گزارش سی امین نشست علمی «نظام سیاسی اسلام»
سی امین نشست علمی«نظام سیاسی اسلام» در تاریخ دوازدهم اسفند نود و سه در دفتر پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی و روابط بینالملل برگزار شد. این نشست با طرح بحث توسط یکی از اعضای علمی پژوهشکده آغاز شد. از آنجا که در چند جلسه اخیر، موضوع اقتصاد در نظام اسلامی مورد نظر بوده است؛ ایشان از منظر اقتصاد سیاسی مسأله رابطه اخلاق و اقتصاد در نظام اسلامی را پیش کشیدند. رابطه اقتصاد و اخلاق در علم مدرن از دو دیدگاه لیبرالیستی یا فردگرایانه و دیگری دیدگاه جمع گرایانه مورد بحث قرار گرفته است. دیدگاه اول به شدت از لزوم محدودیت سازی دولت دفاع میکند و دیدگاه دوم بر ضرورت دخالت دولت برای تأمین عدالت اجتماعی تأکید دارد. به زعم دیدگاه اول، علم اقتصاد، دانشی محض است و مستقل از ارزشهای اخلاقی است. لیکن واقعیتهای عینی نشان میدهد که اقتصاد و سیاست دو امر تفکیک ناپذیر است و هرگز نمیتوان از چنین جدایی دفاع کرد. اکنون سؤال این است که وضعیت در نظام اسلامی چگونه است. آموزههای نظام اسلامی همه حکایت از وابسته بودن امر اقتصاد به ارزشهای والای انسانی دارد. مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده است ولی نمیتوان مالکیت عمومی را انکار کرد.
در تکمیل این بحث، عضو علمی دیگر پژوهشکده اشاره کرد که اقتصاد سرمایهداری در شرایطی خود را مستقل از ارزشهای اخلاقی احساس میکند که روزگاری پیش از آن بر لزوم جامعه اخلاقی که در آن شغل و سرمایه به مثابه ارزشهای دینی تلقی شود؛ شدیداً محتاج بود. از این رو، به استقبال نهضت پروتستانتیزم رفت. ماکس وبر در تبیین این واقعیت توضیح داده است که چگونه سرمایهداری از آموزه ریاضتکشی دنیوی به سود خود بهرهبرداری کرد. مطلب دیگر اینکه اقتصاد دانان لیبرال متأسفانه فرقی میان بیطرفی علمی و بیتفاوتی نگذاشتهاند. بی طرفی علمی شرط تحقیق علمی است ولی بیتفاوتی دانشمند امر ناپسندی است. همچنین باید میان دو مقوله «اخلاق در» و «اخلاق بر» تفاوت گذاشت. علم اقتصاد با اخلاقی که در خدمت اقتصاد باشد مخالفت ندارد بلکه با اخلاقی که حاکم بر اقتصاد باشد، موافق نیست.
نظر شما :