برگزاری هماندیشی «خوانش تمدنی از سنت زیارت» + گزارش تصویری
هماندیشی «خوانش تمدنی از سنت زیارت» روز چهارشنبه دوم اسفندماه 1402 از ساعت 9 الی 16 با حضور پژوهشگران و علاقهمندان به مباحث فرهنگی، دینی و اجتماعی در سالن تمدن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در چهار نشست این هماندیشی شامل نشست نخست؛ خوانش هویتی و تاریخی؛ نشست دوم؛ خوانش نشانهشناختی؛ نشست سوم؛ خوانش جریانشناختی؛ و نشست چهارم؛ خوانش پدیدارشناختی؛ سخنرانان به بیان دیدگاهها و نظرات خود در ارتباط با موضوع زیارت پرداختند.
زیارتگاهها محمل پیوستگی زمانی به گذشتۀ هویتی است
هماندیشی «خوانش تمدنی از سنت زیارت» از سوی معاونت فرهنگی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز پژوهش و نشر آثار ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات، مرکز تحقیقات امام علی (ع) و پژوهشکده دانشنامهنگاری چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ در سالن تمدن پژوهشگاه برگزار شد. نشست اول خوانش هویتی و تاریخی بود که به تجربه زیارت در نگاه عرفانی سفرنامههای زیارتی و دگردیسی زیارت و هویت شیعی در جهان مدرن اختصاص داشت.
در ابتدای نشست دکتر نجفی، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ضمن اشاره به وفات حضرت آیتالله شوشتری معلم برجسته عرفان و اخلاق، به نقل قولی از ایشان اشاره کرد و گفت: ایشان میگفت تبری و تولی دو چیز است و بدون تبری، تولی شکل نمیگیرد؛ خیلیها تولی را ول میکنند. در تولی با برادران اهل سنت مشترکات داریم ولی در تبری مرتبههایی بالاتر وجود دارد. در بحث تمدن مهمترین فرقی که در تمدن اسلامی و تمدنهای منبعث از دین نسبت به تمدنهای دیگر وجود دارد یک مرکزیت قدسی است.
تنوع ملیت و جغرافیا در زیارتگاه یک بعد عالی تمدنی است
او ادامه داد: در مورد زیارت، مهم وجود یک مرکز ماورایی و ملکوتی است که در تمدنهای غیر دینی اینچنین نیست. زیارت مخصوص مسلمانان و شیعیان است و کسی نمیتواند آن را از ما بگیرد. موضوع تنوع ملیتها نیز در زیارت مهم است. نمیشود گفت زیارتگاهها برای یک کشور است. نه عتبات برای عراقیها و نه مشهد برای ماست و زوار مساوی هستند. از این تساوی بین ملیتها در زیارت، مخصوصاً در تنوع جغرافیایی، میشود یک بعد عالی تمدنی استخراج کرد. در تمدن، ملیت شرط نیست. تمدن میتواند ملیتهای مختلف را پوشش بدهد. تمدن نمونه عالیتر فرهنگ است. از طرفی بین زیارت و زیارتگاه نیز ارتباط است. اینکه بین این دو یک نسبتی هست یک ویژگی تمدنی است. وقتی میخواهید عبادت کنید باید یک جایی باشد که مرکز عبادت باشد. این خودش یک نمونه تمدنی است؛ یعنی مکان قدسیای برای عبادت.
نجفی گفت: در شهرهای غیردینی جایی برای عبادت در نظر گرفته نمیشد. بازارهای قدیمی ما حتی مساجدی داشتهاند اما پاساژهای ما جایی را برای محل عبادت در نظر نمیگیرند. دلیل اینکه در بازارهای قدیم، مسجد و حوزه علمیه بوده ضرورت سوادداشتن بازاریها در رشتههایی مانند مکاسب بوده است. همانطور که بین فرهنگ و تمدن ارتباط است، بین زیارت و زیارتگاه نیز ارتباط عمیقی جود دارد.
زیارتگاهها محمل پیوستگی زمانی به گذشتۀ هویتی است
موضوع دیگر پاکیزگی و طهارت است. ما هم در زیارت و هم در نماز باید پاک باشیم. آب در عبادت ما جایگاه ویژهای دارد. در زیارتگاههای ما حوض وجود دارد. جنبه تمدنی دیگر در زیارت احترام به گذشتگان و اموات است. این یک نشانه تمدنی است. از قول هگل میگفتند رومیها زمانی سقوط کردند که فکر کردند خودشان کسی هستند و احترام اجداد خود را از دست دادند.
یکی از ابعاد تمدنی زیارت فضایل اخلاقی است که در حرم امامان معصومین ما و زیارتگاهها موج میزند. خیلیها وقتی به زیارتگاهها میرسند مودب میشوند. انگار یک دوربین الهی وجود دارد که مشغول تماشای آنهاست. زندگی مومنانه به بهترین وجه در زیارت خودش را نشان میدهد.
یکی دیگر پیوستگی زمانی است که میتوانیم به راحتی در زیارتگاهها به گذشته اتصال پیدا کنیم. زیارت در تمدن اسلامی با هویت شدیداً در ارتباط است و هویت جامعه خودمان را شکل میدهد. بحث آخر زیارت و مفهوم سعادت است. یعنی هم حوایج دنیوی را نگاه میکنیم و هم اخروی را؛ آنهم به واسطه فیض انسان معصومی که هم پایی در دنیا دارد و هم در آخرت. امیدوارم به فیض وجود زیارت و زیارتگاه، ملت ایران از همه بلایا و صدمات محفوظ باشد.
امضای توافقنامه میان سازمان عتبات عالیات و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
مجید نامجو رییس ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات دیگر سخنران این هماندیشی، ضمن تبریک ایام شعبانیه و تولد حضرت علی اکبر (ع) به ماجرای تاسیس ستاد اشاره کرد و سپس به پروژههایی که ستاد در دست داشته پرداخت. اینکه در پروژههایی که برای نمونه در عراق اجرا میشود ۵۰ درصد آورده از سوی عراقیهاست و ۵۰ درصد دیگر از سوی ایران تامین میشود. او به این موضوع پرداخت که تمام سعی ستاد این است که از توانمندیهای ایرانی و مهندسان ایرانی استفاده شود. نامجو به فعالیتهای ستاد در پیادهروی اربعین اشاره کرد و به این موضوع پرداخت که در این ایام، این ستاد بیش از ۳ هزار موکب در سراسر کشور برپا میکند.
نامجو در ادامه به توافقنامهای که میان سازمان عتبات عالیات و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی امضا شده اشاره کرد و به این موضوع پرداخت که هر نهادی در مسیر تعالی بدون کمک از دانش، نمیتواند کارش را پیش ببرد و در همین راستا نیز سازمان عتبات در رابطه با فعالیتها و ماموریتهایش نیاز به کار علمی و پژوهشی داشته است.
او به این موضوع پرداخت که سازمان عتبات در ساخت صحن حضرت فاطمه (س) در نجف از دانشگاه شهید بهشتی کمک گرفته است و همچنین با دانشگاه علم و صنعت نیز در ساخت حرم حضرت زینب (س) در کربلا مشارکت کرده است. نامجو گفت: با مراکز علمی و تحقیقاتی خوبی در ارتباط هستیم. آنچه که من درخواست دارم این است که در ارتباط با موضوعات فوری و مورد نیاز سازمان عتبات، نشستهایی برگزار شود تا بتوانیم افکار و ایدههایی که باید به کمک ما بیاید را استخراج کنیم. در رابطه با آداب و اخلاق ظاهر اربعینی، مردمیسازی و حفظ مردمی بودن اربعین، بایدها و نبایدهایی که میتواند بحث دخالت حاکمیت را در اربعین تنظیم کند و از این دست موضوعات میتواند مورد بحث قرار بگیرد و نیاز ما نیز هست. زمان انقلاب حضرت امام (ره) موضوع زیارت را نگاه میکردند. وقتی وضعیت اسفبار زیارت خانه کعبه را دیدند هشداری را اعلام کردند که سعودیها مجبور شدند اقداماتی اساسی انجام دهند. اگر این هشدار نبود این وهابیها به دنبال این کارها نبودند. هشدار امام باعث شد آنها به خود بیایند و برای زایرین اقداماتی را انجام دهند. امام گفتند اگر نمیتوانید اداره کنید بگذارید کشورهای اسلامی با هم سازمانی را ایجاد کنند. الان هم مشاهده میکنید که وضعیت بهداشتی نسبت به گذشته بسیار متفاوت است. او به نشستی درباب هویت اربعین در سال ۱۴۰۱ اشاره کرد و ابراز امیدواری کرد که این نشستها ادامه پیدا کند تا شاهد کارهای تاثیرگذاری در حوزه پژوهش زیارت داشته باشیم.
زیارت ابعاد عبادی، دینی و جامعهشناختی و فرهنگی دارد
یحیی فوزی، معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دیگر سخنران این جلسه هماندیشی به کار ستاد اربعین و محوریت زیارت در آن اشاره کرد و گفت: زیارت یک پدیده انسانی است که دارای وجوه مختلفی است. یک بخشی از بدنه و به نوعی کار اصلی همه ادیان و مذاهب در تاریخ بشر زیارت بوده است. زیارت جزو مناسک آیینی و فرهنگ آیینی است. وقتی میخواهیم فرهنگ جوامع و ادیان مختلف را بررسی کنیم بخشی از آن در زیارت تجلی دارد. زیارت یک موضوع علوم انسانی است چون با کنش انسان سر و کار دارد. انسانها در قالب زیارت رفتارهایی انجام میدهند که قابل بحث است. زیارت یک بحث خاص و تکوجهی نیست بلکه ابعاد عبادی و دینی و جامعهشناسی و فرهنگی دارد. ما در دنیا مراکز مختلفی داریم که به این موضوع میپردازند. کارهای گستردهای حتی در خصوص نشانههای دینی در مراکز زیارتی در دنیا انجام شده است. زیارت علاوه بر بعد سیاسی یک بعد اقتصادی نیز دارد. صنعت زیارت یک صنعت اقتصادی است و مقالات متعددی درباره آن نوشته شده و به نوعی یک موضوع بینرشتهای است و از علوم مختلف میشود به عنوان یک مفهوم انسانی با آن ارتباط برقرار کرد.
تمدن، تجلی عینی فرهنگ است
او افزود: همه شیعه هستیم و به زیارت تعلق خاطر داریم اما به عنوان یک موضوع آکادمیک نیز باید مورد مطالعه قرار بگیرد. زیارت هم به افراد میپردازد و هم به غیرانسان مثل کعبه. زیارت در اسلام ریشههای قرآنی خاص دارد. زیارت یک امر تعاملی است و شما با جایی که به آن وارد شدید ارتباط برقرار میکنید. یک محل بیروح نیست و یک ارتباطی برقرار میشود و کارکردهای اجتماعی و اقتصادی مختلقی دارد. از طرفی بحث تقویت دین و معارف دینی، ارتباط با خدا، و کسب فیض نیز در زیارت مطرح است.
بنابراین خود ارتباط دینی یکی از کارکردهای مراکز دینی است. زیارت در عرصه اجتماعی یک نوع کارکرد اجتماعی دارد و باعث انسجام اجتماعی میشود. نزدیک شدن افرادی که تفکر خاصی دارند باعث میشود تا احساس نزدیکی بین امت و انسانهایی از اقشار مختلف رخ دهد و یکپارچهسازی شکل میگیرد. این موضوع اثرات سیاسی هم دارد. نقش اخلاقی زیارت نیز بسیار با اهمیت است. زیارت باعث میشود تعادل اخلاقی در جامعه به وجود آید. زیارت کارکرد روحی بالایی دارد و میتواند موجب آرامش روحی شود. زیارت ترس را کاهش میدهد. ابعاد آموزشی زیارت نیز وجود دارد. مردم وعظ و سخنرانی گوش میدهند و قرآن و ادعیه میخوانند؛ کاری که در شرایط معمولی افراد انجام نمیدهند. جدای از این، بحث ارزشهاست. ارزشها در مراکز زیارتی تقویت میشود. بحث ایثار و از خودگذشتگی در ذهن زایر تقویت میشود و مبارزه با ظلم و کارکردهای مختلفی که باعث میشود بخشی از فرهنگ ما تقویت شود به مدد زیارت شکل میگیرد. تفاوت فرهنگ جامعه دینی با جوامع دیگر به همین بحثها برمیگردد. همین باعث میشود فرهنگ ما به عنوان نرمافزار تمدن ویژگی خاصی پیدا کند. تمدن تجلی عینی فرهنگ است.
زیارت نوعی قداست و فروعات توحید در طول ولایت الهی است
سیدرضا حسینی در پنل اول با عنوان «خوانش هویتی و تاریخی» به سنت زیارت اشاره کرد و گفت: ما بحثی را در مورد سنت زیارت در ادیان الهی، بحثی را در اسلام و بحثی در مکتب تشیع داریم. در این جلسه بیشتر بحث از نگاه اسلامی و در پیوند با هویت و تاریخ از مکتب تشیع است. علت این است که زیارت نوعی قداست و فروعات توحید در طول ولایت الهی است و از همین رو یک نوع تجلیلی در زیارت داریم که غیر از تجلیلهای غیر دینی است. در تجلیلهای غیر دینی معمولاً شخص، وجودش مات و فات میشود و از بین میرود و ما داریم از وجود ذهنی آن شخص تجلیل میکنیم که وجود اندیشهایاش تداوم پیدا کند. اما در سنت زیارت به معنای واقعی در مکتب تشیع اعتقاد داریم در حیات و ممات امامان معصوم حقیقتی وجود دارد. همچنین در ارتباط میان انسان و زائر و اولیاء الهی نیز ارتباطی حقیقی وجود دارد غیر از ارتباطی که در تجلیلهای غیر دینی وجود دارد. موضوع هویتی بحث زیارت و هویت اجتماعی سیاسی جامعه قطعاً به موضوع کربلا و نهضت امام حسین (ع) پیوند خورده است. بعد از این قیام است که زیارت جایگاه ویژهای پیدا میکند. شهیدمطهری میگوید امویها به دنبال این بودند که مزاحمت امام حسین (ع) را از سر راه بردارند و دیدند مرده و کشته شدهی امام حسین مزاحمتر از زنده ایشان شد. این نهضت، شروع و تداوم یک نوع حرکتی برای احیای تفکر اسلامی به معنای واقعی خودش بوده است. خیلی از قیامها و نهضتها با کربلا به نوعی پیوند هویتی دارند و بعد از آن نیز زیارتنامهها در این راستا نوشته شدهاند. از طرفی بازسازی و احیای تفکر اعتقادی و معرفتی و هستیشناسی نیز در زیارتنامهها لحاظ شد.
دعاهای معتبر شیعی قرآن ساعد است
کاووس روحی دیگر سخنران نشست اول این هماندیشی بیان کرد: موضوع من تجربه زیارت در نگاه عرفانی و اهمیت زیارتهای معتبر شیعی است. قرآن به عنوان متنی که از طرف خدا نازل شده اهمیت معلومی دارد. در بین آنچه از معصومین نقل شده، امام خمینی (ره) به نقل از استادشان نقل کردهاند که دعاهای معتبر شیعی قرآن ساعد است. آن قرآن نازل شده و این هم از بس پر محتوا است قرآن ساعد است. حاصل جمع این دو در مورد انسان کامل، واقعاً زیارات معتبری است که امامان معصوم یا پیغمبر اکرم (ص) به عنوان انسان کامل ارائه میکردند. قرآن نازل و دعا ساعد به صورت افقی.
نظریه «انسان کامل» در زیارتنامههای شیعی وجود داشت
ابنعربی نظریه انسان کامل را به بهترین شکل در عرفانش پایهگذاری کرد و این نظریه در زیارتنامهها وجود داشت. معتقدم نظریه ابنعربی چه از نظر توحیدی و هستیشناسی و چه انسانشناسی بدون اطلاع ابنعربی ریشه در آموزههای شیعی دارد. دانشمندان شیعی عارف دنبالهرو نظریههای ابنعربی در واقع دنبالهرو نظریات امام صادق (ع) هستند. انسان در زیارتنامه با مظهر انسانی کامل روبهرو میشود. خدای روزی زمین و مظهر خدا. خدا خداست و انسان انسان است ولی آنچه در خدا موجود بود و میتوانست ظهور کند به عنوان موجودی مخلوق هرچه بخواهد بدهد در انسان کامل مشهود است و ظرفیت دیگری وجود ندارد. موضع خاص عرفان فقط خداست؛ حقیقت و صفات و افعال و انسان کامل.
عارف در آئینه زیارت امام (ع) خدا را میبیند
ویژگی مخلوق خداوندی که آینه خداوندی باشد فقط انسان است. چطور میشود در آینه امام (ع)، خدا را دید. عارف میخواهد اینطور زیارت کند. نمیخواهد فقط حاجت بگیرد. برخی مداحها ذهنها را منحرف میکنند و ذهن نیز برای این انحراف آماده است. البته مداحانی هستند که باسواداند و متن درستی میخوانند ولی برخی مداحان فقط میخواهند گریه بگیرند اما شناخت امام (ع) چه؟ مداح میگوید حوایج را در نظر بیاورید. من برای این نیامده بودم. من برای همدلی با امام حسین آمدهام. هر که به درگاه خداوند دعا کند و مشغول به حمد و ثنای الهی بشود و حاجتش از یادش بروند آن حاجت چند برابر به او داده میشود. در زیارت نمیشود بده و بستان کرد. در زیارت باید بتوانیم در آینه امام آدمها را ببینیم. نگاه عرفانی یعنی انسان را به عنوان مظهر خدا دیدن. زیارت عرفانی بسیار کم اتفاق میافتد. از همین رو تجربه عرفانی اینطور تعریف میشود: هر نوع تجربهای از خداوند و هر تجربهای معنوی که حالت شما را به حالت معنوی ببرد. پس ما وقتی میگوییم تجریه زیارت از تجربه زیارت عرفانی حرف میزنیم. همان شهود که کم اتفاق میافتد.
نماز در دیدگاه امام علی (ع) زیارت است
حضرت علی نماز را به عنوان زیارت تعبیر میکرد. ما بهصورت تقلیدی مناسک را به جا میآوریم ولی نماز واقعی شهود خداوند است. دستها که بالا میرود و هرجا الله اکبر میگوییم به معنای تسلیم است. خداوند میگوید «الان وصلت الیه» پس بگو بسماللهالرحمنالرحیم من این هستم الرحمن و الرحیم. انسان تاب نیاورد و به رکوع رفت و صورتش را بالا آورد و تجربه والاتری به او دست داد و افتاد به خاک. حالت عبودیت نزد عرفا یک خط ایستا است که آرام آرام خود را از دست میدهی و به رکوع میروی. دوباره مشاهده و سجده کرد. نماز اینچنین زیارت است. مقام اصلی شهود حق است و من به عنوان مظهر حق به نماز ایستادهام. این میشود تجربه عرفانی زیارت. ولی نباید ناامید شد و باید این حالات را از خدا خواست؛ چه در نماز و زیارت، تا به تجربه عرفانی رسید.
تا قبل از دوره قاجار مخاطرات زیادی زائران را تهدید میکرد
ملکزاده دیگر سخنران این هماندیشی با نگاه تاریخی به سفرنامههای زیارتی به این موضوع پرداخت که زیارت برای ایرانیان همواره اینقدر ساده نبوده و مخاطرات بسیاری زائران را تهدید میکرد و این سختیها تا دوره قاجار ادامه داشت و بالاخره در این دوره امنیت قابل قبولی در راه زیارت ایجاد میشود. با این همه ایرانیان سعی کردهاند تاریخ سختی که از سر گذراندهاند را هرطور هست بنویسند و از این رو سفرنامههای زیارتی خوبی در این دوران شکل گرفته است.
زنان هم در نوشتن سفرنامههای زیارت دست به قلم شدهاند
ملکزاده گفت: سفرنامهنویسی در ادبیات جهان جایگاه ویژهای دارد. از ذکر اطلاعات و اماکن جغرافیایی گرفته تا آداب و رسوم افراد در این سفرنامهها آمده است. ایرانیها با ارادت و علاقه از زمانی که با این ژانر آشنا شدند آثار مهمی به جا گذاشتند؛ البته زمانی که بهرهمند از سواد بودند و احساس امنیت و آرامش میکردند. میراث معنوی بازمانده از سفرنامههای ایرانیها حاصل رسیدن به ساحل امن و آرام خانه خدا در روزگار صلح و آرامش در ایران با حکومتهای وقت است که این شرایط از دوره قاجار و مشروطه به این سو محقق میشود. زوار عتبات سفر خود را در قالب سفرنامه ماندگار کردند و برای آیندگان به جا گذاشتند. در نوشتن سفرنامههای زیارت علاوه بر مردان زنان هم دست به قلم بردند. در موضوع سفرنامههای عتبات بایستی از رسول جعفریان نام بیاوریم که سفرنامههای زیادی را تصحیح کرد و شاید اولین کسی باشد که در این سطح وسیع به این موضوع پرداخته است.
سفر شاه اسماعیل صفوی به عتبات
ملکزاده به آشوبهایی که در مسیر سفرهای عتبات شکل میگرفت و رنجهای زیادی که وجود داشت اشاره کرد و به این موضوع پرداخت که سفرنامههای دوره قاجار که دوره عافیت زائران است نتیجه خطرات سختی بوده که در دورههای گذشته وجود داشته و نیاکان ما با عشقی که به امامان معصوم (ع) داشتند نگذاشتند هیچگاه مسیر زیارت بسته شود. او به سفر شاه اسماعیل اشاره کرد که به کربلا رفت و شبزندهداری کرد و بعد از غبارروبی پابرهنه با پرچمی در دست به سمت حرم امام علی (ع) رفته و سپس حرم امام موسی کاظم (ع) را زیارت کرده است.
بهگزارش خبرنگار ایبنا، ملکزاده همچنین به این موضوع اشاره کرد که با رسمیت یافتن مذهب تشیع در بین ایرانیان، زیارت خانه خدا یکی از آمال اصلی زندگی ایرانیان شد آن هم در شرایطی که با دوری راه و نبودن امکانات سفر و گرفتار شدن در دام راهزنان دچار بودند. این مخاطرات نیز به دلیل اختلافات دوره صفوی با حکومت عثمانی بوده است. حکومتی که سه قرن از آن میگذشت و فتواهای مختلفی بر ضد صفویها و شیعیان در آن صادر میشد و خون و مالشان را حلال میکرد. علاوه بر این مالیاتهای غیرقانونی از زوار دریافت میکردند و به اموالشان حمله میبردند.
بخش دوم گزارش هماندیشی «خوانش تمدنی از سنت زیارت»؛
تشیع در حسرت زیارت شکل میگیرد / المثنیسازی حرم در هندوستان
یکی از مهمترین موضوعاتی که در هماندیشی خوانش تمدنی از سنت زیارت مطرح شد این بود که در دورههایی که زیارت کردن مخاطرات فراوانی داشته، حسرتی ایجاد شده و تشیع نیز به نوعی در همین حسرت زیارت شکل گرفته است.
هماندیشی «خوانش تمدنی از سنت زیارت» از سوی معاونت فرهنگی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز پژوهش و نشر آثار ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات، مرکز تحقیقات امام علی (ع) و پژوهشکده دانشنامهنگاری چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ در سالن تمدن پژوهشگاه برگزار شد. نشست اول خوانش هویتی و تاریخی بود که به تجربه زیارت در نگاه عرفانی سفرنامههای زیارتی و دگردیسی زیارت و هویت شیعی در جهان مدرن اختصاص داشت. بخش اول این گزارش در روزهای قبل در اینجا منتشر شده بود. در ادامه بخش دوم گزارش ایبنا از این نشست را خواهید خواند.
جامعه شیعی حول گرانیگاه زیارت شکل گرفته است
جبار رحمانی دیگر سخنران این هماندیشی با موضوع «هویت شیعی در جهان مدرن» سخنرانی خود را آغاز کرد. او گفت: بحث من انسانشناختی و جامعهشناختی است. زیارت در جهان شیعی مهم و فراگیر است. زیارت در ایران به جز نگاه دینی هنوز نگاه اجتماعی و فرهنگی ضعیفی دارد. پرداختن به آن سخت است و در مورد برخی حوزهها مانند اقتصاد سیاسی زیارت کسی جرأت پرداختن ندارد. زیارت را باید کالبد شکافی کنیم و به شکل میانرشتهای از روانشناسی و تاریخ و فرهنگ و اجتماع و اقتصاد و سیاست بهره ببریم. امروزه حتی زیارت آنلاین نیز شکل گرفته است. هر انسان شیعی با زیارت مواجه میشود. زیارت اشکال مختلفی دارد از شخص و مکان تا متن مقدس. هر شکلی از زیارت یک گرانیگاه دارد و فرمولهای بنیادن جامعه را میتوان آنجا مشاهده کرد. از این منظر فارغ از اینکه منتقد باشیم یا معتقد، جامعه شیعی حول این گرانیگاه زیارت خودش را شکل داده است. هویت و الهیات شیعه به مفهوم زیسته حول امر زیارت است. آیینهای عزاداری نیز به یک تعبیری در محضر امام (ع) قرار گرفتن است. ما از طریق آیینهای عزاداری و زیارت با مفهوم کلیدی جامعه شیعی یعنی امام (ع) مواجه میشویم.
اهمیت اقتصاد سیاسی زیارت
رحمانی در ادامه به این برداشت رسید که اقتصاد سیاسی زیارتگاهها بسیار کلیدیتر از آن چیزی است که فکر میکنیم و متاسفانه پژوهشگاهها با بودجههای میلیاردی نیز تنها به ساحتهای کلامی و الهی زیارت پرداختهاند و هیچکدام در مورد مطالعات دقیق تاریخی و اجتماعی و حتی اقتصاد سیاسی کاری انجام نداده است. تاسفبار تر اینکه عمده مطالعاتی نیز که صورت گرفته از طرف خارجیها بوده است.
تشیع در حسرت زیارت شکل میگیرد
رحمانی گفت: تشیع برای تمایزش از اهل سنت به یک مکانیزمهایی مثل عزاداری و زیارت تاکید میکند که محل نزاع هم در این جاست. منسجم شدن شیعه نیز روی همین است. من از شیعه اجتماعی و فرهنگی حرف میزنم و شیعه الهیاتی مورد بحث من نیست. گرانیگاه تشیع که امامت است باید وارد زیست جامعه شود که همان آیینهای عزاداری و زیارتی میشود. نکته مهم در تشیع در مورد زیارت است. تشیع در حسرت زیارت شکل می گیرد. باورهای نسبت به خاک کربلا و… تا دوره پیش از مدرن خیلی مهم بود. در چند دهه اخیر و به خصوص از سال ۲۰۰۰ به این سمت این است که اتفاقاتی در حیات اجتماعی سیاسی شیعیان صورت میگیرد و مرزها سامان پیدا میکند و قدرت رسانهای بیشتر میشود و اقتصاد بدنه جامعه بهتر میشود. غریزه شیعی حول مکان مقدس، یعنی زیارتگاهها و آیینهای عزاداری، خودش را بازسازی میکند. فرمول بنیادین شیعه اینچنین است. در ادامه اقتصاد شیعیان توسعه پیدا میکند و سفر ارزان میشود و نزاع سیاسی بین حاکمان مناطق به واسطه پل اقتصادی کاهش پیدا میکند و امکان دسترسی انبوه فراهم میشود آن هم برای یک نظام اجتماعی که بر اساس مفهوم حسرت زیارت شکل گرفته بود.
حسرت زیارت و المثنیسازی حرم در هندوستان
رحمانی به این مطلب پرداخت که در هند نه امامزاده وجود دارد و نه بارگاهی و از همین رو مقداری از تربت خاک کربلا را در شالودهی یک گنبد و بارگاه قرار میدهند و به نوعی آن امامزاده را المثنی حرم اصلی امام حسین (ع) قرار میدهند و به زیارت آن میپردازند. اینها به مرور تکثیر میشوند و نامشان را نیز کربلا میگذارند. این موضوع نشان میدهد حسرت زیارت برای شیعه و مسلمانان همواره وجود داشته است. رحمانی به نوعی زیارتگاهسازی در ایران را نیز نتیجه همین حسرت معرفی کرد. آن هم در دوره صفویه که اوج مخاطرات و مشکلات حکومتی وجود داشت و لذا با کشف بیشماری از امامزادهها مواجه میشویم. اما رفته رفته شرایط زیارت امن و سلامت میشود و زائران به دسترسی انبوه میرسند و برخلاف دورههایی که خاک کربلا یک حسرت بود اکنون مشاهده میکنیم در هر خانهای مهر کربلا وجود دارد.
خوانش نشانهشناختی از زیارت
افراشی با موضوع رهیافتی معناشناختی به لایههای مفهومی زیارت یکی از سخنرانان نشست دوم این هماندیشی بود. او به این موضوع پرداخت که سفارش پژوهش اصلی در این زمینه از سوی آستان قدس رضوی بوده است اما رفته رفته با توجه به جستجوها ابعاد تازهای درباره معناشناسی واژه زیارت برای او شکل گرفت. او گفت: حوزه علاقه من معناشناسی زبان است. با توجه به جستجوها و اساتید حوزههای تخصصی چندمعنایی واژه زیارت بسیار گسترده است. وقتی سراغ منابع معتبر در روایات و احادیث و دانشنامهها و فرهنگنامههای لغات میرویم هرکدام از ابعادی به آن پرداختند و یک طبقهبندی دقیق از تمام معانی ارایه نشده است. بنابراین این پژوهش بر اساس همین موضوع شکل گرفت. به عنوان زبانشناس باید روش مشخصی میداشتم. در آغاز کار برای دسترسی به معانی واژه زیارت به این نتیجه رسیدم که فقط به سراغ فرهنگهای لغت رفتن کفایت نمیکند. لذا به سراغ پایگاه دادههای زبان فارسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفتم. در اینجا مجموعه متکثری از متن وجود دارد که دو بعد اصلی دارد یکی پیکره معاصر و یکی تاریخی. بعد سراغ احادیث و تفاسیر رفتیم و پژوهش ادامه پیدا کرد.
افراشی ادامه داد: یافتن یک واژه و کاربرد و یک معنی در بافت میتواند یک روش جدیدی برای مطالعه معنا باشد به جز آنچه در فرهنگهای لغت وجود دارد. او به آثاری اشاره کرد که در آنها زیارت کردن به عنوان دیدار کردن آمده است. همچنین آثاری که در آنها زیارت کردن به مفهوم مکانی و فاصله آمده است. افراشی سپس نمونههایی را از معناشناسی زیارت عنوان کرد که حتی زیارت به دیدن یک شیء نیز برمیگردد مثل اینکه دستخط فلانی زیارت شد. او پس از اشاره به نمونههای مختلف معنا در کلمه زیارت به این موضوع پرداخت که حتماً در کانون مفهوم زیارت، مفهوم دیدن و تجربه بصری و قصد و اراده و فاصله در آن وجود دارد. مفهوم اصلی زیارت از نزدیک دیدن به قصد اراده بوده است؛ حرکت ارادی برای طی مسیر به مقصدی. این مقصد در کانون اصلی و مفهوم اصلی میتواند مکان مقدس باشد و شخص با منزلت باشد یا شیء و قبر باشد. اینها مقاصد اصلی پیکره تاریخی معاصر بود. ولی به این نیز اکتفا نمیکنیم. این معانی تمام معنای زیارت را پوشش نمیدهند بنابراین سراغ احادیث و تفاسیر رفتم.
افراشی به حدیثی از امام سجاد (ع) اشاره کرد که در آن بحث ملاقات و زیارت مرگ مطرح میشود که امری غیرارادی به شمار میرود و مقصدش دیگر مکان و شیء و گور نیست بلکه مرگ است. او همچنین به این موضوع پرداخت که در ریشهشناسی زیارت چه مطالعاتی وجود داشته است. برای نمونه به واژه گردیدن در زیارت اشاره کرد و به واژههای ملاقات کردن و توجه کردن و نظر کردن و با دقت نگاه کردن اشاره میکند و در ادامه به این بحث پرداخت که آیا اثری از این معانی در کاربردهای واژه زیارت در جامعالاحادیث وجود دارد یا خیر.
مکانهای آیینی چه ویژگیهایی دارند؟
شهیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، دیگر سخنران این پنل با موضوع «نشانه شناسی فضا و مکانهای آیینی و قدسی» به سخنرانی پرداخت. او بیان کرد: بحث من مستقیم درباره زیارت نیست بلکه درباره مکان و استحالههای مکانی است. یک تقسیمبندی از مکان انجام میدهم بعد هم اینکه مکان آیینی چه ویژگیهایی دارد که سبب تغییر معنایی در ما میشود. ابتدا در مورد ویژگی مکان صحبت میکنم. همه چیز با مکان شروع میشود یعنی انسان بهعنوان موجودی که با جهان در ارتباط است از طریق مکان شناخته میشود و ارتباط میگیرد. از ابتدا که نطفه شکل میگیرد رحم وجود دارد و این مکان لازم است که نوزاد شکل بگیرد و بعد زمانی را طی کند و سپس به این جهان ورود پیدا کند. نوزاد با یک جیغ ورودش را اعلام میکند. بعضیها این جیغ را شوق از شگفتی و عظمت میدانند و بعضیها از ترس و اضطراب آنی نوزاد یاد میکنند. این جیغ همان اعلام ترس از این جهان است وقتی که نوزاد دنیای پر لطف مادری را ترک کرده و وارد یک جهان پر از اضطراب شده است.
قدسی بودن با مکان آغاز میشود
همه چیز با مکان شروع می شود. همه پیامبران به یک مکانی وابسته بودند. ابراهیم (ع) در بینالنهرین مبعوث میشود و موسی (ع) در کوه طور و محمد (ص) در غار حرا. همه این موارد نشاندهنده این هستند که به هرحال بحث قدسی بودن با مکان آغاز شده است. ارتباط خدا و وحی هم یک شناسه داشته که یعنی یک مکانی را به عنوان شناسنامه دارد. اگر این را در نظر بگیریم که همه چیز با مکان شروع میشود میتوانیم بفهمیم که به مکان نیازمندیم و بدون مکان یک نقصانی وجود دارد. چرا انسان رجوع میکند؟ باید یک تقسیمبندی داشته باشیم. ابتدا مکانها کاربردی هستند یعنی اینکه نیازهای مادی انسان در مکانها شکل میگیرند و رفع می شوند. انسان برای زندگی روزمره نیاز به مکان دارد. برای زیستن و آشامیدن و تجارت و حرکت و … نیاز به مکان دارد. همین چیزی که به عنوان مترو میشناسیم یک مکان است. شاید در گذشته مکانهای دیگری با ویژگیهای دیگری وجود داشته است. این نکته که مکانها با توجه به زمان تغییر میکنند نشان میدهد نیاز انسان به مکان در حال تغییر است. اشکال مکانها نیز تغییر میکنند. در گذشته اگر مسجدی را به عنوان مکان در نظر میگرفتیم این مسجد خودش به تنهایی به شهر هویت میبخشید و انسانهای آن شهر و جامعه با مسجد هویت پیدا میکردند. امروز این ویژگی تغییر کرده چون بحث هویتی نیاز انسان پخش شده است و تمرکز از مسجد برداشته شده است. اینکه چرا تمرکز از مسجد برداشته شده است جای بحث دارد و جامعهشناسها و روانشناسها و اقتصاددانها باید درباره آن صحبت کنند.
مکانهای دیالکتیکی به گشودگی روابط انسان با محیط منجر میشوند
شهیری ادامه داد: تغییر دیگری که مشاهده میکنیم این است که در گذشته مساجد هویت میدادند و امروز مساجد هویت میگیرند چون مسایل اقتصادی دخالت کرده و بسیاری از مساجد کنار خودشان بافت تجاری دارند. مکانهای فرهنگی نیز داریم. مکانهایی هستند که هویت جمعی و میراث جمعی را به اجرا میگذارند. ما ایرانیها به مکانهای فرهنگی افتخار میکنیم چون به ما هویت میدهند. در مورد ارتباط انسان با مکانها باید گفت انسان در مکان به تعلیق در میآید؛ مثلاً فرودگاه و ترمینال یک مکان تعلیقی است و باید عبور کنیم و نمیتوانیم در آنجا بمانیم. باید به مکانی که مقصد است عبور کنیم. مکانهای ابزاری هم وجود دارند. مکانهایی که صرفاً این خاصیت را دارند که کاری را انجام دهند و باری از دوش ما بردارند. مکانهای دیگر مکانهای دیالکتیکی است یعنی اینکه در آنجا یک دیالکتیک فضایی شکل میگیرد. مثل میدان نقش جهان اصفهان که بین نظام عمودی و افقی یک دیالکتیک برقرار است. این دیالکتیک باعث گشودگی رابطه انسان با محیط میشود. از مکانهای واسطه نیز باید نام برد که ما را به مکان مقصد هدایت میکنند. این مکانها میتوانند طی اتفاقاتی تغییر هویت بدهند. نمونههایش در فیلمهای اصغر فرهادی هست مثل راهپله که بخش اعظمی از اتفاقات اصلی آنجا رخ میدهد. طبق دستهبندیای که داشتم میتوان مکانها را به مکانهای کنشی و مکانهای شبشی تقسیم کرد. مکانهای کنشی یعنی مکانهای کاربردی و ابزاری و روزمرگی که هدف فوری را در دسترس ما قرار میدهند و ارزش فوری به ما میدهند و با برنامه با آنها برخورد میکنیم و موقعیتهای مادی هستند و کنشی به شمار میروند.
مکانهای قدسی جنبه مکان بودن را از دست میدهند و ما را به فضای معنایی منتقل میکنند
اما دسته دوم شبشی است. این نوع مکانها مکانهایی هستند که سیال و چند وجهی و متکثر و بیناموقعیتی و در حال حرکت و چرخشی و مکانهای تبدیل به فضا شدهاند. فضا میتواند مادی و غیرمادی باشد ولی معمولاً مکان را قابل ابعاد اندازه و پایدار در نظر میگیریم. وقتی از فضا صحبت میکنیم ناپایدار است. فضا میتواند مکان باشد اما مکان را ترک میکند و وضعیت جدیدی میگیرد. فضا هم جنبه مادی و هم غیر مادی دارد. وقتی میگوییم فضای عاشقانه و قدسی از مکان صحبت نمیکنیم. وقتی میگوییم مکان در واقع مکان جنبه مادی دارد. بحث من این است که فضا را به شبشی و مکان را مکان های کنشی نسبت میدهم. یعنی مکانهای قدسی با حضور ما در یک وضعیت بینابینی جنبه مکان بودن را از دست میدهند و به فضا تبدیل میشوند. رابطه مکان و فضا را باید شکافت ولی کوتاه بگویم استحاله مکان به فضا به این علت است که مکان قابلیتهای مادی خودش را از دست میدهد و ما را از وضع مادی خارج میکند و با یک فضای معنایی مواجه میکند. برای بعضیها این فضا خداست و برای بعضی اسطوره است و برخی شخص مقدس ولی به محض قرار گرفتن ما در آن مکان، مکان واسطهای است که ما را عبور بدهد. مکانهایی که ما را تعالی میدهند.
معماری ایرانی و اسلامی معماری در حرکت است
به دلیل تمام ویژگیهایی که در مکان وجود دارد و ساختارهای تو در تو و آینهها مکانها تبدیل به مکانهای سماعی میشوند. در حرم امام رضا (ع) یا در مسجد شیخ لطفالله آن لایهلایه بودن و فرورفتگیها و اشکال و خطوط و پیوستارهای معنا همگی حرکت را القا میکنند. معماری اسلامی و ایرانی ما این ویژگی را دارد که معماری ِدر حرکت باشد. معماری غرب پایداریاش مهم است و معماری ما به دلیل لایهلایه بودن، ویژگی تکثر در فضا برایش اهمیت دارد و حرکت را القا میکند. حرکت سیالیت میدهد به مکان و سیالیت ما را از مکان بیرون میبرد و مکان را به فضا تبدیل میکند. ویژگیهای ساختاری مکان هستند که مکان را حرکتدار و چرخشی و سماعی میکنند و بعد در این جریان، مکان به فضا تبدیل میشود. پس حالت روحانی محصول ارتباط سوژه ادراکی با سوژه مکانی است که آن مکان هم به دلیل ویژگیهای ساختاری سیال میشود و این دو با هم برخورد میکنند و از برخورد این دو یک تطابق زیستی شکل میگیرد و نتیجه آن این است که مکان را به فضا تبدیل میکند.
در اناالحق، زیارت نشسته است
علی عباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دیگر سخنران این هماندیشی بود. او با موضوع حضور و غیاب معنا در مکانهای مقدس از نگاه انسان سنتی و پیش از مدرن به سخنرانی پرداخت و تاکید کرد در مکانهای مقدس، حقیقت قدرت و انباشت معنا موج میزند. عباسی گفت: معرفت انسان برای ما انسان ایرانی و مسلمان از سه ابزار به دست میآید: عقل شهود و وحی. اینها ابزاری هستند که به واسطه آنها با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکنیم. برای استفاده از ابزار عقل باید از رابطهها بهره برد. نشانهشناسی نیز اینجا شکل میگیرد. شما باید شکلها را داشته باشید، مکانها را داشته باشید و بدون این نمیشود.
بحث زیارتگاهها و مکانهای مقدس در بحث علم با شهود معنا میگیرد. بحثی که انسان با جهان خارج یکی میشود و در تحلیل آخر نمیگوید من منم، تو تویی، چون دوباره دو قطبی ایجاد میشود. این مرحله بحث ذوبشدگی است. وقتی میگوید اناالحق، زیارت در این اناالحق نشسته است. مکان مقدس بحث حضور و حاضر بودن را نشان میدهد و تنها با سیستم نشانهای نمیشود آن را مطالعه کرد. با سیستم نشانهای معنای مکانیکی آن به دست میآید. مکان مقدس نشانه نیست. ضریح محترم حضرت امام رضا (ع) نشانه نیست، خودش است. در مکانهای مقدس رابطه، طبیعی است، قراردادی نیست. تعزیه نیز خودش است؛ بر اساس حدیثی از حضرت محمد (ص) که میگوید کسی که مرا در خواب ببیند خود مرا دیده است.
انسان مدرن با حذف پروسه معناسازی در تله پوچانگاری میافتد
عباسی با طرح پرسشی صحبتهایش را ادامه داد: کارکرد معنایی مکان مقدس و نامقدس از دیدگاه انسان سنتی (انسان سنتی یعنی انسان دینی و پیش از مدرن) کدام است و چرا؟ مکان مقدس اشباع شده از معناست. مکان مقدس حاضر است، هرچند آن را نبینیم. حال کارکرد مکان نامقدس چه هست؟ انسان مدرن میتواند این سوال را از خودش بپرسد چون بریده از اصل است. برای انسان سنتی این پروسه وجود دارد و ارتباط برقرار میکند حتی با سنگ و این یعنی پروسه معناسازی رخ میدهد. انسان سنتی در تقابل مکان مقدس و نامقدس تبدیل به انسان هدفمند و قدرتمندی میشود که به دنبال متعالی است. از نگاه او این تعالی برابر است با قدرت، وانگهی حقیقت را از این دوآلیته به دست آورده باشد. به لطف این معنا انسان سنتی به زندگی معنا میدهد و از چرخه یکنواخت و مکانیکی رهایی میپذیرد.
برای انسان مدرن، مقدس وجود ندارد و دوآلیته وجود ندارد. یک نوع بیچارگی که در آن همسویی وجود ندارد. برای انسان سنتی نیز مکان همسو نیست، ناهمسو است و گسست در آن وجود دارد. در حالی که برای انسان مدرن، گسستی وجود ندارد. انسان مدرن وقتی همسو هست چگونه میتواند به زندگی معنا ببخشد؟ در چرخه مکانیکی است که چرخه وجودی معنا میگیرد. نتیجه اینکه حدود و محدویتها و تمایزات و گسستگیها بین مکانها رابطهای میان مکان مقدس و نامقدس ایجاد میکند که سبب معنا میشود. برای انسان سنتی مکان نامقدس هویت خود را از مقدس دریافت میکند و برای انسان مدرن چنین چیزی صورت نمیگیرد. مکان مقدس نمیتواند نشانه باشد؛ خودش است. وقتی به حرم یک امام (ع) میروم با جانشین او صحبت نمیکنم آنجا (حرم) خانه ایشان و پل ارتباطی من با خداوند است. مکان مقدس معنای خود را بالذات دارد. پس مسجد است که تولید معنا میکند برای بانک. بانک حتی اگر به او بچسبد نمیتواند برای مسجد هویتسازی کند. با این همه انسان مدرن با حذف پروسه معناسازی در تله پوچانگاری میافتد.
مکان و فضا در دیالوگ هستند
عباسی در پایان صحبتهایش پرسشی را مطرح کرد و از شهیری خواست به آن پاسخ بدهد. این پرسش که در تبدیل مکان به فضا، فضا که حدود ندارد را چطور باید مطالعه کرد؟ شهیری گفت: بحث فضا و مکان دو بحث به هم چسبیده است و از مکان شروع میکنیم و به فضا میرویم و میتوانیم برگردیم. آیا انسان قدرت استعلا دارد یا نه؛ اگر میتواند تعالی پیدا کند عبور از مکان است. محراب مکانی برای عبور دادن شما از مکان به فضای قدسی است. مکان یک ابزار برای عبور به فضاست. فضا چون انتزاعی است و ذهنی ما با مکان شروع می کنیم و اگر قرار باشد در مکان بمانیم که خیلی اسیر هستیم. همه هدف این است که انسان مکان را ترک کند و به فضا برسد. بنابراین مکان و فضا در دیالوگ هستند.
مدارس ایرانیان در عراق به واسطه زیارت شکل گرفت
گلشن روغنی، دیگر سخنران این هماندیشی با موضوع مدارس ایرانیان در عراق به سخنرانی پرداخت. او به تشابه شهرهای مذهبیای همچون قم و کربلا اشاره کرد و گفت در هر کدام از این شهرها در مظاهر شهری و گفتار و رفتار آدمها میشود ماهیت اسلامی را مشاهده کرد. روغنی به این موضوع نیز پرداخت که حزب بعث صدام بسیار سعی کرد تا این فضای مذهبی و فرهنگی را از بین ببرد.
روغنی گفت: ما ۵ مدرسه ایرانی برجسته در عتبات و عراق داریم که ایرانیانی که در آنجا زندگی میکردند فرزندانشان را به آن مدارس میفرستادند: مدرسه شرافت در بغداد، مدرسه اخوت در کاظمین، مدرسه علوی در نجف، مدرسه حسینی در کربلا و مدرسه پهلوی در بصره. اما چرا این مدارس در موصل شکل نگرفت یا چرا در سامرا به عنوان یکی از ۴ قطب زیارتی شکل نگرفت؟ ایرانی ها نتوانستند در موصل به عنوان دومین شهر عراق باشند چون تشیع جایگاه خوبی نداشت و حضور استادان پر تعداد اهل سنت این اجازه را نمیداد و به نوعی فرهنگ عثمانی حاکم بود.
در ۵ شهر دیگر تفاوت جدی وجود داشت و بنابراین ایرانیان در موصل مدرسهای نساختند. در آن دوره دولت هنوز در ایجاد مدارس نقشی نداشت و همت جمعی ایرانیان بود که باعث شکلگیری مدارس در عراق شد. مهمترین دلیل حضور ایرانیان در کشور عراق و تاسیسی مدارس، سفر زیارتی است. وقتی هنوز حوزه علمیه قم شکل نگرفته بود طلاب بسیار زیادی از ایران به نجف میرفتند. بخشی از ایرانیان در نجف و کربلا و سامرا بودند و بنابراین نیاز به مدارسی بود که تحت تعلیم فرهنگ فارسی قرار بگیرند. نکته دیگر اینکه در بغداد و بصره تجارت باعث میشد ایرانیان بسیاری در این شهرها رفتوآمد داشته باشند. هیچ وقت سابقه تمدن ایرانی در عراق محو نشد و همیشه فرهنگ ایرانی در آن کشور حضور داشته و دارد. حزب بعث و صدام لعین خیلی تلاش کردند که فرهنگ ایرانی را محو کنند. اگر در مدرسه فرزندی یک واژه فارسی از دهانش در میآمد با مجازاتهای سنگینی تنبیه میشد. این شهرها باعث شد ایرانیان بسیاری وارد عراق بشوند.
نباید حوزه علمیه قم را در برابر حوزه علمیه نجف ایستا تعریف کنیم
در پایان هماندیشی، حجت الاسلام محمدحسین فروغی، با موضوع مدارس ایرانی نجف و مدرسه جعفریه سخنانی مطرح کرد. او به این موضوع اشاره کرد که برخی حوزه علمیه قم را در مقایسه با حوزه علمیه نجف ایستا تعریف میکنند که این نوع تعبیر به فقدان روایتها برمیگردد. او درباره حوزه علمیه نجف گفت: حوزه نجف در میان خود نجفیها معروف بوده به اینکه جای جدایی از جهان است و شخص در آن نه از جهان خبر دارد و نه جهان از او خبر دارد. در قم اگر چنین چیزی نیست و این دیدگاه ایستایی را داریم به دلیل فقدان روایت است. نکته دیگر اینکه ما از سال گذشته یک مقدار موضوعات خاصتری را بررسی کردیم. واقعاً تکثری که در حوزه قم وجود دارد بهخاطر این است که حوزه فقهی اصولی است و نمیشود این تکثر را نشان داد بنابراین تصور میشود حوزه ایستایی است.
فروغی با اشاره به تاسیس مدرسه اخوت در سال ۱۲۸۴ و مدرسه علمی در سال ۱۲۸۵ به این موضوع پرداخت که از این دوره یک سیری را از مدارسی که در حقیقت به صورت حکومتی و وابسته به دولت ایجاد میشوند داریم. او گفت: این مدارس ویژگیهایی دارند. یکی این است که به دلیل ارتباط با حکومت و دولت نوع آموزش و هزینهها و ادبیات و … همه مرتبط با حکومت است. در این میان مدرسه جعفریه یک استثنا است از این جهت که در مقابل مدارس دولتی روحانیون نجف به این نتیجه میرسند که بهتر است همیشه مبارزه سلبی نباشد و در همین مسیر کارهای آموزشیای آغاز میشود. در مدرسه علوی امکانات و لباس و کتاب درسی نو و اردوهای آموزشی خوب و امکانات رفاهی خوبی داده میشود. باز در همین شرایط برخی هستند که از سوی دولت کمکی دریافت نمیکنند و لباسها را خودشان میدوزند.
هسته اولیه هنر در حوزه علمیه قم
موضوع دیگری که فروغی به آن پرداخت موضوع مکتبخانههای نجف بود. او به مدارس ایرانی نجف پرداخت و گفت: در مورد مدارس نجف آن چیزهایی که مرتبط با مدارس عربی است را مرحوم مرتضی گیلانی مفصل نوشته است. کتاب با سانسورهای فراوان چاپ شده و دستنوشتهاش نیز هست. ما درباره مدارس ایرانی حرف میزنیم. تا قبل از اینکه مدارس ایرانی نجف تاسیس شوند مدرسهای که روحانیت در مقابل جریان حاکم داشته مدارس مکتبخانهای بوده و آخرینش مکتب شیخ عبدالله نیشابوری است. ایشان با همسرش با هم این مکتبخانه را تاسیس کرده بودند؛ یک مدرسه خانوادگی اما سنتی. بعضی از بچههایی که در این مکتبخانه بودند حلقههای اولیه هنر در حوزه علمیه قم را تشکیل دادند. آنها میگویند جرقههای هنر آنجا برای ما روشن شد.
مدرسه قوام نیز هست که این نقطه پایان مکتبخانههای سنتی نجف است. در اسناد ساواک به عنوان گزارش نجف این موضوعات آمده است. مراجع نجف به این میرسند که دیگر بچههایشان را به مراکز دولتی نفرستند و به این شکل مدرسه امام جعفر صادق (ع) یا بهصورت مخفف جعفریه تاسیس میشود. نکته جالب این است که به خاطر فقدان تالیف کتب درسی، اینها همان کتب مدرسه علوی را استفاده میکردند. روش اداره نیز به این شکل بود که از طرف مرجع نجف یک گروه سه نفره انتخاب میشد و از میان طلابی که عمدتاً از ایران میآمدند و ویژگی خوبی داشتند عدهای جذب میشدند و با حقوق ده دینار به کار گرفته میشدند. یکی از مهمترین شاخص های این مدرسه در کنار آموزش، آموزش هنر و سرود و خوشنویسی بوده است. کانون هنر اسلامی جوانان نیز یکی دیگر از نکتههای جالب این مدرسه است. همانطور که از کتب علوی استفاده میکردند دانشآموزان نیز موظف میشدند به یکدیگر هنر آموزش دهند.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حمیدرضا حافظی
نظر شما :