مناظره «کرامت انسانی از دیدگاه اسلام» برگزار شد

۱۰ دی ۱۳۹۳ | ۱۲:۰۳ کد : ۹۰۹۸ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۲۸۱۴
مناظره «کرامت انسانی از دیدگاه اسلام» برگزار شد

با کوشش معاونت فرهنگی و اجتماعی این مناظره بین حجج اسلام محمد سروش محلاتی و محسن غرویان از اساتید وحوزه و دانشگاه روز دوشنبه 8 دی ماه ساعت 14 در سالن حکمت پژوهشگاه برگزار شد.

در ابتدا اشرف بروجردی معاون فرهنگی اجتماعی پژوهشگاه در خصوص نخستین نشستی که باموضوع کرامت انسانی در پژوهشگاه برگزار می شود اشاره نمودند وی ادامه داد در بحث ذاتی یا اکتسابی بودن کرامت انسانی در بین علما اختلاف نظرهایی وجود دارد و ما نیز در جهت اعتلای اندیشه ورشد وتوسعه مفاهیم دینی ومعارف الهی می خواهیم گامی برداریم.

محمد حسن ضیایی فر، دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران که نقش رئیس جلسه را برعهده داشت،اشاره کردند.

امروزه برای مباحث کرامت انسانی که در جهان در صدر مباحث قرارداد بودجه های سنگینی برای این بحثها صرف می شود. ما در زمانه ای این جلسه را برگزار می کنیم که همه مکاتب فکری و مدعیان حقوق بشر درتلاشند که کرامت انسانی را مورد سیانت  قرار دهند تا بتوانند مخاطبان سطح جهان را جذب خود کنند.

وی ادامه داد. امروزه راجع به کرامت انسانی و حقوق انسانی تحقیقات گسترده و تفسیرهای متعدد ، به زبان های مختلف صورت گرفته که در اسپانیا یک کتاب 800 صفحه ای راجع به کرامت انسانی نوشته شده است.

ایشان عنوان کرد: کرامت انسانی یک معیار جدی و یک جریان در سطح بین المللی است که راجع به کرامت انسانی سعی دارد عناوین و آزادی را توسعه دهد.

سپس حجت الاسلام محستن غرویان تصریح کرد: امروزه راجع به کرامت انسانی تحقیقات گسترده ای می شود از سال 2010 به بعد ده کتاب و مقاله در کشورهای مختلف به زبانهای متعدد نوشته شده ونیز تفسیرهای مختلفی از آن شده است.

وی عنوان کرد: ما اگر به موضوع کرامت انسانی فیلسوفانه بخواهیم نگاه کنیم، ابتدا باید یک جایگاه برای انسان تعریف کنیم و اینکه آیا انسان یک موجود دوساحتی در روح و نفسی انسان است که این تجرد عام است.

وی گفت: این مناظره نظرات مختلف در برخواهد داشت. در بحثهایی هم که درباره کرامت انسانی می شود ما راهی نداریم که بحث فلسفی داشته باشیم چراکه اگر با حدیث و آیه شروع کنیم فرضیاتمان بر این است که عده ای دردنیا تعبدی به آیات وروایات اسلام را ندارند، بنابر این بهتر است تحلیل فلسفی و حکمی داشته باشیم.

نکته دیگر اینکه ما می توانیم کرامت ذاتی را تقویت کنیم. اینکه در همه انسانها کرامت ذاتی وجود دارد. به دلیل اینکه خداوند یکی از صفات و اسماء خودش را در وجود انسان تجلی کرده که آن حیات است. بر همین اساس برای همه انسانها یک کرامت و ارزش ذاتی قائل می شویم . اما یک نگاه مقایسه ای و اضافه ای درباره اینکه انسان ها کرامت دارند، نسبت به جمادات و نباتات و... دارای کرامت اضافی است. و در روایات دیگر نیز بدان اشاره شده که کرامت اکتسابی جایی مطرح می شود که انسان ها علم و فضائل اخلاقی را مطرح می کنند:

حجت الاسلام سروش محلاتی در پاسخ اظهار داشت:

اگر کرامت ذاتی است ، همه انسانها از کرامت مشترکی برخوردار هستند، که جنسیت، ملیت، ودین هیچ دخالتی ندارد و اگر به کرامت ذاتی قائل نشدیم می توان نظریات مختلفی را بیان کرد که کرامت انسانی ناشی از دینداری اوست و کسی که دین را نپذیرد ازکرامت برخوردا ر نیست.

وی ادامه داد: براساس دیدگاه یکی از علما در کشور ما، زمانی انسانی خلیفه الله است که دو «مستحلف عنه»است. یعنی که خداوند رابشناسد ودستورات او را اجرا کند. و اگر جای خداوند بنشیند وحرف خودش را بزند او خلیفه الله نیست. پس لقب «کرّمنا» نمی گیرد یعنی کرامت هم ندارد. آنچه بنده در این جلسه ادعا دارم این است که کرامت ذاتی، نه به نحوی که حاج آقا غرویان فرمودند، بلکه منشأ آن باید حیات باشند ودرمرحله ای هر موجود زنده کرامت دارد ولی کرامت انسانی به ماهو انسان مطرح است.

چرا که انسان حق فکر کردن دارد و وقتی که خداوند به انسان قدرت فکر و عقل داده و به نوعی قدرت فکری را هم به او داده است.

بنابر این در قدم اول مبنای کرامت را باید اثبات کرد ،دوم رابطه حقوق انسان را باید مشخص ساخت، قدم سوم باید مشخص کرد حقوق برخواسته از کرامت انسان دارای چه محدودیت هایی است اگر کسی اعتمادی به این مباحث عقلی و فسلفی داشته باشند و چشم به آیات و روایات دارد آدم متدینی است و خود بنی آدم نشانه گستردگی کرامت است.

ایشان عنوان کردند: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید که کرامتی که خداوند فرموده کفار را هم شامل می شود، ما انسانها می خواهیم در کره زمین زندگی کنیم آیا بدون قبول کرامت در انسانها امکان همزیستی وجود دارد؟ و آنهایی که نشسته اند واعلامیه جهانی حقوق بشر را نوشته اند دنبال راه حل عمل در شرایط جهانی بودند.

در ادامه حجت‌الاسلام غرویان اظهار داشت: فرمایشی که جناب سروش محلاتی مطرح کردند مربوط به آیت‌الله جوادی آملی است، منتها من هم با ایشان همراهی می‌کنم. بحث مهم جناب سروش این است که آنچه در بحث کرامت امروز مطرح است، مسئله دین است. اینکه آیا انسان باید برای کرامت داشتن دیندار باشد یا کافر و مؤمن فرقی ندارد؟ استدلال سروش بر لغت «کرّمنا» در قرآن کریم ممکن است، اما اینطور می‌توان گفت که همه انسان‌ها دین دارند. دین عنصری بین همه انسان‌ها است که به تعبیر قرآن تبدیلی برای آن نیست. این دین اگر مراد باشد شامل همه انسان‌ها می‌شود، این منظر آیت‌الله جوادی برای گفتن انسان با ایمان و تدبیر است.

آیت‌الله جوادی آملی همینطور انسان را موجود متأله می‌دانند اما با توجه به تفاوت‌های کفر و ایمان باید گفت که نگاه فقهی با نگاه غیرایدئولوژیک متفاوت است البته انسان‌ها فطرتاً پاک هستند و به لحاظ ایمان فطری هم کرامت انسانی دارند و ملاک آن کرامت هم ایمانشان است یعنی بالقوه هم مؤمن‌اند و کرامت ذاتی دارند. اما الان به ادیان کره زمین نگاه کنیم همه خود را مؤمن و خداپرست می‌دانند و دارای کرامت انسانی، ما نمی‌توانیم خود را قاضی کنیم که ایمان ما درست است و کفر، هر چیزی غیر از باور ما است. ما تفاسیر مختلفی از اسلام داریم و نگاه‌ها متفاوت است برای انسان‌ها نیز حقوقی قائل هستیم. اگر ما می‌بینیم که گوشه‌ای از جهان به حقیقت توحید و یکتاپرستی یک حکومتی یا ملتی ظلم می‌شود ما می‌گوییم مسئولیت داریم وارد کارزار شویم.

حجت‌الاسلام سروش محلاتی  با اشاره به اینکه متأسفانه دیدگاه کرامت انسانی در فقه خیلی مورد توجه قرار نگرفته، گفت: حال باید بررسی کرد که آیا ظرفیت نداشته یا اینکه اصل قرار نگرفته است. در اندیشه اسلامی، کرامت ارزشی و اکتسابی محوریت دارد ، علامه جعفری هم در اندیشه اسلامی برای کرامت ارزشی خیلی مانور داده‌اند. اینجا بگویم که بنده نمی‌خواستم اسم اشخاص برده شود ولی حال که برده شد، باید بگویم که آنچه آیت‌الله جوادی آملی گفتند با این توجیهات قابل بحث نیست. چرا که ایشان تصریح کردند انسان آنگاه خلیفه است که اولا مستخلف عنه را بفهمد و ثانیاً آن را اجرا کند، الان آیا مردم چین فرمایش خدا را اجرا می‌کنند؟ بنابراین معنی فرمایش استاد جوادی آملی این نیست.

استاد غرویان هم اگر بفرمایند که ملاک دین فطری است، باید گفت که دین فطری بالقوه است نه بالفعل. تصور کنید افرادی که بالفعل کافرند را بگوییم بالقوه در فطرتشان خداشناس هستند، اگر دین بالقوه شود، ملاک کرامت هم بالقوه است، احکام کرامت هم بالقوه می‌شود. اما ما می‌خواهیم کرامت بالفعل ایجاد کنیم، چرا که با آنها چیزی بدست نمی‌آید، پس این مشکلی را حل نمی‌کند. نکته دیگر این است که اصلاً ایمان از بیخ و بُن ملاک کرامت ذاتی نیست، اگر بناست براساس ایمان کرامت ذاتی تعریف شود چرا اجنه را نمی‌گوییم دارای کرامت‌اند؟ مگر آنها مؤمن ندارند؟ آنها هم مسلمان دارند و سؤالات شرعی خود را از پیغمبر (ص) می‌پرسیدند. ملائکه چطور؟ آنها مؤمن هستند یا خیر؟ اما بحث روی کرامت انسانی است ما باید امتیاز انسان را نشان دهیم. اگر از مشترکات انسان و موجودات دیگر بگذریم، مسئله کرامت انسان پاسخ خود را پیدا نمی‌کند.

مسئله دیگر آنچه آقای غرویان گفت که کرامت و مبنای کفر و ایمان را برای همه قرار می‌دهیم و می‌گوییم همه برخوردار از دین هستند و کرامت دارند پس کسانی که دین ندارند چه؟ بازهم خودشان گفتند که ما نباید قضاوت کنیم که کسی دین ندارد. بنابراین من می‌گویم اگر این مطلب اینجا گفته شود همه جا باید مطرح شود، پس چرا جاهای دیگر احکام کفر را مترتب می‌کنیم؟ پس این امر با مطلب قبلی قابل قبول نیست.

متأسفانه ما در یک سیری قرار گرفتیم که این سیر آینده روشنی ندارد. سال 1357 انقلاب ایران پیروز شد. بلافاصله چند ماه بعد مجلس تدوین قانون اساسی تشکیل شد. شخصیت اول جامعه فکری بین علما شهید مطهری بود و همان ردیف مرحوم شهید بهشتی قرار داشت. ما آن زمان وقتی کتاب‌های آنها را می‌خواندیم،  آینده حکومت را ترسیم می‌کردیم .در آنها خیلی به سهولت کرامت ذاتی انسان بحث شده است. به طور مثال کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» که در آن آقای مطهری بحث کرد بنای اعلامیه حقوق بشر کرامت انسانی است، اما او بعد گفت که اینها به لحاظ فلسفی از اثبات کرامت عاجزند، بنابراین ما این سرمایه را داشتیم و ششمین اصل در بند دوم قانون اساسی‌مان نیز کرامت انسان است. متأسفانه بعد از یکی ـ دو دهه ما هبوط کردیم که این حرف‌ها با دین و مذهب نمی‌سازد و هرکسی که دین دارد کرامت ذاتی دارد و بالعکس غیر از این کسانی که شهروند جمهوری اسلامی بشوند نیز کرامت دارند و کسانی که در صدد براندازی نظام باشند، تا مفسد فی الارض هم کشیده می‌شوند.

امیدواریم مسیر ما به جاهای خطرناک نیانجامد. وضع ما واقعاً چگونه است یک اصولی زمانی داشتیم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان به ارتباط انسان و خدا اشاره کردند پس اولاً کرامت ذاتی به لحاظ مبانی اسلامی قابل دفاع است و ثانیاً اگر نباشد ما باید مبنای جایگزین را برای آن معرفی کنیم و بگوییم به دنیا ما طبق چه منطقی با شما حرف می‌زنیم؟ ثالثاً جریان عمومی بحث کرامت و تفکر واقعاً در جامعه ما دچار چالش شده است و باید متفکرین جامعه بهرحال این معضل را حل کنند و پاسخ روشنی داشته باشند و به مردم بگویند مبنای ما درباره کرامت چیست و چگونه باید عمل کنیم تا کی باید استخوان لای زخم بگذاریم و در لفافه سخن بگوییم.

حجت‌الاسلام غرویان در مقام پاسخ بیان داشت:البته این را بگویم آقای سروش صریح نظرشان را گفتند، منتها بنده چند سال زودتر نظرم را گفتم و در سازمانی که کار می‌کردم آزادی تفکر نداشتم. بنابراین از آنجا بیرون آمدم. استاد سروش گفتند راهی که ما می‌رویم پایانش معلوم نیست، ولی بنده می‌خواهم آن سمت قضیه را بگویم که ضروریت‌های زمان و تحقیقات علمای ما و اسلام‌شناسان ما را به سمتی می‌برد که بهرحال به طور ناخودآگاه بپذیریم یک سری واقعیت‌های جهان امروز با فتاوای علما تغییر می‌کند، من از بیرون که سیر تفکرات فقهی و فلسفی و انسان شناختی را رصد می‌کنم می‌بینم که ضرورت‌های زمان، فقهای ما را وادار می‌کند فتاوای جدید بدهند، بحث کرامت ذاتی انسان و کرامت کفار و طهارت کفار از این دست است. الان نظریه مشهوری دادند و می‌گویند کفار اهل کتاب پاک هستند، ولی زمانی می‌گفتند کفار کلاً طاهر نیستند .




































فایل های ضمیمه

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :