معرفی کتاب غرائب القرآن و رغائب الفرقان (تفسیر نیشابوری)
درآمدی دربارهٔ تفسیر آماری
دکتر ابراهیم دیباجی: یکی از مجموعههای سودمند کتابخانه مرکزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مجموعه های است که در آن تفسیر طبری و تفسیر نیشابوری به سال ۱۳۰۶ هجری قمری در مطبعه حلبی مصر در ۱۶ جلد به چاپ رسیده است: تفسیر طبری در متن و تفسیر نیشابوری در حاشیه است.
تفسیر طبری، به اعتبار شهرت مؤلف در تفسیر و تاریخ و علوم و فنون، دیگر نیاز چندانی به معرفی ندارد، ولیکن تفسیر نیشابوری در شهرت همپایه تفسیر طبری نبوده و شاید برخی از مشتاقان تفاسیر قرآن کریم از آن آگاهی کاملی ندارند. ازآنجاکه این تفسیر دارای ویژگیهایی است که به آنها کمتر توجه شده، مناسب مینماید شماری از آن ویژگیها تبیین و توضیح شود، بدین رو، نخست گزارش کوتاهی دربارهٔ مؤلف و چگونگی نگارش تفسیرش یاد میکنیم و پس از آن نمونههایی از ویژگیهای تفسیر را نشان میدهیم.
مؤلف؛ نظامالدین اعرج نیشابوری است. نظامالدین، حسن بن محمد بن حسین معروف به «نظامالدین اعرج نیشابوری» از ریاضیدانان و منجمان و ادیبان و مفسران و عارفانی است که با داشتن آثاری معتبر و مهم و آگاهی به علوم و فنون گوناگون، زندگینامه او بهخوبی روشن نشده و در منبعهای تاریخی و تذکرهها و زندگینامهها، گزارش روشنی درباره او نگارش نیافته است؛ حاجی خلیفه در شناساندن آثار او، از تاریخ تولد و درگذشت او یادی نکرده است. ابن یوسف شیرازی در پانوشت شماره یک صفحه ۳۵۰ جلد دوم «فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار جدید» (شهید مطهری)، نوشته: زندگینامه او را تنها کتاب «روضات» خوانساری آورده و در همین صفحه یاد کرده که نظام اعرج از شاگردان قطبالدین شیرازی (محمود بن مسعود، متوفی ۷۱۱ هـق) بوده و به دستور او کتاب تفسیر التحریر را که حاشیه بر تحریر مجسطی نصیرالدین توسی است، ساختهوپرداخته است. ابن یوسف افزوده: نظامالدین تفسیر غرائب القرآن را که مشهور به تفسیر نیشابوری و از مشاهیر تفاسیر است به سال ۷۲۸ تألیف کرده و به سال ۷۱۱ هجری کتاب توضیح التذکره را در شرح تذکره خواجه نصیر نگارش داده است. مؤلف «روضات» نوشته که نظامالدین کتابی به نام لب التأویل نظیر تأویلات عبدالرزاق کاشانی و رسالهای در علم حساب و کتابی در وقوف قرآن، نظیر «وقوف سجاوندی» نیز تألیف کرده است.
ابن یوسف بیان میکند بنا بر تاریخهای یاد شده، نظامالدین اعرج از دانشمندان قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری بوده و اینکه مؤلف روضات او را از دانشمندان آغاز سده نهم هجری و معاصر میر سید شریف و جلالالدین دوانی دانسته، از حقیقت به دور است؛ و بهطوریکه در آخر جلد سوم تفسیر غرائب القرآن خود تصریح کرده، وی به سال ۷۲۸ هجری تألیف آن را به انجام رسانده و اینکه روضات تألیف آن را به سال ۸۵۰ هجری یاد نموده با تاریخهای پیشین مناسبت ندارد. آنچه ابن یوسف آورده با تاریخ درگذشت او به سال ۹۰۰ هجری که در اعلام فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۱۲۹، آمده، درست نیاید، زیرا از زمان شاگردی او در خدمت قطب شیرازی درگذشته ۷۱۱ هجری و درگذشت نظام به سال ۹۰۰ هجری نزدیک به دو سده طول کشیده و دو سده عمر برای آدمیان در آن روزگاران بهندرت گزارش شده است!
شماری دیگر از آثار مؤلف عبارت است از: شرح شافیه ابن حاجب معروف به شرح نظام و شرحی بر کتابهای زیج (معین، همان).
تفسیر نیشابوری
حاجی خلیفه در توصیف تفسیر نیشابوری آورده: مؤلف خود دربارهٔ سبک و شیوه نگارش این تفسیر گزارشی در آغاز و انجام آن آورده است (کشف الظنون، ج ۲، ص ۱۴۹-۱۵۰)
گزیدهای از گزارش مؤلف که در پایان تألیف ذکر کرده، چنین است: این تفسیر محصولی است از آنچه در تفسیر کبیر امام فخر رازی و بسیاری از تفسیرهای دیگر است، مهمترین مطالب کشاف زمخشری و نکتههای غریب و عجیب و مهمی که در تفسیرهای دیگر یاد نشده و حدیثهایی که در کتابهای معتبر حدیث دربارهٔ قرآن آمده و مطالبی مربوط به وقوف سجاوندی و اسباب نزول آیات مذکور در آثار معتبر و احکام موجود در شرح الوجیز امام رافعی و تأویلهای یاد شده نجمالدین دایه با توجه به اصول و مبانی اهل سنت و جماعت و چگونگی استناد به قرآن در اثبات اصول و فروع بدون تعصبورزی و بیان پارهای از وجوه اعجاز و ویژگیهای بسیاری دیگر را بیان کرده است. مؤلف افزون بر آنچه در پایان آورده، در آغاز تفسیر گزارشی از ویژگیهای تفسیر و ترتیب آن را توصیف کرده و یازده مقدمه در راستای آشنایی بیشتر با تألیف خود نگارش داده است که بدین ترتیب است: ۱. مقدمه نخستین در فضیلت قرآن و قرائت آن، ۲. در استعاذه، ۳. در قضایا و مسائل مهم، ۴. کیفیت گردآوری قرآن، ۵. معانی مصحف و قرآن، ۶. ذکر سبع طوال، ۷. مواردی از اختلافهای حروفی در آن، ۸. در اقسام وقفها، ۹. تقسیمهای اهمیت گفتهها و معانی در آمده در آن، ۱۰. درباره بحث کلامی دربارهٔ عدم حدوث قرآن و اثبات قدیم بودن آن، ۱۱. چگونگی استنباط مسائل از این تفسیر.
ترتیب ظاهری تفسیر نیشابوری و سبک و شیوه نگارش آن بدین گونه است: مؤلف نخست چند آیه را یاد میکند، پسازآن قرائتها و اختلافهای آنها را بیان میکند، سپس به بیان مواضع وقفها میپردازد و به نکتههای صرفی و اشتقاقی و نحوی و بلاغی نیز توجه کرده است. پس از پرداختن به جنبههای ادبی همانگونه که یاد شد، به اقوال مفسران بهویژه زمخشری و امام فخر رازی پرداخته و دیدگاههای مذاهب کلامی اسلامی از اشاعره و معتزله و غیره و نیز مسائل فروعی فقهی از مذهبهای حنفی و مالکی و شافعی و غیره را یاد میکند.
یکی از ویژگیهای مهم دیگر این تفسیر مسائل آماری است، نظام نیشابوری به اعتبار آنکه دارای ذوق ریاضی و نجومی و فلسفی و کلامی و اندیشههایی ازاینگونهها بوده، در آغاز برخی از سورهها عدد حروف هر سوره و شمار کلمهها و آیهها را یاد کرده است و این کاربرد آماری یکی از ویژگیهای این تفسیر است، از باب نمونه در آغاز سوره «شعرا» نوشته: حرفها: ۴۵۴۲، کلمهها: ۱۲۹۹، آیهها: ۲۲۷ و در آغاز سوره «قصص» آورده: حرفها: ۸۵۰۰، کلمهها: ۱۱۴۱، آیهها: ۸۸.
کاربرد روشهای آماری در تفسیر قرآن کریم اگرچه بهظاهر در خصوص حروف و کلمه و امور ساختاری است، ولیکن رهنمودی است بر اینکه شیوه آماری که پیشینیان علوم قرآنی دربارهٔ شمار سورهها و جزءها و حزبها و آیهها نهادهاند بهرهها و سودهایی را فراگیر است.
تفسیر آماری
با پیدایش علوم قرآنی و پیشرفت آن، اندکاندک نشانههایی از نیاز به اعداد و شماره سر برآورد، مانند شمار سورهها و جزءها و حزبها و آیهها و قرائتها و حروف سورهها و تکرار بسمله و بسیاری از امور دیگر و از همین نمونههای آماری، آمار امور دیگری کموبیش نهاده شد. پیش از آنکه به مسئله لزوم وضع تفسیر آماری بپردازیم، شایسته است به یکی از ویژگیهای بینظیر قرآن کریم توجه شود:
سخن از بینظیری قرآن کریم از استدلال و برهان بینیاز است، ولیکن بیان و توضیح بینظیری در حرف حرف و کلمه کلمه این کتاب الهی شایسته تبیین و توضیح است. قرآن کریم به نامهای گوناگون موهبت یافته که تجلیگاه «الاسماء الحسنی» الهی و بزرگی و عظمت معانی و مفاهیم کلی و عمومی است. یکی از ویژگیهای قرآن این است که این کتاب «تبیان کل شیء»[1] را بر عهده دارد و حقیقت و واقعیت و ماهیت و هویت همه چیز در آن فراهم آمده و از آنجا که بیان و تبیین، سرشت آدمی را فضیلت بخشیده، «خلق الانسان علمه البیان»[2]، این کتاب را «هذا بیان للناس»[3] مقرر فرمودهاند.
هیچ کتابی در جهان نبوده و نیست که بیان همهچیز را فراگیرد و هیچ کتاب تدوینی بیان همهچیز را در بر ندارد. کتابهای پیشین و پسین قرآن همه و همه در بیان خردهها و ذرهها ناتوان شده و مانده شده و هنوز هم گام نخستین به کوی دانش را نگذاردهاند و این نکته سر دراز دارد!
کتابی که عهدهدار بیان همه چیز است، چگونه توان گفت تهی و خالی از آمار است و ازاینرو شایسته است اگر تفسیری آماری برای آن پایهگذاری نشده، آمار آرمانهایش تدوین شود. خردورزان علوم قرآنی، اساس آن را پایهگذاری کنند و به تفسیرهای موضوعی بسنده نکنند و آمار حرفها، کلمهها، آیهها، جزءها، حزبها و سورهها را که در گذشته انجام گرفته رهنمودی برای آمارهای مهم ساختاری و معنایی و موضوعی و کاربردی بدانند و بدین ترتیب، آمار مسائل هر علمی از علوم انسانی و ریاضی و طبیعی و فنی و پزشکی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حقوقی و غیره را از آیات نورانی این تنزیل بینظیر بررسی و استخراج کرده و برای هر یک مصطلحی استوار و رسا و درست بیابند و بنهند. تفسیر آماری افزون بر روشی در اثبات اعجاز قرآن بهتدریج ابهامها و نارساییهای علوم و فنون را برمیدارد و بدون پروا باعث و سبب ابتکارها و ابداعهای عظیمی در علوم و فنون میشود، ابداعها و ابتکارهایی که منبع و منشأ آن «تبیان کل شیء» باشد، استواری جهان و آدمیان و دیگر موجودات را در پی خواهد داشت. بمنه و کرمه
پینوشت
نظر شما :