گزارش نشست تخصصی «بازتاب سیره امام علی(ع) در سیره امام خمینی(ره)»
دکتر دوانی هم با گرامی داشتن یاد و خاطره امام خمینی(ره) در آستانه سیوچهارمین سال ارتحال ملکوتی آن رهبر فرزانه سخنرانی خود را در خصوص بازتاب سیره امام علی(ع) در سیره امام خمینی(ره) ارائه کرد.
وی سخنرانی خود را با کلام امام خمینی(ره) در توصیف علی(ع) مبنی بر آنکه امیرالمؤمنین پس از پیامبر دومین شخصیت عالم خلقت بودند و به اذعان امامان دیگر که فرزندان آن امام بودند، غبطه به آن حضرت میخوردند کما اینکه حضرت سجاد(ع) به سجدههای طولانی معرف حضور هستند در وصف امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند، عبادات من در برابر عبادات جدم چیزی به حساب نمیآید.
به تعبیر امام خمینی علما، فقها و مفسران برای بازگویی فضایل امیرالمؤمنین از بیان ابعاد گوناگون شخصیت امام علی(ع) درماندهاند. در ادامه دکتر دوانی در بیان شخصیت امام خمینی(ره) به نقل از پدر بزرگوارشان مرحوم دوانی فرمودند «به جرأت میتوانم بیان کنم در میان اصحاب ائمه شخصیتی به عظمت و جامعیت امام خمینی سراغ ندارم» اما امام هر چقدر هم بزرگ باشد قیاس ایشان با امام علی(ع) نیاز به دقت و احتیاط دارد و اگر بخواهیم هر آنچه در سیره عملی امیرالمؤمنین هست را در روش امام خمینی تجلی داشته باشد، انتظار زیادی است.
وی به نقل از امام خمینی گفت: «با تأسف شدید نگذاشتند حضرت علی(ع) در دوران خلافتش آنچه را میخواهد برای سعادت جامعه به اجرا درآورد(بهدلیل تحمیل بحرانها و فتنهها)» با همه این اوصاف همان اندک تجربه حکومتداری که از علی(ع) مانده برای ما راهنمای بزرگیست تا حدی که بتوانیم به سیره علی(ع) عمل کنیم. با یک نگاه اجمالی در تاریخ، 12 قرنی که از عصر غیبت میگذرد، امام خمینی تنها فقیهی بودند که با عنوان نایب امام زمان(عج) توانستند تحولی عظیم در جهان پدید آورند و حکومت ولایت را پایهریزی کنند.
وی در ادامه در وصف عظمت کار امام در ایجاد و برقراری نظام اسلامی بیان کرد: براساس اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت که فقط نایب برحق امام زمان(عج)می تواند حکومت کند و مشروعیت داشته باشد در طول این 12 قرن جز امام خمینی(ره) کسی نتوانست از این مهم برآید، که خود نشانگر آن است که امام خمینی بهره فراوان از سیره ائمه بهویژه حضرت علی(ع)بردهاند.
حضرت علی(ع) هر جامعهای را ملزم به داشتن حکومت میداند و میگوید، داشتن حکومت حتی نوع نامطلوب آن بهتر از نداشتن آن است. امام خمینی(ره ) نیز با تأسی از امام علی(ع) تشکیل حکومت را از وظایف برحق نایب امام زمان(عج) میداند، چون وظیفه هدایت بشری را بهتر از هر حالتی در زمان داشتن حکومت میتوان انجام داد و به نتیجه رساند. از منظر امام علی(ع) داشتن حکومت و تأسیس حکومت توسط رهبری اسلام یک اصل است . فرق حکومت اسلامی(با تسلط نایب امام زمان ) با سایر حکومتها آن است که علاوه بر مدیریت اقتصادی و اجتماعی و تأمین رفاه جامعه، وظیفه شکلدهی درست به رفتار و اخلاق جامعه و مردم را برعهده دارد، حال آنکه سایر انواع حکومت صرفاً به رتق و فتق امور عمومی، اجتماعی، اقتصادی میپردازد. امام خمینی(ره) نیز منظورش از تأسیس حکومت علاوه بر سعادت جامعه و مردم، اجرای احکام الهی، ایجاد فضای معنوی و اخلاقی بود.
دکتر دوانی در ادامه به 11 اصل از اصول حکومت از منظر امام علی(ع) و بازتاب آن در سیره عملی امام خمینی(ره)پرداخت و به موارد زیر اشاره کرد:
اصل اول : برقراری عدالت اجتماعی در همه عرصهها و تأمین حقوق مردمان بدون هیچگونه تبعیضی
در وصف این اصل، امیرالمؤمنین فرمودند: «حکومت از کفش بیارزش وصلهزده برایم ناچیزتر است، مگر آنکه حقی را احقاق کنم و عدل را برقرار سازم». امام خمینی نیز در این خصوص از دیرباز به این اصل توجه داشتند، و در پی خروج مردم از دست ظالمان زمان و برخورداری ایشان از تمام مواهب الهی بودند. ایجاد جمهوری عدل علی(ع) جز شعائر انقلاب بود.
اصل دوم: نگاه زاهدانه به دنیا و پرهیز از دنیاپرستی
در بیان زهد امام علی(ع) حتی دشمنان آن حضرت به آن معترفند. امام خمینی نیز خود زاهد بود و نگاه دنیاگریزی ایشان، سعی در تفهیم این مهم در جامعه مسئولان داشت. کما آنکه ایشان در خطابههای خود به مسئولان همواره بیان میکردند:«شما نوکر مردم هستید».
اصل سوم: احقاق حق مظلومان و مبارزه با ظلم
امام علی(ع) در خطبه شقشقیه میفرمایند: «اگر خدا از علما عهد و پیمان نگرفته بود که نباید شاهد سیری ظالمان و فقر و فلاکت محرومان باشند. افسار مرکب خلافت را بر پشتش رها میکردم تا هر کس میخواهد بر آن بنشیند و بتازد».
در کلام و سیره امام خمینی نیز ظلمستیزی دیده میشود همانطور که در مقابل مظالم طاغوت شجاعانه ایستادگی کردند و هزینه آن را نیز پرداختند و از هیچ فشاری نهراسیدند.
دکتر دوانی تفاوت امام علی(ع) را با امام خمینی(ره) از منظر مدیریت جامعه متذکر شدند که امیرالمؤمنین در زمان خلافت خود در دهه ششم عمر خود بودند و از این حیث بسیار جوانتر از امام خمینی که در زمان بهدست آوردن حکومت اسلامی در آستانه دهه هشتم زندگی با انواع بیماریها و کهولت به سر میبردند، بودند. همچنین امیرالمؤمنین همه اختیارات را در دست داشتند حتی گاهی بهجای قضات حکومت رأی صادر میکردند حال آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی هر چند قانونی مترقی است اما محدودیتهای زیادی برای رهبر جامعه ایجاد میکند .بنابراین اختیارات رهبری انقلاب با آنچه امام علی(ع) در اختیار داشت، متفاوت است.
اصل چهارم: تأمین رفاه جامعه و خدمت رسانی به مردم
با وجود مدت کوتاه حکومت امام علی(ع)حضرت توانست فقر را در جامعه ریشهکن سازد. همانگونه خود بیان کردند: خدارا سپاس میگویند که همه از یک رفاه مناسب برخوردارند(مسکن مناسب، نان گندم و...). آن حضرت در دوران حکومت خود تمامی رانتها را از میان برد و حتی به بازپسگیری آنچه از بیتالمال به ناحق برداشته شده بود، پرداخت.
امام خمینی نیز باوجود ضیق معیشت مردم همان اول که وارد شد بیان کرد: «آمدهام تا برای مردم رفاه بیاورم» و این مهم را به عنوان وظیفه و تکلیف خود میدانست.
اصل پنجم : حکومت از آن صالحان است
به تعبیر امروزی همان شایسته سالاری امام.علی(ع) آنان که با زد و بند بالا آمده بودند را برکنار کرد و صالحان و پاکان را منصوب کرد، همانان که از تقوای نسبی برخوردار بودند، کارآمد و وفادار به حاکمیت بودند. امام خمینی نیز در اوایل انقلاب به این مهم توجه داشتند و در کلام خود بیان کردند: «اگر کسی مسئولیت دارد اما احساس میکند در آن کار دیگران از او شایستهترند آن مسئولیت را واگذار کند یا حتی اگر مسئولی حس میکند در پست بالاتری خدمت بیشتری میتواند انجام دهد، پیشنهاد دهد».
اصل ششم: نقش و درخواست مردم
امیرالمؤمنین در عین آنکه برای حکومت کردن مشروعیت خود را از خدا میگیرد اما به نقش و خواست مردم بسیار اهمیت میدهد چنانکه پس از فوت پیامبر در «کودتای سقیفه بنیساعده» مردم نخواستند حق را یاری کنند و امام علی(ع) کنارگیری کرد.
امام خمینی نیز با وجودیکه نهضت خود را از سال 1341 آغاز کرد اما با خواست مردم در سال 57 به حکومت رسید چنانکه در پاریس از ایشان سؤال شد اگر انقلاب پیروز شود شما چه میکنید؟ ایشان گفتند:«من مثل یک طلبه به قم میروم» اما بهدلیل خواست و رأی میلیونی تودهای مردم رهبری جامعه را به دست گرفتند.
اصل هفتم: توجه خاص به مستضعفان و ستمدیدگان و رسیدگی به مساکین و محتاجین
در این خصوص نیز امام(ره) به مانند حضرت فرمودند، نباید گذاشت تا مردم ستمدیده و محروم زیر چرخ جامعه خرد شوند. به نقل از امام خمینی(ره) «یک موی کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان نمیدهم»
اصل هشتم: عدم سکوت در برابر انحرافها، بدعتها و سیاستهای نادرست
همانگونه که امیرالمؤمنین در زمان خلیفه سوم آنچه جامعهپذیر نبود را به خواست مردم طرح کرد و از هیچ چیز نهراسید، امام خمینی نیز قسم جلاله خورد که من هرگز در عمرم نترسیدم و در مقابل قانونشکنی یک تنه ایستاد و هزینه داد( اشاره به رفراندم قانون مشروطه و زیر پا گذاشتن آن) .
اصل نهم: مکلف به انجام تکلیف
در این مورد نیز امیرالمؤمنین در صورت یاری مردم و بنا بر مصلحت جایی که مردم از دست خلفای غاصب در خطر بودند به میدان آمد. امام خمینی نیز معتقد به این اصل بود و به نقل از ایشان: خمینی اگر یکه و تنها بماند به راه خود ادامه میدهد.
اصل دهم: نقش هدایتگری جامعه
امیرالمؤمنین در زمان خلافت خود تلاش کرد تا جامعه به حال و هوای زمان پیامبر برگردد. حتی در مواجهه با کسانی که به جنگ با حضرت میآمدند(خوارج)، بهدنبال هدایت و نجات بود. امام خمینی نیز به تبعیت از این اصل درصدد هدایت منافقین و چپیها بودند.(اشاره به وقایع سالهای 58 تا 60 هجری شمسی)
اصل یازدهم: تحمل مخالفان تا پیش از دست بردن به سلاح
همین که امیرالمؤمنین با خواست مردم به خلافت رسید عدهای شقی از بیعت با ایشان خودداری کردند، حضرت فرمودند تا مادامی که دست به سلاح نبرند، آزادند. امام خمینی نیز همین شرایط را فراهم کردند. زمان پس از انقلاب حتی در دانشگاهها اتاق جنگ بود. ایشان گفتند مارکسیستها در بیان عقیده آزادند. و در عمل نیز بهطور مثال، استان کردستان با وجود اینکه تقریباً مجزا شده بود اما حقوقشان را از حکومت میگرفتند.
این نشست با برگزاری جلسه پرسش و پاسخ پایان یافت./پایان
نظر شما :