نشست بررسی آراء جان هیک برگزار شد
در تازه ترین برنامه از جلسات «سلسله درس گفتارهایی در فلسفه دین»، آراء جان هیک در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نقد و بررسی شد. در این برنامه با گفتارهایی از دکتر حمید رضا آیت اللهی،دکتر قاسم پور حسن،دکتر سید حسن حسینی،دکتر محمد سعیدی مهر و دکتر عباس علی زمانی سخنرانی کردند.
دکتر حمیدرضا آیت اللهی در این نشست به تبیین دیدگاههای جان هیک در حوزه فلسفه دین پرداخت و گفت: یک نگاهی در جامعه خود به جان هیک داریم و یک نگاهی هم در جامعه غربی به جان هیک وجود دارد؛ جان هیک در نظر بسیاری از افرادی که در فلسفه دین دگمهای مسیحی دارند فرد مقبولی نیست؛ علت اصلی این است که مسیحیان نمی توانند به این سادگی با "پلورالیسم دینی" هیک تلفیق ایجاد کنند.
وی با بیان اینکه از آنجا که "تجسد" نظریه محوری مسیحیت است؛ بسیاری از مسیحیان دیدگاههای جان هیک را بر نمی تابند؛ افزود: جان هیک در تحلیل براهین اثبات وجود خدا تقریبا غالب براهین را دقیق نمی داند و فلسفه دین را به صورت تحلیلی پیش می برد و در انتها به نظریه ای در فلسفه دین می رسد که گویی به نگرش قاره ای نزدیک می شود.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: نکته مهم در آراء جان هیک این است که او با پلورالیسم دینی زمینه بحث بین ادیان مختلف را فراهم کرد؛ با اینکه دیدگاه پلورالیسم دینی هیک را قبول ندارم چون از نظر معرفت شناسی، وجودشناسی و پدیدارشناسی دارای اشکالاتی است، اما این وجه جان هیک که زمینه گفتگوی بین ادیان را فراهم کرد باید مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه بر تأثیر دیدگاه جان هیک در حوزه زبان دین تأکید کرد و گفت: برای رد دیدگاه پوزیتویستی و بی معنابودن گزاره های دینی به نظر می رسد که بعد از هیک این موضوع به صورت جدی افول پیدا کرد. دیدگاه جان هیک در مقام سلبی که بتواند نگاه پوزیتویستی (بی معناداری گزاره های دینی) زیر سؤال ببرد؛ موفق باشد اما در ایجاد نگاه ایجابی چندان موفق نبوده است.
دکتر قاسم پورحسن طرح کرد؛ تأکید جان هیک بر پلورالیسم دینی بر اساس متن دین/ جان هیک فیلسوف خدامحور است عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی "جان هیک" را فیلسوف واقع گرای دینی خواند و گفت: هیک قائل به تثلیث نیست و او نخستین فیلسوف دین در مسیحیت است که بحث دین را از مسیح محوری به خدامحوری آوردم.
دکتر پور حسن: هیک واقع گرای دینی است
در این نشست همچنین دکتر قاسم پورحسن با بیان اینکه متأسفانه در ایران آراء جان هیک به درستی تبیین نشده است؛ گفت: در ایران به اشتباه از جان هیک به عنوان ناواقع گرای دین یاد می شود و این در حالی است که خودش طی صحبتی که داشته نسبت به این انحراف برداشت در ایران به شدت انتقاد کرده است.
وی افزود: جان هیک بر واقع گرایی دین تأکید می کند و می گوید که من از متن خود دین، و نه بر اساس اذهان دینداران به پلورالیسم دینی(تکثرگرایی دین) دست یافتم.
دکتر قاسم پورحسن به بحث "زبان دین" در دیدگاه جان هیک پرداخت و گفت: جان هیک زبان دین را هم شناختاری و هم صادق می داند و معتقد است که تمام مدعیات دینی دینداران اینگونه است اما نباید نظر هیک را با پلنتیگا یکی بدانیم. در واقع مانیفست جان هیک در زبان دین تا سال 2005 این است اما پس از آن نظریه ای در باب تجربه اصیل دینی مطرح می کند که به نظرم با دیدگاه اولیه او زاویه می گیرد.
وی با بیان اینکه واقع گرایان دینی از جمله "جان هیک" برای خدا و مدعیات دینی قائل به وجودی مستقل هستند؛ بر تفاوت دیدگاه هیک با فویر باخ تأکید کرد و گفت: جان هیک با واقع گرایی دینی خود نه تنها می خواهد به خدای انسان گرایانه باخ پاسخ بدهد بلکه می خواهد به مسیحیت هم جواب دهد. هیک می گوید من نخستین فیلسوف دین در مسیحیت هستم که بحث دین را از مسیح محوری به خدامحوری آوردم. هیک به شدت از تثلیث مسیحی، اسطوره سازی و... در مسیحت انتقاد دارد و می گوید نمی شود بر اساس تثلیث مسئله خدامحوری را مطرح کرد.
وی در تشریح معنی ناواقع گرایانه دینی گفت: ناواقع گرای دینی یعنی اینکه خدا زمانی خداست که انسان او را بفهمد و الا خدا نیست. متأسفانه در ایران جان هیک را جزو این دسته قرار دادند در حالیکه سه دوره عمر جان هیک نادیده گرفته شده است.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در واقع باید گفت که جان هیک تنها زمانی که از تجربه دینی به نحو تام دفاع می کند کمی از واقع گرایی تام فاصله می گیرد اما این بدان معنا نیست که او ناواقع گراست چراکه در آخرین نوشته اش می گوید اگر ما نتوانیم وجود خدای مستقل و مدعیات دینی را بیرون از ذهن اثبات کنیم هیچ کدام از این مدعیات دینی نه شناختاری و نه صادق هستند بلکه اینها چیزی غیر از وجه نمادین و اسطوره ای نیستند.
دکتر پورحشن تأکید کرد: جان هیک به صراحت تفسیر نمادین، تفسیر اسطوره ای و تفسیر اخلاقی از دین را نادرست می داند و معتقد است که باید به تفسیر دینی "دین" روی آوریم. جان هیک تأکید می کند که از متن دین می تواند راههای مختلفی به نجات منتهی شود.
وی به دیدگاه جان هیک در مورد زبان دین اشاره کرد و گفت: هیک مباحث دین را با رویکرد کلامی و الهیاتی دنبال می کند و معتقد است که زبان دین با زبان کاربرد لغات در عرف متفاوت است؛ اما بیگانه نیست. او معتقد است ما از معنای متداول باید به معنای زبان خاص دین عبور کنیم.
او به تشریح نگاه جان هیک به نظریه تمثیلی، تجسد، غیرشناختاری در زبان دین پرداخت و با بیان اینکه دیدگاه جان هیک در این زمینه متأثر از مسیحیت است؛ گفت: جان هیک فیلسوف خدامحور است و می گوید که من بر خلاف دیگران که خدا را بر اساس دین می خواهند بشناسند، سعی دارم که دین را بر اساس خداوند بفهمم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: جان هیک معتقد به چندخدایی نیست بلکه بر این باور است که یک واقعیت مستقل بیشتر وجود ندارد، او می گوید گرچه ما نمی توانیم به آن خدا دست یابیم - یعنی با برهان اثبات کنیم- اما باید باشد تا ما تجربه های گوناگون داشته باشیم.
دکتر پورحسن در پایان با تأکید بر واقع گرا بودن جان هیک در حوزه فلسفه دین تصریح کرد: هیک می گوید که در این حقیقت که ما به خداوند عشق می ورزیم باید توجه کنیم که شیوه حیات مبتنی بر دین یعنی استوار ساختن بر عشق و محبت به طور حقیقی است و زمانی این اتفاق می افتد که به صورتِ حقیقی و ظاهری آن توجه کنیم نه به صورت نمادین و نه حکایتی. لذا این نوع زندگی دینی هم آن را عقلانی و هم جذاب می کند.
دکتر سعیدی مهر:جان هیک قائل به برانگیختگی بدن است
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس به تبیین "دیدگاه جاودانگی و یا آخرت شناسی جان هیک" پرداخت و گفت: جان هیک یک فیلسوف تحلیلی است و امروزه عمدتا مسئله عقلانیت مورد اهتمام فلاسفه تحلیلی قرار گرفته است، اما دیدگاههای آنها تفاوت اساسی با فلسفه های سنتی عقل گرا دارد.
وی در تشریح این تفاوت یادآور شد: فلسفه های سنتی عقل گرا مثل فلسفه اسلامی عمدتا در پی اقامه برهان و اثبات منطقی دیدگاهها هستند، اما چرخشی که در فلسفه تحلیلی در چند سال اخیر اتفاق افتاد این است که فلاسفه تحلیلی به دنبال اثبات منطقی نظریات خود نیستند، بلکه تلاش آنها بیشتر در جهت اثبات معقولیت است؛ که آراء جان هیک و به ویژه نظریه جاودانگی او در همین چارچوب باید فهم شود.
این استاد فلسفه به تشریح مبانی نظریه هیک در حوزه فلسفه ذهن پرداخت و گفت: جان هیک آخرت شناسی خود را در دیدگاه خاصی در رابطه با نفس و بدن بنا کرده است؛ او معتقد است که انسان یک واحد یکپارچه روانی- فیزیکی است و بر اساس آن قائل به تفکیک ذهن و بدن نیست و از طرفی دیدگاه این همانی را نیز قبول ندارد.
دکتر سعیدی مهر افزود: از ثمرات این دیدگاه این است که بین مغز و ذهن در عین وجود تعامل جدی، یک تعامل دو سویه است، اما هیک معتقد است که نابودی بدن که مغز نیز جزو آن است؛ منافاتی با بقای ذهن ندارد. در واقع نظریه آخرت شناسی هیک تناسبی با فلسفه ذهن به ویژه ذهن و بدن دارد.
وی از جان هیک به عنوان یکی از نظریه پردازان معاصر پلورالیسم دینی یاد کرد و افزود: دیدگاه آخرت شناسی هیک با مبانی پلورالیسم او هماهنگ است و او در فرازهایی از دیدگاههای خود همان انگاره های پلورالیسم را دخالت می دهد؛ از جمله در بحثی که بین تفکیک بین آخرت و برزخ مطرح می کند، معتقد است که ما در بحث پس از مرگ دو مرحله از هم جدا داریم یک مرحله آخرت است و یک دوره ماقبل آخرت یا همان برزخ است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: هیک معتقد است که ما انسانها بر اساس ویژگیهای بومی و شخصی خود یک خصوصیات ذهنی داریم که بعدها بروز می کند و در واقع او تمایزات ادیان را با این دیدگاه جمع می کند. جان هیک نگاه وحدت گرا به آخرت دارد و بر این باور است که انسانها نهایتا به یک وحدت با واقعیت مطلق می رسند و این وحدت از سنخ فنای تام مورد تأکید شرق نیست، بلکه معتقد است در آخرت "اگو" یا من های کاملا مستقل از هم نداریم.
وی به نظریه معروف" بدل" جان هیک در حوزه آخرت شناسی اشاره کرد و گفت: در بحث آخرت شناسی و حیات پس از مرگ دو دیدگاه اساسی مقابل هم قرار دارد؛ بر اساس یک دیدگاه که خاستگاه آن فلسفه یونان است روح در انسان امر مجرد و غیرمادی تلقی می شود و پس از مرگ که بدن نابود می شود روح انسان چون غیرمادی است ابدی می ماند و خیلی از فلاسفه ما این عقیده را در مورد تجرد روح دارند.
سعیدی مهر افزود: دیدگاه دوم بر برانگیختگی بدن که بعد مادی انسان است؛ تأکید دارند و از آنجا که جان هیک یک فیلسوف دین و متکلم است، دیدگاه آخرت شناسی اش در حوزه برانگیختگی بدن- به معنای جاودانگی روح مجرد- می گنجد.
وی با تشریح واژه رپلیکا یا " نسخه بدل" در بحث آخرت شناسی هیک گفت: جان هیک می گوید "رپلیکا" در نظریه من به معنی نگه داشتن نسخه اصلی و تکثیر نسخه بدل نیست، بلکه من نسخه بدلی را مراد می کنم که با نسخه اصلی جمع نمی شود و ثانیا این نسخه بیش از یک عدد نیست. با توجه به این تمایزات هیک مدلی را ارائه می دهد که بر اساس آن می خواهد بگوید که انسان می تواند پس از مرگ یک نسخه بدلی از عالم دیگر داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: هیک در پی ارائه برهان فلسفی آنگونه که فلاسفه اسلامی اقامه می کنند، نیست؛ بلکه با ارائه مدل می خواهد ثابت کند که فرضیه اش با عقل سازگار است. در بحثهای جدید فلسفی و علمی مفهومی به عنوان "آزمون ذهنی یا فکری" مطرح شده است که اگر با این دیدگاه به سراغ علم و فلسفه برویم بسیاری از دیدگاههای فلاسفه و دانشمندان در چارچوب آزمون ذهنی می گنجد.
وی افزود: در آزمون ذهنی، فیلسوف و دانشمند از یک مقدمات فرضی ذهنی شما را می رساند به جایی که نتیجه مورد نظر او را تصدیق کنید و جان هیک طی سه مرحله مدل فرضی خود را برای"نظریه بدل" تبیین می کند.
دکتر سعیدی مهر در پایان با اشاره به برخی از نقدهایی که به نظریه بدل هیک وارد است، گفت: یک اشکال اساسی به "نظریه بدل" هیک این است که شاید معقول باشد که انسان در این عالم بمیرد و نسخه بدلی در عالم دیگری حادث شود و این همانی هم داشته باشد، اما باید گفت که این سخن هیک ناشی از پیش فرضهای دینی است و کسی که معتقد به این پیش فرضها نیست نمی تواند این نظریه را بپذیرد.
انعکاس نشست در خبرگزاری مهر:
نظر شما :