رویکردهای نوپدید و چالشهای پیشرو
گزارش دوازدهمین نشست از سلسله نشستهای همایش «روشهای پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی»
دوازدهمین نشست از سلسله نشستهای همایش «روشهای پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی: رویکردهای نوپدید و چالشهای پیشرو» با سخنرانی دکتر فرهاد نظریزاده و دکتر فرزانه میرشاهولایتی ، 21 آذرماه ۱۴۰۲ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، مدیریت این نشست نیز بر عهده دکتر مژگان روشننژاد بود.
آیندهپژوهی؛ از تزئین بدون کاربرد تا دانش نافع
دکتر فرهاد نظریزاده (استادیار دانشگاه مالک اشتر)، سخنرانی خود را با موضوع «آیندهپژوهی؛ از تزئین بدون کاربرد تا دانش نافع» آغاز کرد و گفت: زمانیکه در مورد آینده بحث میشود، حقایق مشخص و عینی برای آن وجود ندارد و این موضوع پیچیدگی مضاعفی در پژوهش ایجاد میکند. پژوهشگر با یکسری ابهام، ریسک، بیثباتی و عدم قطعیت مواجهه خواهد بود و در عینحال محقق علاقهمند است اطلاعات، آگاهی و اشرافی از آینده کسب کند و گاهی نیز این تمایل وجود دارد که آینده را به سمت وضعیت مطلوب سوق داد، بنابراین پژوهش دچار کمی پیچیدگیهای مرکب(مضاعف) خواهد داشت.
طبق تعریف، آیندهپژوهی تلاشی نظاممند برای شناخت، تحلیل یا خلق آیندههای بلندمدت در عرصههای مختلف زندگی اعم از علم، فناوری، اقتصاد، سیاست و... بهمنظور تعریف و تعیین حوزههای اساسی برنامهریزی، تحقیقات، اقدام و سایر موضوعاتی است که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را برای انسانها در پی خواهند داشت.
آگاهی از آینده و تسلط بر آن، نیازی مهّم و مورد توجه همه انسانها در طول تاریخ بوده است و این نیاز به شکلهای گوناگون در تمدنهای مختلف بشری ظهور و بروز یافته مانند جادوگری، فالگیری، ستارهشناسی، روشنبینی، پیشگویی... اگر در فرهنگهای مختلف جستوجوی انجام شود ملاحظه میشود که کاهنان مصر نوعی از پیشگویی را به اجراء میگذاشتند؛ نیایشگاه دلفی یونان از نقاط عطفی است، که در فرهنگ یونانی معروف است. در آنجا بهنوعی انسانهای مختلف تلاش میکردند به پیشگویی بپردازند؛ در فرهنگ ایران نیز سَمبِت بهعنوان یک پیشگوی معرفی شده است. در عصر جدید با یک دنیای بیثبات که پیچیدگیهای مختلف و تغییرات سریع دارد مواجهه خواهیم بود، دنیای بیثبات که ناپیوستگی و رفتارهای ناموزون در آن دیده میشود، این بیثباتی به مفهوم افزایش بیثباتی نسبت به گذشته است.. ویژگی دیگر دنیای کنونی، عدم قطعیت است بهگونهای میتوان گفت، عدم قطعیت بهدلیل فقدان الگوهای تکرارشونده و نتایج نامعلوم است از اینرو پژوهشگر قادر نیست پیشبینی واضحی انجام دهد و عواملی تأثیرگذار بر وضعیت را اولویتبندی کند. ویژگی دیگر پیچیدگی است، پیچیدگی به علّت تعدد عوامل روابط غیرخطی و عوامل تعیینکننده فرایند توسعه میباشد که به طرز قابل توجهی ناشناخته است. ویژگی دیگر ابهام است که میتوان گفت، شرایط گنگ و سردرگمی که پژوهشگر با آن مواجهه است بهدلیل تعدد ناشناختههای پنهان و شفاف نبودن اطلاعات است و تجربههای گذشته در مواجهه با پدیدههای نوظهور ممکن است کارائی نداشته باشد. البته انسانها در هر دورانی نسبت به گذشته، زمان خود را مبهمتر و پیچیدهتر میدانند. در این دوره قابلیت دسترسی به اطلاعات نسبت به دورههای پیشین بسیار بیشتر است، بعضاً روشهای تحلیل نیز پیشرفت کردهاند و بر مبنای روشهای انسانمحور است تا شیوههای هوش مصنوعی.
دلایلی که موجب شد طرح آیندهپژوهی بهعنوان یک دانش معرفی شود:
از قرن 16 یا 17 برخی ریاضیدانان به استفاده از روشها و تکنیکهایی برای پیشبینی وضع هوا روی آوردند و آن را در عرصههای اجتماعی و زندگی بشر تعمیم دادند؛ تلاشهای آیندهپژوهی در قالب مطالعه علمی آینده، طی قرن بیستم شکلگرفت و نقطه عطف مباحث آیندهپژوهی در دورههای پس از جنگهای جهانی اول و دوم بود.
چرایی آیندهپژوهی
تلاشهای آیندهپژوهی در قالب مطالعه علمی آینده، طی قرن بیستم شکلگرفت؛ امّا نقطه عطف مباحث آیندهپژوهی در دورههای پس از جنگهای جهانی اول و دوم بود:
شکلگیری آیندهپژوهی(Futures Studies) در آمریکا:
• آماده بودن فضای جهانی بعد از جنگ جهانی دوم برای تسلط فزاینده آمریکا؛
• مسیر چند بعدی توسعه ارکان سلطه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی ...)
• محوریت توسعه قدرت نظامی بر پایه فناوری
• آیندهپژوهی و سیاستگذاری کلان، پیشبینی و آیندهنگاری فناوری(دولت، کنگره ...)
• مؤسسه رند (هرمان کان، تئودور گوردون)
• جلوگیری از غافلگیری نیروهای مسلح در برابر پیشرفتهای فناوری رقبا و دشمنان(مؤسسه دارپا)
توجه به آیندهنگاری (Foresight) با محوریت فناوری در اروپا بهخصوص انگلیس و اروپای غربی
• شبکه آیندهنگاری اروپا
• آیندهنگاری فناوری
• مطالعات روی کشورهای عضو اُئیسیدی
جریان بازسازی و توجه به برنامه بلندمدت، جنبش پراسپکتیو (Prospective) و فتوریبل(Futurible) یا آیندهنگری در فرانسه
• شکست فرانسه در جنگجهانی دوم و ضرورت برنامهریزی برای آینده فرانسه
• پراسپکتیو و دو ژووِنِل (انجمن بینالمللی آیندهپژوهان: پیشبینی اجتماعی و سیاسی)
اهداف آیندهپژوهی
آیندهپژوهی به دنبال سه رویکرد شناخت آیندههای محتمل، ارزیابی تصاویر آیندههای ممکن (فارغ از اینکه بدانیم آینده چه چیزی به وقوع خواهد پیوست) و ساختن آینده مطلوب میباشد که ذیل آن این اهداف تعریف میشود:
• مواجهه با آیندههای مبهم؛
• پرهیز از غافلگیری؛
• تصمیمگیری پیشدستانه؛
• صویرهای بزرگ از آینده؛
• ترسیم آینده مطلوب؛
• شکل بخشیدن به آینده؛
هدف راهبردی آیندهپژوهی
حفظ و ارتقــاء سطح رفاه انسانها و ظرفیتهای تداومبخش زندگی انسان در جهان است. بهنوعی باید گفت که ظرفیت آیندهپژوهی چیستو بهکاربردن آیندهپژوهی چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ انتظارمیرود با پرداختن به آینده از جهت علمی و پژوهشی به انسانها کمک کند تا برنامهها و فعالیتهای خود را پایدار سازند و در مسیر آینده منسوخ نشوند؛ بهعنوان مثال اگر کتابی نگاشته میشود عمر آن دو سال نباشد و حداقل تا 20 سال(مرجع) باشد و اگر برنامه توسعه ملّی تدوین میشود ظرف پنجسال منسوخ نشود، با توجه به تحولات آتی تا 50 سال اعتبار داشته باشد. یکی از ارزش افزودههای آیندهپژوهی میتواند، افزایش ارتقاء پابرجایی باشد. ارزش افزوده دیگری که ما انتظار داریم آینده به ما اضافه کند این است که مطالعات و پژوهشها با آیندهپژوهی و بدون آن باید تفاوت داشته باشد؛ ارتقاء اثربخشی به اینگونه میتوان بیان کرد که آیندهپژوهی به پژوهشگر یاری میرساند تا طرحها و اقدامات(محقق) در آینده اثربخشتر باشند.
اهداف حرفهای آیندهپژوهی
1) بررسی بنیانهای معرفتی آیندهپژوهی
2) بررسی بنیانهای اخلاقی آیندهپژوهی
3) تفسیر گذشته و تعیین موقعیت حال نسبت به آینده
3) تلفیق دانش و ارزش برای طراحی حرکت اجتماعی
4) افزایش مشارکت در تصویرسازی و طراحی آینده
5) ترویج تصویری خاص از آینده و حمایت از آن
اهداف عملی و دستاوردهای آیندهپژوهی
1- بازنگری راهبردی و مواجهه مؤثر با عدمقطعیت:
• به چالش کشیدن مفروضات اساسی و منطق غالب فعلی
• هشدار پیشدستانه
• اخذ تصمیمات راهبردی
• توسعههای مفاهیم و کسب و کارهای جدید
2- توقف اقدامات و پروژههای بدآتیه:
• ارزیابی اقدامات جاری
د متوقف ساختن فعالیتهای بیاثر و کماثر برای آینده
3- آغاز اقدامات خوشآتیه و نوآورانه
• آغاز پروژههای خوشآتیه نوآوری و پژوهشی
• بازنگری و تغییر مجموعه محصولات و خدمات
• بازنگری مدلهای کسبوکار
4- تحریک دیگران به اقدام:
• تأثیرگذاری بر سیاستگذاریها و سیاستها؛
• تأثیرگذاری بر سازمانهای دیگر.
5- سایر منافع:
• بهبود وجهه و تصویر سازمان
• ارتقاء روابط و تعاملات با جامعه
• یادگیری اجتماعی
• یادگیری سازمانی
باید در طراحی آینده بررسی شود که به چه صورت اغناء و اجماع سازی صورت میگیرد و چگونه همدلی و همراهی مخاطب را میتوانیم بهدست آوریم و در مسیر تحقق آینده پیشرفت کنیم؛ گاهی نیز بهدنبال ترویج یک تصویر خاص از آینده هستیم. دانش آیندهپژوهی یک دانش تلفیقی، چند رشتهای و فرارشتهای نیز محسوب شود و بههمین تناسب و میزان روشها و شیوههای پژوهش متنوع و معمولاً آمیخته و ترکیبی است؛ بنابراین میدان نیرو آینده در نظر گرفته شود موقعیت ما (زمان حالی که در آن قرار داریم) Insight( بصیرت و بینش ترجمه میشود)که در آیندهپژوهی به مفهوم اینکنگری است، موقعیت حال، در پشتسر خود نیز گذشتهای دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و از طرف دیگر آیندهنگری(forsight) که فضای پیشروست و به آینده محتمل میپردازد و فضای مطالعه آیندهپژوهی را تشکیل میدهد زمانیکه در مورد آیندههای ممکن بحث میشود و رویکرد اکتشافی به آینده دارد یا زمانیکه ممکن است نسبت به آینده تصویرسازی انجام شود و جایی که در مورد آیندههای محتمل گفتوگو صورت میگیرد؛ ارزیابی تصویر... وقتی در مورد آینده مرجح صحبت میشود، آینده مطلوب(چشمانداز) مدنظر است.
دکتر فرهاد نظریزاده درباره مؤلفههایی که به آینده شکل میدهند، بیان کرد: مؤلفههای که موجب شکلدهی و تأثیرگذاری در آینده میشوند، مؤلفههای مختلفی هستند:
1- پیشرانها و روندهای آینده: پیشرانها دارای مسیر و گذشتهی هستند و تداومی به سمت آینده دارند مانند پیشران فرهنگ، اقتصاد، فناوری و... همه دارای عقبهای هستند و در آینده نیز ظهور خواهند کرد و همه پیشرانها دارای این ویژگیها هستند، پیشرانها اولین و اصلیترین مؤلفه آینده است که مورد بررسی قرار میگیرد؛ روندهای و نیروهای شکل دهنده آینده که ممکن است تلفیق چندین روند باشند که به آن پیشران گویند. 2- رویدادها پدیدههایی هستند که فضای موجود را دگرگون میسازند. همه این موارد پدیدههای محیطی هستند؛ از طرف دیگر پدیدههای ذهنی نیز وجود دارد، تصاویری که از آینده در ذهن خود میپرورانیم یا دورنماهایی که ترسیم یا اهدافی که برنامهریزی کردهایم، این مسائل بیشتر از اینکه واقعی باشند در ذهن شکل گرفتهاند، فعالیتهای ما را به سمت خود جذب میکنند.
3- اقدامات عملی نیز وجود دارد که بنا بر فشارهای موجود، موقعیت و دلایل مختلف اقدام عملی صورت میگیرد که این اقدام ممکن است با چشماندازی که برای خود مشخص کردهایم تطبیق نداشته باشد.
فرآیند عملی آیندهپژوهی
جهت انجام یک اقدام آیندهپژوهی باید پنج گام را طی کرد:
• گام اول: شناسایی و پایش تغییرات (دیدهبانی و رصد): شامل فعالیتهایی از جمله روشهایی همچون پویش محیطی، شناسایی علایم ضعیف (تکنیکهای مثل پازل...)، تشخیص موضوعات نوظهور و... هف آن شناسایی و پایش تغییرات خیلی مهم هستند. همچنین روشهای مذکور میتواند نقطه شروعی برای نقد و تحلیل باشد؛
• گام دوم: نقد و تحلیل تغییرات (پیشبینی، تحلیل روند، عدمقطعیت...): روشهای نظیر پیشبینی(مانند رگرسیون و برونیابی...)، روندپژوهی، تحلیل اثرات متقابل، ترازیابی، معنابخشی و... برای نقد و تحلیل کاربردهای مهمی دارند؛ مانند هوش مصنوعی که از حدود 60 سال پیش مطرح شد و بعد از چند دهه افول هماکنون با طرح فناوریهای از جمله Chat gpt دوباره خود را مطرح کرده است؛
• گام سوم: بهتصویر کشیدن آیندههای بدیل/جایگزین/سناریوها: سناریوها و روشهای مرتبط با آن(روشهای جی.بی.اِن، شوارتز، تاس، ...) در تصویرسازی از آیندههای بدیل نقش بسیار برجسته دارند؛ بهعنوان مثال، در مورد دنیای آینده چندین سناریو مطرح است که هر کدام ممکن است مطلوب کشوری باشد. البته اقدام آیندهپژوهی میتواند در گام سوم ختم و بیان شود که هدف تولید سناریو بوده است؛
• گام چهارم: تجسم آیندههای مرجح/مطلوب: روشهای آیندهنگاری، چشماندازپردازی، پسنگری هدف آنها برای تجسم آیندههای مطلوب و مرجح است؛
گام پنجم: طرحریزی و پیادهسازی مراحل تحقق آینده مرجح/مطلوب: روشهای برنامهریزی راهبردی، برنامهریزی بلند مدت، برنامهریزی سناریومحور، برنامهریزی پابرجا، برنامهریزی مبتنی بر ارزش، نقشهراه و ... فنونی هستند که در طرحریزی و پیادهسازی (تحقق) آینده، ابزارهایی کلیدی تلقی میشوند؛ برنامهریزی راهبردی و برنامهریزی بلند مدت بهنوعی رقیب آیندهپژوهی محسوب نمیشوند به گونهای مکمل هم تلقی میشوند.
نکتهای که میتواند مفاهیم مطرح شده را به عمل نزدیک کند، روشها و ابزارهای آیندهپژوهی است. تحلیلی بر پروژههای آیندهپژوهی انجام شدهاست و آنها را از بُعد کیفی و کمی مورد بررسی قرار میگیرند و بر اساس آینده کوتاه یا بلند مدت تفکیک کنیم برخی از روشهای رایج در آیندهپژوهی مانند تکنیک دلفی یا سناریوپردازی جزء روشهای کیفی و معطوف به آینده بلند مدت هستند؛ روش دلفی یکسری گزاره است که امتیازدهی میشود، تحلیل آماری میشود سپس نظرسنجی چند مرحلهی انجام میشود؛ مسئله مهم در دلفی تحلیل آماری نیست بلکه گزارههایی است که برای آینده ترسیم شدهاند. روشهایی مانند پسنگری و نقشه راه کیفی هستند (البته در این دو روش تحلیل روند نیز وجود دارد) خلاقیت و نوآوری در آنها وجود دارد و در سناریوپردازی بخش تخیل آن خیلی مهم است؛ انواع روشهای پیشبینی و پیشنگری که تکنیکال و شاخصمحور هستند و عمدتاً در آینده کوتاه مدت میتوانند روندها را مطرح کنند ولی تغییرات پارادایمی را انتظار نداریم که از این طریق حاصل شود و تغییرات پارادایمی را در چارچوب سناریو محور برای چند دهه ترسیم شود. جعبه ابزاری(روشهایی) که برای آیندهپژوهی استفاده میشود به شکل اقتضایی (با توجه به مسائل، شرایط و امکانات) تکنیک و روش لازم برای آن انتخاب و رویکرد مورد نیاز تعیین شود.
دکتر نظریزاده شرح داد: بهعنوان مثال یکی از تجربههای موفق آیندهپژوهی مطرح میشود، شرکت رویال داچ شل در دهه 70 میلادی تجربه مفیدی در زمینه آیندهپژوهی داشته است، بهگونهی که در این زمینه کتابی تدوین شده است. در دهه 60 میلادی این شرکت توسعه یافته و مدل توسعه آن بهصورت ایجاد کسب وکارهای مستقل(در کشورهای مختلف) بوده است؛ در دهه 60 حضور قوی در خاورمیانه به همراه اکتشافاتی داشته است و علاوه بر نفت و گاز در زمینه محصولات پتروشیمی صاحب نام است، در سال 1971 شرکت مذکور با یک شرکت ایتالیایی موفق شدند میدان گازی جهان را کشف کنند که بین قطر و ایران(پارس جنوبی) است که بعد از مدتی قطر با افزایش سهم خود آن منطقه بهطور کل مالکیّت خود را قطعی میکند، در سال 1973 بحران نفتی به دلیل جنگ اعراب و اسرائیل رُخ میدهد و اعراب از نفت بهعنوان سلاح استفاده میکنند و با صادر نکردن نفت قیمت آن افزایش مییابد، با رصد کردن این اتفاقات از همان زمان بر روی انرژیهای تجدید شونده(مانند انرژی خورشیدی) متمرکز شدند، موضوع مهم این است که قبل از رُخ دادن این حوادث پیشبینیها انجام شده بود، در آن وهله زمانی پیرواک و پیتر شوارتز که از سناریونویسان بهنام است در آن زمان در واحد برنامهریزی شرکت رویال داچ حضور داشت؛ با بررسی دیدهبانی رصد که در کسب وکار شرکت صورت گرفت ذخائر نفت و منابع آن مشخص شد که به چه میزان است؛. از این رو دو سناریو تدوین شد، اول اینکه قیمت نفت تغییر زیادی نخواهد کرد، سناریو دوم پیشبینی افزایش نفت اپیک بود و این اقدام موجب شد زمانیکه قیمت نفت افزایش یافت از بین هفت شرکت رقیب تنها شرکت شل آمادگی لازم را جهت اقدام و واکنش سریع (در مواجهه با افزایش قیمت نفت، نسبت به بقیه شرکتها) از خود نشان دهد.
تجربیات موفق آیندهپژوهی-آیندهنگاری فناوری ژاپن
دکتر نظریزاد بحث را با مثالی از ژاپن ادامه داد، ژاپنیها مطرح میکنند به اندازهای که فناوری و قدرت صنعتی آنها پیشرفت کرده، جامعه ژاپن پیشرفت نکرده است و چالشهایی در جامعه بهوجود آمده و جامعه نسل پنج تعریف میشود؛ ژاپنیها در دهه70 با یک نگاه تحولی برنامه توسعه ملّی را طراحی کردند و در مورد موضوع فناوری نوظهور متمرکز شدند، دلیل اینکه روی این موضوع تلاش کردند بهخاطر تعامل خوب آن موقع ژاپن با آمریکا بود، از سال 71 مطالعات پیشبینی علم و فناوری، ابعاد وسیعی از مطالعه تعریف شد که هر پنجسال یکبار در ژاپن صورت میگیرد، دردهه 80 ژاپن یکی از موفقترین کشورها در زمینه اقتصاد جهانی بود، یکی از عوامل موفقیت ژاپن استفاده از آیندهنگاری فناوری بود که منجر به پیشبینیهای صحیح شده بود مانند: نیمه رسانا، الکترونیک، میکرو الکترونیک و ارتباطات که محصولات آن را در اطراف ملاحظه میشود ماحصل این اقدام است. در دهه70 محور اصلی همپایی و دنبالهروی خلاقانه با کشورهای پیشرو بود، در دهه 90 یک دوره گذار برای خود تعریف کردند، در سال 2000 برای اینکه اقدامات(زیرا توسعه علم و فناوری دفعتاً رُخ نمیدهد) به نتیجه برسد باید اولویتبندی انجام شود تا تصمیمگیریهای صحیحتری(تصمیماتی که حاکمیت تعریف کند) را منجر شود، در سال 2010 به سمت رویکرد حل مسئله و رویکردی که تصویری از آینده ترسیم میشود به این صورت که چه چیزی باید توسعه داده شود تا تصویر(خیالی) محقق شود، از 2015 به سمت یکپارچهسازی سیاستگذاری علم و فناوری و سیاستهای نوآوری را به یکدیگر نزدیک کردند، بعد از 2015 بهدنبال ترسیمی از جامعه آینده هستند در دههای ابتدایی تکنولوژی موضوع مهم و مورد بحث بوده است، بعد از آن به سمت نیازمحوری و سپس به سمت مسائل کلیدی حرکت کردند و اکنون کشور ژاپن برای افق 2050 آیندهنگاری انجام میدهد. توسعه علم و فناوری در خدمت جامعه 2050( جامعه نسل5)، این موارد سناریوهای مفهومی است و تصویر نزدیکتری از حوزههای علم و فناوری ایجاد میکنند.
حوزههای دلفی:
ناحیه A: سیستمهای پیشرفته برای توزیع و استفاده از داده
ناحیه B:فناوری رباتیک که به منظور جامعه مخلوط میشود تا از فعالیت انسانی مختلف حمایت میکند
ناحیهc: ارتباطات پیشرفته و فناوری رمزگشایی
ناحیه D: فناوری برای اجتناب از خطای انسانی در حمل و نقل
ناحیه G: فناوریهای مرتبط با انرژی و جامعه پایدار
ناحیه E: پیشگیری از مصدومیت و تهدیدشناسی برای کل طول زندگی
ناحیه H:علوم بنیادی برای کشف منشاء فضا و انسان
ناحیه F: سیستمهای کشاورزی پایدار، جنگلداری، ماهیگیری که با زیستبوم هماهنگ است
دکتر نظریزاده در خاتمه سخنانش یادآور شد: عوامل متعددی در شکلگیری آینده متأثر خواهند بود، آیندهپژوهی آگاهی هر فرد را نسب به آینده افزایش میدهد و پیشنهاداتی سناریومحور نیز ارائه میکند، امّا جایگزین همه چیز نیست؛ مثلاً اگر منابع کافی برای سرمایهگذاری نداشته باشیم هر چقدر اطلاعات شخص نسبت به آینده بیشتر باشد، ماحصل آن استرس و نگرانی بیشتر خواهد بود. آیندهپژوهی نیز همانند خیلی گرایشهای دیگر در حوزه مدیریت تا درصدی میتواند موفق باشد امّا در عینحال مدارک و شواهدی موجود است که نشاندهنده این است که آیندهپژوهیهای موفق بوده و توجه دیگران به سمت علّت موفقیت خود جلب میکنند بهعنوان مثال چه چیزی موجب موفقیت دلفی ژاپن شده است یا سناریو نویسی شرکت «شل» چرا همانند سالهای گذشته تداوم(برنامهریزی) دارد؟ البته تجارب آیندهپژوهی ناموفق(مانند لُرد کلوین) نیز وجود دارد و کتابهایی در این زمینه نوشته شده است و میتوان دلایل ناموفق بودن آنها را نیز بررسی کرد.
دلایل موفقیت آیندهپژوهی: تعیین درست قلمرو آیندهپژوهی، الزامات آیندهپژوهی، مشخص کردن مسئله (که قرار است به آن پرداخته شود)، منابع انجام کار (منابع انسانی، علمی و...)، گردآوری اطلاعات(معتبر بودن دادهها)، روشمندی در آیندهپژوهی، داشتن دانش و تجربه آیندهپژوهی، استفاده از تیم متخصص آیندهپژوهی، مشارکت بینرشتهی، ارائه مناسب برای خروجی آیندهپژوهی ، بازخوردگیری، حمایت مدیران، فرهنگ عمومی و پذیرنده آیندهپژوهی.
آسیبشناسی مبتنی بر تحولات رویکردی
دکتر فرزانه میرشاهولایتی (استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) سخنران دوم بحث خود را با عنوان «آسیبشناسی مبتنی بر تحولات رویکردی» با سؤال اصلی نشست آغاز کرد: نافع بودن یا نبودن دانش آیندهپژوهی و بررسی آفاتی است که این حوزه را تهدید میکند. روربک(اندیشمندی که خدمات ارزندهای در زمینه آیندهپژوهی انجام داد) و هِگر در پژوهشی نشان دادند 6% از شرکتها بلند مدت میاندیشند و 85% از این 6% موفق هستند، در حالیکه 94% مابقی افق دیدی کمتر دارند. از این گروه، آنهایی که افق زمانی پنجساله را هدف قرار میدهند، 53% موفق هستند و آنهایی که تفکر رو به آینده موقت دارند، صرفاً 46% موفق هستند. بنابراین جواب سؤالی که آیا آیندهپژوهی دانش مفیدی است؟ با همین آمار پاسخ داده شد اما مسائلی است که دغدغه ذهنی بسیاری از پژوهشگران آیندهپژوهی شده است، از جمله افزایش متقاضیان شرکت در آیندهپژوهی و افزایش تواتر واژه آیندهپژوهی در ویترین پژوهشی سازمانهای دولتی؛ بهعنوان مثال در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فراخوانهایی که از طرق مختلف(دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات) دریافت میشود، کلمه آیندهپژوهی را به همراه دارند، همانند کلمه «حکمرانی»؛ این خود آفتی برای حوزه آیندهپژوهی خواهد بود. یکی از آفتهای بسیار بزرگ نسبت به آیندهپژوهی این است که به دید پیشبینی(پیشگویی) به آن نگریسته شود. شاهد روندی در پروژههای در دست اقدام داخل کشور هستیم و آن «روند کلیگویی و تشابه در نتایج پروژههای پژوهشی» است؛ این اتفاق برای پژوهشگران آیندهپژوهی رقم خورده است که در انتها پروژههای آیندهپژوهی به هیچ نتیجه ملموس و عملیاتی ختم نخواهد شد.
تغییر و تحولات آیندهپژوهی
ابتدا از پارادایم تفکری(پیشبینی) شروع و رفتهرفته به تفکرات مدیریتی، سپس به تفکرات سیستمی و در نهایت تفکر دیالکتیک منتهی میشود، از امکانات آیندهپژوهی این است که پژوهشگر تفکر دیالکتیک داشته باشد. یکی از بزرگترین برداشتهها از رشته آیندهپژوهی این است که محقق بتواند بهخوبی پیشبینی کند، در صورتیکه این تفکر اشتباه است.
نقاط کانونی آیندهپژوهی
دکتر میرشاهولایتی سخنرانی خود را با پرداختن به نقاط کانونی آیندهپژوهی در هر نسل ادامه داد، اگر نظری داشته باشیم به سیر تکامل آیندهپژوهی، میتوان آن را به پنج دوره تقسیم کرد. دوره نخست که بین سالهای 1950 تا 1965 اتفاق افتاد و تمرکز آن بر پیشبینی فناوری بود. چالش اصلی این دوره، رشد اقتصادی و بحران اقتصادی و ماهیت این حوزه، چندرشتهای بود. بیشتر از روشهای کمی استفاده میشد و نوع آینده، آیندهای محتمل بود. در دوره دوم و در خلال سال¬های 1965 تا 1985، آیندهنگاری فناوری فناوری موضوع اصلی آیندهپژوهی شد و رشد جمعیت و آلودگیهای زیست محیطی چالش اصلی و البته در این دوران، آیندهپژوهی به یک حوزه¬ی بینرشتهای تبدیل شد؛ روشهای کیفی چاشنی کار شد. آیندههای ممکن در این دوره در کانون توجه قرار گرفت.
در سومین دوره و در فاصلهای زمانی 1985 تا 2000، آیندهنگاری اجتماعی با چالش پدیده جهانیشدن و با ماهیت حوزهای مشارکتی رخ نمود. در این دوره، روشهای کارگاهی در کانون توجه آیندهپژوهان قرار گرفت و هدف شناسایی آینده مطلوب بود.
دوره چهارم، بین سالهای 2000 تا 2010 با چالش حملات تروریستی، آیندهپژوهی، دانشی فرارشتهای شد که با روشهای بالا به پایین به دنبال آیندههای شکلپذیر بود و در نهایت، در آخرین موج که از سال 2010 شروع شد، چالش عصر دیجیتال و محیط به شدت متلاطم، آیندهپژوهی رو به حوزهای تعاملی و مبتنی بر روشهای پایین به بالا کرد.
دکتر میرشاهولایتی در خاتمه سخنانش شرح داد: شاید مهمترین نکتهای که باید به آن پرداخت، همین تبدیل شدن آیندهپژوهی به حوزهای تعاملی است. تفاوت بین حوزه تعاملی با حوزه میانرشتهای چیست؟ در پاسخ باید گفت که حوزههای میانرشتهای بیشتر متمرکز بر یکپارچهسازی دانش و روش از رشته¬های مختلف برای حل مسائل پیچیده هستند و حال آن که حوزههای تعاملی بر توانایی فرایند یا سیستم بر معنابخشی تأکید دارند. کانون تمرکز میانرشته بر تعامل رشتهها، ایدهها و رویکردهاست و در مقابل آیندهپژوهی تعاملی بر تعامل بین سیستم و کاربر تأکید دارد. هدف میانرشته خلق دانش جدید است و هدف دومی درگیرکردن کاربر و اخذ بازخورد است.
با این توصیف لازم است چهار مهارت
1-داشتن تفکر انتقادی و تفکرتحلیلگری؛
2-داشتن اطلاعات بیش از سطح عمومی؛
3- داشتن توانایی جهت به اشتراک گذاشتن ایدهها به شکل اثربخش با دیگران؛
4-داشتن مشکل حل مسئله.
چهار مهارتی است که در دوران حاضر یک آینده پژوه باید داشته باشد. این موضوع به دو دسته تقسیم میشود: آینده پژوهان آکادمیک و آیندهپژوهان حرفهای. هدف آیندهپژوهان آکادمیک تولید ابزار و متدلوژی است در حالی که تقاضای بازار کاربردی کردن آن ابزار است؛ و برای آنها سناریوپردازی و... انجام خواهند داد و هدف این است در دنیای واقعی رفتار صحیح آموزش داده شود تا در مقابل حوادث غافلگیر نشوند، حال این اقدام با سناریونویسی انجام شود یا دیدهبانی فرقی نمیکند، قصد رُخ دادن این اتفاق در دنیای واقعی است.
وقتی قصد گفتوگو در مورد دانش آیندهپژوهی در ایران را داریم و این که آیندهپژوهی دانش نافعی است یا خیر؟ باید در مورد متدلوژی بحثهای تحلیلی و تئوریکال انجام شود، در حالیکه وقتی بحث کاربرد(عملیاتی کردن) میشود، نیاز است که اقدامگرا باشیم و مخاطب سازمانها(کسانی که تصمیمگیری میکنند) هستند و خروجی اقدام باید گزارش مشاورهای یا سناریوپردازی اقدامی باشد که به شخص تصمیمگیرنده راهنمایی لازم را برساند./پایان
تنظیم گزارش: امیر پیام
نظر شما :