گزارشی از اولین نشست «آغاز تاریخ‎نگاری جدید در ایران»

۰۶ آذر ۱۳۹۲ | ۱۷:۳۰ کد : ۶۹۵۸ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۴۵۸۱
گزارشی از اولین نشست «آغاز تاریخ‎نگاری جدید در ایران»
از سوی گروه تاریخ و باستان‎شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، اولین نشست «آغاز تاریخ‎نگاری جدید در ایران» با سخنرانی ناصر تکمیل‎همایون  استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم‎انسانی و مطالعات فرهنگی؛ و علیرضا ملایی‎توانی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و عضو انجمن تاریخ پژوهان ایران و نیز با مدیریت شهرام یوسفی‎فر عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی، برگزار شد.
در ابتدای نشست شهرام یوسفی‎فر عنوان داشت؛ این نشست از سلسله نشست‎های بحث تاریخ‎نگاران و تاریخ‎نگاری ایرانی، در دوره معاصر بوده و موضوع اولین نشست «آغاز تاریخ‎نگاری جدید در ایران» است؛ و در نشست‎های بعدی به این پرداخته خواهد شد که چه‎گونه تاریخ‎نگاری در ایران نضج می‎گیرد، چه‎گونه تکوین پیدا می‎کند و در بحث تاسیس چه مسائلی را پیش روی داشته است. تا سپس در جریان این نشست‎ها بتوان به تک‎تک افرادی که به عنوان مورخان معاصر می‎شناسیم، پرداخته شود و در مورد نقش آن‎ها و تاثیر آن‎ها صحبت کنیم. و نیز وی عنوان داشت؛ این سلسله نشست‎ها در دو وجه تجلیلی و انتقادی خواهد بود.

عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ، در ادامه گفت: این نشست‎ها هدف دارد تا به یک جمع‎بندی برسد که ببینیم مورخان ایرانی تاریخ را چه‎گونه دیده‎اند. نقاط قوت و نقاط ضعف آن‎ها در چه بوده است. و به این برسیم که ما به عنوان کسانی که به صورت حرفه‎ای در این زمینه در حال فعالیت هستیم، و یا کسانی که علاقه‎مند به تاریخ هستند، در کجا و با چه فهمی از تاریخ خودمان روبه‎رو هستیم. بحث‎های تبارشناسی و در کنار آن بحث‎های آسیب‎شناسی، یک الزام و ضرورت است و مولفه‎ی مهم و خودآگاهی محسوب می‎شود.
سپس ناصر تکمیل‎همایون وارد بحث خود از تاریخ‎نگاری در دوره معاصر ایران شد و گفت: تاریخ‎نگاری در معاصر دنباله‎ی تاریخ‎نگاری در جهان اسلام به ویژه تاریخ‎نگاری ایرانیان است. ایران معاصر منظور ایران از دوره‎ی قاجاریه است زیرا تاریخ معاصر ایران از این دوره آغاز می‎شود. تکمیل‌همایون افزود؛ آن‎چه که مربوط به تاریخ کنونی ایران است از مشروطه به بعد خواهد بود.
وی گفت: بحث امروز من در مورد تاریخ‎نگاری در دوره قاجار است. تاریخ دوره قاجاریه که هنوز دخالتی از تاریخ‎نگاری غربی را در آن نداریم. و هم‎چون بیش‎تر تاریخ‎های گذشته در این چند نوع قرار می‎گیرد؛ یا تاریخ عمومی هستند که از دوره ایران باستان شروع شده‎اند و به سبکی که خود فکر می‌کردند، گفته‎اند تا رسیدن به دوران که خود می‎زیستند. معروف‎ترین این کتاب‎ها زینت‎التواریخ است و در دوره ناصرالدین‎شاه نوشته شده است
این تاریخ‌پژوه در ادامه عنوان کرد؛ نسخه‎ی خطی این کتاب را از پاریس آورده‎‌ام و قرار است در همین پژوهشگاه چاپ شود که البته هنوز این عمل به نتیجه نرسیده است.

او در ادامه بحث خود از انواع تاریخ در دوره‎ی معاصر ایران، گفت: دومین  نوع کتاب تاریخ قاجار است که فقط در مورد تاریخ قاجاریه است و تا فتحعلی شاه نوشته شده است. سوم کتاب تاریخ بزرگان است که بزرگان ایران را به طور کلی بزرگان مذهبی، حکومتی و عشایر را معرفی می‎کند. چهارم کتاب‎های تاریخی است که درباره جغرافیا و تاریخ محلی یعنی بخشی از ایران، استان و شهری را مورد بحث قرار می‎دهد.پنجم کتاب‎های تاریخی داریم که در مورد ایلات و عشایر ایران صحبت می‎کند.

استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم‎انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه‎ی بحث انواع تاریخ در دوره معاصر بیان داشت؛ تاریخ داریم که گزارش جنگ‎ها است و اسم آن‎ها را من جنگ‎نامه گذاشته‎ام. کتاب تاریخ داریم که از سرحدات ایران بحث می‎کند؛ مثل کتاب «سرحدیه» که نوشته‎ی مشیرالدوله است. کتاب‎های تاریخی داریم که بسیار با ارزش در این دوره هستند، و آن رساله‎های حکومتی، سیاسی و پندنامه‎ها هستند. درباره این نوع از انواع کتاب‎های تاریخی، ‎مرحوم دکتر اسماعیل رضوانی مقاله‎ای نوشت و حدود ۲۴ کتاب را در این رابطه معرفی کرد. ولی دکتر غلامحسین صدیقی در مقاله‌ای دیگر اظهار خوشحالی کرد و اضافه کرد، علاوه بر این ۲۴ کتاب او ۶ جلد دیگر در اختیار دارد.

تکمیل‎همایون اضافه کرد؛ و بعدها من در این باره با تحقیقاتی که کردم،۷۰ کتاب دیگر را معرفی کردم. و آن‎جا نتیجه‎گیری کردم؛ برای جامعه‎ای که ۱۶ الی ۲۰ میلیون جمعیت داشته، این همه کتاب در این رابطه، مشخص می‎کند که در دوره قاجار اندیشه‎ی حکومت‎گری و اندیشه‎های سیاسی وجود داشته است. وی گفت: در حال حاضر دکتر زرگری‎نژاد بیش از ۱۵۰ جلد در این‎باره به ما معرفی می‎کند که از ۱۰ الی ۱۵ صفحه است تا کتاب۲۰۰ صفحه‎ای.

استاد تاریخ در ادامه‎ی تاریخ‎نگاری در دوره معاصر گفت: در همین دوره تاریخی نیز ما کتاب‎هایی داریم به نام امور غیرمترقبه که وقایع اجتماعی خوب یا ناخوشایند را نوشته‌اند. موضوع دیگر در این دوره، تذکره‎ها است. تذکره شعرا،حکما، فقها، ادبا که در لابه‎لای این کتاب‎ها بسیاری از مسائل سیاسی – اجتماعی نیز پیدا می‎شود.

وی در ادامه گفت: بحث دیگر سفرنامه‎ها است. در دوره‎ی پیشین، سفرنامه کم بود ولی در این دوره (قاجار) سفرنامه‎ها زیاد شد. سفرنامه‎نویسی نیز خود دو نوع بوده است؛ یا سفرنامه به خارج از ایران بوده، مثل میرزا صالح شیرازی و طالبی و ابراهیم‎بیگ نوشته‌اند؛ و یا سفرنامه‎هایی بوده است که حاصل سفرهای داخلی بزرگان کشور است.

وی گفت: مورد دیگری که در تاریخ ایران معاصر یعنی قاجاریه اتفاق می‎افتد، خاطره‎نویسی است. این موضوع هم در گذشته زیاد نبوده است ولی در این دوره بسیار دیده می‎شود؛ مثل خاطرات اعتمادالسلطنه و دیگرانی که جز منابع تاریخی محسوب می‎شوند. مورد دیگر جُنگ‎نویسی است که از اشعار سعدی و نکته‎های ظریف استفاده شده است. و می‎توان در بین متن آن‎ها مساله‎ی مهم تاریخی هم پیدا کرد.

تکمیل‎همایون در ادامه‎ی این نوع تاریخ‎نویسی به آخرین مورد اشاره کرد و گفت: مورد آخر، گزارش‎های سیاسی و حکومتی است. و این گزارش‌ها هم دیپلماتیک است (گزارش‎هایی خارج) و هم گزارش‌هایی است که از سفرهای داخل ایران نوشته شده است. در واقع از استاندار خواسته شده است تا از اوضاع و احوال خودشان برای مرکز گزارش بنویسند. اعتمادالسطنته نیز با توجه به این گزارش‎ها مرات‎البلدان را نوشته است. و اگر تمام آن گزارش‌ها در این کتاب چاپ می‎شدند ما از دوره قاجاریه اطلاعات تاریخی و جامعه‎شناسی غنی داشتیم.

این پژوهشگر تاریخ در ادامه‎ی این نشست به ضعف‏هایی که در منابع تاریخ‎نگاری معاصر ایران وجود دارد، اشاره کرد و گفت: اما ضعف‌های که بر این نوشته‎ها در این دوره وارد است؛

۱. دادن منابع ضعیف است.

۲. آگاهی‎های عمومی است که افراد پیدا می‎کنند. بیهقی می‎گوید من از مشهودات و مسموعات و مکتوبات تاریخ را نوشتم. ولی در دوره قاجار بیش‎تر به آگاهی‎های عمومی ارجاع می‎دادند.

۳. موضع‌گیری در تمام این دوران در بین تاریخ‎نگاران وجود دارد.

۴. وجود ترسی است که در افراد بوده است. مثلا محمد ساروی که تاریخ آقامحمدخان را نوشته، پادشاه با او بوده است که تاریخ کرمان را می‏نویسد، اتفاقی که در آن دوره برای کرمان از جانب خود آقامحمدخان رخ داده است.

۵. روش‎های نگارش است. بازی با الفاظ در این تاریخ‎نگاری زیاد دیده می‎شود. به طور مثال تاریخ وصاف با المنجد کنار دست‎تان را می‎خوانید و در پایان می‎فهمید که این چند صفحه را در چند پاراگراف هم می‎شد بیان کرد. و تاریخ‎نگار تنها خواسته موضوع را در بین کلمات و جملات بپیچاند.

۶. سبک نگارش بیش‎تر سنواتی است یعنی سال به سال تاریخ روایت می‎شود.

۷. گزافه‎گویی است. یا وقتی قرار است از کسی تعریف کنند او را به اعلی‎علیین می‎رسانند؛ و وقتی قرار است از کسی انتقاد کنند به اسفل‎سافیلن می‎رسانند.

۸. موضوعات خارق‎العاده هم زیاد در تاریخ‎نگاری این دوره می‎بینیم. مثلا می‎نویسند در هندوستان جزیره‎ای است که افراد آن فقط یک چشم در پیشانی دارند.

و ضعف‎هایی دیگر که خارج از حوصله‎ی این نشست است.

در ادامه علیرضا ملایی‎توانی به بحث «تاملی بر شکل‎گیری و تکوین تاریخ‎نگاری نوین در ایران» پرداخت و گفت: بحث امروز ما درباره اندیشه تاریخ‎نگاری به عنوان یک مبحث معرفت‎شناسانه است. و در این فرصت کوتاه بنده به سه پرسش می‌پردازم. پرسش اول این است که تاریخ‎نگاری نوین چیست و چه مولفه‎ها، شاخصه‎ها‎ و عناصری دارد؟

پرسش بعدی این خواهد بود که تاریخ‎نگاری نوین در ایران چه‎گونه رشد پیدا کرد و چه‎گونه به صورت یک جریان در آمد. آیا اصلا ما تاریخ‎نگاری جدید داریم یا خیر؟

سوال آخر هم این خواهد بود که؛ در چه مرحله‎ای هستیم و کجا ایستاده‎ایم؟

ملایی‎توانی در ادامه‎ی صحبت خود گفت: اول تعریفی کوتاه از تاریخ‎نگاری داشته باشم و بعد وارد مولفه‎های تاریخ‏‎نگاری سنتی می‎شوم. تاریخ‎نگاری؛ یک روش تفکر، یک نوع رفتار علمی و یک شیوه‏‎ی عمل فرهنگی است. و تاریخ‎نگاری در عمل فرایند گزارش رخدادهای تاریخی در قالب روایت‎های مکتوب تاریخی است که با بازنمایی گزارش‎های تاریخی یا تحولات تاریخی در چارچوب یک گفتمان خاصی صورت می‎گیرد. و با روش‎ها، دریافت‎ها و نگرش‎های گوناگونی همراه است. عضو هیئت علمی گروه تاریخ بیان کرد؛ برای این که به تعریف تاریخ‎نگاری نوین برسیم باید تعریفی از تاریخ‎نگاری سنتی داشته باشیم. هم‎چنان که وقتی ما می‎خواهیم از مدرنیته سخن بگوییم، مجبوریم سنت را تعریف کنیم؛ هنگامی که می‎خواهیم انسان جدید را تعریف کنیم، باید از انسان سنتی آغاز کنیم؛ از جامعه‎ی سنتی در برابر جامعه‎ی مدرن، از دین‎داری در برابر سکولاریزم، از خود‎کامگی در برابر دموکراسی. و به نظر من در این‎جا از تاریخ‎نگاری سنتی به عنوان نقطه‎ی تقابل تاریخ‎نگاری مدرن با بحث شود. چرا؟ چون تاریخ‎نگاری جدید با غیریت‎سازی و با فاصله‎ی روش‌شناختی و معرفت‎شناختی از تاریخ‎نگاری سنتی، سعی دارد یک هویت نوین و جدید را از خود تعریف کند. و این مولفه‎ها و عناصر هرگز در متن تاریخ‎نگاری سنتی نبوده است و یا اگر عناصری از آن نیز بوده، بسیار کم‎رنگ و کم‎رمق و گسسته بوده است که به صورت یک جریان پیوسته و رو به تقویت وجود نداشته است.

عضو انجمن تاریخ پژوهان ایران در ادامه به عناصر و مولفه‏‌های تاریخ‎نگاری سنتی پرداخت و گفت: من با این مقدمه می‎خواهم عناصر و مولفه‎های اصلی تاریخ‎نگاری سنتی را به اختصار توضیح بدهم و بعد به تاریخ‎نگاری مدرن برسیم. دکتر تکمیل‎همایون بسیاری از مصادیقی که بنده می‎خواهم عرض کنم فرمودند، و من بیش‎تر به مفاهیم می‎پردازم. نخستین مشخصه‎ی تاریخ‎نگاری سنتی این است که تاریخنگاری سنتی اساسا یک نوع تاریخ‎نگاری نقلی است. یعنی وقایع‎نگارانه و توصیفی است. و در آن تبیین، تحلیل و بررسی علت‎جویانه رخدادها، خیلی مدنظر نیست. وقتی تاریخ‎نگاران سنتی می‎خواستند رخدادهای روزگار پیشین و گذشته خود را روایت کنند معمولا رونویسی می‎کردند.

ملایی‎توانی در ادامه افزود؛ هم‎چنان که دکتر تکمیل‎همایون گفتند، هیچ استنادی نمی‎دادند. بنابراین یکی از مولفه‎های تاریخ‎نگاری سنتی این است که شما استناد و ارجاع به منابع را نمی‎بینید. این متاسفانه تا دوره ما هم ادامه پیدا کرده است. بسیاری از کسانی که تا دهه‎ی پیش کتاب می‎نوشتند هیچ ارجاعی به منابع پیشین نمی‏دادند. او ادامه داد؛ ویژگی بعدی تاریخ‎نگاری سنتی این است که به لحاظ موضوعی فقط به رویدادهای سیاسی و آن‎چه که در درون خاندان‎های حکومتی می‌گذشت، می‎پرداختند؛ حیات اجتماعی ملت اساسا محل مطالعه تاریخ‎نگاری نبود. از نظر معرفت‎شناسانه، امر معرفت‎شناسی تاریخ‎نگاری سنتی بر این باور بود که همه‎چیز نقشه‎ی از پیش طراحی شده‎ای خداوند است و انسان‌ها موجودات بی‎اراده‎ای هستند که ایفاگر نقش‎های از پیش طراحی شده‎ی خداوند هستند. بنابراین نوعی جبرباوری در نگاه به عوامل و تاثیر عوامل فرازمینی و فرابشری در متن رخدادهای سنتی وجود داشته است. بنابراین اگر ما این منابع را نگاه بکنیم از کرامات و معجزات و مسائل غیرعقلانی و آن‎چه که خرق‎عادت خوانده می‎شود و آقای دکتر هم مثالی زدند، زیاد بود. ضمن این که بسیاری از رخدادهای تاریخی هم بدون بررسی علی در حال افزایش بود.

این پژوهشگر در حوزه تاریخ در بحث مولفه‎های تاریخ‎نگاری سنتی، گفت: مساله‎ی بعدی، جایگاه مورخ در بطن تاریخ است. در تاریخ‌نگاری سنتی مورخ حضور چشم‎گیری در متن تاریخ و آن‎چه که می‎نویسد، ندارد. و در واقع کار او باور کردن، شنیدن و ضبط کردن وقایع است. البته استثناهایی نیز وجود دارد.

دیگر این‎که سبک بیان آن‎ها متکلف و مصنوع است. و معمولا با احادیث و روایت و اشعار به شکل گزافه‎گویی‎هایی متن‎های را می‎انباشتند که بسیار خسته‎کننده است. با این امر معمولا حقیقت مطلب، فدای لفظ می‌شد. وی افزود؛ هم‌چنان که اگر ما برگردیم به طبقه و جایگاه اجتماعی مورخ، می‎بینیم که این مورخان سنتی معمولا از کارگزاران حکومت بوده‎اند؛ از دیوانیان سطح بالا، از وزرا و شخصیت‎هایی که در دربار حضور داشتند و با حاکمیت و قدرت سیاسی، پیوند داشتند. به همین لحاظ این مورخان از نظر منابع وابسته به حکومت بودند. چرا؟ چون هیچ رسانه‎ی دیگری در اختیار مورخ نبود. آن‎ها مجبور بود در متن بسیاری از رخدادهایی که محل ثبت آن در تاریخ بود، حضور پیدا کنند و آن‌ها را از نزدیک شاهد باشند. و یا آن‎هایی که به طور غیرمستقیم می‌شنود روایت کنند. بنابراین منابع روایتی منحصرا در اختیار دربار بود و مورخ مجبور بود که با آن‎ها به گونه‎ای ارتباط داشته باشد.

موضوع بعدی که درباره مولفه‎های تاریخ‎نگاری سنتی ملایی‌توانی به آن اشاره کرد وابستگی مالی مورخان به دربار بود، و گفت: مورخان سنتی به لحاظ معیشتی کاملا وابسته به دربار بودند و زندگی، زیست و امنیت آن‌ها کاملا به حسن نیت دربار و نوع همکاری و پشتیبانی مالی، ستادی و سیاسی حکومت بستگی داشت. در نتیجه این امر آن‎ها را دچار تنگناهای خاصی از نوع حقیقت‎پوشی و مصلحت‎اندیشی می‎کرد. او اضافه کرد؛ از طرف دیگر مورخان برای تداوم فعالیت‎های حرفه‎ای خود ناچار بودند به حکومت وابسته باشند.زیرا اگر اثری می‎نوشتند و می‎خواستند این اثر محفوظ بماند و در اختیار نسل‎های بعدی قرار بگیرد این را باید به نهادها و موسساتی می‎سپاردند که کاملا در اختیار دربار بود.

او هم‎چنین افزود؛ طیف مورخان سنتی بسیار اندک بود. تاریخ، علمی درباری بود که مخاطبان آن تنها شاهزادگان و درباریان بودند. توده‌ی عوام، یا سواد نداشتند و یا امکان تهیه و خریداری آن را نداشتند. و یا اساسا این موضوعات دغدغه‎ی آن‌ها نبود. هم‌چنان که اصلا علم تاریخ و دانش تاریخ، یک دانش مدرسی نبود. یعنی دانشی نبود که نظام سنتی آموزش و پرورش یا مکتب‎خانه‎های سنتی آن را تعلیم بدهند. این‎که مورخ باید چه‎گونه متن را بنویسد، و چه‎گونه یک اثر تاریخی را پدید بیاورد؛ باید به صورت سنتی و تجربی در دستگاه دیوانی آموخته می‎‌شد. بنابراین تاریخ جایگاه مدرسی پیدا نکرد. و نباید از چشم دور داشت که علم تاریخ در تقسیم‎بندی‎های علوم نیز جایگاه و شان درخور توجه‎ای نیز نداشت.

عضو هیات علمی گروه تاریخ در ادامه گفت: اساسا جریان تاریخ‎نگاری سنتی در ایران هرگز به یک جریان سرنوشت‎ساز تعیین‎کننده و نیز تحول‎ساز تبدیل نشد؛ که بتواند یک مکتب فکری را تاسیس کند و هواداران و پیروانی داشته باشد که آن را دنبال کنند. بنابراین تاریخ‎نگاری سنتی به مثابه یک ابزار مشروعیت‌بخش در خدمت ارباب قدرت بود که به همان نسبت می‎توانست به ابزار جهل و تحریف و برجسته‎سازی رخدادها و نادیده گرفتن بسیاری از رخدادها، تبدیل شود.

این استاد تاریخ ادامه داد؛ تاریخ‎نگاری سنتی در یک فضایی نوشته می‎شود که در آن‌جا آزادی بیان و قلم وجود ندارد و مورخان در تنگناهای سیاسی، مجبور هستند آن‎چه که حکومت می‌پسندد، روایت کنند. وی گفت: به این لیست، ویژگی‎های بسیار دیگری می‎شود، افزود؛ اما به بحث اصلی یعنی تاریخ‎نگاری نوین می‎پردازم.

ملایی‎توانی در ادامه توضیح داد؛ تاریخ‎نگاری جدید تقریبا نقطه‌ی مقابل تمام آن‎چه که ما به عنوان تاریخ‎نگاری سنتی برشمردیم، است. و در این‎باره نخستین مقوله، بحث روش است. اگر تاریخ‎نگاران سنتی به صورت توصیفی می‎نوشتند، تاریخ‎نگاران جدید به صورت علی، تبیینی و تحلیلی می‎نویسند. اگر آن‎ها نگاه مکانیکی به رخدادها داشتند و یک نوع علت را برای یک رخداد تاریخی مطرح می‎ساختند؛ مورخ تاریخی جدید، نگاه ارگانیک دارد و سعی می‎کند، زنجیره‎ای از علت‌ها را در تبیین رخدادهای تاریخی ببیند. این چیزی بود که تاریخ‎نگاری جدید به ارمغان آورد و حادثه تاریخی را در متن و در بافت تاریخی (context) و در واقع در متن یک جامعه و بستر اجتماعی - اقتصادی آن را می‎بیند.

این پژوهشگر در ادامه‎ی بحث خود افزود؛ اگر در تاریخ‌نگاری سنتی، مورخ به دنبال واقعه‎یابی بود و به یک تاریخ مرده می‎انجامید؛ در تاریخ‎نگاری مدرن تلاش برای این است که مورخ حداقلی از تفکر و تحلیل را داشته باشد، تا بتواند رخدادهای گذشته را عمق و جان و معنا بدهد. و در واقع با تحول تاریخی به سوی فهم گذشته برود و بتواند یک مجموعه‎ای معنادار را تولید کند.

عضو انجمن تاریخ پژوهان ایران در ادامه‎ی بحث خود از مشخصه‎های تاریخ‎نگاری نوین، افزود؛ مورخان جدید برخلاف تاریخ‎نگاران سنتی در متن تاریخ حضور دارند و نقش او در فرایند تکوین، تدوین و تحلیل رخدادها بسیار جدی و تعیین‎کننده است. او است که با گفت‎وگوی مستمر و مداوم خود با رخدادهای تاریخی و با کاربست عقل و توان‎مندی‎های ذهنی خود، می‎کوشد تا رخدادهای تاریخی را تحلیل کند. و بر اساس یک عینک و یک چارچوب تحلیلی خاص به سراغ گذشته برود. اگر مورخ سنتی غلام حلقه به گوش رخدادهای تاریخی بود، مورخ جدید غلام حلقه به گوش نیست بلکه او یک نقاد است. اگر تاریخ‎نگار سنتی باور می‎کرد، تاریخ‎نگار جدید تردید می‎کند؛ و آن‎چنان تردید می‎کند تا بتواند دلایلی روشن و متقنی در دفاع از مباحث تاریخی تحولات تاریخی که می‎نویسد، اقامه کند. بنابراین آن‎گونه که گیلبیرت اچکار می‎گوید، تاریخ عمل مداوم تاثیریافتن مورخ و واقعیات از یکدیگر و گفت‎وشنود پایان‌ناپذیر حال و گذشته است. این راز پیدایش انواع متعدد و گونه‎های مختلف تاریخ‎نگاری در روزگاران ما است. اگر ما یک پدیده‎ی تاریخی را با منابع مشخصی در اختیار مورخان جدید بگذاریم، هرگز متن‎های تاریخی آنان، مثل هم نخواهد شد. چرا؟ چون کار بست عقل و تحلیل حضور مورخ و گزینش او و زاویه‎ی دید او و نیز روش او، فاصله کانون‎ها را متفاوت می‌کند.

ملایی‎توانی از مولفه‎های تاریخ‎نگاری مدرن به متن‎هایی پیوسته و منطقی اشاره کرد و گفت: از ویژگی دیگر تاریخ مدرن این است که اگر در تاریخ‎نگاری سنتی رخدادها بر اساس روزشمار یا سال‎شمار، به صورت وقایع پراکنده یا از هم گسیخته و گسسته نوشته می‎شدند، در تاریخ‎نگاری جدید، وقایع در یک منظومه‎ی منطقی چه از نظر محتوایی و چه روشی، نوشته می‎شود. یعنی رخداد به گونه‎ای در جایگاهی قرار می‎گیرد که گویی مورخ و پژوهشگر تاریخ همانند یک داستان‎نویس است. مثلا فلان رخداد را در فلان جایگاه قرار می‎دهد که اگر ما این جایگاه را جابه‎جا کنیم، به اصل داستان لطمه وارد می‎آید. بنابراین او چنان جست‎وجوی علی در رخدادها می‎کند، و چنان رخدادها را در جای منطقی، منظم و عقلانی قرار می‎دهد که یک مجموعه‎ی به‎هم پیوسته و متحدالشکل هماهنگ و معنادار پدید می‎آورد؛ که حاصل آن شناخت تاریخی است. او ادامه داد؛ ویژگی دیگر مورخ یا پژوهشگر تاریخ جدید این است که بر اساس مساله و سوال و بر اساس ابهامی که در ذهن او یا در ذهن جامعه‎ی علمی روزگار او وجود دارد، به سراغ گذشته می‎رود. و بنابراین با طرح فرضیات مختلف و با طرح پرسش‎های مختلف می‎کوشد به آن‌ها پاسخ دهد. و به این ترتیب حاصل کار او کاملا متفاوت از تاریخ‎نگار سنتی خواهد شد.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد؛ از نظر موضوعی و قلمرو تاریخ هم یک تحول گسترده‎ای در متن تاریخ‎نگاری سنتی و مدرن رخ داد. اگر مورخ سنتی صرفا به رخدادهای سیاسی محدود بودند، مورخان جدید همه‎ی ابعاد متزاید و پیچیده‎ی زندگی اجتماعی انسان گذشته را موضوع مورد مطالعه خود قرار می‎دهند. نه تنها ارباب قدرت بلکه همه‎ی گروه‎های خاموش، گروه‎های مغلوب، گروه‎های ستمدیده و گروه‎های فراموش‎شده را مورد کنکاش خود قرار می‎دهد. شما می‎بینید که امروز مکتب‎های تاریخ‎نگاری در حال شکل‎گیری است. یا جریان‎های تاریخ‎نگاری فمینیستی حاصل نوع نگاه به تاریخ جدید و زایش تاریخ‎نگاری جدید است. و تاریخ‎نگاری جدید که می‎خواهد به سمت گروه‎های خاموش، مخفی و گروه‎های که در تاریخ‎نگاری‎های گذشته، هیچ محلی از اعراب نداشتند و موضوع مطالعه نبودند، برود. علت این امر چیست؟ زیرا تاریخ‎نگاری جدید در یک فضای سیاسی متفاوتی شکل می‎گیرد. او افزود؛ تاریخ‎نگاری جدید در بستری پدید می‎آید که ما شاهد تغییر و تحول عنوان رعیت به عنوان ملت هستیم. افزایش شان توده‎هایی که خار می‎خوردند و بار می‎بردند. این تعبیری است که ملک‎زاده در مورد مردم ایران در روزگار پیشین به کار می‎برده است. اصلا مردم عادی موضوعیتی در تاریخ‎نگاری نداشتند. اما تاریخ‎نگاری جدید کوشید همین توده‎ها را محل مطالعه قرار بدهد. افزون بر این، خود این توده‎ها وارد فرایندهای تاریخی شدند. دیگر تاریخ‎سازان ما صرفا ارباب قدرت نبودند بلکه همین توده‎ها بودند که با آن‎ها در افتادند و آن‎ها را از اریکه‎ی قدرت به زیر کشیدند و با آن‎ها درگیر شدند. ساختارها و نهادهای دمکراتیک پدید آوردند و خود تاریخ‎ساز شدند. بنابراین تاریخ‎نگاری جدید، ناگزیر است که به شرح زندگی این نوع توده‎ها و این نوع جریان‎ها هم توجه کند.

عضو هیات علمی گروه تاریخ در ادامه‎ی این نشست پیرامون مشخصه‎های تاریخ‎نگاری نوین گفت: تحول معرفتی، مولفه‎ی بعدی است که تاریخ‎نگاری جدید را از سنتی جدا می‎کند. اگر تاریخ‎نگار سنتی، تاریخ را نقشه‎ای از پیش طراحی شده خداوند می‎دید، تاریخ نگار جدید و اساسا تاریخ جدید، تاریخ را عرصه‎ی تجلی ارداه‎ی انسان و عرصه‌ی اندیشه و عمل انسان می‎پندارد. او به هیچ منشا فرازمینی در پیدایش رخدادهای تاریخی پای‎بند و قائل نیست. انسان‎های عادی، پدیده‌ها و عوامل طبیعی را به عنوان فاکتورهای مهم تاریخ‎ساز نگاه می‌کند و نقش‎آفرینی عوامل فرا‎‎انسانی ومعجزات به عنوان مسائل خرق عادت را به حاشیه می‎راند و سعی می‎کند از مسائل عقلی و انسانی سخن بگوید.

ملایی‎توانی هم‎چنین گفت: در تاریخ‎نگاری جدید ما شاهد کاربست و استفاده انبوه‎ی از روش‎ها هستیم. اگر در تاریخ‎نگاری سنتی صرفا به روش توصیفی و وقایع‎نگاری اشاره می‎شد؛ در تاریخ‎نگاری جدید، انبوه‎ای از روش‎های متزاید و رو به تکامل در متن تاریخ‎نگاری جدید راه پیدا کرده است، از روش‎های تحلیلی گفتمانی جدید تا روش‎های زبان‌شناختی تا روش‎های تبارشناختانه تا روش‎های هرمنوتیک و تا انواع روش‎های کهن و نوینی که امروز می‎تواند در تاریخ‎نگاری، محل توجه قرار بگیرد.

وی ادامه داد؛ از نظر زبانی اگر تاریخ‌نگار سنتی مجبور بود برای دربار با نثری متکلف و مصنوع، نوعی فضل فروشی کند، تاریخ‎نگار جدید می‎کوشد به زبانی بسیار ساده و سلیس و همه فهم مطلب بنویسد که مخاطبان آن در جریان آن قرار بگیرد. تاریخ‎نگاری جدید محصول دوران جدید است یعنی دوره‌ای که فن‎آوری و تکنولوژی در تحولات اقتصادی، اجتماعی اثر گذاشته و چهره‎ی جهان و سیمای اجتماعی را در هم کوبیده و تغییرات ریشه دار و مهمی در آن ایجاد کرده است. بنابراین تاریخ نگار جدید مجبور نیست به استنساخ رو بیاورد. صنعت چاپ به او کمک می‎کند تا با هزینه‎ی اندکی حاصل کار خود را در اختیار گروه‎ها قرار دهد. در نتیجه مخاطبان بسیاری پیدا می‎کند؛ که این مخاطبان در پرتو در هم شکستن ساختارهای سنتی پیشامدرن و در هم کوبیدن طبقات نیرومند پیشامدرن، پدید آمدند؛ یعنی طبقه‎ی متوسط جدید، که مخاطب این تاریخ‎نگاری‎ها بودند و هستند.

او در ادامه توضیح داد؛ تاریخ‎نگاری جدید در یک فضای دموکراتیک شکل می‎گیرد. در فضایی که امکان تبادل آزاد اطلاعات و اخبار وجود داشته باشد و رسانه‎ها منحصرا در اختیار دولت نباشند. آزادی بیان و قلم و اجتماعات وجود داشته باشد، و روزنامه‎ها و شب‎نامه‎ها و انواع تریبون‎های مختلف بتوانند بسیاری از مسائل ناگفته و حتا پیچیده‎ترین مسائل سیاسی که امکان گفتن آن و شرح آن در فضاهای سنتی وجود ندارد، آن‎ها را در معرض عمومی قرار دهد. و در واقع به فرایندی بگروند و در مسیری گام بردارند که هیچ اسرار مگویی باقی نماند.

علیرضا ملایی‎توانی در پایان صحبت خود در این نشست، عنوان کرد؛ در دوره تاریخ‎نگاری جدید با انواع متعددی از منابع تاریخی مواجه می‎شویم. اگر در روزگاران پیشین تنها متن‏های تاریخی سنتی بودند که می‎توانستند اطلاعات تاریخی عرضه کنند، و مورخ امروز برای مطالعه‎ی جامعه‎ی پیشین باید به آن منابع که البته با هزار صافی و سانسور نوشته شده بودند رجوع کند، در دوره جدید، ما شاهد شکل‎گیری منابع رقیب هستیم. منظور از منابع رقیب، همه‌ی منابعی است که خارج از چارچوب‎های رسمی حکومت نوشته می‎شوند و حاوی داده‎های تاریخی هستند؛ مانند سفرنامه‎ها، خاطرات، روزنامه‎ها، اسناد و مدارک آرشیوی. یا چون ادبیات سیاسی، رساله‎های سیاسی و بسیاری از مسائل دیگر که ترجمان زندگی اجتماعی و حیات توده‎های مردم در گذر تاریخ است.

این نشست در جلسات دیگری و با حضور سایر اساتید تاریخ ادامه پیدا خواهد کرد
منبع:فرهنگ امروز

فایل های ضمیمه

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :