خلاصه سخنرانی دکتر براتلو با موضوع درآمدی اجمالی بر مفهوم «امنیتِ فرهنگی- اجتماعی»
خلاصه سخنرانی؛درآمدی اجمالی بر مفهوم «امنیت فرهنگی- اجتماعی»
دکتر فاطمه براتلو (دکترای مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) 16 اردیبهشت امسال سخنرانی ای با عنوان: درآمدی اجمالی بر مفهوم "امنیتِ فرهنگی- اجتماعی" و با موضوع: پردازش یک مفهوم و پیشنهاد تدوین نظریه در رشته مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی
در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارائه کرد.آنچه میخوانید خلاصه ای از این سخنرانی است.برای دریافت فایل کامل صوتی یا ویدئوی این سخنرانی به بخش آرشیو سخنرانی های سایت مراجعه کنید.
رنسانس، درک و فهمی طبیعتگرا از فرهنگ را جایگزین درک و فهم اساطیری، ربّانی و دینی از فرهنگ کرده و با فرایند قدسیزدایی از ذهن، بازنمایی و تفسیر هستیانسان –اومانیسم- را در کانون هستی نشانیده است ... با آغاز مدرنیته و با گسست از تاریخ قدیم، فرهنگ مرجعیت یافته و البته الگوی طبیعت هم مرجعی برای فهم فرهنگ میشود؛ به درستی نقل شده که برای جوامع متفاوت پیشتر، فرهنگ مانند انبانی متمایز، محلی برای انباشت ارزشها بوده در حالی که امروز فرهنگ کارخانه هایی برای ساخت و تولید معناها و دلالتها هستند.
مفهوم از خود بیگانگی، فرهنگ مصرف، بت انگاری کالا، هژمونی، امپریالیسم فرهنگی و سایر مفاهیم ... در نظریه مارکسیستی فرهنگ ؛ نقد روشنگری به واسطه مفهوم صنعت فرهنگ و فرهنگ مدرن در مکتب فرانکفورت ... از نوعی کنترل اجتماعی سخن می گویند که یکی از عوامل اصلی در جوهره سرمایهداری مدرن است. در صنعت فرهنگ فرآوردهها و فرایندهای فرهنگ به عنوان کالاهای فرهنگی با ارزش مبادلهای که انگیزه های مختلف بهره، نفع و سود ماهیت آن را تعیین میکند، به تودهها هویت بخشیده و رفتار آنها را تعیین میکنند... در نهایت فرهنگ تودهای با ویژگی های استاندارد سازی، کلیشهسازی، محافظه کاری و مصرف گرایی به ابژهسازی وشیء گشتگی انسان ها میانجامد ... پیامی مکتوم، ضرورت و الزام به انطباق و سازگاری و احساس یگانگی با وضع موجود را به عنوان الگوی پاسخ افراد، نشر و گسترش می دهد و این پاسخ به واسطه ی حضور فعال صنعت فرهنگ و در دل نظام فرهنگی تعریف می شود.
این نظریه های ساخت گرایانه فرهنگ هستند که به این اندیشه دامن می پردازد که هر پدیده فرهنگی را نمیتوان به صورت ذره از متن و زمینه آن جدا کرد ... هر پدیده فرهنگی در هر نظام یا الگویی، جزئی از آن است ... از سوی دیگر رواج رویکردهای پدیدارشناسی وهرمنوتیکی در بین متفکران و ظهور نظریه تفسیری فرهنگ بر این نکته تأکید دارد که آگاهی انسانها صرفاً بازتاب انفعالی جهان نیست بلکه آنها فعالانه جهان را میسازند ...
فرهنگ به منزله سیستمی از نشانهها، نوعی نظم اجتماعی را برای جامعه رقم میزند. این کارکرد از فرهنگ، نظام فرهنگی را با مفاهیمی چون حضور مدیریتِ فرهنگی، سیاست ها و استراتژی های فرهنگی عجین و هم نشین نموده و در سویی دیگر مفاهیمی چون هجمه های فرهنگی، جهانی سازی فرهنگ را به میان آورده است.
در این فضا، جای خالی مفهومی که از طریق آن بتوان معیاری برای بیان "صیانت، پایداری و پویاییِ نظام فرهنگی" داشت، مشهود است. از این مفهوم در این جا تحت عنوان امنیتِ فرهنگی- اجتماعی نام برده شده است. این مهم هم به بسط و توسعه نظری در حوزه مطالعات امنیت کمک نموده، و هم با بیان امنیتِ خاصی که برای نظام فرهنگی، معیار و شاخص هایی برای ارزیابی عملکرد در مدیریت فرهنگی خواهد داد.
در مدیریت بر نظام فرهنگی باید به یاد داشت که فرهنگ حوزه آزمون و خطا نیست؛ در امنیت فرهنگی- اجتماعی «ثبات » با آگاهی و شناخت و اتخاذ تفکر استراتژیک حاصل خواهد شد. البته مفهوم ثبات به معنای عدم تغییر در نگاه اثبات گرایی نمی باشد، بلکه همواره مضمون زیبای "حول حالنا ال احسن الحال" در بطن این تفکر استراتژیک نهفته است.
فرهنگ با عمیق ترین لایه از باورها و ارزش ها اجتماع انسانی عجین است، « فرهنگ تجلی (ظاهری یا واقعی) هویت است» و امنیت نظام فرهنگی معنای بقا و عدم تهدید هویت را به ذهن متبادر میسازد. امنیت مفهومی پیچیده و عینی - ذهنی است؛ مقولهی فرهنگ عاملی مهم –اثرگذار و اثرپذیر – در عرصه امنیت با برقراری نظم اجتماعی است؛ در بعد سلبی امنیت شرط پایایی و استحکام و در بعد ایجابی شرط پویاییِ نظام فرهنگی است.
امنیت فرهنگی- اجتماعی ارزشی است که در هنجارهای اجتماعی و عینی تبلور پیدا می¬کند، و از اهداف جمعی و جزء کارکرد نظام سیاست است. زیرا امنیت فرهنگی- اجتماعی نیازمند استفاده از ابزارهای مشروع قدرت در مقابله با تهدیدات است که ساختار سیاسی آن را فراهم می¬کند، پس امنیت جزء مفاهیم و موضوعات سیاست است. این بر خلاف تصوری است که خروج فرهنگ از سیاستگذاری فرهنگی عامل صیانت آن است.
تکثر مراجع و محوریت مستمر « تعارض » و « تضاد » فرضی مسلم است و مدیریتِ فرهنگی در این میان وحدت و انسجام را جهت دست یابی به حداکثر کارآمدی ترسیم می¬کند. امنیت در رابطه های متقابل من – اویی تبلور می یابد. در امنیت فرهنگی-اجتماعی رابطه های متقابل من – اویی به خودی خود موجب تهدید نیستند، هرچند دارای پتانسیل تهدید می باشند. همیشه یک دیگری برای شکل گیری هویت خودی وجود دارد و به فرایند «خود- هویت بخشی» کمک می کند. تداوم این فرایند منجر به بسط فرهنگی و شخصیتی جامعه بوده و از مهمترین شاخصههای امنیت فرهنگی- اجتماعی است.
احساس جمعی بسط یافته و نهادی شده در جامعه در افق های مختلفی هویت را ترسیم نموده و امنیت را رقم می زند، این حوزه ها می تواند شامل فرد، اجتماع، جامعه، تمدن باشد. می توان گفت که هویتهای پایا و پویا در مرزهای تمدنی شکل میگیرند. به عبارتی شناسایی تهدیدها و مخاطرات در ظرف تمدنها اثربخشتر است، بنابراین تمدن شایستهترین مرجع برای امنیت فرهنگی- اجتماعی است.
نظر شما :