گزارش نشست تخصصی «تاریخ اقتصادی ایران؛ زمینداری و اقتصاد ارضی در ایران»
نشست تخصصی «تاریخ اقتصادی ایران؛ زمینداری و اقتصاد ارضی در ایران» توسط پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نوزدهم تیرماه 403 برگزار شد. سخنرانان این نشست دکتر مجتبی شهرآبادی، دکتر سیدحسن شجاعی دیوکلائی، دکتر قاسم خرمی و دکتر علی سالاریشادی (مدیر جلسه) بودند.
در ابتدای نشست دکتر سالاریشادی، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ در سخنانی گفت: موضوع زمین، مالکیت، نظام زمینداری، سیاست و حکومت و تعامل جامعه و حکومت در تاریخ ایران از جمله عوامل تأثیرگذار بر تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده و از اهمیت خاصی برخوردار است.
دکتر سالاریشادی تأکید کرد: زمین مادر انسان است و آدمی سکونتگاهی جز زمین ندارد و محیط و طبیعت زمین آدمی را از هر جهت فراگرفته است و گریزی از آن نیست. زمین هم محل زندگی آدمی است و هم مایه حیات و ثروت وی است. زمین یک زیستگاه معیشتی کامل است فضای آن و اعماق آن در خدمت آدمی است و حتی گاهی کالای وی محسوب میشود.
زمین از جهات گوناگون عمیقترین تأثیرات بر بنیآدمی داشته است، زیرا چهرهای متنوع زمین به نسبت معیشتهای گوناگونی برای انسان رقم زده است زندگی کنار دریا و ماهیگیری زندگی عشایری و بیابانی و کوچنشینی زندگی روستانشینی کوه و کوه پایهای و در نوع کاملتر آن زندگی شهری. همه این موارد بهخاطر تنوع ریخت زمین است. از طرفی زمین با این چهره و ساختار باعث ایجاد مهاجرت و حتی تهاجمات شده است، لذا بخشی از تاریخ را همین وجه زمین ساخته است این بهخاطر گوناگونی و ناهمگونی مناطق مختلف زمین است و خود این شرایط، بخشی از تاریخ را رقم زده است. زمین بهعنوان زیستگاه آدمی باعث شده است تا برخی نظرات تاریخی بر آن اساس شکل بگیرد، بهطور مثال نظریه استبداد شرقی مارکس و ویتفوگل از آن ناشی شده است.
دکتر سالاریشادی ادامه داد: در برخی مکاتب اقتصادی مانند فیزیوکراتها زمین تنها منبع ثروت و اقتصاد است. گذشته از آن زمین حد و مرز خاصی ندارد، اما اقوام، ملل و دول هرکدام خواستهاند بخش زیادی از آن را تصاحب کنند. از اینرو مسئله وطن و حب وطن در حد کلان آن مطرح شده است که بیشتر بهخاطر آن است هرکدام در صدد تصرف بیشتری از آن هستند که خاک، وطن و مام میهن از آن ناشی میشود.
از منظر دیگر تنوع زمین باعث تنوع حیات آدمی از نظر پوشش و خوراک شده است. این خود بخش مهمی از کارکرد زمین از منظر ریخت و چهرهای متعدد آن است. هیچ بخش کوچکی از گستره زمین نیست، حتی کمتر از یک سانتیمتر آن بیاستفاده و بلااستفاده در قالب کلی زمین نیست. از همین زمین بر آمدهایم و از خاکیم و به آن باز خواهیم گشت.
چالش اصلاحات ارضی در دهه اول جمهوری اسلامی
در ادامه دکتر شهرآبادی سخنانش را با عنوان «چالش اصلاحات ارضی در دهه اول جمهوری اسلامی (1367-1358ه.ش)» ارائه کرد و از نتایج پژوهش به قانون احیاء و واگذاری اراضی کشاورزی که نتیجه بررسی طرح وزارت کشاورزی از سوی برخی از فقهای نوگرا و تأیید رهبر انقلاب بود، اشاره کرد و مهمترین گام نظام اسلامی نوپا در این وادی ارزیابی کرد. طرحی که بخشهای مهمی از آن موسوم به بندهای «ج» و «د»، با مخالفت شدید فقهای سنتی روبهرو بود و در نهایت اجرای آن کاملاً متوقف شد. همچنین با تشریح زمینهها و روند تدوین و تصویب این قانون، براساس گزارشهای منتشر شده توسط هیأتهای هفت نفره واگذاری زمین، نتایج آماری و ملموس آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در این بررسی نشان داده شد اگرچه اجرای سایر بخشهای این قانون نیز نتایج نسبتاً چشمگیری در بازتوزیع عادلانهتر اراضی برجای گذاشت، اما توقف و عملینشدن بندهای «ج» و «د»، عملاً این قانون را عقیم ساخت و در نهایت موفق به حلوفصل بنیادین مسئله مالکیت اراضی کشاورزی نشد.
تأثیر روابط تجاری ایران و آلمان نازی بر اولویت یافتن کشاورزی تجاری در سیاستهای اقتصادی عصر پهلوی اول
سخنران دوم نشست دکتر شجاعیکلائی، عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران بود که به صورت مجازی از دانشگاه مازندران سخنرانی خود را با عنوان «تأثیر روابط تجاری ایران و آلمان نازی بر اولویت یافتن کشاورزی تجاری در سیاستهای اقتصادی عصر پهلوی اول» ارائه و به این یافتهها اشاره کرد که اگر چه ایران از برقراری روابط تجاری با آلمان نازی برپایه مبادلات پایاپای بهدنبال فروش مواد اولیه با هدف تهیه ماشین آلات صنعتی برای اجرای سیاست صنعتیسازی بهعنوان اولویت سیاست اقتصادی خود بود، اما برقراری این روابط تجاری برخلاف انتظار به تداوم سیاست صنعتیسازی منجر نشد. ایران بهواسطه آنکه هرساله تعهدهای بیشتری برای صدور مواد اولیه کشاورزی به آلمان میداد ناچار شد، برای انجام این تعهدها سیاست صنعتیسازی را از اولویت برنامههای اقتصادی خود خارج کند و بهجای آن توسعه کشارزی تجاری را به منظور تأمین مطالبات مواد اولیه مورد نیاز آلمان نازی در اولویت سیاستهای اقتصادی ایران قرار دهد.
موانع تغییر اقتصاد ارضی به اقتصاد صنعتی در دوره ناصرالدین شاه قاجار
سخنران سوم نشست دکتر خرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و سردبیر نشریه کارخانهدار سخنرانی خود را با عنوان «موانع تغییر اقتصاد ارضی به اقتصاد صنعتی در دوره ناصرالدین شاه قاجار» ارائه کرد و درخصوص نخستین تکاپوی جدی برای صنعتیسازی ایران و دستیابی به تولیدات انبوه وکارخانهای، از دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار (1275-1227 ش) به مجموعه اقداماتی که انجام شده اشاره کرد. در این دوره، بهویژه از سوی دو صدر اعظم صنعتدوست وقت یعنی میرزاتقیخان امیرکبیر و میرزاحسینخان سپهسالار در زمینه اکتشاف و استخراج معادن، اعزام دانشجو و جذب متخصص و سرمایه خارجی و نیز تاسیس واحدهای تولیدکننده اقلام مصرفی و تجاری، منجر به صنعتیشدن یا تغییر در مناسبات تولیدی کشور نشد. با رویکرد اقتصاد سیاسی و بهرهگیری از نظریههای فردریک لیست، برینگتون مور، تام کمپ، اریک هابسبام و پیتر اوانز، ضمن تمرکز بر رابطه کشاورزی و صنعت، موانع تغییر «اقتصاد ارضی» به «اقتصاد صنعتی» در این دوره را از منظر نوع رابطه حکومت با زمینداران و نیز دیگر نیروهای اجتماعی مؤثر بر توسعه صنعتی توضیح داد.
دکتر خرمی همچنین درموردآگاهی ناقص ناصرالدین شاه و نخبگان حاکم از مناسبات مدرن صنعتی و فقدان استراتژی مناسب در مواجهه با سرمایه و کالای خارجی یادآور شد: این قبیل موارد سبب ایجاد کشمکش و سردرگمی میان طبقات و نیروهای اجتماعی و مانع از اجماعنظر و همکاری میان حکومت و جامعه با زمینداران و دهقانان در جهت تقویت اقتصاد صنعتی از طریق تجاریسازی کشاورزی، تأمین مواد اولیه مورد نیاز کارخانهها و انتقال مازاد و انباشت زراعی به بخش صنعت شد. /پایان
نظر شما :