گزارش نشست «مبادی الهیاتی مطالعات انقلاب»

۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱۱:۰۰ کد : ۲۵۳۲۳ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۲۲۶۳
گزارش نشست «مبادی الهیاتی مطالعات انقلاب»

نشست «مبادی الهیاتی مطالعات انقلاب» به همت پژوهشکده انقلاب اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بیست‌وششم فروردین‌ماه 403 با سخنرانی دکتر علیرضا بلیغ (دکتری فلسفة علم و فناوری، دبیر گروه علوم اجتماعی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی) و دکتر زهرا محققیان (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار شد. ضمن اینکه دبیر این نشست نیز دکتر فریبا سادات محسنی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) بود.
مناسبات معنویت و سیاست در انقلاب اسلامی
در ابتدای نشست دکتر بلیغ گفت: پرسش از نسبت میان معنویت و سیاست شاید از آن جهت که آدمی درکی از هبوط یافته پرسشی به درازنای تاریخ حیاتش بر این کرة خاکی باشد که در قالب اصطلاحات مختلفی همچون نسبت میان حقیقت و سیاست یا دین و سیاست و... نیز طرح شده است. سکولاریسم که از وجوه جوهرین جهان مدرن است خود با پیش کشیده شدن همین پرسش و پاسخی متفاوت بدان پدیدار شده و البته گویی تا چند امکان بازپرسش آن را تا سده‏ها به محاق برده است، اما در وضعیت پست‏مدرن که مجال بازاندیشی در سرآغازهای مدرنیته ممکن شده دوباره این پرسش سربرآورده است چنان که «میشل فوکو» در مقام یکی از متفکران این عصر به استقبال «معنویت سیاسی» می‏رود. او با حضور در میان مردم ایران در بحبوحة راهپیمایی‏های سال 57 این اصطلاح را در فهم انقلاب ایران به‌کار برد و آن را امری برآمده از مذهب تشیع دانست. معنویت سیاسی همان چیزی است که فوکو آن را گمشده 400 صد سال گذشتة تاریخ غرب عنوان کرد. در نظر او در ایران مذهب از قالب مجموعه‏ای از آموزه‏ها و مفاهیم خارج شده و در قامت یک نیروی دینی ظاهر شده است. نیرویی که دگرگون‏کننده است و چنان که باز خود او بیان می‏کند انقلاب ایران را به شورش علیه هر نوع نظم زمینی بدل می‏کند. آنچه او درباره ارادة جمعی در انقلاب ایران بیان کرده نیز شاهدی بر همین مدعاست.
دکتر بلیغ ادامه داد: «فوکو» می‏گوید که تا پیش از حضور در ایران ارادة جمعی را چونان مفهومی در آثار متفکران عصر جدید جست‌وجو می‏کرده اما در لحظة انقلاب ایران ارادة جمعی یک ملت را به چشم دیده است، اما مذهب چگونه بدل به نیرویی دینی شده و با سیاست درمی‏آمیزد و این گونه ارادة جمعی را در عالم واقع محقق می‏کند؟ فارغ از این‌که تمامی چارچوب نظری یا مفردات دیدگاه فوکو دربارة انقلاب ایران را بپذیریم آنچه می‏تواند شیفتگی فوکو نسبت به انقلاب ایران را برای ما نیز جذاب کند این است‌که او نقطة تلاقی دو تاریخ را روایت کرده است. او از یک سو شدیداً متأثر از آراء متفکرانی همچون هایدگر و نیچه که از منتقدان مدرنیته به‌حساب می‏آیند بوده و از سوی دیگر پیش از آن‌که به ایران سفر کند از طریق آثار «کربن» (که او نیز در جستجوی راه حلی برای بحران تفکر غربی به فلسفه و عرفان شیعی رو کرده بود) با تشیع آشنایی یافته بود. بنابراین او در مقام یک منتقد مدرنیته گویی درکی از یک فقدان در تفکر غربی که در درنگش دربارة انقلاب ایران راهی برای جبران این فقدان یافته بود. شاید مهم‏تر از این که آیا آنچه او در درک فقدان تفکر غربی و جبران آن در اندیشة شیعی یافته بود، کاملاً درست بوده یا نه این است که یک منتقد مدرنیته به استقبال چیزی در جهان غیرغربی رفته که تاکنون زیر سایة شرق‏شناسی اساساً چیزی در آن یافت نمی‏شده که ارزش عرضه کردن به غرب داشته یا مرهمی بر زخم این تمدن داشته باشد.
وی گفت: در انقلاب ایران و در اندیشة امام خمینی(ره) فهمی تازه مناسبت حقیقت و سیاست یا به بیان دیگر معنویت و سیاست شکل گرفت که به این ترتیب گویی سیاست بدل به سلوکی برای نیل به حقیقت شد. درواقع حقیقت دیگر همچون درک‏های متافیزیکی همچون یک ایده بر فراز نبود تا سیاست تابعی از نسبت ما با آن ایده باشد بلکه حقیقت در سیاست به‌مثابة مسیر جست‌وجوی حقیقت بر ما آشکار می‏شد و این تحولی بنیادین در قیاس با تاریخ تشیع خاصه در مقطع پس از سقوط صفویه بود. این گونه بود در روایت خویش از اسلام و نسبت آن با سیاست فرمود: «والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کرده‏اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‏گیرد». او در تشریح و دفاع از این رویکرد با این که بسیاری او را در زمرة عرفا برمی‏شمردند پا را فراتر از درک مرسوم گذاشته و نه تنها فقها و فلاسفه را نقد می‏کند بلکه تیغ نقد بر پیکر عرفان اسلامی نیز می‏نشیند آنچنان که در این نقد طرحی از عرفان را پیش می‏کشد همان‌که برخی آن را عرفان سیاسی نامیده‏اند. پژوهش پیرامون مفهوم «معنویت سیاسی» در نسبت آن با جغرافیای سیاست و تفکر در غرب و ایران آن‌چنان که باید مورد توجه نبوده است و شایسته است انقلاب اسلامی ایران از این منظر و نسبتی که از این طریق با تاریخ جهان پیدا می‏کند مورد مطالعة عمیق و دقیق قرار گیرد.


مبانی الهیاتی انقلاب اسلامی
در ادامه دکتر محققیان سخنانش را با عنوان «مبانی الهیاتی انقلاب اسلامی» آغاز کرد و گفت: اندیشه‌های الهیاتی در وقوع انقلاب اسلامی سال 1357 نقش برجسته‌ای داشتند و بعد از آن نیز به شکل‌های مختلف و در قالب‌های صوری و محتوایی گوناگون خود را در رسانه‌های مختلف نوشتاری و گفتاری آشکار کردند. برجسته‌ترین نمودهای این اندیشه‌های الهیاتی را می‌توان در بیانات و سخنان مقام معظم رهبری به‌عنوان یکی از افراد مهم و تأثیرگذار جریان انقلاب سال 57 مشاهده کرد.
دکتر محققیان در این نشست به تبیین نحوه پیوند الهیات و انقلاب 57 از منظر آیه‌الله خامنه‌ای پرداخت و با استخراج اصول و مبانی مختلف الهیاتی از لابه‌لای سخنرانی‌های ایشان از دهه 1370 تا 1402 نشان داد بینش و رویکرد مقام معظم رهبری به انقلاب اسلامی سال 57، بیش از هرچیز الهیاتی و دینی است و در کنار دیگر عواملی که برای وقوع این انقلاب ذکر می‌کنند، نقش عوامل دینی، ماورایی و آسمانی در کلام و اندیشه ایشان بسیار پررنگ و برجسته است. مهمترین مبانی الهیاتی مورد بحث در این نشست عبارت بودند از: حاکمیت دین خدا، نقش عوامل ماورایی و غیبی در پیروزی انقلاب، تقابل حق و باطل در گفتمان رهبری، توجه به مفهوم شهادت، و در نهایت همانندسازی میان وقایع انقلاب سال 57 و تاریخ تشیع در سده‌های نخست اسلامی.
در پایان نشست نیز پرسش و پاسخ‌هایی میان سخنرانان و حاضران در جلسه شکل گرفت./پایان

 

کلیدواژه‌ها: گزارش نشست «مبادی الهیاتی مطالعات انقلاب»


نظر شما :