گزارش نشست «هخامنشیان در دریای سیاه»
نشست «هخامنشیان در دریای سیاه» بیستونهم اردیبهشتماه 1403 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
پژوهشهای باستانشناسی جلوههای فرهنگ ایرانی را در آسیای کِهین و دریای سیاه آشکار میکند
در آغاز، دکتر شاهین آریامنش، دبیر علمی نشست، دربارۀ هخامنشیان و حضور آنان در کرانههای دریای سیاه و دریای مدیترانه گفت: همگان میدانیم که دورۀ هخامنشی، از دورههای شکوهمند ایران است که افزون بر پهنۀ گستردهاش، جلوههای فرهنگی و هنری آن را در سرزمینهای گوناگون میبینیم. قفقاز و آسیای کِهین و نیز کرانههای دریای سیاه و دریای مدیترانه از سرزمینهایی است که آکنده از یافتههای فرهنگی باستانشناختی دورۀ هخامنشی یا یافتههای وامگرفته از فرهنگ هخامنشی است و کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی هر روز جلوههایی از این فرهنگ را در این سرزمینها آشکار میکند.
وی افزود: بیشتر پژوهشگرانی که در این زمینه به پژوهش میپردازند نه ایرانی بلکه ناایرانیانی هستند که هر یک تلاشهای ستودنی در آشکارسازی این فرهنگ کردهاند و شوربختانه گزاف نیست اگر بگوییم شمار ایرانیانی که دربارۀ هخامنشیان در قفقاز و آسیای کهین و پیرامون دریای سیاه و دریای مدیترانه پژوهش میکنند به اندازۀ انگشتان یک دست نمیرسند و بهصورت جستهوگریخته پژوهشهایی در این زمینه در برخی از دانشگاهها انجام شده یا کسانی از روی دلبستگی شخصی کارهایی را انجام دادهاند.
آریامنش در پایان گفت: در زمینه پژوهشهای باستانشناختی و زبانی و تاریخی این قلمرو، باید تلاش کنیم که خود ما ایرانیان فعالیتهای پژوهشی درباره حضور ایرانیان و نیز تأثیرگذاری ایرانیان در این سرزمینها را بهصورت تخصصی بیشتر کنیم و نیز دستگاههای پژوهشی ما انجام طرحهای بلندمدت پژوهشی دربارۀ قلمروهای سیاسی و فرهنگی و تاریخی ایران در دوران کهن را برنامهریزی کنند. همچنین تلاشهای معنوی و نیز مادی برای پشتیبانی و حمایت از پژوهشگران ناایرانی که در این زمینه به پژوهش میپردازند، انجام دهیم تا بلکه آنان این جلوههای فرهنگی ما ایرانیان را برجستهتر کنند و آن را به جهانیان نشان بدهند.
نامگذاری دریای سیاه میراث هخامنشیان است
در ادامه این نشست دکتر سیروس نصرالهزاده گفت: در خصوص کتاب «تأثیر هخامنشیان در دریای سیاه» باید تبریک گفت که دکتر ویسی و دکتر نوبری به موضوعی پرداختهاند که کمتر به آنها توجه میشود. بخشی از تاریخ ما در خارج از مرزهای فعلی ایران است که کمتر از آنها آگاهی داریم و متأسفانه فراموش کردیم که هخامنشیان تا کجا نفوذ و قدرت داشتند و نیاز است که نقشۀ هخامنشیان برای شروع ایران جلوی چشم ما باشد که نشان میدهد 220 سال سرزمینهایی را در اختیار داشتند. پشت این، چه اندیشهای در ذهن کورش و داریوش بوده است که از ذهنیت حکومتهای محلی فاصله گرفتند و حکومت جهانی پدید آوردند و بهخوبی 220 سال آن را اداره کردند.
وی افزود: حد غربی ایران هخامنشی یعنی تراکیه (بخشی از سرزمینهای غربی دوران هخامنشی) و نیز شمال آفریقا توسعه بسیاری داشته است. هخامنشیان جهان متمدن آن روزگار را در اختیار داشتند و حد شرقی آن یعنی پاکستان و تا سند را در دست داشتند و نیز تأثیرات هخامنشیان بر آنها بسیار مهم است.
او گفت: ترجمۀ این کتاب، کار بسیار مهمی است. کتاب «تأثیر هخامنشیان در دریای سیاه» بخشی از قدرت و تأثیر هنر هخامنشیان را نشان میدهد چنانکه در موزههای آناتولی، آثار هنری آشنایی میبینیم بنابراین آنها هنری را با تمام مؤلفههای آن پدید آوردند. در این کتاب آثار هخامنشی در دریای سیاه بررسی شده است که بسیار مهم است.
نصرالهزاده ادامه داد: نامگذاری دریای سیاه میراث هخامنشیان است. در یونانی به آن پونتوس اوکسینوس گفته میشود. محققان غربی اوکسینوس را واژهای ایرانی میدانند که صورت ایرانی باستان آن اخشینه به معنی سیاهرنگ است و در فارسی باستان اخشینه، فیروزهای رنگ است. در فارسی میانه و زبان ایلامی نیز آمده است. همچنین در سکایی و نیز سغدی، فارسی نو و کردی به شکلهای دیگری آمده است. البته پژوهشگران نشان دادهاند که این سیاه نماینده رنگ نیست بلکه نشاندهندۀ نقاط جغرافیایی است. برخی از مردمان نقاط جغرافیایی را با رنگ نشان میدادند چنانکه سیاه نماینده شمال است و قرمز جنوب، سفید غرب، سبز یا آبی روشن، شرق است. دریای سرخ نیز از همین مقوله است و اعتقاد دارند که نامگذاری این دریا از سوی هخامنشیان بوده است.
او گفت: اهمیت قفقاز و آناتولی تا دریای سیاه برای هخامنشیان مهم بوده است و ساتراپیهای بسیاری بوده که یکی از آنها قفقاز است و از همین زمان قفقاز جزیی از ایرانشهر بوده و تا دوره قاجار ادامه داشته است. همچنین ارمنستان چنین است که تا دورۀ ساسانی همواره متحد ایران بوده است. نام ارمنستان را نیز هخامنشیان وارد عرصه تاریخ کردهاند که پیشتر اورارتو نام داشت.
نصرالهزاده در پایان گفت: ضروری است که در کتاب از پانویس استفاده کرد و برخی از مباحثی که برای خواننده، ناآشناست توضیح داده شود و همچنین بهتر بود که در پیشگفتار مترجمان، توضیحات کوتاهی درباره هر یک از مقالههای این کتاب میآمد. در مجموع این کتاب اطلاعات خوبی از حضور هخامنشیان در این مناطق میدهد.
تأثیر هنر هخامنشی در سرزمینهای مختلف دیده میشود
در ادامه دکتر علیاصغر سلحشور، دیگر سخنران این نشست گفت: این کتاب به هنر شاهنشاهی هخامنشی و ساتراپیهای آن میپردازد. درواقع یک هنر شاهنشاهی هخامنشی وجود دارد و دیگری هنر ساتراپیهای هخامنشی است. هنر ساتراپیها هنری برگرفته از هنر شاهنشاهی هخامنشی است ولی تأثیرات محلی نیز در آن دیده میشود.
او گفت: برخی از نویسندگان این کتاب، سوگیریها و جانبداریهای خاصی دارند بااینحال تأثیر هنر هخامنشی را در ساتراپیها بهصورت معقول و منطقی مورد بررسی قرار دادهاند که هنر هخامنشی در جاهای مختلف تأثیر داشته است. ویژگی شاخص هخامنشیان تساهل و رواداری است که باعث میشد دیگران از آثار هخامنشی الهام بگیرند.
وی افزود: کتاب را دو استاد محترم که کتابهایی درباره قفقاز و آناتولی نوشتهاند، به فارسی برگرداندهاند که بسیار مهم است که دو استاد باستانشناسی متخصص این حوزه، آن را به فارسی ترجمه کردند. ترجمۀ کتاب یکدست است و گسستی در آن دیده نمیشود.
سلحشور ادامه داد: کتاب تصویرهای با کیفیتی ندارد و بهتر بود که از تصویرهای با کیفیتتری برای آن استفاده میشد. کتاب ایرادهایی در برخی واژهها دارد چنانکه تلفظ برخی از نامها بهصورت دیگری آمده است. بااینحال کتاب خوبی است چراکه کمتر پژوهشگرانی به این حوزه میپردازند. بنابراین این کتاب اطلاعات مناسبی از قلمرو هخامنشیان در دریای سیاه میدهد که امیدوارم دانشجویان و پژوهشگرانی که علاقهمند به فرهنگ ایران هستند، کتاب را بخوانند.
هخامنشیان نظام اداری منعطفی برای اداره سرزمینهایشان داشتند
دکتر مهسا ویسی، مترجم این کتاب بهعنوان آخرین سخنران نشست، گفت: کتاب را همان زمان که نسخه انگلیسی آن چاپ شد مطالعه و ترجمه کردم چراکه رساله دکتری من درباره آثار هخامنشیان در قفقاز جنوبی بود و این کتاب با این موضوع مرتبط بود. در آن زمان باب مطالعات هخامنشی در خارج از مرزهای کنونی ایران باز نشده بود و تلاش شد تا به این حوزه وارد شوم.
وی افزود: با اینکه تمامی شواهد نشان میدهد منطقه قفقاز سر حد شمالی مرزهای هخامشیان را تشکیل میداده است و بخش عمدهای از تاریخ این سرزمینها در دورۀ هخامنشی گذشته است، اما مخالفانی وجود دارد که تعصبات خاصی دارند و آثار یافت شده در آنجا را حاصل دادوستد با ایران میدانند.
ویسی درباره اداره این سرزمینها توسط هخامنشیان گفت: هخامنشیان الگوی ثابتی برای اداره نداشتند بلکه هر سرزمین یا ساتراپی را بنا بر آن موقعیتی که داشت، اداره میکردند. درواقع در ساختار اداری هخامنشیان با گونههای مختلفی ساتراپیها از نظر وابستگی به مرکز یا نوع استقلال آن مواجه هستیم. بنابراین هخامنشیان نظام اداری منعطفی برای اداره سرزمینهایشان داشتند./پایان
نظر شما :