بر بنیاد این فرایند تأکید کرد؛ یعنی «محتوا» و «تحلیل محتوا».
یکی از اقدامات اولیه در این زمینه، اشاعه درک مشترک از مفهوم کاربرد دانش در میان مدیران و اعضای هیئت علمی، و در مرحله بعد، دربین دانشجویان بود. میدانیم که در برابر تعبیر کاربردی و کاربردیسازی یا در کنار آن، مفاهیمی مانند کارکردگرایی، کارآمدی، اثرگذاری، سودافزایی، تجاریسازی یا سودمندی قرار دارد. برخی محققان تنها سودافزایی و تولید ثروت را با کاربردیسازی مترادف میدانند و برخی دیگر بر افزایش اثرگذاری و توسعه جامعه مخاطب و کاربران تأکید میکنند.
گام بعدی پژوهشگاه، «بازشناسی انتقادی مفهوم کاربرد دانش» بود، هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه مدیریتی. مسئله این است که درکی که نظام آموزش عالی ایران از مفهوم کاربرد دانش دارد، تابع برخی نابهنجاریها است؛ یعنی شتابزده ، ناپرورده، چندپاره، و در سپهر تاریخی- فلسفی درکی از هم گسیخته است.
بنابراین، این شعار دانشگاههای نسل سوم که «توسعه اقتصادی ازطریق نوآوری علمی» است، باید در زنجیره تاریخی فهم شود.
با این نگاه، دانش کاربردی در یک «نظام آموزشی چندساحتی» شکل میگیرد. در این نظام، سه فرایند «آموزش»، «پژوهش» و «فناوری» به ترتیب بر یکدگیر تقدم دارند؛ یعنی آموزش بر پژوهش غالب است؛ و آموزش و پژوهش بر فناوری و رشد اقتصادی غلبه دارند.
درنتیجه، راهکارهای عملی که در پژوهشگاه براساس نگاه انتقادی به مفهوم کاربرد دانش، به آن دست یافت، در سطح کلان این بود:
چون در شکلگیری دانش کاربردی، بهمعنای پیوند دانش و اقتصاد، نقش آموزش از پژوهش و فناوری بیشتر است، پژوهشگاه باید آموزش را در اولویت قرار دهد. از سوی دیگر، چون در نظام آموزش عالی، آموزش در فرایند پژوهش اتفاق میافتد، طرحهای پژوهشی باید به نحوی تعریف شوند که محقق در طی پژوهش، شناخت بهتری از محیط، از نحوه تعامل خلاق با محیط، و از نظام تولید و اشتغال به دست آورد.
درنهایت، این سیاست کلان، در چند برنامه خردتر فهرست شده است، از جمله:
۱- اولویت بخشی به آموزش مدیران؛ به نحوی که درکی منسجم از علوم انسانی کاربردی در اذهان هیئت علمی و بعد، دانشجویان علوم انسانی محقق شود.
۲- توسعه آموزشهای مهارتی در میان اعضای هیئت علمی؛ بهنحوی که پژوهشگر در فرایند پژوهش، به شناخت بهتری از نظام تولید و بازار کار و اشتغال دست یابد.
۳- ایجاد اصلاحات آموزشی در سطح تحصیلات تکمیلی؛ به نحوی که دانشجو حین فراگرفتن دانش نظری، مهارتهای مربوط به خلاقیت تعامل دانش کسب شده را با محیط به دست آورد.
۴- تعریف سرفصلهای بین رشتهای یا گروههای پژوهشی بین رشتهای که دربرابر مطالعات تکرشتهای بهتر میتوانند با ساختارهای اجتماعی و فرصتهای اقتصای که ماهیت چندبعدی دارند، ارتباط برقرار کنند.
خالی از لطف نیست که اشاره کنیم، در میان صد دانشگاه نوآور جهان، دانشگاه استنفورد ۴سال است که صدرنشین است و یکی از عوامل آن، همین توجه به بین رشتهایها است. استنفورد، تنها هفت دانشکده دارد اما ۱۸ مؤسسه تحقیقاتی مستقل از دانشکدهها دارد که با رویکرد بین رشتهای طراحی شدهاند. حیطه کاری هر مؤسسه، یکی از مهمترین مسئلههای ملی یا بینالمللی است و اساتید یا دانشجویان از هر یک از دانشکدهها میتوانند با مؤسسه همکاری نمایند؛ ۴- علاوه بر مؤسسات بینرشتهای، هر دانشکده نیز میتواند برنامههای بینرشتهای طراحی کرده و اساتید و دانشجویان سایر دانشکدهها را دعوت به همکاری در فعالیتهای بینرشتهای نماید. در مجموع دانشکدهها، حدود ۴۰ برنامه بینرشتهای در استنفورد وجود دارد.
برآمد نهایی این مطالب، سه اصل است:
- نخست اینکه: دانش کاربردی با اتکا به برنامهریزیهای بلندمدت شکل میگیرد.
- دو دیگر اینکه: برای رسیدن به نوآوری در علوم انسانی، شکل دادن به زیرساختهای محتوایی، و پرورش اذهان خلاق و نوآوری، شرط ضروری است.
- سه دیگر اینکه: تولید ثروت از دانش، با نگاه واقعگرایانه به توانمندیهای پژوهشگران علوم انسانی محقق میشود.»
نظر شما :