گزارش نشست «ارتباطات محیطزیست؛ کنشورزی در رسانهها»
نشست تخصصی «ارتباطات محیطزیست؛ کنشورزی در رسانهها» به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطاتِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نوزدهم تیرماه 403 با سخنرانی دکتر محسن گودرزی (عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان) و دکتر داود مهرابی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار شد.
محیطزیست از مسائل اجتماعی مهم نسل Z است
در ابتدای این نشست دکتر مهرابی با اشاره به اهمیت مسئله محیطزیست و چالشهای مرتبط با آن در زندگی امروزی بیان کرد: از نگاه ارتباطات، اکنون تحولات رسانهای این ظرفیت را دارند که گامهای سازندهای در مسیر حل چالشهای محیطزیستی بردارند.
وی با اشاره به این موضوع که زمان فعلی، یکی از حساسترین دورههای زمانی از نظر مسائل زیستمحیطی معرفی شده است، تصریح کرد: در کنار توسعه وسایل ارتباطی، ارادهای که در بین نسل جوانتر مبنی بر حل چالشهای زیستمحیطی وجود دارد، بستری را فراهم کرده تا با استفاده از آن بتوان در مسیر بهبود وضعیت محیطزیست گام برداشت.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه نسل Z بر این باورند که نهادها و کسب و کارها هر دو متعهد به انجام اقدامات محیطزیستی هستند، و این نسل نیز از چنین اقدامات حمایتی میکند، تصریح کرد: شناخت بیشتر از «بومیان دیجیتال و مسائل زیستمحیطی» و نیز «شناخت نهاد رسانه در ارتباطات زیستمحیطی» که عناوین دو سخنرانی این نشست هستند، میتوانند در شناخت مسئله و جایگاه رسانه و مخاطب در این حوزه کمککننده باشند.
ارتباطات فهم ما از محیطزیست را شکل میدهد
در ادامه دکتر گودرزی ارتباطات زیستمحیطی را مطالعه چگونگی ارتباط انسانها با محیطزیست جهت تسهیل مشارکت انسانی در فرایند سیاستگذاری زیستمحیطی تعریف کرد.
این عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان تأکید کرد: ارتباطات زیستمحیطی شکلهای مختلف ارتباطات از میانفردی گرفته تا ارتباطات رسانهایشده را دربر میگیرد و در شکلدهی بحثهای اجتماعی پیرامون مسائل و دغدغههای زیستمحیطی به ایفای نقش میپردازد و هدف بنیادین ارتباطات زیستمحیطی، شناسایی و عرضه کنشهای مؤثر و اخلاقی پیرامون مسائل و مشکلات زیستمحیطی است.
گودرزی در ادامه با اشاره به برساختی بودن ارتباطات زیستمحیطی تأکید کرد: این نوع از ارتباطات، فهم ما از محیطزیست را شکل میدهد، آن را معنا میبخشد و جهتدهی ما نسبت به محیطزیست را ترسیم میکند.
وی با برشمردن سه مؤلفه بنیادین ارتباطات زیستمحیطی شامل بحرانزیست بودن این ارتباطات؛ کارکردگرایانه بودن آن و تمرکزش بر کنشهای فردی؛ از ضرورت تغییر این بنیانها بهمنظور شکلدهی حوزه نظری ارتباطات زیستمحیطی انتقادی سخن گفت.
ارتباطات زیستمحیطی باید نهادگرا باشد
دکتر گودرزی تأکید کرد: ارتباطات زیستمحیطی به جای تمرکز بر بحرانهای زیستمحیطی الزاماً بایستی بر ناعملکردها و کژعملکردهای تجاری و سازمانی تمرکز کند؛ این ابرمیدان نظری و عملی بهجای آنکه سمتوسوی کارکردگرایانه با تمرکز بر کارکرد آگاهیبخشی داشته باشد، باید بر مطالبهگری و شفافیت تأکید کند؛ و در نهایت، ارتباطات زیستمحیطی بهجای آنکه فردمحور باشد، باید نهادگرا باشد.
گودرزی ادامه داد: به نظر میرسد مسائل محیطزیستی به اندازه کافی به یکی از اصلیترین دغدغههای شهروندان در اقصی نقاط جهان از جمله ایران بدل شده است و خوانش انتقادی کمک میکند تا تمرکز و میدان اصلی مطالعاتی ارتباطات زیستمحیطی بازتعریف و بازسازی شود؛ این خوانش قادر خواهد بود ظرفیت عظیم ارتباطات زیستمحیطی در راستای اصلاح کل نظام ارتباطاتی کشور آزاد شود و عملاً نوع نگاه به رسانه و نقش¬آفرینی رسانه در ایران را متحول سازد.
وی با اشاره به اینکه ارتباطات زیستمحیطی انتقادی قادر است تا عقلانیت زیستمحیطی را درکشور حاکم کند، در پایان افزود: رسانه به جهت اقتصاد سیاسی خود الزاماً با فردیت، کارکردگرایی و بحرانها معنا پیدا میکند، این در حالیاست که نیازمند آن هستیم تا الگوی جدیدی از رسانه و رسانهبودگی را عرضه کنیم که در آن رسانه از ماهیت ابزاری خود که تمرکز ویژهای بر اقتصاد سیاسی دارد، فاصله بگیرد و بهمثابه «نهاد» در خدمت عقلانیت اجتماعی قرار گیرد؛ ارتباطات زیستمحیطی از ظرفیت منحصر بهفردی برای شکل دادن تمنای چنین نظام معرفتی برخوردار است.
آموزش باعث شکلگیری رفتارهای مسئولانه و دوستدار محیطزیست میشود
در بخش دیگری از این سخنرانی، دکتر مهرابی با بیان اهمیت آموزش بهعنوان قدرتمندترین راهکار تغییر جهان خاطرنشان کرد: آموزش میتواند منجر به تقویت فرایند یادگیری شود و رفتارهای مسئولانه و دوستدار محیطزیست را به بخشی از زندگی روزمره افراد تبدیل کند.
مهرابی افزود، آموزش محیطزیست برای همه ردههای سنی از جمله کودکان و نوجوانان اهمیت زیادی دارد. این اهمیت از گذشتههای دور تاکنون وجود داشته است. بشر همواره به این نکته واقف بوده که رفتار خود را با چرخه زندگی طبیعت هماهنگ کند، زیرا خود بخشی از طبیعت است و هرگونه رفتاری در ضدیت با طبیعت منجر به تخریب زیستجهان انسان میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات افزود: آموزش محیطزیست اگرچه بهصورت رسمی در قرن بیستم شکل گرفت، اما بهرهگیری از ارتباطات از قرنها پیش با هدف کمک به بقاء محیطزیست و نجات آن مورد توجه بوده است.
گفتمان رسانهای دانش محیطزیستی را شکل میدهد
دکتر مهرابی با اشاره به تغییر و تحولات رسانهای خاطرنشان کرد: موازی با پیشرفت مباحث مرتبط با آموزش محیطزیست، ابزارهای ارتباطی نیز تغییر شکل دادند. در ابتدای قرن بیستم اصلیترین منابع اطلاعات در مورد محیطزیست محدود به والدین، خانواده، مدرسه، دانشگاه، روزنامه و کتاب بود، اما امروزه رسانههای دیجیتال با افزوده شدن به منابع پیشین، تغییرات شگرفی در مورد کسب دانش نسبت به محیطزیست ایجاد کردهاند. بر همین اساس، خودآموزی نیز در هر زمان و مکانی قابل انجام است.
وی افزود: باوجود برنامههای مختلفی که با هدف آموزش محیطزیست انجام شده، اما بشر همچنان تا حل مسائل اجتماعی و زیستمحیطی فاصله زیادی دارد. رسانهها در کوتاهتر کردن این فاصله نقش مهمی بر عهده دارند. رسانهها مسئول نحوه انتقال «چه چیزی» و «چگونگی» مسائل زیستمحیطی هستند. گفتمان رسانهای دانش محیطزیستی را شکل و تحت تأثیر قرار میدهند، برداشت مردم از محیطزیست را برساخت میکنند، و درگیری/مشارکت سیاسی را ممکن میسازند یا مانع آن میشوند. امروز رسانههای اجتماعی در گفتمان عمومی مربوط به محیطزیست اثرگذار هستند. با در نظر داشتن پویایی رسانهای شدن و دیجیتالی شدن، میتوان بیان کرد که ما به یک عصر «روزنامهنگاری شبکهای» رسیدهایم که در آن روزنامهنگاران با مشارکت و درگیر کردن عموم مردم به انجام فعالیت خود میپردازند.
جایگاه کودکان و نوجوان در مسائل زیستمحیطی
دکتر مهرابی با اشاره بهاینکه کودکان و نوجوانان در مرکزیت بحرانهای مختلف قرار دارند و حتی تأثیرات این بحرانها را بهمراتب بیش از بزرگسالان احساس میکنند، افزود: کودکان و نوجوانان بهدلیل سیستم ایمنی پایینتر در مقابل تغییرات اقلیمی از نظر جسمی آسیبپذیرتر هستند و احتمال از دستدادن جان آنها در مقایسه با بزرگسالان در چنین بحرانهایی بیشتر است. این آسیبها محدود به آسیبهای جسمانی نیست، مسائل سلامت روان، فرصت ازدست دادن آموزش، تحمیل هزینههای بالا در دوران بزرگسالی، و تحت تأثیر قرار گرفتن میراث فرهنگی نیز بخش دیگری از این قبیل آسیبها هستند.
وی افزود، این موقعیت کودکان و نوجوانان باعث شده که سازمانهای مختلف بینالمللی و نیز فعالان رسانهای توجه ویژهای به محتوای زیستمحیطی برای کودکان که از آنها بهعنوان «دال امید» برای آینده یاد میشود، داشته باشند.
مهرابی دلیل تولید چنین محتوایی که کودکان و نوجوانان در مرکزیت آن قرار دارند را چنین برشمرد: نخست اینکه بر اساس یک پیشفرض فرهنگی ریشهدار و دراز مدت، کودکان یک پیوند ذاتی با طبیعت دارند و دوم اینکه با تشدید بحرانهای زیستمحیطی، تولیدکنندگان محتوای رسانهای احساس تعهد بیشتری برای مطرحشدن مسائل مرتبط با محیطزیست در تولیدات خود دارند یا اینکه از چنین داستانها و روایتهایی برای عادیسازی رفتارهای دوستدار محیطزیست استفاده میکنند.
تمرکز پویشهای محیطزیستی بر کودکان و نوجوانان
وی دلیل دیگری که کودکان و نوجوانان در مرکزیت برنامههای محیطزیستی قرار دارند را آیندهمحور بودن برنامههای محیطزیست عنوان کرد و افزود: فراوانی و گسترش مضامین و پیامهای محیطزیست در دهههای 1980 و 90 میلادی کمک کرد تا این قبیل مباحث بهطور کاملتری وارد فرهنگ عامه شود. باوجود برخی انتقادات مبنی بر عدم توجه کافی به مطالعه کودکان در مسائل محیطزیستی، توجهات رسانهای به محیطزیست در کنار استفاده گسترده از رسانههای اجتماعی باعث شده که امروزه توجه به پویشها و برنامههای مداخلهای که بهصورت مستقیم کودکان و نوجوانان را بهعنوان مخاطب هدف برمیگزینند، افزایش یابد.
دکتر مهرابی در پایان تأکید کرد: همسو با استفاده از اشکال نوین رسانهای، جدیتر شدن مسائل زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی، برساخت شدن کودکان و نوجوانان بهعنوان مخاطبان آگاه و مصرفکنندگان سبز، مشارکت بیشتر این قشر در مسائل زیستمحیطی، توجه بیشتر رسانهها به آنان، و نیز شنیدهشدن صدای آنها در بحرانهای زیستمحیطی، انتظار میرود که در سالهای پیشرو شاهد انتشار پیامهای محیطزیستی عمیقتر و گسترش متون رسانهای محیطزیستی برای کودکان و نوجوانان باشیم./پایان
نظر شما :