جامعه آرمانی رسول خاتم (ص)/یادداشت دکتر آیینه وند

۰۵ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۷:۰۴ کد : ۷۵۸۱ اخبار اساتید پژوهشگاه
تعداد بازدید:۲۴۰۸
جامعه آرمانی رسول خاتم (ص)/یادداشت دکتر آیینه وند



جامعه‌ای اخلاق‌محور به دور از عهد‌شکنی و فساد /جامعه آرمانی رسول خاتم (ص)



پس از بعثت پیامبر(ص) نظام قبیله در هم‌شکست و امت اسلامی پدید آمد. لجام امت اسلامی بر محور اخوت پا گرفت و رسول خدا(ص) توانست توازنی به نفع دین جدید ایجاد کند. تعادل بین عرب جنوبی و شمالی باعث به وجود آمدن حرکت مناسبی در جامعه آن روز عربستان شد و خود را در چارچوب تازه‌ای نشان داد. البته این تحول صددرصد قبایل را متحول نکرد ولی 20 درصد را قانع و مخلص، 40 درصد را تسلیم و 40 درصد دیگر را هم ساکت کرد. در این دسته آخر هیچ تحولی ایجاد نشد اما در برابر پیامبر و دین تازه سکوت کردند. بین مومنین و تسلیم‌شدگان (مسلِمان) و ساکتان این تحول به نفع رسول خدا شکل گرفت البته آنچه مانده بود تحول درونی بود که خود را در برون نشان داد. تحول برونی همان تحول فکری و عقیدتی بود که زنجیر از دست و پای فکر گشود و اندیشه را آزاد کرد و به انسانیت نشان داد که باید به‌گونه‌ای دیگر تفکر کرد. این تحول باعث شد انسان‌ها متوجه شوند همه آفاق همین دایره چرخشی معیوب که به‌طور مداوم به دور خود می‌چرخد، نیست. این نگاه آفاق را گشود و در شبه‌جزیره عرب تحول درونی و برونی ایجاد کرد.
این نگاه هم خود اعجاز الهی است. زیرا تحول، تحول آدم‌سازی است و به سادگی نمی‌توانست انجام گیرد. کاری است که یا از انبیا یا از مصلحان بزرگ بر می‌آید. در تاریخ، ایجاد تحول در انسان‌ها کاری بس دشوار است که تعداد اندکی از مصلحان موفق به انجام آن شدند و انبیا نیز به مدد آسمان و خداوند توفیقاتی یافته‌اند اما به‌طور صد در صد هیچ‌کس، نه از انبیا و نه از مصلحان با تمام تلاشی که کرده‌اند، کاملا نتوانسته است اکثریت غالب مردم را به کمال برساند. چون شرایط زمانی همیشه اجازه نمی‌دهد انبیا و مصلحان همه کار موردنیاز را انجام دهند. این بود که پیغمبر اسلام در 20 درصد مومن ساختن، 40 درصد مسلم درست کردن و 40 درصد هم به سکوت واداشتن در برابر معرفت الهی توفیق پیدا کرد. این ترکیب، ترکیب خوبی است و پیامبر با همه زحماتی که کشید موفق‌تر از سایر امت‌ها بود.
این وضعیت شبه‌جزیره عربی پس از پیامبر بود که در آن نظام قبیله در هم شکست و به سمت یک امت اسلامی بر پایه یک کتاب واحد، مسیر واحد، نبی واحد و سرنوشت واحد حرکت کرد. کتاب واحد، کتاب خدا بود که مربوط به همه مسلمین است. امت واحد، امتی با سرنوشت در هم گره‌خورده و ملتی برابر و برادر بود که براساس تقوا و علم‌محوری به سوی کمال می‌رفت. جامعه‌ای که در آن تقوا و علم، میزان ارزش و سنجش بود. همچنین یک مسیر واحد به وجود آمد که به سمت الی‌الله می‌رفت و جهان عقبی و جهان آخرت که به جهان کمال منتهی می‌شد و پیغمبر واحد که سکان‌دار این حرکت بود. این تحول به تدریج از قبیله به امت حرکت کرد و پس از پیمان مدینه اولین دولت در درون یک شهر پایه‌ریزی شد و پیامبر(ص)، دولت خاتم را در مدینه خاتم و در عصر کمال آدم پایه‌گذاری کردند. نکته دوم درباره پیامبر این است که ایشان به گواهی قرآن پیامبر رحمت بوده‌اند و تمام مورخان نیز بر آن اتفاق‌نظر دارند. وقتی از حیث تاریخی به سیره رسول خدا و عملکرد آن بزرگوار نگاه کنیم، ایشان در جاهای گوناگون چون فتح مکه، قاتل عموی خود و دیگر کسانی که ایشان را به بدترین شکل ممکن از مکه اخراج کرده بودند، عفو می‌کند و می‌بخشد. بنابراین در جای‌جای تاریخ، رسول خدا پیامبر رحمت است و از ایشان هیچ خشونتی نمی‌بینیم و چیزی خلاف آن عرف، وحدت و رحمت خود نشان نمی‌دهند. رسول خدا به‌عنوان یک پیامبر رحمت در عصر خود شناخته‌شده و در اسناد تاریخی هم تواتر وجود دارد.
اما بحثی که در میان مستشرقان، خاورشناسان و جوانان ما پیرامون جنگ‌های زیاد پیامبر وجود دارد و به آنها استناد می‌شود، مربوط به بعد از پیغمبر است که به سیره ایشان ربط داده شده است. پیامبر هیچ‌گاه از شبه‌جزیره عربی بیرون نیامدند و جنگ‌هایی که بعد از ایشان در زمان خلیفه اول و دوم رخ داد، در حقیقت نخستین حرکت از مرز شبه‌جزیره بود. در اینجا محققان و مورخان و فقها به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته‌ای معتقدند اسلام اجازه نمی‌دهد کسی به سمت سرزمین دیگران حرکت کند و جهاد را در رباط و سرزمین‌های دیگر، حتی سرزمین کفر، نمی‌پذیرند و می‌گویند بر ما لازم نیست. در مقابل بعضی از فقها که کسانی هستند که با حکومت‌های خلیفگان بزرگ شده و پرورش یافته‌اند، اجازه این کار را داده‌اند و به صورت سنتی که از خلفا به جا مانده، حرکت به سمت سرزمین‌های دارالکفر را به‌عنوان یک جهاد به حساب آورده‌اند. در حقیقت مستشرقان و مورخان، چیزی که به‌عنوان فتوحات اسلامی شناخته می‌شود و توسط سرداران و بعضی از اصحاب رسول خدا انجام شده را به حساب رسول خدا گذاشته‌اند. بنابراین فرق است بین آن چیزی که در سیره آن بزرگوار ثبت شده و چیزی که بعدا به اسم ایشان، جانشینان او انجام داده‌اند. ما نمی‌توانیم سیره کسان دیگر را به اسم رسول خدا بگذاریم. آنچه ما از رسول خدا دیده‌ایم الفت، صمیمیت، رحمت، انسان‌دوستی، حفظ کرامت انسان، اخلاص برای خدا و انجام رسالت الهی است. در باب وجوهی از شخصیت پیامبر که کمتر گفته شده نیز باید تاکید کرد که پیامبر به دو مساله نگاه ویژه‌ای داشتند. تاکید همیشگی ایشان روی محور کلی اخلاق بود و تمام همت پیامبر(ص) در اخلاق، جامعه اخلاق‌مدار و اخلاق‌محور و متخلق این بود که کرامت انسان‌ها حفظ شود و هیچ‌کس سوءاستفاده رانتی نکند. در تعبیر رسول خدا رانت همان «عثره» است که در مقابل ایثار قرار دارد و به ایشان به کرات فرموده‌اند که «انی لا احب عثره». یعنی من رانت و زیاده‌خواهی و زیاده‌گزینی را دوست ندارم. ایثار یعنی از حق خود گذشتن به نفع دیگری و عثره یعنی حق دیگری را به ناحق گرفتن و بر حق خود اضافه کردن. نکته دوم درباره ایشان تاکید بر عهد و پیمان بود. وفای به عهد رکن و اساس جامعه و ایمان است. با این اوصاف می‌توان گفت اخلاق در دیدگاه پیامبر دو رکن دارد. یکی وفای به عهد و پیمان و دیگری دوری از فساد و گزینه‌خواهی است. یعنی اگر یک تعبیر امروزی برای این توضیح خود داشته باشم باید بگویم رسول خدا جامعه‌ای می‌خواست اخلاق‌محور که از پیمان‌شکنی و از فساد در اشکال گوناگون آن دور باشد.

فایل های ضمیمه

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :