هفتمین نشست علمی گروه پژوهشی مطالعات زنان و خانواده برگزار شد
گزارش نشست «مسائل روانشناختی در حوزه مطالعات خانواده»
بهمناسبت هفته پژوهش، هفتمین نشست علمی گروه پژوهشی مطالعات زنان و خانواده پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با محور «مسائل روانشناختی در حوزه مطالعات خانواده» دوم دیماه 403، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهدو صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
سخنرانان این نشست، دکتر مهرنوش هدایتی و دکتر سیدنورالدین محمودی بودند و دبیری علمی نشست نیز بر عهده دکتر بهاره نصیری (هر سه از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) بود.
حوزه تعارض والد و نوجوان
سخنران آغازین نشست دکتر مهرنوش هدایتی بحث خود را با عنوان «حوزه تعارض والد و نوجوان» ارائه کرد و در راستای این بحث که یکی از مؤثرترین عوامل سلامت روان نوجوانان و وضعیت تعاملی والد-فرزند در خانواده است، شرح داد: این تعامل در نخستین و البته مهمترین شکل از تعامل اجتماعی، بستری را فراهم میسازد که در آن نیازهای اساسی انسان ازجمله نیاز به عشق، امنیت و صمیمیت اغناء میشود. علاوهبر این، تعامل والد-فرزند، نخستین و تأثیرگذارترین الگوی تعاملی است که بعدها انسان با خود به روابط اجتماعی گسترده تسری میدهد. این ارتباط بهطور خاص در دوران نوجوانی با چالشهایی همراه است که در دوران قبل و بعد از آن کمتر مشاهده میشود. این چالشها معمولاً بهشکل تعارضات درونی و بیرونی برای نوجوانان بروز پیدا میکند. محققان مخالفت و تعارض نوجوانان با والدین را مهمترین مصداق دستیابی به استقلال، خودمختاری و فردیت نوجوانان میدانند. تعارض بین والدین و نوجوان اصولاً بهمعنای عدم توافق و اختلاف نظر روی مسائلی مثل میزان استقلال، حریم شخصی، آزادی عمل، سبک زندگی، انجام مسئولیتهای تحصیلی است که معمولاً با ناسازگاری همراه میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه ادامه داد: در دوران نوجوانی، با وجود عدم امکان جدایی فیزیکی در اغلب نوجوانان، مسائل مربوط به استقلال عاطفی و شناختی از والدین برجسته میشود. نوجوانان اولین گامهای درکِ «خودِ متمایز» خویش را با طغیان علیه باورها و دیدگاههای والدین برمیدارند. البته این طغیان در بسیاری موارد مطرح نمیشود و بهشکل بههم ریختگی درونی، تشویش در نظام فکری و تردید در تصمیمگیری بروز میکند، اما اَشکال آشکار آن معمولاً با جدل و تعارض در خانواده ظاهر میشود. این تعارضات صرفاً وجه منفی ندارند. کارکرد مثبت تعارضات نوجوانان با والدین یا همسالان نیز شامل تلاش برای مصالحه و حل اختلاف، و تمرین مهارتهای حل مسئله و انعطافپذیری در روابط میانفردی است. تعارض به ما امکان میدهد نظرات مخالف خود را به اشتراک بگذاریم و دانش و استدلال خود را برای حمایت از دیدگاه خویش به دیگران ارائه دهیم. ما باهم میتوانیم این دانش و استدلالها را بررسی و بهطور بالقوه درک جدیدی از هر موضوع ایجاد کنیم. تحقیقات نشان میدهند رفتارهای تعارضی و محبتآمیز همواره بین والد-نوجوان بهطور موازی پیش میرود و نوجوانان با وجود تلاش مجدانه برای استقلال، بهدلیل اشتراک در طیف گستردهای از ارزشهای اصلی و مبادلۀ مقدار قابل توجهی از محبت متقابل و احساسات مثبت، بازهم نوجوانان در تمام طول عمر خویش از پیوندهای صمیمانه و حمایتی با خانواده استقبال میکنند. حال سؤال این است که چنین رفتار و بینش حمایتگرانهای از سوی والدین، چرا به جدل کشیده میشود؟ پاسخ را باید در تفاوت میان ساختار شناختی این دو گروه (نوجوانان و بزرگسالان) جستوجو کرد. بهجرأت میتوان ادعا کرد که مهمترین عامل تعارض والدین و نوجوانان، جدل بر روی مسئله استقلال است. میل به خودمختاری در نوجوان از یکسو و تمایل اولیای تربیتی به حفظ اقتدار از سوی دیگر، در بسیاری از اوقات منجر به رفتارهای مبارزهجویانه با منابع قدرت در خانه و مدرسه یا حتی اجتماع میشود. بهنظر میرسد اغلب نوجوانان از قوانین و مقررات بزرگسالان بیزار هستند (حتی اگر این احساس را ابراز نکنند)، اما این احساس بیش از آنکه بهدلیل بیارزشی قوانین و ارزشهای بزرگترها باشد، حاصل یک نیروی طبیعی درونی در جهت اغناء احساس تمایز خویشتن و تعلق به نسل جدید است. درک ماهیت طبیعی این نیروی درونی کمک میکند که آن را از دریچه سالمتری ببینیم.
دکتر هدایتی افزود: نوجوانان نیاز دارند در کنار شناسایی علایق و عواطف شخصی، هنجارها را شناسایی کنند، قدرت همدلی را در خود پرورش دهند، و بهطور کلی برای ساخت جهانی بهتر و ترویج خیر عمومی اهتمام بهخرج دهند. در تفکر مراقبتی، ابعاد عاطفی تفکر در ارتباط کامل با فرایندهای شناختی قرار میگیرند، بهطوریکه کودکان و نوجوانان حیرت، کنجکاوی، لذت توافق یا ناامیدی ناشی از عدم توافق، سردرگمی، ابهام، تنازع و دلسردی را تجربه میکنند و میآموزند که در زندگی روزمره چگونه بر هیجانات، ناامیدی و خجالت خود مسلط شوند. یکی از ویژگیهای شاخص این مهارت فکری مدیریت و تنظیم هیجانات است. در چنین فضایی نوجوانان یاد میگیرند از احساسات و هیجانات خود بهعنوان یک راهنما برای اندیشه بیشتر، برای گوش سپردنِ فعال به یکدیگر و برای به اشتراکگذاریِ چشماندازها بهره بگیرند. شاید آموزش تکتک والدین برای برقراری یک ارتباط مراقبتی با تمام مولفههایش، آرمانی دستنیافتنی باشد، اما پرورش این مهارت در نهاد جامع و فراگیر مدرسه، معقول و ممکن بهنظر میرسد. کودکان و نوجوانانی که این مهارت فکری را در حلقههای کندوکاو کلاسی مکرراً تمرین میکنند، به مرور آن را در اندیشه و رفتار خود جاری میسازند و ما را نسبت به جامعهای از افرادی که ارزشها و اخلاقیات را به واقع زندگی میکنند، و حتی نسلی از والدینی آینده که مسئولانه فرزندان خود را برای برقراری صلح و خیر جمعی پرورش میدهند، امیدوار میسازد.
مشاوره فلسفی و زندگی معنادار در حوزه والدگری
سخنران دوم نشست، دکتر محمودی سخنانش را با موضوع «مشاوره فلسفی و زندگی معنادار در حوزه والدگری» ارائه کرد. دکتر محمودی با نگاه بر این مسئله که تمرکز بر معنای زندگی و فلسفه آن یکی از پیشایندهای روانشناختی است و نگرانی در مورد آن یکی از ویژگیهای بشر متفکر است، گفت: هنگامیکه بشر نتواند معنایی برای زندگی خویش بیابد دچار بحران وجودی میشود و این فرایند از نوجوانی به بعد که فرایند استقلال از والدین آغاز میشود، پررنگتر میشود. خانواده و والدین اولین منبع منابخشی به زندگی نوجوانان هستند. در این میان مشاوره فلسـفی واکنشـی بـه سـرگردانی انسـان معاصر و شیوه زندگی وی در نتیجه سیاستزدگـی و سـلطه فنـاوری بـر ابعـاد زنـدگی وی است. این سرگردانی دارای مبنایی معرفتی است که خود را به سـه شـکل کاهش آگاهی انسان از خود، کاهش آگاهی از نیروهای ذهنـی و معنـوی و کـاهش اراده و اختیار انسان در مقابل علم به واسطه نسبیتگرایی نشان میدهد. گفتوگوی فلسفی و درمان مبتنی بر منطق وسیله برخورد با پیشفرضهای پنهان ما هست که زندگی را برایمان سخت و بیمعنا کرده است. زیرا ما نمیتوانیم بسیاری از مواقع را در زندگی کشف کنیم که چهچیزی میخواهیم و هدف ما چیست. مشاور فلسفی با تکنیکهای روانشناختی و فلسفی وارد دنیای ما میشود و با تجربه کردن دنیای ما و شناخت و آگاهی نسبت به تنشهایی که نمیتوانیم به زبان بیاوریم، کمک میکند موقعیت و جایگاه خود را بازبیابیم و سعی میکند آنچیزی که از دیدگان ما پنهان شده است را بهتصویر بکشد تا درک درستی از ارتباطات و پیرامون خود داشته باشیم. مشاور فلسفی در دنیای ما و همراه ما قدم میزند و مسائل پنهان در ذهن ما را روشن و واضح میسازد و درک ما را از چیزهای نامشخص زندگی (که باعث وحشت و دلهره ما شده است) ارتقاء میدهد و معنا را به زندگی برمیگرداند.
دکتر محمودی در پایان سخنانش یادآور شد: ما مسیر خود را در زندگی، نقشه زندگی خود و حس هویت خود را از طریق پروژهها، انتخابها و رفتارهای خود میسازیم. هر یک از ما باید دلیل خود را در زندگی پیدا کنیم که ما را به زندگی، پیشروی و تلاش برای تبدیل شدن به کسی که میخواهیم باشیم، تحریک کند. این به هر یک از ما بستگی دارد که باورها و ارزشهای تحویل شده به ما را بررسی و مشخص کنیم کدامها را خواهیم پذیرفت، اصلاح شده یا شاید حتی رد خواهیم کرد. معمولاً بیشتر از یکبار این فرآیند را پشتسر میگذاریم. هر یک از ما وظیفه داریم زندگیای بسازیم که منعکسکننده حس خودمان، آرزوهایمان و حس صداقتمان باشد تا بتوانیم احساس رضایت کنیم./پایان
پیوند و پوشه شنیداری سخنرانیها(چندرسانهای)
نظر شما :