خلاصه سخنرانی های نشست «معنای زندگی»
در ادامه برگزاری سلسله سخنرانی هایی در فلسفه دین، نشست فلسفه دین با موضوع «معنای زندگی» بیستم تیر ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.سخنرانان در این نشست به نقد و بررسی آراء متفکران غربی در حوزه معنای زندگی پرداختند.خلاصه ای مباحث مطرح شده در این نشست را بخوانید:
دکتر خدری: پرسش از معنای زندگی امری وارداتی است
دکتر غلامحسین خدری عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دراین نشست به موضوع «پرسش از معنای زندگی» پرداخت و گفت: از مهمترین موضوعاتی که ذهن بشر را به خود مشغول کرده است، بحث معنای زندگی است. آیا زندگی واجد معنایی است یا بی معنا و یا اساسا خنثی است؟
وی تأکید کرد: رویکردهای متفاوتی به معنای زندگی وجود دارد از جمله رویکرد مابعدالطبیعه، فلسفه اخلاق، روانشناختی و دینی. در رویکرد دینی زندگی واجد یک ناظر است و وجود این ناظر است که به زندگی معنا می بخشد. از نظر شهید مطهری علم گرایی محض فاقد معنابخشی به زندگی است و خلأ معنای زندگی هرگز نمی تواند با علم محض پر شود. اما شهید مطهری خوش بینی، روشن دلی، امیدواری و آرامش را چهار عنصر در ایمان مذهبی می داند که در معنابخشی به زندگی مؤثر است .
دکتر خدری در ادامه به جعلی بودن و یا کشفی بودن معنای زندگی پرداخت و گفت: عموما نگاه سنتی بر این است که معنای زندگی در خود زندگی نهفته است و انسان باید آن هدف غایی در زندگی را کشف کند. از نظر افرادی چون تامسون متفکر غربی، هدفداری شرط لازم ، معناداری زندگی است. اما برخی معناداری زندگی را جعلی می دانند و بر این باورند که خود انسان باید به زندگی اش معنا ببخشد .
این استاد فلسفه تأکید کرد: انسان هم جاعل و هم کاشف معنای زندگی است . برای انسان تعریفهای زیادی شده است اما به نظرم انسان چه در ساحت فردی و چه اجتماعی معناساز و معناپذیر است .
وی افزود: این پرسش مطرح است که اساسا علل ظهور مسئله معنای زندگی چیست، علت موجده و مؤده ای که منجر به این شده که پرسش از زندگی را مطرح کنیم چه بوده است؟ لوک فری در کتاب« انسان، خدا و معنای زندگی» می گوید: این پرسش محصول دنیای مدرن است. عصر پس از روشنگری(قرن18) دنیای که به وجود آمد برای انسان پرسش از معنای زندگی را مطرح کرد .
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی یادآو رشد: کوک فری که در ساده نویسی فلسفه تبحر دارد معتقد است که ما از نگاه سنتی وارد شدیم و مدرنیته و انسانگرایی سکولار دو مسئله «معنا» و «امرمقدس» را دگرگون ساخت. دو فرایند دوگانه «انسانسازی امر الهی» و «الهی سازی امر انسانی» توسط انسان مدرن انجام گرفت. انسان مدرن در انسانسازی امر الهی آنچه در عرش بود به فرش رساند و در الهی سازی امر انسانی، امور فرشی را به عرش رساند .
وی افزود: جامه مسیحیا برای مقابله با جزماندیشی و برگرداندن سنت مسیحی به زبان امروزی دست به «انسانسازی امر الهی» کرد. علت «الهیسازی امر انسانی» این بود که عشق و احترام به انسان دارای ماهیت انسانی شد. چون عشق و احترام به دیگران از درون انسان نشأت می گیرد و این دو هدف زندگی هستند و نه ابزار .
دکتر خدری در پایان با تأکید بر اینکه دین بالاترین مرجعی بوده است که توانسته به زندگی انسان معنا ببخشد افزود: به نظرم پرسش از معنای زندگی یک پرسش وارداتی مثل، حزب، شهروندی، دموکراسی و... است و سیل جریانی که در غرب رخ داد ما را به این سمت کشاند و الا در مفاهیم سنتی شرقی خودمان زندگی مملو از معنا بوده است .
دکتر زمانی: تعالیبخشی به امیال زندگی را معنادار میکند
دکتر امیرعباس علیزمانی استاد دانشگاه تهران نیز در سخنرانی اش به موضوع « لذت و معنای زندگی» پرداخت و گفت: اکثریت مردم معنای زندگی را نوعی لذت می دانند که البته این ادعایی است که احتیاج به مباحث توصیفی روانشناختی دارد اما به طور عملی فارغ از مباحث علمی، زندگی ای زندگی است که از آن لذت ببرند که لذات معنوی را نیز شامل می شود که در ادبیات ما بسیار به این پرداخته شده است .
وی افزود: آنچه مطرح می شود این است که یک ارزش ذاتی و غیرابزاری وجود دارد که عبارت است از «لذت»؛ اساس نظریه لذت، زندگی بهتر، زندگی خوشتر است یعنی لذت را به معنای عینی گرفتن مورد تأکید است. افرادی که به نظریه لذت قائل هستند معتقدند که زندگی معنادار دارای کیفیت بهتر یا همان لذت است؛ در واقع همان کیفیت نفسانی را مورد تأکید قرار می دهند. این گروه لذت از کلیت زندگی را کمتر در نظر دارند و بیشتر به لحظات لذت بخش می پردازند .
وی با بیان اینکه بین مفهوم «لذت» و «میل» تفاوت وجود دارد افزود: یکی از اساتید دانشگاه هاروارد در کتاب خود مسئله ای را مطرح می کند و می گوید فرض کنید ماشینی وجود دارد که اگر به این ماشین متصل شوید هر نوع لذتی را که تصور کنید بدان دست می یابید بدون اینکه به طور عینی درگیر آن پروسه شوید . او می گوید مهمتر از اینکه من به این ماشین متصل بشوم یا نه این مسئله وجود دارد که با متصل شدن به این ماشین چه چیزی را از دست می دهم/ آیا چیزی مهمتر وجود دارد که چنین موقعیتی را از دست بدهم؟ این اندیشمند غربی تأکید می کند که یک ارزش ذاتی در جهان وجود دارد و آن احساس لذت است. او می گوید یکی از مهمترین ارزشها لذت است
استاد فلسفه دانشگاه تهران، عدم تفکیک معنا از احساس معنا را یکی از سوء تفاهمها خواند و افزود: احساس های ما بخشی از وجود ماست چون معنا به کل وجود انسان برمی گردد. یعنی هم بخش احساسی و هم غیر احساسی. احساس لذت بخشی از احساسات ما است. به عبارت دیگر حتی اینکه لذت مهمترین ساحت انفسی ماست قابل اثبات نیست چون برای ما انسانها چیزهایی مهمتر از لذت نیز وجود دارد .
دکتر علیزمانی افزود: در دیدگاه این افراد، احساس منشأ ارزش است. احساس از یک ارزش حکایت می کند مثل دیدن پدر، مادر، دوست و غیره. آیا تمام ارتباطاتمان با مسائل مختلف و انسانها و حتی حقیقت خودشان دارای ارزش ذاتی هستند یا اینکه آنها آن احساس را در ما ایجاد می کنند را دوست داریم؟ اگر بنا را احساس بگیریم شبکه ارتباطی که بین انسانها برقرار است یک شبکه ابزاری است که بسیار وحشتناک خواهد بود و این چیزی است که در غرب اتفاق افتاده است. البته اگر معتقد باشیم که یک ارزش ذاتی به نام «احساس لذت» در جهان وجود دارد. یعنی خود لذت و احساس لذت می شود معنا و زندگی و اطرافیان و ... ابزار می شوند .
وی در ادامه تأکید کرد: ما منکر این نیستیم که احساس لذت و خوشی جزئی از زندگی معنادار است اما این یک علامت است و نمی توان گفت که همه معنای زندگی است؛ مثل سلامتی و احساس سلامتی. در نظریه هایی که معنا را به احساس معنا تقلیل می دهند این مسئله وجود دارد. چه بسا ما زندگی بی معنایی داشته باشیم اما احساس معناداری بکنیم .
وی افزود: پرسش اصلی این است که احساس خوشبختی و لذت محصول چه فرایندی است؟ اگر ملاک را احساس قرار دهیم باید توجه کنیم که بسیاری از زندگی های غیراخلاقی و غیرانسانی باید معنادار باشد چون صاحبان آن زندگی ها سرشار از لذت بودند لذا پروسه ای که منتهی به لذت می شود، مهم است .
دکتر علیزمانی به تفاوت لذت با میل اشاره کرد و گفت: زندگی معنادار زندگی است که به آرزوها و مقاصدش دست یابند و سودانگارانی چون «رویز» به این مسئله معتقدند اما واقعیت این است که تمام اشکالاتی که به لذت وارد است به میل نیز وارد می شود. البته کامیابی و موفقیت عنصر مهم معنابخشی در زندگی است . اگر میل را بگیریم اما متعلق این میل دیگر مهم نیست لذا این اشکال به وجود می آیِد که آنچه من می خواهم پس با ارزش است؛ در این صورت متعلق میل مهم نیست چه بسا چیزی ارزشمند نباشد که من بدان میل داشته باشم و بالعکس . حتی میل ما در یک زمان با زمان دیگر متفاوت است .
استاد دانشگاه تهران افزود: به عبارت دیگر میل نه شرط لازم و نه شرط کافی برای ارزش است و میل همان نقش لذت را بازی می کند و یک علامت است که گاهی ما را منحرف می کند لذا برخی می گویند امیال ما را گمراه می کنند. چون داده ها اشتباه است پس سلیقه و میل من اشتباه می شود. به نظر می رسد این مسئله درست نیست چون در برخی ها اطلاعات و داده ها درست و کافی است اما میل برخلاف آن داده ها است. لذا برای حل این مسئله برخی میل اخلاقی را در این زمینه مطرح می کنند .
دکتر علیزمانی امور نامتناهی را در لذت و میل دخیل دانست و افزود: آنچه منشأ تغییر میل ماست واقعیت است و داده ها یک نقش واسطه ای دارند. پس واقعیت ها و ارزشهای عینی هم هست. گاهی برای اینکه زندگی فردی را معنادار کنیم باید امیال او را عوض کنیم. هم به لحاظ روانشناختی و هم فلسفی، زندگی کردن انسانها در امیال کنونی شان زندگی را معنادار نمی کند و نیاز است ما فراتر رویم و میل ها را متعالی کنیم چراکه تعالیبخشی به امیال زندگی را معنادار می کند .
دکتر قاسم پور حسن: ادیان زندگی را معنادار میدانند
همچنین دکتر قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: معنای زندگی با رویکردهای دینی، معرفتشناختی، فلسفی، روانشناختی و جامعهشناختی قابل بررسی است .
وی افزود: نگاه صرف دینی این است که معنای زندگی تنها در توجه به خدا و اعمال دینی و آخرت است و در نگاه فلسفه اخلاقی معنای زندگی حسب تکالیف اخلاقی شکل می گیرد و در باب معنای زندگی در روانشناسی، سنخهای روانی افراد مبنا است .
وی در ادامه به تبیین «معنای زندگی از دیدگاه ملاصدار» پرداخت و گفت : دیدگاه ملاصدرا در مورد معنای زندگی روش فلسفی- کلامی است. او معتقد است که بر اساس نظریه هدفداری می توان معنای زندگی را بررسی کرد. ملاصدرا در دو سطح کلی- یعنی آفرینش، جهان و افعال خدا- و سطح انسان معنای زندگی را مطرح می کند .
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: ملاصدرا در سطح عام دیدگاه فلسفی را با آیات قرآن تبیین می کند. او معتقد است که زندگی انسان بر اساس نظام احسن دارای هدف است. اما نکته مهم این است که ملاصدرا آگاهی انسان را مورد توجه قرار می دهد. در مغرب زمین آگاهی بعلاوه اختیار مطرح است اما در دیدگاه ملاصدرا آگاهی بر اختیار غلبه دارد. صدرالمتألهین عقل را مورد تأکید قرار می دهد و بر این باور است که آگاهی انسان به التزام برای دستیابی به این هدف مهم است .
دکتر پورحسن با بیان اینکه ملاصدرا به غایت برای آفرینش معتقد است، افزود : ملاصدرا می گوید اگر انسان به این غایت برسد، زندگی اش غایتمند خواهد بود و او در این زمینه به آیاتی همچون «خلق السموات و الارض بالحق و ما خلقناهما بالحق» و آیاتی از این دست اشاره می کند .
وی افزود: در باب آفرینش انسان و غایتمندی پرسش اساسی ملاصدرا این است که غرض بنیادی از آفرینش انسان چیست؟ آیا انسان می تواند بدون هدف باشد و اگر دارای هدف است این غایات دست یافتنی هستند و یا خیر؟ آیا این اهداف آنقدر مهم هستند که به زندگی انسان معنا بخشند؟ ملاصدرا معتقد است که آفرینش انسان و عالم هدفمند است و وقتی می توان به این هدف دست یافت که التزام به پیمودن آن وجود داشته باشد. اگر انسانها در این مسیر قرار گیرند زندگی آنها سرشار از هدف خواهد شد .
این استاد فلسفه به محورهایی که ملاصدرا در باب معناداری آفرینش انسان مطرح می کند اشاره کرد و گفت: ملاصدرا 9 محور را مطرح می کند که جعل هدف از سوی خدا برای انسانها، امکان دستیابی به این هدف، لزوم پایبندی انسانها برای پیمودن این اهداف، فراگیر بودن این اهداف برای همه انسانها( اهدافی که خداوند ترسیم کرده برای همه انسانهاست اما میزان دستیابی انسانها به این اهداف متفاوت است)از جمله این محورها به شمار می رود .
وی افزود: ملاصدرا معتقد است که رابطه لزومی میان این اهداف و معنابخشی به زندگی وجود دارد، محور دیگر غایات در ارتباط با انسان، محور هفتم حیات نیک و سعادت رابطه مستقیمی با این اهداف دارند، محور هشتم این است که ملاصدرا تفاوت جدی بین سعادت حقیقی و معنای زندگی و میان سعادت ناحقیقی و فقدان معنا قائل است. همچنین ملاصدرا تلاش دارد با ادله ای عقلی به ابطال نگاه پوچگرایانه به آفرینش بپردازد و بی هدفی در آفرینش انسان را با ادله عقلی و آیات قرآن رد می کند. از جمله آیاتی که هم در مورد جهان و هم در باب آفرینش انسان مطرح می کند آیات 38 تا 40 سوره دخان است .
دکترپورحسن در پایان تأیکد کرد: امکان مطالعه در باب نسبت میان معنای زندگی و تفکر فلسفی ملاصدرا را می توان مطرح کرد. حسب دیدگاه ملاصدرا با نظریه معنای زندگی، نظریه هدفمندی عالم است و چون ملاصدرا در جهان اسلام است اصالتا دیدگاه ادیان این است که زندگی دارای معنا است .
دکتر علویتبار: به جای ذهن، با قلب با عالم برخورد کنیم
در این نشست دکتر هدایت علویتبار یکی دیگر از اساتید فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی « ضرورت وجود خدا برای معناداری انسان از نظر جفری گردُن» از اندیشمندان معاصر آمریکایی پرداخت و گفت: گُردُن در پی این است که به لحاظ عقلی و فلسفی ضرورت وجود خدا را برای معناداشتن زندگی بررسی کند. در بخش سلبی دلایل سنتی برای معنابخشی زندگی بشر مطرح شده است و گردُن هر سه دلیل(فناناپذیری، اخلاق و طرح) را به صورت منطقی و عقلی رد می کند و در بخش ایجابی با رد دلایل مطرح شده، خود یک دلیل بر ضرورت وجود خدا برای معنابخشی زندگی بشر می آورد .
وی پس از تشریح اشکالات گردُن بر سه دلیل سلبی و ایجابی ضرورت وجود خدا برای معناداری زندگی انسان، یادآور شد: از نظر گردُن دلیل عقلی برای جهان ما را دچار تسلسل می کند. او در بخش ایجابی سومین دلیل یعنی«طرح» را می پذیرد اما می گوید با اینکه برای معناداری به این عامل نیاز داریم اما باید به گونه ای آن را تفسیر کنیم که دچار تسلسل نشویم. او بر این باور است که به دنبال تبین در هدف خدا برای آفرینش جهان نباشیم بلکه جهان را به عنوان یک ابژه زیباشناسانه در نظر بگیریم .
دکتر علویتبار افزود: راه حل ایجابی گردُن این است که ما به دنبال هدفمندی نمی رویم و به جای اینکه با ذهن با عالم برخورد کنیم با قلب با عالم برخورد داشته باشیم. اگر کل جهان را زیبا ببینیم این معقول است و معقولیت به ما معنا می دهد. جهان به نحو زیباشناسانه معقول است و نه به نحو شناختی؛ او معتقد است که ما باید دیدمان را نسبت به جهان عوض کنیم .
نظر شما :