گزارش نشست «جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ»
نشست «جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» با سخنرانی دکتر سیروس نصرالهزاده و دکتر شاهین آریامنش و دکتر سیدمنصور سیدسجادی، هشتم اسفندماه 1402 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
جهان ایران و همسایگانش در پیش از تاریخ ما را با سیر تمدن ایران در پیش از تاریخ آشنا میکند
دکتر سیروس نصرالهزاده، نخستین سخنران این نشست گفت: عنوان جهان ایرانی در پیش از تاریخ برای من بسیار جالب بود. پیش از این کتابهایی که چاپ میشد ذیل تاریخ ایران بود اما جهان ایرانی را کمتر دیده بودم و نیز مرسوم شده بود که از دورۀ ساسانی به بعد بهویژه دورۀ اسلامی را که پایۀ گسترش زبان فارسی در قلمروهای مختلف بود را جهان ایرانی یا ایران فرهنگی مینامیدند. یعنی این عنوان به عقب که میرود و آن چندهزار سال گذشته را پوشش میدهد برای ما دلچسب میشود.
نصرالهزاده افزود: بخشی از مواجهه ما با تاریخ گذشته به تاریخ ایران بازمیگردد که مرتبط است با ایرانیانی که از هزارۀ اول پیش از میلاد تقریباً شروع میشود و سپس سلسلههای ایرانی در دوران ایران باستان شروع میشود. پیش از هزاره اول پیش از میلاد را چگونه باید تصور کنیم بنابراین عنوان جهان ایرانی کار ما را آسانتر میکند. پیش از ورود ایرانیان به سرزمین ایران، تمدنها و فرهنگهای مختلفی وجود داشتهاند که کاوشهای باستانشناسی آنها را به ما معرفی کردهاند و در این کتاب این سیر از گذشته تا تقریباً دوره هخامنشی آورده شده است و هر کدام در جایگاه خود بسیار ارزشمند هستند بهویژه شهرسوخته که دکتر سیدسجادی به نام آن نامبردار هستند و همهجا نام وی با شهرسوخته مترادف است.
این زبانشناس ادامه داد: به تعبیر مورخان فرانسوی در یک تاریخ بلند اگر ایران را بنگریم یک پیوستگی در همۀ تاریخ ایران دیده میشود. بخشی از تاریخ ایران ناشی از جغرافیای ایران است که این جغرافیا باعث اختلاف و تنوع فرهنگی شده است و این تنوع فرهنگی را تا حال حاضر توانستهایم حفظ کنیم که یکی از ویژگیهای ما ایرانیان است که متأسفانه این ویژگی هماکنون ضد ما استفاده میشود. تنوع فرهنگی را در همین تمدنهای شهرسوخته و جیرفت میتوانیم ببینیم و اگر در یک تاریخ بلند به آن نگاه بکنیم دارای پیوستگی هستند و فرهنگ جامعی را در این فلات بزرگ میساختند و همه اینها ما را صاحب فرهنگ ایرانی کرده است و وقتی که سلسلههای ایرانی قدرت میگیرند از این گذشته استفاده میکنند.
وی گفت: همیشه سؤال است که هخامنشیان چگونه آمدند و حکومتی جهانی را بنیاد نهادند. درواقع این تفکر آنها از کجا آمده بود؟ یا اردشیر بابکان واژه ایران را ازکجا آوردهاند؟ شاید اندیشمندانی بودهاند که این مفاهیم را میپروراندند و در زمان تاریخی خودش به منصه ظهور میرسید. ورود ایرانیان به این سرزمین به صورت موجهای مختلف بوده است و آرام آرام از این فضا استفاده میکنند و از تمدنهای بومی ایران و تفکراتی که بوده میآموزند و وقتی که هخامنشیان قدرت میگیرند به این جغرافیا بسنده نمیکنند. آیا القابی که داریوش به خود میدهد به صورت ناگهانی است؟ وقتی که داریوش خود را معرفی میکند تنوع نسبشناسی در آن است. ترکیبهای مختلفی که وی از ماهیت خود نشان میدهد جالب توجه است و حاکی از وامگیری ایرانیان از تمدنهای بومی بوده است و موفق میشوند به قول هگل اولین دولت جهانی را تشکیل بدهند.
نصرالهزاده ادامه داد: این کتاب که سیری از گذشته ایران دارد، بسیار خواندی است و اگر دکتر سیدسجادی بتواند روایت سادهتری از آن ارائه کنند بسیار خوب خواهد بود. مسائل مطرح در این کتاب بسیار خوب پرورده شده است و علاوه بر اینکه خود فلات ایران را بررسی کردهاند نواحی همجوار آن را نیز بررسی کردهاند که بهتر میتوان جایگاه فلات ایران و تمدنهایی که شکل گرفتهاند را درک کرد چراکه دکتر سیدسجادی آنها را به روایتی تاریخی تبدیل کرده است و با پیروی از گراردو نیولی ما را با سیر تمدن ایران در پیش از تاریخ آشنا میکنند.
نیازمند پژوهشهای باستانشناسی در زمینۀ جهان ایرانی هستیم
دکتر شاهین آریامنش دیگر سخنران این نشست گفت: دربارۀ اینکه ایران چیست و ایران کجاست شاید بیش از اینکه ایرانیان به پژوهش پرداخته باشند ناایرانیان و غربیان به پژوهش پرداختهاند چنانکه میتوانیم از گراردو نیولی ایرانشناس پرآوازۀ ایتالیایی یاد کنیم که تلاش کرد در کتاب آرمان ایران یا ایدۀ ایران، نشان دهد که ایران چیست و ایران کجاست. همچنین ایرانشناسان دیگری همچون ریچارد نلسون فرای و نیز مارشال هاجسون نیز بودند که به جهان ایرانمأب یا جوامع ایرانیمآب یا جوامع پارسیمآب پرداختهاند و تعریفی از آن ارائه کردهاند اما شوربختانه خود ما ایرانیان کمتر به این زمینۀ پژوهشی وارد شدهایم، ازهمینرو نیازمندیم که بیش از پیش به پژوهشها در زمینههای گوناگون همچون باستانشناسی در جهان ایرانی بپردازیم.
این باستانشناس درباره جهان ایرانی گفت: نویسندگان چندی در زمینۀ ادبیات و زبان فارسی بودهاند که به جهان ایرانی پرداختهاند، بااینحال جهان ایرانی از چشمانداز باستانشناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پیشگام پژوهش در زمینۀ جهان ایرانی از دید باستانشناسی، ورجاوند است که توجه ویژهای به جهان ایرانی داشت و فرهنگ و تمدن ایرانی بهویژه در دوران ایران باستان یعنی هخامنشی و اشکانی و ساسانی را در سرزمینهای پیرامونی بررسی کرده بود. از پس او، شهریار عدل بود که پژوهشهای خود را در این زمینه بهویژه در دورۀ اسلامی پیش برده بود و با کاوش باستانشناسی در محوطهای همچون مسجد نه گنبد بلخ در افغانستان، به این عرصه وارد شده بود. از پس اینها، سیدمنصور سیدسجادی است که اگرچه پژوهش خود را بر محوطۀ جهانی شهرسوخته سیستان و فرهنگهای عصر مفرغ در شرق و جنوب شرقی ایران متمرکز کرده است تلاش کرده تا پیوندهای این محوطه پیش از تاریخی را با سرزمینهای پیرامونی بهویژه در افغانستان و فرارودان نشان دهد.
وی افزود: کتاب جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ تلاش کرده است تا دیدی به جهان ایرانی در پیش از تاریخ داشته باشد، بااینحال برخی از سرزمینهایی که میشد در این کتاب به آن پرداخته شود، مغفول مانده است. چنانکه در این کتاب به منطقه قفقاز که شامل قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی است و یافتههای باستانشناسی درپیوند با ایران دارد، پرداخته نشده است و میشد که فصلی درباره قفقاز در این کتاب آورده شود و فرهنگ کورا-ارس یا یانیک یا شنگاویت که از فرهنگهای عصر مفرغ است و دامنۀ گستردهای از قفقاز تا شمال غرب ایران و نیز منطقۀ آسیای کهین یا آسیای کوچک دارد، میتوانست در این فصل جای بگیرد.
آریامنش درباره نام کتاب نیز گفت: نام کتاب اگر «جهان ایرانی در پیش از تاریخ بود» بهتر بود چراکه شماری از فرهنگهای سرزمینهای یادشده در کتاب جزیی از جهان ایرانی قلمداد میشوند.
او افزود: اگرچه در این کتاب، محوطه یا شهر شوش نیز بررسی شده است و همراه با تپه حصار و شهداد و شهرسوخته و موندیگاک در افغانستان به آن پرداخته شده است، شاید بهتر بود به فرهنگ ایلامی یا پیشاایلامی که بیگمان تأثیر بسیاری در جهان ایرانی داشته است، پرداخته شود. همچنین بهتر بود که در پایان کتاب، نتیجهگیری نیز آورده میشد تا خوانندۀ این کتاب، پس از آشنا شدن با فرهنگهای گوناگونی که در این کتاب به آن پرداخته شده است، برآیندی از آنچه در جهان ایرانی روی داده است، بداند.
آریامنش در پایان گفت: اگر گراردو نیولی ایرانشناس ایتالیایی ایران و جهان ایرانی را در دوران تاریخی تعریف کرده است، سیدمنصور سیدسجادی پیرو نیولی، تلاش کرده است تا ایران و جهان ایرانی را در پیش از تاریخ تعریف و برجسته کند. دکتر سیدسجادی در کتاب جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ، گامی ارزنده برداشته است تا جهان بشکوه و شکوهمند ایرانی را در روزگاران پیش از تاریخ نشان دهد و امید است راهی که وی در زمینۀ پیش از تاریخ جهان ایرانی برداشته است، باستانشناسان دیگر این راه را ادامه دهند. پژوهشهای باستانشناسی دکتر سیدسجادی در جهان ایرانی مصداقی از این شعر شاکر بخاری است که:
به گامی سپرد از ختا تا ختن به یک تک دوید از بخارا به وخش
تلاش برای دیدن اشتراکات فرهنگی جهان ایرانی
دکتر سیدمنصور سیدسجادی، باستانشناس و نویسنده کتاب جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ، در آغاز سخنانش گفت: با توجه که تخصص من بیشتر نیمۀ شرقی فلات ایران و آسیای مرکزی و دشت سند است، اطلاعات من درباره قفقاز چندان کفایت نمیکرد که بتوانم فصلی را درباره فرهنگهای قفقاز بنویسم.
او افزود: قسمت دیگری نیز هست و آن دریای مکران و خلیج فارس است که در این کتاب نیامده است اما موضوع جلد دوم این کتاب است چراکه تحقیقات باستانشناسی ما ایرانیان در سواحل خلیج فارس و دریای مکران بسیار کم است. چند سال پیش به میراث فرهنگی پیشنهاد کردم تا چند گروه باستانشناسی از بوشهر تا گواتر به عمق 30 کیلومتر در سواحل ایران بررسی باستانشناسی انجام دهند و اطلاعات گردآوری شود که چندان جدی گرفته نشد. چراکه 30 سال پیش متوجه شدم برخی از کشورهای سواحل جنوبی خلیج فارس مشغول هویتسازی برای خود هستند و باستانشناسان غربی را که پیشتر در ایران به کاوش باستانشناسی میپرداختند جذب کردهاند و آن باستانشناسان مدارک باستانشناسی بسیاری را بهدست میآورند تا نام نادرستی بر خلیج فارس بگذارند. همچنین در سفری که به عمان داشتم دیدم که ظروف جیرفت را بهعنوان اثر عمانی معرفی کردهاند. بنابراین تلاش خواهم کرد که اطلاعات عمیقی را بهدست بیاورم تا کتاب درخوری در این زمینه بنویسم.
این باستانشناس ادامه داد: درباره نام کتاب که «جهان ایرانی در پیش از تاریخ» بهتر است، با دکتر آریامنش موافقم که نباید «و همسایگانش» را در عنوان کتاب میآوردم، ولی بیشتر آگاهی ما از باستانشناسی نواحی غربی ایران است و نواحی شرقی را بهخوبی نمیشناختیم و تلاش کردم در این کتاب اطلاعات مناسبی از این نواحی عرضه کنم، بنابراین آن را آوردم. همچنین اسم جهان ایرانی را به دو اعتبار گرفتم. یکی به اعتبار دورۀ ساسانی تا فضایی جغرافیایی را در نظر بگیریم که ایرانیان قطعاً در آن حضور داشتند. همچنین سعی کردم تا اشتراکات فرهنگی را ببینم و ارتباطات ایران را با سرزمینهای دیگر نشان دهم. چنانکه لاجوردی که از بدخشان در شرق ایران به جاهای دیگر تجارت میشده است بهاحتمال اندیشه و تفکر را نیز به جاهای دیگر منتقل میکرده است./پایان
نظر شما :