دکتر نجفی: مرحوم مجتهدی همیشه میگفتند، «غربشناسی واجب، اما غربزدگی حرام است»
ویژهبرنامه «یک عمر معلم» با حضور وزیر علوم و وزیر فرهنگ برگزار شد
بهمناسبت روز معلم ویژهبرنامه استاد فلسفه و غربشناس برجسته، دکتر کریم مجتهدی با عنوان «یک عمر معلم» دهم اردیبهشتماه 403 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم دکتر نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پس از عرض خیرمقدم و خوشآمدگویی به حضار در سخنانی گفت: ما قصد داشتیم مراسم چهلمین روز درگذشت دکتر مجتهدی را برگزار کنیم که این روز مصادف شد با 13 اسفندماه و زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی تا این ویژهبرنامه را با تأخیر برگزار کنیم.
دکتر نجفی تأکید کرد: معمولاً استادان و معلمان دو وجه شخصیتی دارند؛ یکی وجه تعلیم و تدریس و دیگری وجه تحقیق و تألیف که اکثر استادان در یک وجه آن برجسته میشوند اما دکتر مجتهدی در هر دو وجه آن برجسته بود، یعنی هم محقق و هم معلم خوبی بود و به همینخاطر اسم این مراسم را «یک عمر معلم» انتخاب کردیم.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: مرحوم مجتهدی در زمان حیاتشان میگفتند، «من یک معلم ساده هستم» و روی این موضوع تأکید داشتند. ما اوایل فکر میکردیم معلم ساده بودن، چیزی نیست، اما حالا متوجه شدیم، معلم ساده بودن موضوع بزرگ و مهمی است. بههرحال دکتر مجتهدی بهخاطر اینکه، هم محقق و هم معلم و مدرس بود، یک جریان فکری راه انداخت که ما در این مراسم فقط قصد نداریم از یک مرد سالخورده، محقق و معلم تجلیل کنیم، بلکه ما میخواهیم بهواسطه اندیشههای ایشان یکی از بزرگترین مشکلات خودمان را حل یا لااقل مسئلهسازی کنیم که همانا مشکل «بحران هویت» است.
دکتر نجفی با اشاره به 30-40 سال عمر تحقیقی مرحوم مجتهدی تصریح کرد: ایشان شدیداً به ایران و ایرانی بودن و غیرت و فرهنگ و ملیت ایرانی تعلقخاطر داشت که در بحث و کلام ایشان تمام این موارد ارزشمند است که ما باید به آن توجه کنیم. من نمیگویم دکتر مجتهدی فردی حزبالهی، بسیجی یا انقلابی بود اما میتوانست انقلاب را ببیند که جامعه دانشگاهی ما به این نوع نگاه احتیاج دارد. این نوع نگاه میتواند به ما یک وحدت فرهنگی بدهد. مرحوم مجتهدی معتقد بودند ما باید نگاه عمیقی به مسائل داشته باشیم که چنین نگاهی باعث میشود ما شرایط فعلی ایران و انقلابمان را بهتر درک کنیم. و این موضوع یکی از مسائل ماست که خود ایشان تأکید داشتند، ایراد ندارد «پرسش» از فرهنگ دیگری باشد، اما جواب و پاسخ باید از فرهنگ خودمان باشد که ایشان همیشه میگفتند، «غربشناسی واجب، اما غربزدگی حرام است».
دکتر زلفیگل: شخصیت علمی و دانشمند شدن کار سادهای نیست
دکتر محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری یکی دیگر از سخنرانان ویژهبرنامه «یک عمر معلم» در آغاز سخنانش با تشکر از دکتر نجفی، رئیس پژوهشگاه بهخاطر برگزاری چنین برنامه نکوداشتی گفت: چنین اقداماتی راهیست برای ارتقاء خودباوری، معرفی الگوهای موفق به جامعه، تقویت هویتسازی و هویتمداری برای جامعه اسلامیمان که از این جهت این اقدام مبارک را میستائیم.
دکتر زلفیگل در ادامه با تجلیل و قدردانی از جامعه فرهیخته، فرزانه و آموزش عالی کشور که هماهنگ و همصدا با جامعه دانشگاهی دنیا، فجایع غزه را محکوم کردند، تأکید کرد: وجدان بیدار دنیا را میستائیم که ظلم و کشتار زنان و کودکان توسط مدعیان آزادی و حقوق بشر دنیا را محکوم کردند. امیدواریم سازمان ملل متحد هم این صدای حقطلبی عالمان، دانشمندان و اندیشمندان دنیا را بشنود و وارد تصمیمسازی و تصمیمگیری شود که خیلی زود دیر میشود. اگر سازمان ملل دیر تصمیم بگیرد، شرمنده نسلهای آینده و تاریخ خواهد شد. همانطور که شعر سعدی (چو عضوی به درد آورد روزگار) در سردر سازمان ملل ثبت شده، برگردند به تمدن ایرانی، تمدن حقطلبی، حقگویی و حقجویی تا هرچه زودتر جلوی این ظلم و ستم را بگیرند.
خوشبختانه دنیا حقطلبی ایران عزیز اسلامی را باور کرد. حداقل شهروندان جامعه خودمان ارزشی که جمهوری اسلامی و تمدن ما برای عالمان و دانشمندان قائل هست را با دنیایی که ادعای آزاداندیشی، دموکراسی و حقوق بشر دارند، مقایسه میکنند. در جمهوری اسلامی ایران قانون اجازه ورود نیروهای نظامی و امنیتی به دانشگاهها را نمیدهد که در اعتراضات 1401 دیدید که چند ماه طول کشتید اما یک نیروی نظامی و امنیتی اجازه ورود به دانشگاهها را نداشت و ما هم اجازه ورود ندادیم. در شرایط سخت وزیر علوم در دانشگاه صنعتی شریف حضور پیدا کرد تا خودش مسائل را حل کند. این شرایط دانشگاههای جمهوری اسلامی را با شرایط دانشگاههای مدعیان آزادی و حقوق بشر مقایسه کنید. واقعاً باید قدردان باشیم، همانطور که تمدن ما برای عالمان حرمت قائل بوده، جمهوری اسلامی ایران آن حرمت را چند برابر کرده است و بایستی این حرمت را پاس بداریم. امروز هم اگر این مراسم نکوداشت یک فیلسوف و یک دانشمند برگزار شده، در همان راستای حرمتگذاری به علم و عالم هست. از نظر مقام معظم رهبری هم وظیفه دانشگاهها، تولید علم، تربیت عالم و جهتدهی به علم و عالم است. بههمین دلیل است که علما در جامعه و تمدن ما از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردار هستند، فقط ما باید چنین تقدیرهایی را بهموقع انجام دهیم و در زمان حیات عالمانمان، بیشتر از آنها تجلیل کنیم و داشتههایمان را پاس بداریم.
دکتر زلفیگل با اشاره به جمله دکتر مجتهدی در خصوص «غربشناسی لازم، غربگرایی ممنوع است»، تأکید کرد: این جمله بسیار عمیق است و باید در خیلی از مراکز علمی، حک و برجسته شود. معنای جمله این است که ما باید از تجربه دنیا استفاده کنیم. معنای این جمله عمیق این است که ما باید از تجربه دنیا استفاده کنیم. به قول هلندیها تجربهها را باید ارزان خرید. سعدی(ره) هم میگوید:
مرد خردمند هنر پیشه را / عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن / با دگری تجربه بردن بهکار
وی بیان کرد: خداوند به انسان دو عمر نداده اما شرایطی داده که مثلاً با مطالعه تاریخ و بررسی ضعف و قوت گذشتگان میتوانیم از طریق تحقیق و پژوهش هزاران عمر داشته باشیم. جهاد تبیین هم یعنی شناساندن عالمان کشور به نسل جوان که مورد تأکید مقام معظم رهبری هم هست. نسل جوان باید بدانند که اگر تلاش کنند انسان مؤثری برای جامعه شوند، قدرشان دانسته میشود که در شهر تبریز هم پارک مفاخر نمونه آن است. در مجموع برگزاری چنین مراسمهایی در راستای جهاد خودباوری و جهاد هویتسازی است که از نیازهای اصلی امروز ما بهشمار میآید تا دانشجویان و نسل امروز ما امیدوار به آینده زندگی کنند.
زلفیگل در ادامه با تأکید به جهاد امید و امیدباوری از اصحاب علوم انسانی حاضر در جلسه و رئیس پژوهشگاه کمک خواست تا به شخصیت علمی متوازن کشور بیشتر توجه کنند و گفت: در چند سال اخیر توازن علمی کشور ما از بین رفته است، به این معنا که تقریباً یک دوم دانشآموزان ما سراغ تحصیل در رشته علوم تجربی و رشتههای معروف و پرطرفدار میروند بهدلیل اینکه نگران آینده شغلی خود هستند. این در حالی استکه استقبال از رشته ریاضی به 100هزار نفر نزدیک میشود و رشتههای علوم پایه نادیده گرفته میشوند یا رشتههای علوم انسانی تضعیف میشوند. یعنی شخصیت علمی کشورمان حالت متوازن خود را از دست میدهد، چه باید کرد؟ بنده در این فرصت از دکتر نجفی میخواهم که یک طرح تحقیقاتی و کار بنیادی راجع به این موضوع تهیه کنند و اعضای هیأت علمی و دانشمندان پژوهشگاه با درنظر گرفتن مطالعات تطبیقی، ملی و فراملی بگویند که ما (مدیران اجرایی) چه تصمیمی بگیریم؟ چهکار کنیم که شخصیت علمی دانشمندان کشورمان متوازن باشد؟ در کشورهای پیشرفته نخبهترین افراد وارد رشتههای علوم انسانی میشوند این در حالی است که این موضوع دقیقاً در کشور ما برعکس است و لازم است اصحاب این رشته به ما راهکار دهند و بگویند چه کنیم. شاید لازم باشد مثل خیلی از کشورها یک دیپلم بیشتر نداشته باشیم!
زلفی گل گفت: ما اگر به رشتههای خاص توجه کنیم و نسبت به رشتههای علوم انسانی بیتوجه باشیم، آن شخصیت متوازن علمی کشور را نمیتوانیم داشته باشیم. علوم انسانی است که مدیریت کلان کشور را اداره میکند، رشته فلسفه است که تعینکننده راه و رسم زندگی و جامعه برای آینده است. اجازه ندهیم رشتههای پایه و علوم انسانی بیش از این تضعیف شوند. فکر از حکیمان و اجرا از حاکمان که شما حکیم هستید و باید راهکار بدهید.
وزیر علوم در خاتمه سخنانش در مورد شخصیت علمی، روند تحصیل و زندگی مرحوم مجتهدی مواردی را مطرح کرد و گفت: قدر داشتههایمان را بدانیم، برای شکلگیری یک شخصیت علمی هزینه زیادی صرف میشود، شخصیت علمی و دانشمند شدن کار سادهای نیست، اما حفظ این دانشمندان سختتر از دانمشند شدن است همانطور که همه میگویند، قهرمان شدن سخت است و قهرمان ماندن، سختتر! بنابراین سرمایههای نمادین و علمی کشورمان را حفظ کنیم، قدر بدانیم و بر صدر بنشانیم.
دکتر اسماعیلی: مجتهدی عزیز ما زنده است/ او مدافع فلسفه غرب نبود
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم ویژه برنامه استاد فلسفه و غرب شناس برجسته کریم مجتهدی با عنوان «یک عمر معلم» در ابتدای سخنانش گفت: از دکتر نجفی، استاد گرامیمان، بهدلیل اهتمام در تکریم بزرگان علم و دانش چه در دوره حیات و چه در دوره مماتشان تشکر میکنم. دکتر مجتهدی پس از بازنشسته شدن در دانشگاه تهران، در پژوهشگاه علوم انسانی حضور داشتند و من شاهد بودم که دکتر نجفی سعی بلیغی در تکریم، تعظیم و تجلیل از ایشان داشت که برای ما بسیار آموزنده بود.
دکتر اسماعیلی ادامه داد: بنده در دوره دکتری سال ۱۳۸۱ خدمت مرحوم مجتهدی بودم و دو نیمسال را نزد ایشان درس گرفتم (دکتر مجتهدی اجازه نمیدادند از واژه نیمترم استفاده کنیم). یک نکته جالب تأکید ایشان بر استفاده و پاسداری از زبان فارسی بود. بهطوریکه ما حتی برای دوره تحصیلی نمیتوانستیم از کلمه «ترم» استفاده کنیم. این در حالیاست که ایشان دانش وسیعی در حوزه غرب و زبانهای لاتین داشت. بنده توفیق داشتم در روزهای پایانی حیاتشان هم به زیارتشان رفتم و همیشه به عنوان یک شاگرد افتخار میکنم که در دورهای این سعادت نصیبم شد که در محضر دکتر مجتهدی درس بگیرم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: در سال ۹۲ و ۹۳ که هنوز مسئولیت اجرایی در دولت و وزارت خانه نداشتم وقت بیشتری در پژوهشگاه با دکتر نجفی و دکتر زیویار میگذراندم. خاطرم هست یکبار وقتی از جلوی در اتاق ایشان رد شدم، رفتم داخل تا با ایشان سلام و علیکی داشته باشم، از من پرسیدند چه میکنی و گفتم در دانشگاه تهران تدریس میکنم. ایشان گفت، بنشین تا برای تو یکسری نکات معلمی را بگویم که باید یاد بگیری. در آن جلسه که حدود ۴۰-۳۰ دقیقه در مورد اخلاق معلمی صحبت کردیم، واقعاً حرفهای ایشان برای من راهگشا بود و دکتر مجتهدی در آن فرصت هم مقام معلمی خودش را رها نکرد. ایشان توصیه میکرد، یک معلم علوم سیاسی حتماً باید یک دهه در کار اجرایی کسب تجربه کند چون معلم علوم سیاسی نمیتواند با ذهنیاتش مشکلات کشور را حل کند.
مرحوم مجتهدی تا آخرین لحظه کار معلمی را رها نکرد و از این جهت میتوان به ایشان لقب معلم همیشگی را داد. ایشان در کلاس درس دقت بسیاری داشتند، علاوه بر اینکه بسیار منظم و وقتشناس بودند، به طوریکه هیچکس نمیتوانست سر کلاسهای ایشان دیر بیاید که بنده در اولین جلسه حدود 5_6 دقیقه تأخیر داشتم، طوری بر سرم داد کشید که در طول دوره آموزشی از اول ابتدایی تا آن زمان هیچ معلمی چنین برخوردی با من نکرده بود. پس از آن همگی 10 دقیقه زودتر در کلاس حاضر میشدیم.
دکتر اسماعیلی با اشاره به نقش مهم مرحوم مجتهدی در آشنایی منصفانه استادان و دانشجویان ایرانی با فلسفه غرب گفت: دکتر مجتهدی غرب را کاملاً میشناخت، اما غرب زده نبود. به فلسفه غرب کاملاً مسلط بود اما شیفته فلسفه غرب نبود و در آثارش هم موجود است که میگوید، من مدافع فلسفه غرب نیستم. در عوض شیفتگی عمیقی به داراییهای ایران و سنت اصیل ایرانی_اسلامی داشت و مرتب از دغدغههای فرهنگیاش سخن میگفت و بارها تأکید میکرد که ما میتوانیم از سهروردی، ملاصدرا و میرداماد آینده فرهنگی کشور را بسازیم.
دکتر اسماعیلی در بخش پایانی سخنانش یادآور شد: همیشه یاد دکتر مجتهدی عزیز در اذهان دانشجویانش زنده خواهد ماند چون جسم مادی ایشان از میان ما رفته، بهقولی سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز... مجتهدی عزیز ما زنده است چون آثار عمیقش در بین دانشجویان و استادان مورد استفاده قرار میگیرد. سالهای سال و قرنهای بعد، مجتهدی همچنان زنده خواهد بود. یک معلم واقعی و چهره ماندگار که امیدوارم خداوند متعال روح این استاد عزیز ما را با اولیاء الهی، ائمه اطهار، شهدا و صلحا محشور فرمایند.
همچنین در این مراسم از کتابخانه تخصصی فلسفه و غربشناسی، تندیس مرحوم مجتهدی به همراه 20 جلد آثار جدید انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی رونمایی بهعمل آمد. مقالات علمی اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ دکتر عبدالمجید مبلغی، دکتر رضا غلامی، دکتر هادی وکیلی، دکتر محمدعلی فتحالهی، دکتر مصطفی شهرآئینی، دکتر عبدالرحمن حسنیفر، دکتر طاهره کمالیزاده و دکتر امیر صادقی پیرامون کتب و آثار دکتر مجتهدی برای حضار ارائه شد.
من یک معلم ساده هستم
همچنین در این روز اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در مورد برخی آثار و کتابهای زندهیاد مجتهدی مواردی را مطرح کردند که در این بخش نیز این حرف استاد مورد توجه قرار گرفته که میگوید «من یک معلم ساده هستم». در ادامه، متن سخنرانیهای ارائه شده از نظرتان میگذرد:
فلسفه و تجدد
دکتر عبدالمجید مبلغی در مورد کتاب «فلسفه و تجدد» به سخنرانی پرداخت و با بیان اینکه آثار دکتر مجتهدی مؤید ذهن ممتاز اوست، اظهار کرد: فراتر از رخدادنگاری اندیشه به معنای شناسایی سیر تحول و تطور آگاهی، دکتر مجتهدی درکوششهای علمی خود حائز ویژگی دیگری نیز بود که به یک معنا فضای دانشگاهی ایران را پیشروانه کرد، او اندیشه نگاریِ رخداد داشت یعنی در مواجهه و مراجعه به مناسبات بیرون، جانمایههای موجود در ملاحظات را لحاظ میکرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در کتاب فلسفه و تجدد دکتر مجتهدی، ضربآهنگِ گسترش آگاهی در قرن هجدهم را شاهدیم، یعنی قرنی که اتفاقات بسیار مهم را نَه تنها در زمانه خود که در قرون پسین بر جای گذاشت، لذا دکتر مجتهدی تلاش میکند در این اثر بگوید که چگونه باید قرن ۱۸ را در دو قطب اندیشید، او نخست طرز فکر منورالفکری فرانسه و چگونگی عبور از آن را مطرح میکند، رصد این ضربآهنگ به او اجازه داد تا به تدریج تأملات پیچیده در قرن هجدهم را برای ما نمایان و گزارش متنابهی را نشانمان دهد؛ دکتر مجتهدی در این کتاب نکته مهمی را پیش میکشد که بسیار شنیدنی است، او سرشتِ اثباتگرا و ذهنیت قرن هفدهم را تشخیص و تقریر میکند و آرام آرام آن را مطرح میکند.
مبلغی گفت: این کتاب بهلحاظ تاریخنگاری از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و این مسئله را مطرح میکند که منورالفکران فرانسوی بر آن بودند که تاملات خود را از جنس فلسفه و خویشتن را فیلسوف بدانند، دکتر مجتهدی کوشش خود را دررویکرد انتقادی نسبت به این رویکرد گذاشت و مشخص کرد که چرا این رویکرد در وهله نخست فلسفی نبود و در وهله بعدی چرا کار آنها اندیشه فلسفی را ارتقاء نبخشید.
این پژوهشگر افزود: مجتهدی میگوید آنها علم زده بودند، او حتی از اصطلاح سوءاستفاده از فلسفه استفاده میکند و میگوید این افراد به این امر مشغول بودند، اینجاست که مجتهدی فراتر از رخدادنگاری اندیشه موفق به اندیشهنگاری رخداد میشود.
کتاب فلسفه و فرهنگ
در ادامه این آیین حجتالاسلام رضا غلامی، به سخنرانی پرداخته و با بیان اینکه ما در مطالعات تطبیقی دو یا چند اندیشه، دانش و نظریه علمی را با استفاده از روشهای مختلف مطرح میکنیم، تصریح کرد: در هستیِ علم، جهانهای گوناگونی وجود دارد و معمولاً محققان به مطالعه تطبیقی دو فلسفه که در دوجهان متفاوت زیست میکنند رغبت نشان نمی دهند، مثلا یک عده تصور میکنند که این کار اساساً ممکن نیست، برخی نیز بر این باورند که مقایسه ممکن اما بسیار دشوار است و چندان هم به حال فلسفه سودمند نیست.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: برخی نیز اساسا فلسفه اسلامی را آنقدر پر اهمیت تلقی نمی کنند که وارد مقایسه آن با فلسفههای مدرن غربی شوند، این بی رغبتی میان محققان فلسفه برای مقایسه مشرب ها و نظریات فلسفی در دو جهان فلسفه اسلامی و فلسفه مدرن وجود دارد و آثار علمی خود را در محیطهای آکادمیک ایران و برخی محیطهای آکادمیک دنیای اسلام گذاشته است.
وی گفت: مرحوم مجتهدی را بیشتر بهعنوان یک استاد و محقق و روایتگر نقاد فلسفه مدرن غربی میشناسیم، ایشان هرگز ادعایی در خصوص تخصص در فلسفه اسلامی نداشت، خاطرم هست که در کلاس غربشناسی که در خدمت ایشان بودیم گاهی وارد این مباحث میشدند اما تأکید میکردند که من متخصص فلسفه اسلامی نیستم.
دکتر غلامی، در مورد کتاب «فلسفه و فرهنگ» به قلم دکتر مجتهدی یادآور شد: در این اثر مقالات و سخنرانیهای مختلفی از استاد ارائه شده که تماماً قابل توجه است و هرکدام پنجره تازهای را به روی پژوهشگران فلسفه باز میکند، من توصیه میکنم که استادان این کتاب را حتماً ملاحظه کنند.
وی تصریح کرد: دکتر مجتهدی گویا در این کتاب فیلسوفان غرب را سر یک میز دعوت کرده و آنان را به نطق آورده است، کار استاد پویا بود، ساده انگاری است که بگوییم مجتهدی کاری به تعارضات این دو فلسفه (غرب و اسلامی) نداشته است، نخست به این دلیل که ریشههای هر دو فلسفه کم و بیش از فلسفه یونان باستان نشات میگیرد، از سوی دیگر عاملیتِ اندیشهورزی در هر دو فلسفه، انسان است، به بیان دیگر اگر انسان را هر قدر متکثر در نظر بگیریم باز هم بین انسان ها امکان پیدا کردن نطقه مشترک فکری هست.
حجت الاسلام غلامی ادامه داد: در کتاب فلسفه و فرهنگ نکته جالب دیگری هم بود و آن هم نگاهی بود که دکتر مجتهدی از بالا به فلسفه اسلامی داشت و همچنین برداشتهای بدیع اواز این فلسفه، درواقع برخی از ابداعات دکتر مجتهدی بینظیر بود و من بین اساتید بزرگ فلسفه اسلامی این موارد را کمتر دیدهام؛ به نظرم مرحوم استاد نظرات بدیعی نسبت به فلسفه اشراق دارد و حتی میشود نوعی دلبستگی مجتهدی به نور و فلسفه اشراقی را درک کرد؛ او همچنین همین نگاه را به فلسفه صدرا داشت، مرحوم استاد وامداری مبتکرانه ملاصدرا از سهروردی و سایر فیلسوفان پیش از خود را مطرح و از طرف دیگر فرازمندی فلسفه صدرایی را متذکر میشود. دکتر مجتهدی نظریه حرکت جوهری را با دیالکتیک هگل مقایسه میکند.
وی گفت: من ادامه مسیر دکتر مجتهدی را به نفع هر دو فلسفه اسلامی و فلسفه غرب میدانم، دریغا که نشد از این زاویه از ایشان بهره بگیریم شاید دلیلش «شکستنفسی» دکتر مجتهدی بود که میگفت: من استاد فلسفه اسلامی نیستم اما بود، ادامه این راه را واقعاً به حال هر دو فلسفه اعم از فلسفه اسلامی و فلسفه مدرن غربی مناسب میدانم؛ مقایسه نظریات فلسفی چنانچه از سوی دکتر مجتهدی مورد نقد و نظر قرارمی گیرد بیش از همه فرصت رشد فلسفه اسلامی و باز شدن پنجرههای تازهای برای این فلسفه را فراهم میآورد.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: در نهایت اگر مطالعه تطبیقی که مجتهدی بین دو جهان فلسفه اسلامی و جهان مدرن فلسفه غربی دارد تداوم یابد میتواند پنجرههای تازهای را به روی فلسفه اسلامی باز کند؛ باید قبول کنیم که فلسفه اسلامی حتی در جهان خودش که جهانی آسمانی و نه زمینی است باز مانده و حتی علامه طباطبایی که نوآوریهای فلسفی دارد اگر نوآوری میکند شاید یکی از مهمترین دلایلش مواجه او با جهان فلسفههای غربی باشد و بههمین دلیل شاید نوآوریهایی که در زمان مرحوم علامه رخ داد در آینده دیگر رخ نداد.
کتاب داستایفسکی
در ادامه این آیین دکتر هادی وکیلی در مورد کتاب داستایفسکی اثر دکتر «کریم مجتهدی» سخنرانی کرد و گفت: آثار داستایفسکی در واقع الهامبخش به ادبیات قرن بیستم بود؛ اولین مواجهه ادبیات ایران با آثار داستایفسکی به سال ۱۳۲۴ و مجله سخن بازمیگردد، آشنایی دکتر مجتهدی با داستایفسکی نیز به اوایل جنگ جهانی دوم بر میگردد، دکتر مجتهدی توجه خودآگاه بین فلسفه و تفکر ادبی داشت که منجر به توجه او به آثار ادبی به ویژه داستایفسکی شد؛ علت دیگر توجه او به داستایفسکی به نگاه دانشجویان و اساتید و توجه آنان به این نویسنده در سوربن بود، از سوی دیگر علت سوم توجه دکتر مجتهدی به این نویسنده به علاقه آن مرحوم به شرق باز میگردد.
این پژوهشگر ادامه داد: از نظر مجتهدی صاحب تفکری چون داستایفسکی را نمیتوان فیلسوف دانست، فیلسوف حرفهای از نگاه مجتهدی فیلسوف دانشگاهی است و هر نویسندهای چون داستایفسکی را نمیتوان فیلسوف دانست اما دکتر مجتهدی با فیلسوف خواندن داستایفسکی مشکلی نداشت. پیام کتاب «جنایت و مکافات» این است که از مکافات عمل نباید غافل بود. کسانی از داستایفسکی به عنوان انسان مدرن رنج اندیش تعبیر کردند اما مجتهدی او را فیلسوف فاجعه و پیروزی تعبیر میکند. مصداق پیروزی این مرد رنج اندیش، به تعبیر مجتهدی داستانهای اوست که توسط میلیون ها نفر خوانده میشود.
کتاب مقولان و سرنوشت فرهنگی ایران
در ادامه محمدعلی فتحالهی طی سخنانی در این آیین ضمن گرامیداشت روز معلم گفت: روز معلم یادآور استاد شهید مطهری است که به حق پرچم دار علم و تعلیم و تربیت در جامعه اسلامی ما بود و همه ما به ویژه اصحاب علوم انسانی اگر بخواهند در مسیر علوم انسانی بومی و اسلامی حرکت کنند به نوعی وامدار آن استاد شهید بوده و هستند.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به ویژگیهای میانرشتهای دکتر مجتهدی اشاره کرد و گفت: مطالعات میان رشتهای گم شده علوم انسانی در جامعه ماست به ویژه پژوهشگاه که باید تمایزی را از دانشگاه ها داشته باشد و نیاز ندارد که روی دیسیپلینهای علمی متمرکز شود و آزادتر میتواند در رشتههای علوم مختلف گام بردارد.
وی افزود: مجتهدی فیلسوف و معلم فلسفه بود اما وارد حوزههای دیگر شد، از آثار جالب او کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» بود که او در این اثر مثل یک مورخ وارد بحث تاریخ شد؛ البته خودش گفته که مورخ نیست و با تفکر فلسفی سراغ تاریخ رفته است؛ دیدگاههای نو دکتر مجتهدی در این کتاب مطرح شد، دیدگاه هایی که شاید در آثار مربوط به این دوره کمتر ارایه شده باشد، دکتر مجتهدی در مورد تاریخ نکات جالبی را در این کتاب بیان کرده است که در واقع خود همین معرفی علمی جای توجه دارد.
فتحالهی ادامه داد: به اعتقاد دکتر مجتهدی تاریخ بیان گذشته و فلسفه طراحی آینده است؛ بر همین اساس هم است که در کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» به مسئله هویت میپردازد؛ هویت از مسائلی است که ماهیت میان رشتهای آن برجسته است. ، دکتر مجتهدی هویت ایرانی را بسیار جدی میداند و تعریفی که از هویت ایرانی ارائه میکند بسیار بروز است، به اعتقاد او ما وقتی ایرانی هستیم که بخواهیم ایرانی باشیم.
وی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: ویژگی میان رشتهای شخصیت مجتهدی و آثار او که به ویژه در نزدیک کردن فلسفه به تاریخ میانجامد ما را به بحث مهمی میرساند که در ادبیات امروز نیاز داریم که به آن توجه کنیم، این مسئله توجه به تخیل سیاسی و اجتماعی است، امروز این بحث را علاوه بر دکتر مجتهدی، دکتر داوری اردکانی پرچمداری میکند.
دکارت و فلسفه او
در ادامه این آیین دکتر مصطفی شهرآیینی در مورد کتاب «دکارت و فلسفه او» نوشته دکتر کریم مجتهدی به سخنرانی پرداخت و گفت: از وقتی مجتهدی را شناختم تا پایان عمرش بین معلم و دانشجو دیالکتیک فعالی را معتقد بود؛ او دانشجو بودن را مقوم استاد بودن میدانست و همیشه میگفت: من یک معلم ساده هستم. دکتر مجتهدی همواره بر پیوند میان فلسفه و تاریخ توجه داشت و تاکید میکرد.
این محقق ادامه داد: مجتهدی فلسفه غرب را بهطور عام و دکارت را بهطور خاص در بستر اندیشه غربی و بعد در بستر ایران کنونی به ما آموزش میداد، از سوی دیگر توجه او به زبان بسیار آموزنده است چراکه معتقد بود آشکارترین نماد فرهنگ زبان است، دکتر مجتهدی به زبان فارسی به اندازه فلسفهورزی توجه داشت؛ او وارد هر عرصهای که میشد اهلیت تمام در آن حوزه داشت و تعهد و التزام اش در آن عرصه مثال زدنی بود؛ او همواره نه فقط در مقام شعار بلکه در همه آثارش همواره به بومی سازی علوم انسانی در طول بیش از ۵۰ سال فعالیت اش توجه داشت.
فلسفه تاریخ
در ادامه عبدالرحمن حسنیفر در مورد کتاب «فلسفه تاریخ» دکتر مجتهدی سخنرانی کرد و گفت: این کتاب از جمله آثار دکتر مجتهدی در حوزه فلسفه بهطور عام و فرهنگ پروری بهطور خاص بود؛ بنابراین توجه و پرداختن به این اثر از موضوع تا عنوان میتواند از منظر پذیرش مورد در توجه قرار گیرد؛ از این کتاب میتوان برای حل معضلات امروز بهره برد؛ دکتر مجتهدی در کتاب خود معطوف به تعریفی که از فلسفه تاریخ دارد مطالب مربوط به آن را مطرح میکند، در این کتاب به فرهنگ سنتی چین و هندوستان و بعد فرهنگ باستانی یونان و رم و سپس سنتهای اسلام و مسیحیت و یهود میپردازد.
این پژوهشگر ادامه داد: از نظر مجتهدی اصطلاح فلسفه تاریخ جدید است و در مورد دوره باستان باید مسائل فلسفه تاریخ را به دقت مورد توجه قرار داد، از نظر دکتر مجتهدی فلسفه تاریخ، پرسش در مورد مسائل تاریخ است که مهمترین ویژگی آن پیچیدگی است، چراکه فرهنگ ها در طول تاریخ در حال صیرورت هستند و قرار گرفتن فلسفه قبل از تاریخ صرفا در راستای دور نگه داشتن ذهن از سطحیاندیشی بوده است، فلسفه تاریخ نظرگاه فرهنگی را در اختیار انسان قرار میدهد و از نظر مجتهدی مقوم فلسفه تاریخ، تاریخ فرهنگ و اعتقادات اقوام در طول تاریخ است.
سهروردی و افکار او
در ادامه طاهره کمالیزاده در مورد کتاب «سهروردی و افکار او» نوشته دکتر مجتهدی به سخنرانی پرداخت و گفت: مجتهدی متخصص و صاحب نظر در حوزه فلسفه غرب بود؛ اما اینکه چه نسبتی میان او و سهروردی است محل بحث است؛ رساله دکتری استاد مجتهدی در مدرسه زبانهای شرقی در سوربن در مورد افضل الدین کاشانی بود، ایشان این رساله را هرگز چاپ نکرد اما مقالات مختلفی از آن منتشر شد و از جمله «هانری کربن» در یکی از آثار خود به این مقاله مجتهدی ارجاع داده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: رویکرد مجتهدی به سهروردی رویکرد متفاوتی است و به گونهای که نسبت به سهروردی و تاریخ فرهنگی و جغرافیای فرهنگی شیخ اشراق توجه کرده است. بهگزارش شبستان مجتهدی در واقع سیر سلوکی سهروردی را از سهرورد تا حلب بررسی میکند و چهار منظر فرهنگی ارائه میدهد و در این بین جنبه حکمت ایرانیان باستان را مورد توجه قرار میدهد، ضمن اینکه مسیریابی تاریخی دکتر مجتهدی در این اثر را نمی شود انکار کرد و گفت تصادفی بوده است، از سوی دیگر مجتهدی در این کتاب از مستشرقانی که سهروردی را به جهان غرب معرفی کردند را نام برده است.
همچنین قرار بود در این مراسم دکتر امیر صادقی نیز با عنوان «کتاب فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب» سخنانی را ارائه کند که بهدلیل نزدیکی به اذان ظهر این سخنرانی ارائه نشد./پایان
نظر شما :