بررسی سلوک امیرالمومنین در نشست «فرهنگ سیاسی امام علی بر اساس تحلیل روایات منابع تاریخی»
نشست علمی «فرهنگ سیاسی امام علی(ع) براساس تحلیل روایات منابع تاریخی» چهارم خرداد در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد .
این نشست علمی به همت پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری انجمن ایرانی تاریخ برگزار شد. در این نشست علمی دکتر سیدمحمدرحیم ربانیزاده، رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دکتر نیره دلیر و دکتر صفورا برومند، اعضای هیاتعلمی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه به ترتیب به بررسی موردی فتح ایران، ماجرای حکمیت در زمان امام علی(ع) و نیز روایت متناقض بنیجاجیه و طبرستان پرداختند. آنچه پیش رو دارید، گزارش ما از این نشست است .
دکتر سیدمحمدرحیم ربانیزاده: علی(ع) در حمله به ایران مشارکت نداشت
نخستین سخنران این نشست دکتر سیدمحمدرحیم ربانیزاده بود که در ابتدای سخنان خود متذکر شد: آنچه من و همکارانم بیان میکنیم، قطعا وحی منزل نیست و قابل نقد و بررسی است .
رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به موضوع سخنرانی خود گفت: مایلم در ابتدا مقدمه کوتاهی را بیان کنم. وی اظهار داشت: در ماجرای سقیفه که بلافاصله بعد از رحلت رسول اکرم(ص) اتفاق افتاد، اقلیت مهاجران حاضر در آنجا طی محاجهای که با انصار داشتند، توانستند تهدید جانشینی پیامبر را به هر حال به فرصتی برای به دست آوردن آن تبدیل کنند و انصار با فهم نادرستی که از ساختار قدرت داشتند، در این محاجه پیروز نشدند. بعد از انتخاب ابوبکر و شاید کمی پیشتر از آن، قریب به اتفاق آنهایی که ایمان آوردند، از دین برگشتند الا قبایلی که در اواخر عمر پیامبر(ص) به اسلام گرویدند مثل قبیله قریش. دلایل این بازگشت از اسلام هم گوناگون بود. برخی واقعا از دین برگشتند. اما برخی دیگر دلایل سیاسیای برای این بازگشت داشتند و نمیخواستند به حاکمیت مدینه تن دهند. منتها آنچه اتفاق افتاد، این بود که هر دو گروه از دم تیغ حکومت مصون نماندند. سرکوبی این شورشها به «جنگهای رده» مشهور شد که نقش اصلی و فرماندهی این جنگها در دست قبیله بنی مخزوم و به ویژه خالدبن ولید بود .
وی در ادامه با اشاره به نقش خالدبن ولید در سرکوبی شورشهای رده گفت: از آنجایی که بنی مخزوم و خالد بن ولید به خوبی عمل سرکوب را انجام داده بودند، توقع داشتند در ساختار سیاسی هم نقشی عمده برعهده گیرند. تحلیل شخصی من این است که حکومت با چنین زمینهای حمله به سرزمینهای خارج از حجاز و فتح آنها را مطرح و تشویق کرد و در واقع تهدیدهای شورشیان رده و معارضان قدرت حکومت مدینه را اینگونه سرگرم کرد. جذابیت امپراتوریهای ایران و روم هم بهعنوان هدف تهاجم کار توجیه حمله را آسان کرده بود .
ربانیزاده ادامه داد: به نظرم آنچه در ماجرای فتح ایران شاخصه اصلی است، دور کردن شورشیان و تهدیدکنندگان حاکمیت از مرکز حکومت بود. لذا هیچگونه نقش جهادیای برای این فتوحات قائل نیستم. معتقدم آنچه اتفاق افتاد، بهخاطر این بود که حکومت مرکزی از این شورشها در امان بماند. اینکه شروع جنگهای اعراب خارج از سرزمینهای حجاز منجر به اسلام آوردن عدهای شد، اصل موضوع چرایی آغاز تهاجم به همسایگان را توجیه نمیکند. حتی فراتر از این، آنچه از منابع تاریخی برمیآید، این است که مسائل و مشکلات معیشتی هم در توجیه تهاجم به همسایگان نقش داشته است. نتیجه جنگ با همسایگان دو مورد بود؛ یا اینکه در اثر این فتوحات غنایم و امکانات اقتصادی زیادی به داخل سرزمینهای اسلامی و مرکز حکومت سرازیر میشد یا اینکه معارضان حکومت مرکزی که در سرحدات مشغول کشورگشایی بودند، از بین رفته و خطر و تهدید آنها برای حکومت مرکزی از بین میرفت .
رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نقش علی(ع) در این فتوحات گفت: در ادامه همین فتوحاتی که در ابتدا عمدتا خیلی حالت جهادی نداشتند، جنگ پل – جسر – به فرماندهی ابوعبیده ثقفی روی داد. این جنگ منجر به شکست اعراب مسلمان شد و همین موضوع خلیفه دوم را نگران کرد، به گونهای که خود قصد عزیمت به جبهههای جنگ را داشت. البته در ابتدا صحابه و بزرگان مدینه را به مشورت طلبید. منابع تاریخی در روایت این واقعه عمدتا مغشوش هستند. مثلا دینوری این ماجرا را بعد از جنگ نهاوند مطرح میکند .
ربانیزاده گفت: طبری در تاریخ خودش به مورد مشورت قرار گرفتن علی(ع) از سوی خلیفه دوم اشاره کرده و آورده است که علی(ع) اظهار داشتهاند به جای اینکه خود خلیفه رهسپار جبهه شود، بهتر است از اطراف به آنجا نیرو گسیل دارد .
وی با اشاره به کتاب «مروجالذهب» خاطرنشان کرد: به نظرم روایت مسعودی در «مروجالذهب» روایتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به این روایت میشود نقش علی(ع) در این جنگها را تا اندازهای مشخص کرد. مسعودی آورده است که خلیفه دوم وقتی از صحابه و بزرگان مدینه نظرخواهی کرد، عثمان به خلیفه گفت: به جای اینکه شما به جبهه بروید، بهتر است که افراد خبره و کارکشته نظامی را به آنجا گسیل دارید. این خبره نظامی از نظر عثمان، علی(ع) بود و به ایشان پیشنهاد میدهد فرماندهی سپاه اعزامی را برعهده بگیرند اما علی(ع) این پیشنهاد را قبول نمیکنند .
پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به تک بودن این روایت گفت: بنا بر شواهد و قرائنی که در دیگر آثار آمده است، این تکروایت نزدیک به واقعیت است. لذا معتقدم بنا بر این تکروایت و روایات دیگری که به صورت ضمنی این واقعه را پوشش دادهاند، علی(ع) در فتوحات ایران نقشی نداشتهاند و تنها به مشورت اکتفا میکنند. در واقع میتوان گفت علی(ع) در ماجرای فتح ایران در نقش یک استراتژیست ایفای نقش کردهاند .
وی یادآور شد: در برخی منابع تاریخی از جمله تاریخ طبری بیان شده که اگرچه خود حضرت علی(ع) در فتوحات شرکت نمیکردند ولی فرزندان ایشان تحت فرماندهی دیگران در برخی فتوحات ایران ازجمله جنگ طبرستان – به فرماندهی سعیدبن عاص - حضور داشتهاند که این جریان بنا به دلایلی مردود است، زیرا امام علی(ع) شخص یا اشخاصی که فرماندهی این فتوحات را برعهده داشتند و همچنین انگیزه وقوع آن را، قبول نداشتند. پس چگونه فرزندانشان را برای شرکت در این لشکرکشیها روانه میکردند؟
ربانیزاده در پایان گفت: از روایات مطرح شده و منابع تاریخی درباره فتوحات و چگونگی برنامهریزی و انگیزههای شکلگیری چنین برمیآید که امیرالمومنین(ع) تمایلی برای شرکت در این فتوحات نداشتند و نقش ایشان در این زمینه بیشتر مشورتی بود و حضرت امیر(ع) در واقع نقش یک استراتژیست را در این موارد داشتند. فتوحات صدر اسلام عمدتا به خاطر دور کردن نیروهای شورشی از مرکز بود و چندان جنبه جهادی در راستای اهداف و ارزشهای اسلام را نداشت .
دکتر نیره دلیر: امام علی(ع ) در یک منظومه فکری فعالیت کرد
در ادامه این نشست دکتر نیره دلیر به ماجرای حکمیت پرداخت و دلیل انتخاب عنوان فرهنگ سیاسی امام علی(ع) را چنین عنوان کرد: قصد ما از آوردن فرهنگ در اینجا این بوده است که رفتار و منش امام علی(ع) را فقط به دوره و مقتضای زمانی ایشان محدود نکنیم. امام علی(ع) در یک منظومه فکری و برای زمانها فعالیت کردند. ایشان نمیتوانستند در آن مدت محدود پنج ساله خلافت، آموزههای ناب اسلامی و اهداف والای مورد نظر خویش را تحقق بخشند. لذا معتقدم که امام درصدد هستند در یک منظومه فکری و رفتاری عمل کنند تا الگویی برای آیندگان شوند .
وی با اشاره به اینکه برای بررسی این منظومه فکری ناچاریم به منابع تاریخی رجوع کنیم، گفت: یکی از این منابع تاریخی «وقعهالصفین» است که در واقع تکنگاریای درباره جنگ صفین است. این کتاب را که مطالعه میکنیم - علیرغم انگهایی که به نویسنده زده شده است- متوجه بیان کامل و تقریبا بیطرفانه موضوع کتاب میشویم. این کتاب با عنوان «پیکار صفین» به فارسی ترجمه شده است .
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه به موضوع بحث خود، ماجرای حکمیت در اثنای جنگ صفین، اشاره کرد و گفت: شب قبل از ماجرای حکمیت آنقدر از نیروهای طرفین کشته شدند که حتی به نوعی خطر انقراض نسل عرب میرفت و فردای این شب بود که معاویه و عمروعاص قرآنها را بر سر نیزه کردند و خواهان حکمیت شدند، آن هم در وضعیتی که مالک اشتر چندین قدم بیشتر با خیمه فرماندهی معاویه فاصله نداشت. اهمیت این جنگ در این است که برای اولینبار و در نبردی سهمگین مسلمانان رودرروی یکدیگر پیکار میکنند .
دلیر با اشاره به شبهات مطرح شده در ماجرای حکمیت عنوان کرد: در منطق امیرالمومنین(ع) ریاست یعنی حضور در میان مردم و همگام و همصدا شدن با آنها. درباره پذیرفتن حکمیت از سوی علی(ع) باید گفت که ایشان در این جریان به خواست و اراده اکثریت سپاه خود گردن نهادند و از خواسته سپاه خود تبعیت کردند .
وی افزود: امام علی(ع) حکمیت را پذیرفتند چون نمیخواستند نفس حکمیت را زیر سوال ببرند. ایشان پذیرش حکمیت و داوری را یکی از فرامین الهی و قرآن میدانند. این انسان کامل، مصلحتاندیش نبودند و سابقه تاریخی ایشان، این را ثابت کرده است. ایشان حکمیت را پذیرفتند تا نشان دهند وقتی اکثریت میل به انجام کاری دارند، نباید با آن مخالفت کرد. خود امام(ع) در نهجالبلاغه فرمودهاند که به این علت حکمیت را پذیرفتم که شک و تردیدهای شما را برطرف کنم .
عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان با اشاره به فرازمانی بودن فرهنگ علوی گفت: علی(ع) مرد اعصار و دورانهاست و هرچه تاریخ به پیش میرود، چهره ایشان شفافتر میشود. هدف علی(ع) به یادگار گذاشتن یک فرهنگ اصیل بود که در تمام مکانها و زمانها صدق کند تا هر انسان آزادیخواه، آزادنگر و آزاداندیشی در هر زمان و مکانی با آن برخورد کند، جز آن را نپسندد. ایشان از شدت عدالت و شفافیت کشته شدند، زیرا در سایه شفافیت است که فرهنگ اصیل شکل میگیرد و پایدار میماند. ولی همه ما میدانیم که معاویه تنها خلیفه ۲۰ ساله زمان خودش است و بعد از آن چیزی از وی باقی نمانده است .
دکتر صفورا برومند: بنیجاجیه در بصره بودند نه طبرستان
سخنران پایانی این نشست دکتر صفورا برومند، عضو هیاتعلمی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود که بحث خود را به «بنیجاجیه و طبرستان؛ روایتی از یک تناقض تاریخی» اختصاص داد .
وی درباره علت اینکه چرا سراغ این موضوع رفته است، گفت: موضوع تز دکترای من وضعیت مسیحیان ایران از سقوط ساسانیان تا زمان آلبویه است. این دوره دورهای است که کمترین اطلاعاتی درباره مسیحیان وجود دارد. لذا باید منابع مربوط به این دوران که حاوی مطالبی درباره مسیحیان باشد را مطالعه و در صحت و سقم آنها هم کنکاش میکردم .
وی عنوان کرد: در مطالعاتی که داشتم به یک کتاب تاریخ محلی برخورد کردم که حاوی روایتی از وجود مسیحیان در طبرستان همزمان با خلافت علی(ع) بود. براساس این روایت گروهی مسیحی به نام بنیجاجیه یا بنوجاجیه بودهاند که مسلمان میشوند، بعد مرتد میشوند و درنهایت در زمان خلافت علی(ع) سرکوب و قتل عام میشوند. این موضوع و روایت برای من چندان قابل قبول نبود، لذا درصدد کنکاش و جستوجو پیرامون صحت این روایت برآمدم.این پژوهشگر تاریخ ایران ادامه داد: از بررسی منابع و روایات معتبر تاریخی چنین برمیآید که اصلا قوم بنیجاجیه در بصره مستقر بودند و نه در طبرستان که بعد در زمان خلافت امیرالمومنین(ع) و به دستور ایشان کشته و اسیر شدند.وی با اشاره به کتاب «طبرستان، رویان و مازندران» گفت: ظهیرالدین مرعشی در این کتاب آورده است: «در ایام خلافت امام علی(ع) قومی در طبرستان مرتد و مسیحی شدند و امام(ع) مصقلهبن حبیره شیبانی را برای سرکوبی این قوم فرستاد و... .» بسیاری از محققان تا همین عصر حاضر اشتباه تاریخی مرعشی را تکرار میکنند و در مواردی از این داستان بهعنوان نقطه تاریکی در دوران خلافت علی(ع) بحث شده است !
وی در پایان در توضیح این ماجرا و اثبات این تناقض تاریخی بیان کرد: در منابع تاریخی عربی درباره بنیجاجیه آمده که قومی بودهاند در کنار دریا و شاید این زیستن در کنار دریا یکی از علتهای اشتباه تاریخی مرعشی در برداشت غلط از دریای شمال به جای جنوب بوده است. حتی در منابع تاریخی محلی مانند «تاریخ رویان» اثر اولیاءالله آملی یا کتاب ابن اسفندیار که همگی تاریخهای محلی را ثبت و ضبط کردهاند، به سکونت این قوم در مازندران اشارهای نشده است .
نظر شما :