خلاصه سخنرانی؛بررسی مواضع قرآنیان در حکومت حضرت علی (ع)
بررسی مواضع قرآنیان در حکومت حضرت علی (ع) عنوان سخنرانی دکترجهانبحش ثواقب بود که به دعوت مرکز تحقیقات امام علی (ع) سه شنبه هفته گذشته با حضور صاحب نظران این حوزه برگزار شد.خلاصه ای این سخنرانی را بخوانید:
حاملان یا جامعهٔ قرآنی صدر اسلام در حیات رسولالله (ص) در مفهوم عام آن شامل حافظ، قاری، مبلّغ، کاتب، جامع و مُدوِّن قرآن، مفسّر، فقیه، غالب چهرهها و گروندگان شاخص اولیه به اسلام و یاران زبدهٔ پیامبر گرامی (ص) بودند که هر کدام به نوعی خدمات ارزندهای را در مسیر اهداف قرآن و در روند تحولات تاریخ اسلام انجام دادهاند. پیامبر گرامی اسلام(ص) با تدبیری سنجیده و بهترین روش با محوریت فراگیری، حفظ و آموزش قرآن کریم، گروهی زبده از قاریان و حافظان تربیت کرد که جامعهٔ قرآنی صدر اسلام را تشکیل میدادند. حاملان قرآنی به عنوان بازوان و نیروهای عمل کننده در کنار رسول خدا (ص) در تحقق اهداف وی به ایفای نقش میپرداختند. در واقع گروه مقاومت اولیهٔ نهضت بیداری اسلامی پیامبر گرامی (ص) را تشکیل میدادند که نقشی چند وجهی بر عهده داشتند. هم مُبلّغ و مُروّج دینی و فرهنگی بودند هم مجاهد و رزمندهٔ عرصهٔ جهاد با دشمن، هم معلّم و مربّی و هم کارگزار و مأمور انجام مسئولیتهای سیاسی و حکومتی. حاملان قرآنی در حوادث عصر بعثت نقش تعیین کننده داشته و ترفندهای مشرکان با تدابیر ایشان خنثی میشد. پس از هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه بسیاری از قاریان و حافظان قرآن کریم در غزوات و سرایای این دوره حضور داشتند که در رأس آنها حضرت علی (ع) قرار داشت. این حاملان قرآنی با مجاهدتها و جانفشانیهای خود سرانجام دشمنان مختلف از قریش، یهودیان و سایر قبایل مشرک را به شکست واداشتند و در پرتو مساعی آنان اسلام توانست بر جزیرهالعرب حکمفرما شود. برخی از مأموریتهای مهم مانند شکستن بتها، امر قضاوت و داوری بین مردم، تبلیغ دین و نشر قرآن میان مردم، مذاکره و انعقاد پیمان و اموری از این قبیل، بر عهدهٔ کسانی بوده که به طور مشخّص به جامعهٔ قرآنی وابستگی داشتند.
در مجموع، حاملان قرآنی به عنوان یکی از عوامل مهم در تحولات سیاسی و نظامی صدر اسلام ظاهر شدند و با دفاع از جان پیامبر اسلام، سرکوب مخالفان، نشر اندیشهٔ دینی در جامعه، تثبیت نظام سیاسی اسلام به ایفای نقش پرداختند و پیروزیهای مهمی در بدر و احد و احزاب و خیبر و فتح مکه و حنین و غیره با محوریت آنان رقم خورد و تدبیرهای سرنوشتسازی از سوی آنان در برابر مشرکان به کار بسته شد. این گروه به سبب جایگاه ویژهای که در جامعهٔ اسلامی کسب کردند به طور مؤثر در حوادث پس از درگذشت پیامبر(ص) نیز به ایفای نقش پرداختند. مفروض این بحث آن است که رسول خدا(ص) دعوت خویش را با ایجاد شبکه فراگیر(تشکیلات گسترده) قرآنی به نتیجه رسانید و حاملان قرآنی بازوان عمل کننده ایشان در بیشتر حوادث عصر رسالت و نیز از عناصر تعیین کننده در تحولات گوناگون عصر خلافت بودهاند. البته برخی از حاملان قزآنی ضعفها و لغزشهایی هم داشتند که به دلیل ابهت و عظمت رسول خدا (ص) و رهبریهای خردمندانهٔ او این گونه خطاها و کژیها در روند تحولات اسلام اختلالی ایجاد نکرد، امّا پس از درگذشت وی حوادث به گونهای دیگر رقم خورد.
نقش حاملان قرآنی در تحولات عصر خلافت اسلامی
مقارن درگذشت رسول خدا(ص) اختلافات و رقابتها در میان بزرگان اصحاب وی بروز یافت و بار دیگر ارزشهای جاهلی در جامعه اسلامی رخ نمود. این رقابتها این بار بر سر جانشینی پیامبر(ص) و اعمال برتری خود بر دیگران به قصد در اختیار گرفتن رهبری مسلمانان بود. این دستهبندی جناحی در میان انصار، مهاجران و حامیان علی(ع)، در واقع نخستین صفبندی حاملان قرآنی بر سر یکی از امور مهم جامعه اسلامی بود که برخی جناحها، دیدگاههای شخصی و ارزشهای جاهلی را بر معیارهای قرآنی ترجیح داده و برای پیشی گرفتن از دیگران به آن استدلال کردند. بدین ترتیب از منظر ولایتپذیری، در معنای عام که پذیرش ولایتالله و رسول او میباشد، حاملان قرآن در حیات پیامبر اسلام در دایره این ولایت قرار گرفتند و از ولایت طاغوت رویگردان شدند. اما در معنای خاص که ولایت اولیالامر است تفاوت دیدگاهها پس از درگذشت رسولالله (ص) خود را نشان داد و انشعابی در جامعهٔ اسلامی پدید آمد که به دو نظام امامت و خلافت منجر شد. برخی از حاملان قرآن در رأس جریانی بودند که از رهبری انصار یا قریش بر جامعهٔ اسلامی سخن میگفتند و گویی بر این دیدگاه بودند که پیامبر اسلام (ص) امر جانشینی را به انتخاب آنها واگذاشته است. برخی دیگر از چهرههای سرشناس قرآنی از رهبری حضرت علی (ع) به عنوان جانشین برگزیدهٔ رسولالله (ص) دفاع میکردند. این اختلافات و تنشها موجب دستهبندیهای جدیدی در تاریخ اسلام شد و حاملان قرآنی هم در دستههای مختلفی پراکنده شده و به سبب عدم انسجام و هدایتگری صحیح، سپس آمیختگی با اندیشهها و فرهنگهای ملل مختلف، تکیه بر آراء و بینش شخصی و پارهای مطامع و اهداف دنیوی و یا سیاستورزیها، گروههای قرآنی در قضایایی حتی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. برخی از حق کناره گرفته و راحت دنیا را برگزیدند، کسانی در کنار سیاستگران به توجیه اعمال سرکوبگرانهٔ آنان پرداختند و بعضی به تفسیر و توجیه آیات قرآن پرداخته و در دامن انحرافات اعتقادی افتادند.
بدین ترتیب، حافظان و قاریان قرآن پس از درگذشت رسولالله (ص) و شکلگیری نظام خلافت، با توجه به ظهور دستهبندیها در جامعهٔ آن روز، هر تعدادی در یکی از این دستهبندیها قرار گرفتند. طبیعتاً هر کدام از رهبری مورد نظر خود پیروی میکردند و با توجه به دریافتی که از قرآن داشتند مشی عملی و موضعگیری و دیدگاه نظری خود را صائب و مبتنی بر دین میدانستند و دیدگاه دیگران را مورد نقد قرار میدادند. برخی از این حاملان در خدمت نظام سیاسی موجود درآمدند و به عنوان قاری، فقیه، مفسّر، قاضی، مُبلّغ و امیر و فرمانده نظامی و والی شهرها به فعالیت مشغول شدند و امر تعلیم و آموزش قرآن را نیز بر عهده گرفتند. کسانی از این حاملان به سبب وابستگی به بنیامیه در حزب اموی قرار گرفته و در راستای اهداف امویان به فعالیت پرداختند. گروهی که بیشتر قاری یا قرآنخوان بدون فهم و شعور بودند بعدها جریان خوارج را پدید آوردند. کسانی هم از همان ابتدا با محور قرار دادن اهلبیت و خاندان رسولالله (ص) مولای زمان خود را حضرت علی (ع) میدانستند و او را پیشوای خود در امور دینی و سیاسی پذیرفتند و اطاعت او را بر خویش فرض دانستند.
مواضع قرآنیان در حکومت حضرت علی (ع)
حاملان یا جامعه قرآنی در حکومت حضرت علی (ع) در شش گروه دسته بندی
می شوند. یک دسته حامی و همگرا با ایشان بودند، و مواضع سایرین همساز با آن حضرت نبود:
1) شیعیان و حامیان علی (ع)، با حضرت علی همراهی داشته و در برابر مخالفان از رهبری، ولایت و حکومت او دفاع می کردند. در رأس این حاملان قرآنی خود حضرت علی (ع) بود: عبدالله بنعباس، امّسلمه، عماربنیاسر، ابوایوب انصاری، حذیفهبنیمان، جابر بن عبدالله، مالک اشتر، عثمان بن حنیف، صعصعه بن صوحان، هاشم بن عتبه مرقال، عدی بن حاتم و ...
2) قاعدین یا کنارهگیران، شیوه آنها عدمهمراهی با حضرت علی (ع) بود: ابوموسی اشعری، سعدبن ابیوقاص، عبدالله بنعمر، اسامه بن زید، زید بن ثابت، محمد بن مسلمه انصاری، مغیرهبنشعبه.
3) مذبذبین، اهل تردید یا مصلحتگرایان، که اگرچه در کنار علی (ع) بودند اما بیمیل با معاویه نیز نبودند: اشعثبنقیس، سعید بنعاص، ابوالدرداء، ابوهریره.
4) ناکثین یا اصحاب جمل، به ستیزه جویی و جنگ (جمل) با امام علی (ع) پرداختند: عایشه، طلحه، زبیر، عبداللهبنزبیر.
5) قاسطین، اصحاب شام یا معاویه و حزب اموی، به دشمنی، توطئه، جنگ (صفین) وناامن سازی بر ضد حضرت علی (ع) پرداختند : معاویه، عمروعاص، عبیدالله بنعمر، عبدالله بن عمروبنعاص، مروان بن حکم.
6) مارقین یا خوارج و اصحاب نهروان، با عدم فرمانبرداری در جنگ صفین، تحمیل حکمیت، سردادن شعار انحرافی، کافر دانستن علی، آشوب و فتنه در جامعه، و جنگ (نهروان) به مخالفت با امام علی پرداختند و سرانجام طرح ترور ایشان را رقم زدند: قاریان قرآنی به ریاست عبدالله بن وهب راسبی، ابن کوّا، شبث بن ربعی، زید بن حصین، مسعر بن فدکی و ...
ویژگیهای قرآنیان معارض
1) دنیاگرایی ، 2) قدرتطلبی و حُبّ ریاست و مقام، 3) حسادت و رقابت، 4) قبیلهگرایی، دودمانگرایی و تبارگرایی، 5) عدمبصیرت دینی و حقگرایی، 6) عثمانیگرایی و خونخواهی قتل عثمان، 7) علویستیزی. ویژگی مشترک: چهرههای شاخص این گروهها در زمره حاملان قرآن میباشند.
پس از این که حضرت علی (ع) به خلافت رسید تنی چند که علاوه بر صحابی بودن نامشان در زمرهٔ حاملان قرآن ذکر شده با او بیعت نکردند و نه به سود و نه به زیان امام حرکتی نکردند. کسانی مانند سعد بن مالک بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصاری، اسامه بن زید و دیگران که افراد معروفی بودند. در لسان حضرت علی (ع) از اینان تعبیر به «خاذل» شده و از آن جهت که جهاد را ترک کردند کلمه «مفتون» را بر آنها اطلاق کرد . از این گروه تعبیر به »قاعدین» شده است. عبارتی که ابوموسی اشعری مطرح کرد و حزبی را در مخالفت حضرت علی (ع) به همین نام ایجاد کرد. او که در زمرهٔ حافظان و قاریان و فقهای عصر صحابه شناخته شده، در خلافت حضرت علی (ع) در پست خود امارت کوفه که از زمان عثمان بر عهده داشت ابقا شد، اما در بحبوحهٔ جنگ جمل از یاری حضرت علی دست کشید و مانع از حمایت مردم از امام گردید. ابوموسی امر را بر مردم مشتبه کرد و در سخنان بعدی خود رسماً از حزب جدید خود تعبیر به قاعدین کرد. در نتیجه، فرستادگان امام علی (ع) او را از شهر بیرون کرده و از حکومت کوفه عزل شد. همین شخص پس از جنگ صفین و ظهور خوارج در قضیه حکمیت در توطئهای(برای به خلافت رساندن عبدالله بن عمر)، حضرت علی (ع) را از خلافت عزل کرد که زمینه برای قدرتیابی معاویه فراهم گردید.
عایشه، طلحه و زبیر و عبدالله بن زبیر که در رأس سپاه جمل به جنگ با امام علی (ع) پرداختند نیز در زمرهٔ همین حاملان قرآن بودند که بعضی از آنها حتّی به رغم بیعتی که با حضرت داشتند، پیمان خویش شکستند و از اطاعت او سر باز زدند. معاویه و عمرو بن عاص که فرماندهی جنگ صفین را در برابر حضرت علی (ع) داشتند نیز نامشان در زمرهٔ حافظان و کاتبان قرآن آمده است که علاوه بر پیکار علنی در جعل حدیث و تعبیر و تفسیر به رأی آیات و احادیث به نفع بنیامیه و بر علیه امام علی (ع) به طور گسترده فعال بودند. خوارج نیز در بستر مساعدی رشد کردند که آن بستر همین گروه قاریان بودند که از ویژگیهای آنان قرائت قرآن، عبادت شب و روز، پیشانیهای پینه بسته از نمازهای طولانی بود. برداشتهای قشری و سطحی آنان از قرآن به گونهای بود که با جلد قرآن بر فراز نیزههای مکر عمرو بن عاص دست از جنگ کشیده و امام عادل خویش را در محاصرهٔ شمشیرها گرفته و با کژ فهمی از آیهٔ "اِنِ الحُکمُ ِالا لِلِّه"(انعام/57)، حکم تکفیر آن حضرت را صادر کرده و سرانجام دست خویش را به خون او آغشته ساختند.
عوامل متعدّدی در این تغییر نگرش و روحیه در میان حاملان قرآنی که روزی صحابی بودند تأثیر داشته است. برخی از اینان به موقعیت و شأن و منزلت حضرت علی (ع) حسد میبردند و رهبری او و پذیرش اطاعت از ایشان را برنمیتابیدند. این عامل در بروز ماجرای سقیفه و کنار زدن حضرت از رهبری جامعه اسلامی نیز مؤثر بود که در سخنان حضرت نیز به بخل و حسد قریش در محرومیت او از حق وصایت منعکس شده است .طمعورزی در مقام خلافت، حب جاه و مقام، حفظ موقعیت و جایگاه شخصی، تعصبورزی به قوم و قبیله، برنتابیدن شیوهٔ حکومتی و عدالتورزی حضرت علی (ع)، عادت یافتن به زندگی اشرافی و پایگاه اقتصادی که حاصل تحولات پس از سقیفه بود، تقدّسمآبی و زهدفروشی، کمخردی و بیبصیرتی و عدم درک و شناخت درست از اسلام و قرآن، گرفتار شدن در وادی حیرت و شک و تردید از دیگر عواملی است که برخی از مسلمانان صدر اسلام و از جمله حاملان قرآن به آن گرفتار شده و از دایرهٔ ولایتپذیری بیرون رفتند. اینان از آزمایش فراروی خود در میدان سیاست و اقتصاد و اخلاق که گستردگی حوزهٔ خلافت اسلامی پدید آورده بود سربلند بیرون نیامدند و چون پای مقام، مال، شهرت و جلوهگری عروس دنیا به میان آمد رنگ باختند و حق را به باطل فروختند.
یکی از پیامدهای فتوحات اسلامی و گسترش سرزمینی مسلمین ورود آراء و عقاید و اندیشهها و فرهنگهای مختلف به جامعهٔ اسلامی و آشنایی مسلمانان عرب که از اندیشهای ساده برخوردار بودند با این کثرت آراء و عقاید بود. چون یک مرجعیت علمی توانمند برای هدایت فکری و اندیشهای مسلمین در نظام خلافت حاکم نبود و همهٔ توجه به عملیات نظامی در سرحدات بود نوعی آشفتگی فکری پدید آمد که تحولات و انحرافات پس از سقیفه در درون نظام خلافت نیز مزید بر آن شد. در نتیجه عواملی هم که پیشتر به آنها اشاره شد مسلمانان را در خود گرفتار کرد و هر کدام در توجیه دیدگاه و عقاید و مشی زیستی و حکومتی و رفتار عملی به آیات قرآن متوسّل شده و آن را به مذاق خویش تعبیر و تفسیر میکردند. معاویه در شام برای تثبیت موقعیت خود و تضعیف موقعیت بنیهاشم دستگاه تبلیغاتی دایر کرد که جعل حدیث و دگرگونی شأن نزول آیات قرآن از برنامههای آن بود. وی برخی از قاریان و حافظان و به اصطلاح فقها را به خدمت گرفته بود. عمرو عاص و سمره بن جندب و ابوهریره برای بقای قدرت و ثروت و آبادی دنیای خود و بغض به اهل بیت پیامبر (ص) به جعل حدیث پرداختند. سمره بن جندب در قبال دریافت چهار صد هزار درهم از معاویه روایت کرد که آیهٔ 204 و 205 سوره بقره، که از بدترین انسانها سخن میگوید و دربارهٔ منافقان است دربارهٔ علی (ع) نازل شده و آیهٔ207 همین سوره: وَ مَن یَشری نَفسهُ ابتغاءَ مَرضات الله که دلالت به واقعهٔ لیلهالمبیت و جانفشانی حضرت علی (ع) دارد، در شأن ابن ملجم است. صحابهای چون عمرو عاص و مغیره بن شعبه مأموریت داشتند که در سب و هتک علی (ع) حدیث بسازندگو اینکه در زمرهٔ قُرّاء بودند. معاویه به همهٔ عُمّال خود بخشنامه کرد که: «من بریءالذّمه هستم از کسی که حرفی دربارهٔ فضیلت ابوتراب و خانوادهٔ او بگوید.»
بنابراین در چنین فضایی وقتی که در حاکمیت حضرت علی (ع) صحنهٔ جنگها از سرزمینهای دیگر بیرون از جزیرهالعرب و حوزهٔ مرکزی اسلام به درون حوزهٔ اصلی کشیده شد و جنگها داخلی گردید یعنی بین خود مسلمانان کار به درگیری کشید، تردید و دودلی نیز دربارهٔ ماهیت جنگها و اصل اختلاف طرفین درگیری، تشدید شد. در شهری مانند کوفه تفکر خوارج با برداشتهای سطحی از ظاهر آیات و عدم درک متشابهات قرآن رشد کرد و مخالفتها و حتّی اقدامات خشن خود را با آیات توجیه میکردند. در مکه، مدینه و بصره نیز صحابهای بودند که هر کدام خود را در فهم دین و برداشت از قرآن دارای شأن خاصی میدانستند و همین اختلاف دیدگاهها به زودی در جامعهٔ اسلامی اختلافات کلامی، سیاسی، فقهی و بینشی را پدید آورد و پیرامون مقولههای مختلف به بحث و جدل پرداختند و مکاتب متعدّد فقهی، کلامی، سیاسی و غیره شکل گرفت.
نظر شما :