سخنرانی مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

سخنرانی مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

افتتاحیه نخستین «همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی» دانشگاه کاشان
۰۲ اسفند ۱۴۰۱ | ۰۹:۳۰ کد : ۲۳۵۷۷ خبر و اطلاعیه رویدادها
تعداد بازدید:۳۳۵
اولین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ در دانشگاه کاشان برگزار شد. دکتر زهرا حیاتی، مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان سخنرانِ ویژه در افتتاحیه نخستین همایش ملی نوآوری در علوم انسانی و اجتماعی، پس از ابلاغ سلام و شادباش پروفسور موسی نجفی، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به رئیس دانشگاه کاشان و برگزارکنندگان همایش، گفت: «چندی است چون و چرا کردن با کنشگرانِ علوم انسانی و بازپرسیدن از نقش‏آفرینی و کارآمدیِ دستاوردهایِ ایشان آغاز شده است؛ و شاید، همزمان با تهی شدن گنجینه‏ها و سرمایه‏ها که تاکنون نزد اصحاب مهندسی و پزشکی بود؛ همگنانی که در مهم‏ترین نهادها و سازمان‏های اجرایی کشور، صدرنشین بودند و هستند. داستانِ گُنه‏کردنِ آهنگر است در بلخ و گردن‏زدن زرگرِ بی‏نوا در شوشتر. به‏هرحال، حُکم این است: علوم انسانی را کاربردی کنید. گمان نزدیک به باور ما این است که کاربردی کردن علوم انسانی، در گروِ گفتگو با اندیشه‏ انسانی است که در همین دایره، گردش و پژوهش می‏کند. غیاب صاحب‏نظران رشته‏های علوم انسانی در شوراهای سیاستگذار؛ و به بیراهه رفتن بسیاری آیین‏نامه‏ها و دستورالعمل‏ها و ابلاغیه‏ها، آزموده‏ای است که دوباره آزمودنش خطاست. به همین سبب برگزاری هم‏اندیشیهایی پیرامون نوآوری در علوم انسانی، رخدادی مبارک است که یا به ما، یا به نسلِ بعد ما، سود خواهند رساند؛ چنانکه جناب جلال الدین مولوی فرمود: «هین بگو که ناطقه جو می کند تا به قرنی بعد ما آبی رسد.» مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: اصحاب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دعوت فرهیختگان علوم انسانی را در دانشگاه کاشان پاس‏می‏دارند و به نمایندگی از ایشان تجارب پژوهشگران این پژوهشگاه را با حاضرین در همایش درمیان می‏گذارم. دکتر حیاتی، در ادامه سخن گفت: بحث نوآوری در علوم انسانی، چندسال پیش با اصطلاح «علوم انسانی کاربردی» آغاز شد و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این زمینه پیشتاز بود. به همین سبب، پژوهشکده‏ای با عنوان «کاربردی‏سازی در علوم انسانی و اجتماعی» راه‏اندازی شد که بعدها، طی یک تغییر ساختاری، درساختار «معاونت فرهنگی» جای گرفت و درحال حاضر، در کنار «معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی» و «معاونت اداری، مالی و مدیریت منابع انسانی»، با عنوان «معاونت کاربردی‏سازی علوم انسانی و فرهنگی» عهده‏دار ترویج دستاوردهای پژوهشی استادان پژوهشگاه است. در کنار گفتگو از علوم انسانی کاربردی، «اقتصاد دانش‏بنیان» طرح بحثی بود که بر مسئله «تبدیل دانش به ثروت» متمرکز شد و تقریباً در تمام نقاط جهان، دانشگاه‏ها و سازمان‏ها، «مراکز نوآوری» را برای شتاب گرفتن تولید و ارائه محصولات مبتنی بر دانش و پژوهش ایجاد کردند. به تبع، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ایده راه‏اندازی مرکز نوآوری و توسعه فناوری از سال۱۳۹۶ با عنوان «مرکز رشد» شکل گرفت؛ و پس از دو سال، در۱۳۹۸ عنوان جدید «مرکز نوآوری و توسعه فناوری» را در هیئت امنای پژوهشگاه به تصویب رساند و با اخذ مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، فعالیت خود را آغاز کرد. در این مدت، مرکز نوآوری پژوهشگاه به سبب تمرکز به حوزه علوم انسانی، با چالش‏هایی در دو حیطۀ «مفهوم» و «اجرا» مواجه بوده؛ و به‏ویژه، به سبب همپوشانی‏های مختلفی که میان مراکز نوآوری با مراکز رشد، شتاب‏دهنده‏ها، خانه‏های خلاق و نوآوری، مراکز دانش‏بنیان و پارک‏های علم و فناوری وجود دارد، مدیران اجراییِ مرکز نوآوری و سایر پژوهشگرانی که با مرکز در ارتباط بودند، تصمیم گرفتند بر فصل مشترک این مراکز با مراکز مشابه تأکید کنند؛ و این فصل مشترک، «تخصص‏گرایی» مقدم بر «نوگرایی» است. بنابراین، مرکز نوآوریِ پژوهشگاه، پیش از جذب ایده‏های خلاق و سوق دادن ایده‏ها به تولید محصولات یا ارائه خدمات، و در نهایت، شتاب دادن به کسب و کارها، بر بنیاد این فرایند تأکید کرد؛ یعنی «محتوا» و «تحلیل محتوا». یکی از اقدامات اولیه در این زمینه، اشاعه درک مشترک از مفهوم کاربرد دانش در میان مدیران و اعضای هیئت علمی، و در مرحله بعد، دربین دانشجویان بود. می‏دانیم که در برابر تعبیر کاربردی و کاربردی‏سازی یا در کنار آن، مفاهیمی مانند کارکردگرایی، کارآمدی، اثرگذاری، سودافزایی، تجاری‏سازی یا سودمندی قرار دارد. برخی محققان تنها سودافزایی و تولید ثروت را با کاربردی‏سازی مترادف می‏دانند و برخی دیگر بر افزایش اثرگذاری و توسعه جامعه مخاطب و کاربران تأکید می‏کنند. گام بعدی پژوهشگاه، «بازشناسی انتقادی مفهوم کاربرد دانش» بود، هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه مدیریتی. مسئله این است که درکی که نظام آموزش عالی ایران از مفهوم کاربرد دانش دارد، تابع برخی نابهنجاری‏ها است؛ یعنی شتابزده ، ناپرورده، چندپاره، و در سپهر تاریخی- فلسفی درکی از هم گسیخته است. بنابراین، این شعار دانشگاه‏های نسل سوم که «توسعه اقتصادی ازطریق نوآوری علمی» است، باید در زنجیره تاریخی فهم شود. با این نگاه، دانش کاربردی در یک «نظام آموزشی چندساحتی» شکل می‏گیرد. در این نظام، سه فرایند «آموزش»، «پژوهش» و «فناوری» به ترتیب بر یکدگیر تقدم دارند؛ یعنی آموزش بر پژوهش غالب است؛ و آموزش و پژوهش بر فناوری و رشد اقتصادی غلبه دارند. درنتیجه، راهکارهای عملی که در پژوهشگاه براساس نگاه انتقادی به مفهوم کاربرد دانش، به آن دست یافت، در سطح کلان این بود: چون در شکل‏گیری دانش کاربردی، به‏معنای پیوند دانش و اقتصاد، نقش آموزش از پژوهش و فناوری بیشتر است، پژوهشگاه باید آموزش را در اولویت قرار دهد. از سوی دیگر، چون در نظام آموزش عالی، آموزش در فرایند پژوهش اتفاق می‏افتد، طرح‏های پژوهشی باید به نحوی تعریف شوند که محقق در طی پژوهش، شناخت بهتری از محیط، از نحوه تعامل خلاق با محیط، و از نظام تولید و اشتغال به دست آورد. درنهایت، این سیاست کلان، در چند برنامه خردتر فهرست شده است، از جمله: ۱- اولویت بخشی به آموزش مدیران؛ به نحوی که درکی منسجم از علوم انسانی کاربردی در اذهان هیئت علمی و بعد، دانشجویان علوم انسانی محقق شود. ۲- توسعه آموزش‏های مهارتی در میان اعضای هیئت علمی؛ به‏نحوی که پژوهشگر در فرایند پژوهش، به شناخت بهتری از نظام تولید و بازار کار و اشتغال دست یابد. ۳- ایجاد اصلاحات آموزشی در سطح تحصیلات تکمیلی؛ به نحوی که دانشجو حین فراگرفتن دانش نظری، مهارت‏های مربوط به خلاقیت تعامل دانش کسب شده را با محیط به دست آورد. ۴- تعریف سرفصل‏های بین رشته‏ای یا گروه‏های پژوهشی بین رشته‏ای که دربرابر مطالعات تک‏رشته‏ای بهتر می‏توانند با ساختارهای اجتماعی و فرصت‏های اقتصای که ماهیت چندبعدی دارند، ارتباط برقرار کنند. خالی از لطف نیست که اشاره کنیم، در میان صد دانشگاه نوآور جهان، دانشگاه استنفورد ۴سال است که صدرنشین است و یکی از عوامل آن، همین توجه به بین رشته‏ای‏ها است. استنفورد، تنها هفت دانشکده دارد اما ۱۸ مؤسسه تحقیقاتی مستقل از دانشکده‌ها دارد که با رویکرد بین ‌رشته‌ای طراحی شده‌اند. حیطه کاری هر مؤسسه، یکی از مهم‏ترین مسئله‌های ملی یا بین‌المللی است و اساتید یا دانشجویان از هر یک از دانشکده‌ها می‌توانند با مؤسسه همکاری نمایند؛ ۴- علاوه بر مؤسسات بین‌رشته‌ای، هر دانشکده نیز می‌تواند برنامه‌های بین‌رشته‌ای طراحی کرده و اساتید و دانشجویان سایر دانشکده‌ها را دعوت به همکاری در فعالیت‌های بین‌رشته‌ای نماید. در مجموع دانشکده‌ها، حدود ۴۰ برنامه بین‌رشته‌ای در استنفورد وجود دارد. برآمد نهایی این مطالب، سه اصل است: - نخست اینکه: دانش کاربردی با اتکا به برنامه‏ریزی‏های بلندمدت شکل می‏گیرد. - دو دیگر اینکه: برای رسیدن به نوآوری در علوم انسانی، شکل دادن به زیرساخت‏های محتوایی، و پرورش اذهان خلاق و نوآوری، شرط ضروری است. - سه دیگر اینکه: تولید ثروت از دانش، با نگاه واقع‏گرایانه به توانمندی‏های پژوهشگران علوم انسانی محقق می‏شود.»
سخنرانی مدیر مرکز نوآوری و توسعه فناوریِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

نظر شما :