«نشست تخصصی بازخوانی رساله امام علی(ع) و فلسفه الهی»

۲۳ آذر ۱۴۰۱ | ۱۲:۳۴ کد : ۲۳۲۵۸ خبر
تعداد بازدید:۲۵۱
«نشست تخصصی بازخوانی رساله امام علی(ع) و فلسفه الهی»

 

تحلیلی برخوانش علامه طباطبایی «ره» از مناسبات سیره علوی و حکمت الهی

به همت مرکز تحقیقات امام علی (ع) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشست تخصصی « باز خوانی رساله امام علی (ع)و فلسفه الهی » تالیف مرحوم علامه طباطبایی با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسا نیا ، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و استاد علوم عقلی حوزه علمیه قم در مورخ 22 آبان ماه 1401 در محل پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.

در ابتدای نشست دکتر مالک شجاعی جشوقانی ، رئیس مرکز تحقیقات امام علی (ع) و دبیر علمی نشست ، ضمن اشاره به مناسبت24 آبان سالگرد رحلت مرحوم علامه طباطبایی «ره » و تبریک روز جهانی فلسفه به برنامه های دور جدید مرکز تحقیقات امام علی(ع) و ضرورت پرداختن به رویکردهای جدید در سیره پژوهی از افق مطالعات علوم انسانی جدید اشاره کردند . ایشان ضمن معرفی میهمان نشست و سوابق علمی و فرهنگی ایشان ، نقش علامه طباطبایی و شاگردان ایشان در فضای فکری فلسفی ایران معاصر را دوران ساز دانسته و ضرورت بازخوانی سنت فکری اسلامی با توجه به مسائل جدید در فرهنگ و فلسفه معاصر را جزو اولویت های مرکز تحقیقات دانستند .

 حجت السلام و المسلمین دکتر حمید پارسا نیا استاد دانشگاه تهران در ابتدای نشست درباره علامه طباطبایی عنوان کردند ، مرحوم علامه به عنوان انسانی که از جامعیت در علوم مختلف اسلامی برخوردار بود شناخته می شود. جامعیت او نسبت به علوم مفهومی و سلوک معنوی است. علاوه بر این علامه طباطبایی این توفیق را داشتند که نزد اساتید برجسته ای در حوزه های مختلف علوم اسلامی شاگردی کنند. مرحوم طباطبایی هم در علوم درسی و بحثی و هم مسیر سلوک و تزکیه و شهود دارای جامعیت بود. رساله الولایه، سفرنامه سلوک معنوی خود اوست. اینکه او اهل مشاهده و مکاشفه بوده و بهره ای از این علوم داشته و آنچه می خوانده بالعیان مشاهده می می کرده نشانگر جامعیت کم نظیر است. وی افزود: علامه در مواجهه با علوم انسانی و علوم اجتماعی و فلسفه مدون نه تنها نسبت به اساتید خود در قلمرو تعمق در حوزه عقلانیت در جهان اسلام سرآمد بود بلکه نسبت به معاصران خود که در حوزه تهران و قم بودند نیز در پرداختن به علوم اجتماعی و علوم اسلامی و فلسفه های مدرن سرآمد است.

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد:  ما امتداد جریان فلسفی جهان اسلام را در سده معاصر با دو رویکرد می توانیم ببینیم: یک رویکرد که تلاشش بر این است خود سنت فلسفی حفظ شود و آموزش داده شود و متون فلسفی خوانده شود که یکی از برجسته ترین در این زمینه سید جلال الدین آشتیانی است که کاملا در حوزه تعلیم و تعلم عرفان نظری همچنین فلسفه خودش را وقف کردو در احیای آثار حکمای چند ساله اخیر ، یک تنه کار چند مجموعه و مرکز پژوهشی را انجام داد اما وی هرگز خود را درگیر فلسفه های مدرن و جدید نکرد، یعنی این خلا همچنان وجود داشت. علامه طباطبایی نیز در این عرصه حضور داشت و توانست این مباحث را با حوزه مسایل نظری معاصر جهان بشری که به صور مختلفی در جهان اسلام حضور فعال داشت وارد گفت و گو کند. بخشی از این گفتگو را در جای جای المیزان می توانیم ببینیم. او بیان کرد : این رساله کوچکی به زبان عربی است که به فارسی ترجمه شده است. به نظر می رسد علامه در این رساله هم با سنت معرفتی و علمی جهان مدرن و هر دو اینها مورد توجهش بوده است. در گفت و گو با جهان اسلام او به دنبال این است که نشان دهد عقلانیت در جهان اسلام چه مسیری را طی کرده و چگونه در تعامل با سطح دیگری از معرفت عقلی با معرفت وحیانی مقدماتی دارد و فلسفه را تعریف می کند، دین را تعریف می کند و نسبت بین فلسفه و دین را تعریف می کند.

وی افزود: علامه طباطبایی در پی این است که نشان دهد جمع بین معرفت عقلانی و وحیانی جمع حقیقی و طبیعی و ارگانیک است یعنی چیزی نیست که فضای فرهنگی بخشی از تاریخ آن را آورده باشد و تحمیل کرده باشد. در واقع حقیقت عقل و حقیقت وحی این جمع راد طلب می کند. او به همین تناسب با رویکردهایی که به جداسازی حوزه عقل و آنچه قلمرو وحی یا دین است و در جهان مدرن مطرح است اشاره می کند. البته این حوزه تفکیک در جهان اسلام فضای غالبی ندارد.علامه در اینجا و در مقایسه  با آنچه در غرب می گذردنکته ای بیان می کند و آن اینکه در غرب عقل مرجعیت خودش را از دست داده و دانش یک سطح نازل تری یعنی سطح تجربی  پیدا کرده است.

 در ادامه افزودند علامه در این رساله عهده دار تبیین فلسفه می شوند و نشان می دهد که اصلا فلسفه در جهان غرب چه معنایی دارد. گاهی فلسفه در معنایی به کار برده می شود که معلوم نیست معنای تاریخی آن باشد یا معنایی که علامه به آن اعتقاد دارد. او دقیقا اشاره به کانت و کنت دارد . و هنگامی که از نسبت فلسفه با دین صحبت می کند شروع میکنند این نسبتها را بیان کردن و به تقسیم بندی کنت که سه قسمت دارد اشاره می کند. ایشان از موضع روشنگرانه فلسفه نسبت به واقع سخن می گویند و فلسفه از نظر ایشان صرفا یک ابزار زندگی نیست بلکه یک تلاش عقلانی است، عقلی که روشنگر است و نور است، برای شناختن حقایقی که پرسش از آنها پرسش های طبیعی انسان و فطری انسان است که از دل زیست انسانی برمی خیزد و نیازهای خود را با آنها تامین می کند.

در ادامه در خصوص فلسفه غرب فرمودند که در این تفکر هر واقعیت ثابتی که فراتر از تحولات طبیعی باشد انکار می کنندو مرحوم علامه معتقداست آنها در قضاوت و داوریشان در مرحله دین یک نظم فلسفی وجود ندارد و واقع را نشان نمی دهند بلکه عینکی است که واقع را با آن می نگرندو این ذهن است که به واقع صورت می بخشد  و انسان با ذهنش در بیرون از جهان قرار گرفته که کنت هم به آن اشاره می کند. پوزیتیویتها می گویند علم صورتگری و دست و پنجه با واقع را نشان می دهد اما جایی که ذهن ارتباط خود با واقع از دست می دهد فلسفه شکل می گیرد.

استاد پارسانیا در خصوص روز جهانی فلسفه گفت : امروز روز جهانی فلسفه، فلسفه به معنایی که علامه می گوید نیست. یعنی روز جهانی عقل که نوری به جهان می تاباند نیست. روز جهانی است که می خواهد تصویری از جهان ارایه دهد. تفسیر عقل در رویکرد مارکسیستی جنبه ساختاریش کلا منتفی می شود. و علامه با این قسمت مخالف است و فلسفه از دید علامه یک ابزار زندگی و یک معنای برساخته نیست بلکه تلاشی عقلانی برای امری روشنگر است. زیرا پرسش از اصل واقعیت است که چه چیزی واقعیت دارد چه چیزی واقعیت ندارد. این نشست تخصصی با پرسش های مخاطبان  و پاسخ های استاد پارسانیا به پایان رسید .

https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-nad-p2d-y7h

 


نظر شما :