خلاصه سخنرانی ها در نشست کاربرد فلسفه در پرورش تفکر کودکان و نوجوانان
نشست کاربرد فلسفه در پرورش تفکر کودکان و نوجوانان با حضور اساتید و صاحبنظران امروز شنبه دهم تیرماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد .
در این نشست دکتر قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی موضوع منطق گفتگو پرداخت و گفت: آفرینش معنا در پرتو گفتگو حاصل می شود. بدون مکالمه نمی توان انتظار شنیدن و همرأیی داشت .
وی افزود: هیچیک از مکالمات سقراطی برای قانع ساختن یا مخالفت ورزیدن نبود. شالوده این مکالمات را فهم و تفهم قرار می دهد. اساساً گفتگو راهی برای فهمیدن است راهی که خود نیز بخشی از این دانایی را شکل داده و تنها ابزار دست یافتن به فهم صحیح نیست .
وی یادآور شد: هر گفتگوی دارای 5 عنصر اساسی است. عنصر اول "اصل مواجهه " است. این اصل تأکید دارد مسأله فهم فرایندی دو سویه است. همه انتظارات و پیشا ادراکهای دو طرف به رویارویی یکدیگر می روند. فهم تنها مبتنی بر خواسته یک فرد یا پرسشهای یک سو نیست که در آن خواستههای یک جانب قادر بر ایجاد معنا باشد. معنا در جریان مواجهه شکل میگیرد .
پورحسن تأکید کرد: "افق" عنصر دوم است. هر فردی واجد افقهایی است . خواستها، هنجارها، ارزشها، و نگرهها بستر افق را شکل میدهند. بدون افق نه گفتگو امکان پذیر خواهد بود و نه تفهم به وجود خواهد آمد. افق راستا و مسیر درست گفتگو را سامان می دهد .
وی در ادامه به بررسی عنصر سوم پرداخت و گفت: "امتزاج" را باید عنصر سوم نامید. امتزاج اگر چه نوعی درهم تنیدگی افقهای دو طرف گفتگو است اما به معنای از دست رفتن افقها نخواهد بود. هیچ فردی افق خود را از دست نمی دهد . به عبارت بهتر هر انسانی در زیست جهانی می زید. شاید این زیست جهان را فربه تر یا دگرگون سازد اما ممکن نیست بتوانیم بدون آن اندیشه کنیم و یا گفتگو را سامان بخشیم .
وی افزود: تاریخمندی و سنت دو عنصر چهارم و پنجم هستند. مراد از تاریخمندی، تأکید بر تاریخی بودن آدمی و اندیشه اوست. سنت نیز همان فرهنگ و زبانی است که همراه با ارزشهای و هنجارها، بستری را شکل می دهند که اندیشه و تفکر خود را در آن باز می نمایند .
این استاد فلسفه در پایان یادآور شد: هیچ گفتگویی بدون لحاظ وجه تاریخی و بدون ابتناء بر سنت شکل نمی گیرد. تأکید بر این پنج عنصر نشان می دهد که مسأله گفتگو نه تنها امری سهل و آسان نیست بلکه دارای منطق خاصی است که همین امر سبب دشواری آن می شود .
همچنین دکتر سعید ناجی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست به بررسی موضوع "سقراط، معلمی سازه گرا و رئالیست" پرداخت و گفت : برخی از فلاسفه چون پیتر بوغوسیان سقراط را به عینیت گرایی منتسب کرده و آنرا دستمایه ای برای انتقاد از کل عینیت گرایی قرار می دهند .
وی افزود: بوغوسیان معتقد است که پیش فرض روش سقراطی این است که حقیقتی وجود دارد که می تواند از طریق اکتشاف شناخته شود و افرادی که از گفت و گو(دیالکتیک) استفاده می کنند قضایای درست را با یک تحقیق مستمر کشف می کنند .
وی تصریح کرد: از نظر او سقراط بر آن است که حقیقتی وجود دارد که ما برای پیدا کردن آن فقط لازم است دورهم جمع شده و با همدیگر به گفت و گو بپردازیم .
وی یادآور شد: این دیدگاه باعث می شود سازه گرایان دیدگاه سقراط را زیر سؤال برده و کنار بگذارند. به عنوان مثال "وان گلسرزفلد" یکی از سازه گرایان برجسته که تمام استلزامات این دیدگاه را بررسی می کند همین نوع رئالیسم و عینیت گرایی را مورد حمله قرار می دهد و می گوید معرفت نتیجه فعالیت یک شخص منفرد در خلق کردن است نه محصولی که به نحوی مستقل از فاعل شناسا در خارج موجود بوده و می تواند به واسطه ادراک یا محاوره کلامی توأم با پشت کار انتقال یافته و کم کم فهمیده شود .
ناجی تأکید کرد: بر این اساس برخی از طرفداران فلسفه برای کودکان روش سقراطی را به جهت تقابل با سازه گرایی برنامه فلسفه برای کودکان نادیده می گیرند. مثلاً کلینتون گلدینگ اهداف معرفی عینیت گرای سقراطی با اهداف معرفتی برنامه فلسفه برای کودکان مقایسه می کند و استدلالهایی بر علیه ناسازگاری آن دو ارائه می دهد .
وی افزود: این عینیت گرایی، همان عینیت گرایی است که سازه گرایان به عنوان رئالیسمی که در پشت سر تعلیم و تربیت دیالکتیک قرار دارد معرفی کرده و با سرکوب آن، عقاید ایده آلیستی و سازه گرایانه را وارد مباحث تربیتی می کنند .
این متخصص فلسفه برای کودکان در پایان یادآور شد: روش سقراطی نه تنها روشهای سازه گرایانه را در یونان باستان به خوبی پیش برده است و سازه گرایی چیز جدیدی نیست بلکه قابلیت آنرا دارد که متهم به رئالیسم خام نشده و به عنوان در برگیرنده رئالیسم انتقادی به خوبی این دو رویکرد ظاهرا متعارض را با هم آشتی دهد .
نظر شما :