یادداشت دکتر ناجی:آموزش روحیه انتقادی به دانشآموزان
موضوعی که رئیس جمهور هفته گذشته در ابتدای سال تحصیلی 93-92 مطرح کرد، یکی از موضوعات کلیدی فرهنگ اجتماعی ما ایرانیان است
روزنامه ایران /موضوعی که رئیس جمهور هفته گذشته در ابتدای سال تحصیلی 93-92 مطرح کرد، یکی از موضوعات کلیدی فرهنگ اجتماعی ما ایرانیان است. رئیس جمهور از نظام آموزش و پرورش خواست برای افزایش روحیه انتقادی بچهها برنامههایی ترتیب دهند و حتی زنگ گفتوگو بگذارند و درس انشا را احیا کنند تا دانشآموزان به رئیس جمهور انتقاد کنند. این، موضوع بسیار جالبی است که باید چگونگی انجام آن تحلیل و بررسی کارشناسی شود. ما برای محقق شدن درخواست رئیس جمهور باید به سه نکته مهم توجه کنیم: 1- اگر دانشآموزان بتوانند روحیه و تفکر انتقادی داشته باشند، میتوانند آرا و دیدگاهها و مدهای مختلفی را که در مقابلشان ظاهر میشود، با روحیه نقادانه بررسی و بهترین رأی، دیدگاه و مد را انتخاب کنند . اگر تفکر بچهها انتقادی نباشد، آنها در مقابل نخستین نظر و مد و دیدگاه که قرار بگیرند، آن را میپذیرند و با توجه به ویژگی امروزین جامعه که رسانهها بر آن تسلط دارند، بچهها بدون تحلیل و تفکر و به شکلی کورکورانه به سمت آن گرایش پیدا میکنند. به قول کانت،اگر کودکان و نوجوانان نتوانند فکر کنند، افرادی پیدا میشوند که برای آنها فکر میکنند و مد و نظریه میدهند. بنابراین ما راهی نداریم جز اینکه توصیه رئیسجمهور را جدی بگیریم و حتماً در مدارس پیاده کنیم .
2- اگر قرار است در مدارس ما به بچهها روحیه نقد و انتقاد آموزش داده شود، آیا مربیان مدارس ما برای چنین آموزشی آمادگی دارند؟ و آیا آموزش لازم را دیدهاند؟ معلمان ما خودشان در کدام فضای نقد و با کدام روحیه انتقادی در جامعه و سیستم آموزشی و پرورشی روبهرو بودهاند که بتوانند به بچهها این روحیه را منتقل کنند؟ در سیستم آموزشی ما که معلم محور و ناظممحور و جزمگرا است، دانشآموز چگونه میتواند انتقادگر و انتقادپذیر بار بیاید؟ ما حتی در دانشگاههایمان هم تاکنون سیستم انتقادی و انتقادپذیری نداشتهایم و نظام آموزشی ما در هر سطحی بیتحرک و از بین برنده تحرک است، چون معلم در این سیستم همه چیزدان است و کتاب همهچیز فهم و دانشآموز باید فقط بشنود و حفظ کند و نمره بگیرد. تمرین تفکر و نظر دادن نیازمند گذشتن از یکسری عادات قدیمی است تا الفبای تفکر و انتقاد جا بیفتد .
3- در ایران وقتی طرح جدیدی ارائه میشود، یا از سوی مقامی سفارش میشود که در آموزش و پرورش روش جدیدی بنیان گذارده شود، ناگهان دستگاههای مربوطه را تب میگیرد و عجولانه درس و کتابی برای آن طراحی میشود که هیچ مبنا و پشتوانه علمی و تجربی ندارد . نمونه چنین اتفاقی در نوشتن کتاب تفکر و پژوهش سال ششم افتاد که شکست خورد و موجب اعتراض همه شد و نه تنها به آموزش تفکر و پژوهش نینجامید، بلکه فکرپروری را هم به خطر انداخت، بنابراین اگر آموزش و پرورش بخواهد توصیه رئیس جمهور را اجرا کند، باید بدون شتابزدگی و البته بدون وقتکشی بهطور اصولی براساس تحقیق و پژوهش و همچنین تجربیات جهانی، بنیان علمی محکمی برای آن بسازد .
نظر شما :