گزارش نشست «دختر فرعون یا همسر فرعون؟ از خوانش مسیحی تا روایت قرآنی»
نشست«دختر فرعون یا همسر فرعون؟ از خوانش مسیحی تا روایت قرآنی» از «سلسله نشستهای انتقادی اسلام و باستان متأخر»، 18 دیماه 402، توسط گروه مطالعات تاریخی و فرهنگی قرآن کریم پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. این نشست با دبیری دکتر زهرا محققیان؛ مدیر گروه مطالعات تاریخی و فرهنگی قرآن و سخنرانی دکتر محمد حقانیفضل، پژوهشگر پسادکتری دانشگاه پادربورن آلمان بهصورت مجازی (برخط) برگزار شد. در ابتدای نشست دکتر محققیان توضیح کوتاهی درباره اهداف این سلسله نشستها و همچنین عنوان سخنرانی ارائه داد.
سپس دکتر حقانی سخنان خود را آغاز کرد و گفت: مقایسه روایت قرآن از تولد و کودکی حضرت موسی(ع) (قصص ([28]: 7- 13 و نیز طه [20]: 38-40) با روایت تورات (سفر خروج، 2: 1- 10) نشان میدهد که باوجود شباهت کلی، این دو روایت با هم تفاوتهایی دارند. در قرآن تولد موسی را در دو قطعه داریم. یکی سوره قصص و دیگری سوره طه؛ و سوره طه خلاصه و اشاره ماجرایی است که در سوره قصص بیان شده است. برجستهترین تفاوت این دو روایت، مربوط به زنی است که موسی را به فرزندی میگیرد. در روایت قرآن در تولد موسی از همسر فرعون سخن گفته میشود و شخصی که موسی را از آب میگیرد و به فرزندی میپذیرد همسر فرعون است، اما در کتاب مقدس و حتی فیلم زندگی حضرت موسی(ع)، تصریح میشود کسی که موسی را به فرزندی گرفت، دختر فرعون بوده است، لذا این سؤال همیشه مطرح بوده است که چرا در قرآن چنین اتفاقی رخ داده است؟
دکتر حقانی ادامه داد: نظرات متفاوتی در تبیین این پرسش وجود دارند. برخی مانندگایگر این تفاوت را به سادهترین شکل حل کردهاند و آن را ناشی از اشتباه و پریشانفهمی قرآن دانستهاند. اما کسانی دیگر، این مسئله را ناشی از یک تغییر عامدانه میدانند. زیرا فرهنگ عرب آن زمان نمیتوانست بپذیرد که دختری ازدواجناکرده، کودکی را به فرزندی بگیرد. دستهای نیز آن را ناشی از تأثیر سورههای قبلی بر سورههای بعدی و یا ناشی از تأثیرات روایتهای قرآن بر هم دیگر دانستهاند یا اینکه قرآن علاقه داشته رابطه پدر و فرزند بین موسی و فرعون ایجاد کند. در مجموع می توان گفت، بیشتر نظرات این مطلب را ساخته قرآن میدانند. اما با این پژوهش میتوان ثابت کرد بر خلاف دیدگاههایی که معتقدند قرآن در اینجا از سنت یهودی و مسیحی جدا شده است، با رجوع به متون یهودی و مسیحی معاصرِ ظهور اسلام این تفاوت تبیین می شود.
دکتر حقانی ادامه داد: باید عرض کنم تفاوت روایت قرآن و تورات منحصر به همان یک مورد نیست. مثلاً در روایت تورات گفته میشود وقتی بچه گریه میکند خواهر موسی به دختر فرعون میگوید یکی از زنان را برای شیردادن به موسی انتخاب کند. ولی قرآن میگوید موسی سینهزنان را قبول نمیکرد و به همین جهت سراغ مادر موسی رفتند. در تورات روشن نیست چرا خواهر موسی به دختر فرعون پیشنهاد میدهد زنی شیرده از عبرانیان را برای شیردهی بچه انتخاب کند.
یکی دیگر از تفاوتها، کنش مریم خواهر موسی است که نشان میدهد تفاوت فقط درگفتمان روایت نیست، بلکه قرآن و تورات در روند حوادث هم تفاوتهایی دارند. در روایت تورات میگوید «خواهرش از دور ایستاد تا بداند او را چه میشود». ولی در روایت قرآن، حضرت مریم(س) حرکت میکند. نکته دیگر تفاوت نقش رودخانه است. در روایت قرآنی گفته میشود موسی را در رودخانه بینداز و آب رودخانه موسی را با خودش میبرد. ولی در تورات گفته میشود موسی را کنار نهرگذاشتند و رودخانه نقش خیلی پررنگی ندارد. تفاوت دیگر دخالت همسر فرعون برای نجات جان موسی است. در تورات ماجرایی نداریم که بیانگر قصدکشتن موسی توسط فرعون در کودکی باشد ولی قرآن میگوید، همسر فرعون وقتی فرزند را میبیند میگوید «این فرزند را نکش تا او را به فرزندی قبول کنیم».
اگر از این تفاوتها ستونی ایجاد کنیم، تقریباً متن روایت یوسفوس و قرآن یکی است. در متن یوسفوس وقتی میخواهد داستان گرفتن موسی را بیان کند از دختر فرعون صحبت میکند، ولی جایی که خواهر موسی میرود با دختر فرعون صحبت کند او را «ملکه» خطاب میکند، لذا این سؤال برای من پیش آمد نکند اینها دو نفر باشند و یک نفر نباشند.
حقانی تصریح کرد: در مصر باستان دختر فرعون باید با فرعون ازدواج میکرد. علت این نبود که فرعون فقط باید با دختران خود ازدواج میکرد؛ بلکه جانشین باید خونش خالصسازی میشد. بههمین خاطر فرعونها باید با یکی از افراد خانواده ازدواج میکردند تا فرزندشان خون شاهی داشته باشد. در واقع وارث سلطنت وارثی بود که از ازدواج دختر فرعون با یک فرعون به وجود آمده بود.
یک نکته دیگر این است که در روایت قرآنی شخصیتِ مادر، محور است و روایت تولد حضرت موسی در سوره قصص را باید داستان مادر موسی بدانیم. پس محور داستان قرآن مادر موسی است. اما در سنت یهودی مادر موسی شخصیتی فرعی است و حتی درجاییکه داستان تولد موسی بسط پیدا کرده، مادر موسی نقشی ندارد و خواهر موسی نقش اصلی را ایفا میکنند.
با این حال، در سنت مسیحی یک سروده درباره داستان تولد موسی هست که همه مشابهتها در آن دیده میشود. در این سروده خدا ایده ساخت سبد را به مادر موسی القاء میکند، مادر موسی بیصبر میشود، خدا به او قوت قلب میدهد، بعد دختر فرعون موسی را از آب میگیرد. تنها عنصری که عوض شده همین است که جای همسر فرعون با دختر فرعون عوض شده است.
در مسیحیت سعی میشود موسی شبیه مسیح معرفی شود و مانند مسیح از مادر باکره زاییده شود. بهعنوان مثال در سروده یعقوب بیان میشود، خدا به دختر فرعون الهام کرد به رودخانه رود و حمام کند تا یک باکره که هیچ مردی او را لمس نکرده است، مادر موسی شود. در اینجا تصریح میشود دختر فرعون چون باکره بود، باید مادر موسی میشد.
حقانی در پایان سخنانش با طرح این سؤال که چرا قرآن باید بخشهایی از داستان که در خدمت اندیشه مسیحی است حذف کند؟ پاسخ داد: به نظر من این تغییر در خدمت پیامبرشناسی قرآن است. وقتی سوره یوسف و سوره قصص را مقایسه میکنیم شباهتهای زیادی بین آنها میبینیم. قرآن بین داستان یوسف و موسی توازن ایجاد میکند. این ارتباط بین یوسف و موسی یادآور روند توپولوژی مسیحیت است. با این فراخوان مخاطب مسیحی میداند قرآن دارد خوانش مسیحی را کنار میگذارد. در اندیشه مسیحیت نحوه تولد موسی منحصر به شباهت موسی و مسیح میشود و اینها موسی را هم پسر باکره میکنند. ولی قرآن میگوید، این اندیشه را کنار بگذارید و مسیح استثنا بود و بقیه پیامبران شبیه هم هستند. پس قرآن هوشمندانه و آگاهانه برای انتقال معنای مورد نظر خود روایتهای موجود را بهکار میگیرد. /پایان
نظر شما :