گزارش نشست «واکاوی وضعیت سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران»
نشست تخصصی «واکاوی وضعیت سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران» به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری گروه رسانه، ارتباطات جمعی و فضای مجازی مرکز پژوهشهای مجلس هیجدهم شهریور ماه 403 با سخنرانی طاهره خیرخواه (پژوهشگر رسانه)، دکتر سیده زهرا اجاق (رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات)،دکتر سیدعلی محسنیان (مدیرگروه رسانه، ارتباط جمعی و فضای مجازی مرکز پژوهشهای مجلس) و دکتر حسین بصیریان جهرمی (مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات) برگزار شد.
واکاوی وضعیت سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران
در ابتدای این نشست طاهره خیرخواه، مجری طرح «واکاوی وضعیت سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران» که با عنوان گزارش نظارتی در مرکز پژوهشهای مجلس انجام گرفته است، سخنرانی خود را به چالشها و محدودیتهای سنجش رسانههای خدمت عمومی بهویژه رادیو و تلویزیون در ایران اختصاص داد..
خیرخواه ضمن ارائه تعریفی از انواع مالکیت رسانه و چالشهای واژه «خدمت عمومی» در مورد رسانهها، با معرفی اهداف و مأموریتهای نهادها و مراکز متولی امر سنجش صداو سیمای جمهوری اسلامی(درون و بیرون از سازمان صداوسیما) بهعنوان مورد تحقیق خود، تصویری از وضعیت موجود این مراکز در اجرای سنجشها اعم از روندها، ابعاد، روشها، چالشها، الگوها و استاندارهای سنجشها و... ارائه کرد.
وی به محدودیتهایی که متوجه تعریف دقیق مفهومی و عملیاتی واژه «سنجش رسانهها» است، تأکید کرد و توضیحاتی در مورد تفاوت در مفهوم و اجرای نظارت، ارزیابی، مخاطبسنجی، افکارسنجی، پایش، رصد و... ارائه داد.
خیرخواه گفت که اغلب در سازمان رسانهای موضوعاتی چون محتوا، مخاطب، عملکرد سازمانی، ارزیابی کیفی و... مورد سنجش قرار میگیرند و در ایران موارد فوق در مورد صداوسیما بهشکل زیر اجرا میشود: در مرکز نظارت و ارزیابی سازمان صداوسیما بیشترین مطالعات متوجه محتواست با تأکید بر نظارت و بررسی متون رسانهای. مرکز تحقیقات صداوسیما مخاطبپژوهی، افکارسنجی و اثرسنجی را در دستور کار اصلی خود قرار داده است و شورای نظارت بر صداوسیما نیز بر سطوح مختلف و مدیریتهای سازمان، بررسی نحوه سیاستگذاری و تعیین اهداف رسانه ملی، نظارت و کنترل دارد. سایر مراکز نیز به فراخور موضوعهای سپردهشده طیفی از موضوعهایی چون مخاطب، محتوا و تأثیر را مورد سنجش قرار میدهند، مثل مرکز رصد فرهنگی یا ایسپا، خانه ملت و... که مصرف رسانهای مخاطبان را ذیل مصرف فرهنگی و طرحهای مرتبط مورد سنجش قرار میدهند.
یکی از مهمترین یافتههای پژوهش خیرخواه در مورد نهادها و مراکز متولی؛ محرمانه بودن گزارشها و عدم دسترسی مخاطبان ،نخبگان و صاحبنظران از جزئیات و روند انجام پژوهشها بوده است که شفافیت در این امر یا بازنگری در طبقهبندی محرمانگی نتایج این گزارشها میتواند به افزایش اعتماد عمومی منجر شود. بهنظر میرسد «مخاطب» اگرچه در نظرسنجیهای مرتبط با اثرسنجیها، سنجش رضایت، افکارسنجی و... مورد مشارکت قرار میگیرد، اما اغلب از دسترسی به نتایج این سنجشها در سطوح مختلف بیبهره است و تأثیر چندانی از کاربست نظراتش در تغییر محتوای ارائه شده در صدا و سیما اعم از آنتن، کنداکتور و... نمیبیند (این مخاطبان شامل مردم، پژوهشگران و متخصصان این حوزه هستند). برای این مراکز التزام و مسئولیتی برای ارائه گزارش به مردم (باوجود تأکیدات قانونی) و پاسخگویی نسبت به تغییرات ناشی از یافتههای افکارسنجیها، در وظایف و مأموریتها، تعریف نشده است.
خیرخواه در ادامه توضیح داد: چالشهای مورد اشاره ، بیش از همه برآمده از مأموریتها و برنامهها، اساسنامه و ... این مراکز است که وظیفه ارائه گزارش یا نتایج به محققان، سایر نهادها و مخاطبان در آنها تعریف نشده و مورد غفلت قرار گرفته است و اکثر این سازمانها تنها متعهد به پاسخگویی به نهادها و رؤسای بالادستی خود هستند و نسبت به محققان و مخاطبان وظیفه و مسئولیتی برای پاسخگویی ندارند و در اهداف، مأموریتها و روند فعالیتهای مراکز مورد مطالعه، اهتمام و ضمانت اجرایی لازم بر کاربستِ نتایج سنجشهای انجام شده دیده نشده است.
از اینرو، وی پیشنهاد کرد که وجود حلقه اتصالی میان مراکزِ تحقیقاتی متمرکز بر امر سنجش صداوسیما در بهرهوری از امکانات و نتایجِ تحقیقات یکدیگر تأثیرگذار است. برای مثال مشارکت مراکز تحقیقاتی و نظارتی همراه با بازتعریف وظایف، تعهدات و نقشها، مسئولیت و پاسخگویی نسبت به روند انجام سنجشها و نتایج استخراجشده، تقویتکننده سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران خواهند بود و ضمن تجمیع دادهها و تأمین ابزار لازم برای تحقیقات با سایر مراکز یا نهادهای همسو میتوانند بهشرط برخورداری از صلاحیت لازم، از نتایج گزارشهای طبقهبندی شده نیز بهره ببرند و با این کار علاوه بر جلوگیری از موازیکاریهای پژوهشی میتوان با استفاده از فناوریهای نوین رسانهای (نظیر ابزار تسهیلکننده هوش مصنوعی در تجمیع و تحلیل دادهها)، مانع از اتلاف هزینهها شد و با همافزاییها، فرایندها و روندهای فعلی نظارت و ارزیابیها را بهبود بخشید.
پیشنهاد دیگر گزارش خیرخواه در این مورد این بود که سازوکار مشخص برای کاربست نتایج و یافتههای سنجشها و اعمال آن در عملکرد آتی برای افزایش اعتماد مخاطبان و مشارکت پژوهشگران با اعتماد به نتیجهبخش و مؤثر بودن مشارکت در سنجشها و مشاهده تأثیرات آنها ایجاد شود. این امر میتواند با تعریف الزامات قانونی مشخص برای اعمال نتایج نظرسنجیها در اجرای طرحها و برنامهها عملی شود. در این گزارش همچنین پیشنهاد شده است که نهاد یا مرکزی از میان یا فرای این مراکز و نهادها جهت تجمیع یافتهها،کاربست نتایج، با مأمور تأمین ضمانت اجرایی لازم برای تغییرات ناشی از نتایج سنجشها و اعلام آن به مخاطبان و نهادهای همسو یا فرداستی تعریف شود. بهعنوان مثال نهاد یا مرکزی متولی و مسئول بررسی تأثیر نتایج سنجشها بر حسن انجام و روند فعالیتها و عملکرد آتی سازمان صدا و سیما باشد.
نظامهای رسانهای وشیوههای سنجش رسانه ها
در ادامه نشست دکتر اجاق، با موضوع «نظامهای رسانهای وشیوههای سنجش رسانهها» به ارائه سخنرانی پرداخت و توضیح داد: با توجه به اینکه رسانه، ابزار تأثیرگذاری است، در کشورهای مختلف، برداشتهای متفاوتی از مفهوم و کارکرد آن وجود دارد و مهم است که در ابتدا مشخص شود ارزیابی، سنجش، نظارت.... از دیدگاه چه کسی انجام میشود؟ و در چه گسترهای (محلی، منطقهای یا ملی) انجام میشود و اینکه اگر از دیدگاه یا منظر کاربر مدنظر است، باید توضیح داد که چرا برخی از رسانهها در برخی بخشها دارای گستره و تأثیر بیشتری هستند و در برخی دیگر نه؟! در ضمن بدون توجه به ویژگیهای خاص یک ملت، نظام سیاسی احزاب، رابطه بین منافع سیاسی و اقتصادی و توسعه جامعه مدنی نمیتوان ماهیت سیستمهای رسانهای را درک کرد. چرا که رسانههای جمعی از ابزار به کنشگر تبدیل شدهاند: یعنی بر جامعهای که در آن فعالیت میکنند تأثیر میگذارند و آن را تغییر میدهند. بنابراین مدلهای ایده آل در رابطه سیستمهای سیاسی و رسانهای وجود دارد؛ مدلهایی چون مدل رسانهای مدیترانهای/قطبیگرای کثرتگرا، مدل رسانهای آتلانتیک شمالی/لیبرال، مدل رسانه اروپای شرقی/پسا کمونیستی، شامل کشورهای اروپای شرقی و غیره که لازم است امر سنجش، نظارت یا ارزیابی با مد نظر داشتن این مدلها و نظام رسانهای حاکم، پیادهسازی شود.
اهمیت بحث سنجش رسانهها
در ادامه نشست، دکتر محسنیان با ارائه توضیحاتی درباره اهمیت بحث سنجش رسانهها بهعنوان یکی از شاخصهای تحقق «مرجعیت رسانهای» سخن گفت و علت همکاری و تعامل مرکز پژوهشهای مجلس و پژوهشکده مطالعات فرهنگی ارتباطات، راهبری گزارش نظارتی انجام گرفته با این موضوع در مرکز پژوشهای مجلس دانست و هدف از اینگونه نشستها را تجمیع و بهرهمندی از نظرات صاحبنظران و متتخصصان امر در پژوهشهای آتی مرکز اعلام کرد.
او توضیح داد: رسانهها نقش مهمی در شکلدهی به نظرها و عقاید عمومی و حتی سیاستها و تصمیمات عمومی دارند. بنابراین سنجشها و پایشهای رسانهای برای اطمینان از شفافیت، دقت و صحت اطلاعات آنها برنامهریزی میشود. سنجشها باعث میشوند فرایند تصمیمگیری و عملکرد رسانهها قابلاعتماد و شفافتر شود که باعث ارتقاء سطح اعتماد عمومی به رسانهها میشود؛ سنجش رسانهها بهطورکلی میتواند با شناسایی نقاط ضعف و نیازهای رسانه، زمینه برنامهریزی مناسب برای بهبود عملکرد آنها را فراهم آورد.
وی به پیوستگی زنجیروار مسائل مربوط به سنجش رسانههای خدمت عمومی اشاره کرد و مسئله محرمانگی، مسئله فقدان ضمانت اجرا، فقدان شاخصهای ترکیبی در پژوهشها، بیتوجهی به مخاطب و... را پیوسته بههم دانست که حل این مسائل نیازمند در کنار هم دیدن آنهاست.
براساس توضیح دکتر محسنیان، ورود مرکز پژوهشهای مجلس و گروه رسانه، ارتباطات جمعی و فضای مجازیِ به این امر، بهدلیل موضوع مهم «مرجعیت رسانهای» بوده است که یکی از ابعاد و شاخصهای آن «سنجش رسانهها»ست . لذا تصمیم گرفته شد روند سنجش و پایش رسانههای خدمت عمومی اعم از صداوسیما، مطبوعات و خبرگزاریها در ایران مورد بررسی قرار گیرد. گزارش نظارتی که مورد بررسی قرار گرفته است، قدم اول در راستای بررسی و آسیبشناسی نهادهای متولی بود که با شناخت فرایند انجام کار آنها، آغاز شد و با همکاری این نهادها و مطالعات اسنادی گزارش حاضر تهیه و تنظیم شد.
دکتر محسنیان در ادامه به سیاست متأخر نظام رسانهای ذیل قانون برنامه هفتم اشاره کرد؛ نکته اول، همگرایی در رصد و سنجش رسانههای خدمت عمومی است که بند ب ماده 75 به آن اشاره دارد.
«بهمنظور احصای دقیق و برخط دادههای آماری مورد نیاز بهجهت تسهیل پردازش، تحلیل دقیق و ایجاد بستر مناسب برای آیندهپژوهی روندهای سبک زندگی جامعه ایرانی، شناخت تحولات فرهنگی- ارتباطی و همچنین انتشار آنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است با همکاری سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و مرکز آمار ایران و راهبری و نظارت مرکز رصد و برنامهریزی و ارزیابی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و با رعایت اصل بیستوپنجم (۲۵) قانون اساسی و قانون مدیریت دادهها و اطلاعات ملی نسبت به راهاندازی سامانه رصد، پایش و سنجش مستمر شاخصهای فرهنگ عمومی، سبک زندگی مردم، مرجعیت رسانهای و وضعیت ارتباطات کشور اقدام کند. دستگاههای اجرایی و دارندگان پایگاههای داده موضوع این بند، موظفند نسبت به ارائه مستمر و جامع دادهها به این سامانه بهصورت برخط اقدام کنند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است ضمن برقراری دسترسی برخط مجلس به سامانه فوق، گزارش تغییرات شاخصهای فرهنگ عمومی را سالانه به کمیسیون فرهنگی مجلس ارسال کند».
دومین نکته اینکه سنجش در رسانههای خدمت عمومی ،کاملاً کمی انگاشته شده است و تخصیص بودجه و.. بر اساس شاخصهای کمی تنظیم شده است.
سومین نکته در سیاستهای متأخر در قانون برنامه هفتم، مسئله فراگیری و پوششهای جغرافیایی و جمعیتی پیشبینی شده و وزارت ارتباطات مکلف شده است که آن را تحقق بخشد. البته این سیاستهای اعلام شده، با سیاستهایی که در مطالعات تطبیقی از رسانههای خدمت عمومی انتظار میرود؛ تطابق ندارد و لازم است که شاخصهای دیگری نیز در سنجهها دیده شود و لازم است که در این سیاستها بازنگری انجام گیرد.
براساس توضیح این پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس نهادهای متولی سنجشها موظف هستند گزارشها را شفاف و براساس قوانین طبقهبندی در اختیار قرار دهند و همافزایی این نهادها در تمامی مراحل اجرای سنجشها بسیار مؤثر خواهد بود و بر افزایش اعتماد عمومی مخاطبان تأثیر بسیاری دارد.
نتایج این پژوهش همانطور که عنوان شد، باید به جزئیات در تحقیقات و پژوهشهای آتی مورد آسیبشناسی دقیقتری قرار گیرد: طبقهبندی محرمانه نتایج و یافتهها، عدم دسترسی نخبگان و عموم مردم به اطلاعات و ابزار انجام سنجشها و نتایج تحقیقات، عدم ارتباط مراکز همسو در روند انجام سنجشها و بهرهمندی از امکانات یکدیگر، عدم تعریف سازوکار تسهیم دانش بین این مراکز، عدم توجه به نقش مخاطب بهمثابه عامل مؤثر بر محتوای رسانه و تقلیل آن بهعنوان مشارکتکنندهِ صرف در نظرسنجیها، مهمترین چالشهای انجام سنجش رسانههاست که نیازمند بازنگری در وظایف و مأموریتهای فعلیِ مراکز متولی سنجش صداوسیماست.
آسیب شناسی سنجش در سازمان صدا و سیما
در ادامه، دکتر بصیریان جهرمی، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر رسانه با موضوع «آسیب شناسی پژوهش و پایش در سازمان صدا و سیما (با تمرکز بر دو دهه تجربه زیسته)» به سخنرانی پرداخت.
بصیریان با بیان این مقدمه که مفهوم رسانههای خدمت عمومی نیاز به تعریف عملیاتی و اجماع نخبگانی دارد، به تفاوت میان سهگونه (ژانر) رسانهای از منظر نوع فعالیت اشاره کرد. او رسانههای عمومی (Public Media) را بهدلیل بهرهگیری از مالیات استفادهکنندگان و مخاطبان، نزدیکترین رسانه از منظر کارکردی به رسانههای خدمت عمومی برشمرد و افزود: دوگونه دیگر از رسانهها نیز به خصوصی (Private media) مبتنی بر مالکیت شخصی و دولتی (Government Media) مبتنی بر بودجه دولتی، تقسیم میشوند.
این پژوهشگر رسانه، با اشاره به اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که در آن به جایگاه صداوسیما از منظر آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور اشاره شده و نصب و عزل رئیس این سازمان با مقام معظم رهبری است، بر نقش شورای نظارت بر این سازمان که متشکل از نمایندگان سه قوه است تأکید کرد و افزود: در منابع علوم ارتباطات دستکم به 10 واژه مرتبط با مفهوم رسانههای خدمت عمومی اشاره شده است که عبارتند از: 1-تمایز و تنوع 2-اعتبار 3- اطلاعرسانی بدون سوءگیری 4-آموزش 5-همبستگی اجتماعی 6-شهروندمداری 7-مسئولیتپذیری و پاسخگویی 8-استقلال سردبیری 9-مشارکتجویی 10- مرجعیتبخشی.
بصیریان در ادامه با طرح این پرسش که «آیا میتوان صدا و سیما را به مثابه یک سازمان رسانهای مبتنی بر خدمت عمومی تلقی کرد»؟ به نقشآفرینی این سازمان در بسیج اجتماعی مردم و آموزش همگانی بهمنزله دو کارکرد از پنج کارکرد اصلی رسانههای جمعی اشاره و تأکید کرد که صرفاً از منظر دو کارکرد یاد شده، میتوان صداوسیما را یک رسانه خدمت عمومی دانست.
بصیریان با اشاره به تجربه نزدیک به دو دهه حضور خود در این سازمان رسانهای، به آسیبشناسی پژوهش و پایش در صداوسیما پرداخت و گفت: «مرکز تحقیقات صداوسیما بیش از همه بر مخاطبپژوهی، افکارسنجی و اخیراً اثرسنجی (به شکل محدود) متمرکز است، در حالیکه مرکز نظارت و ارزیابی در دو بال نظارتی و ارزیابی خود بهترتیب، اشکالات خط قرمزی را در قالب گزارشهای نظارتی مهم و بسیار مهم و ارزیابی را، به منزله پایشی عموماً روشمند و برنامهریزی شده (در سه قالب ارزیابیهای اجمالی، تفصیلی و جامع) پیگیری میکند. با اینحال از سال 1401 و در دوره تحولی سازمان، این مرکز بر دو قالب نوظهور ظرفیتیابی و قدردانی در قالب گزارشهای خط سبزی نیز تمرکز یافته است».
بصیریان، ضمن تأیید و تأکید بر دو یافته مهم پژوهش «واکاوی وضعیت سنجش رسانههای خدمت عمومی در ایران» یعنی «عدم وجود حلقه اتصال میان مراکز تحقیقاتی متمرکز بر سنجش و پایش صداوسیما» و «محرمانگی و عدم الزام به پاسخگویی به مخاطبان و پژوهشگران»، به «سوء مدیریت، سلیقهمحوری و ضعف ساختار» بهمنزله مهمترین آسیب و آفت موجود در این سازمان رسانهای اشاره کرد و گفت: «نمی توان از حذف 500 کد پست مدیریتی بهمنزله یک دستآورد مهم ساختاری در صداوسیما به خود بنازیم، ولی نگوییم با حذف این 500 عنوان مدیریتی، چه میزان در منابع انسانی و منابع مالی صرفهجویی کردهایم؛ رسانه بیبیسی جهانی نیز، همزمان با صداوسیما در سال 1401 با حذف 10 شبکه رادیویی صراحتاً اعلام کرد که 380 نفر از کارکنانش را تعدیل یا متناسبسازی کرده و با این اقدام 38.5 میلیون پوند از بودجهاش صرفهجویی میشود. این شفافیت و صراحت در اقدام، در پاسخ به پیمایشهای انجام شده روی مخاطبان بوده است. حال آنکه طبق گفتههای رئیس مرکز تحقیقات صدا و سیما، مدیران ارشد این سازمان نسبت به کاهش شدید میزان مخاطبان برخی از شبکهها، هیچ اقدام جدی و عاجلی انجام نمیدهند و رویههای نادرست بر تصمیمگیری حاکم است».
پایان نشست نیز با سؤالات حاضران، ابعاد مختلف موضوع سنجش رسانههای خدمت عمومی، از تعریف مفهومی واژگان خدمت عمومی گرفته تا الزامات و اقتضائات سنجش و ارزیابیها مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیشنهادهایی در مورد انجام پژوهشها و نشستهایی مشابه در زمینه «سنجش رسانهها» با هدف بهبود فرایندها بر اساس منابع دانشگاهی و پژوهشی ارائه شد./پایان
نظر شما :