گزارش نشست «رویکردهای متنپژوهی در نهجالبلاغه»
نشست «رویکردهای متنپژوهی در نهجالبلاغه» با سخنرانی دکتر زینه عرفتپور، دکتر معصومه نعمتیقزوینی و دکتر مریم هاشمی، 23 دیماه 402 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. دبیر علمی نشست نیز دکتر مالک شجاعی بود.
در ابتدای نشست دکتر شجاعی، رئیس مرکز تحقیقات امام علی (ع)، پس از ابراز خرسندی از بابت همزمانی برگزاری نشستهای مرکز تحقیقات امام علی (ع) با مناسبتهای مذهبی تأکید کرد: باید برای شخصیتهای بزرگ دینی امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) به جهت ابعاد علمی و تربیتی که این بزرگواران در شکلگیری و تکوین هویت و اندیشه شیعی بسیار نقشآفرینیشان، نشستهای علمی و تخصصی برگزار کنیم. شجاعی یادآور شد: سالهای پیش مرحوم دکتر داریوش شایگان که از بزرگان عالم فکر و فرهنگ ما هستند انتشاراتی داشتند با نام انتشارات فرزانروز که اکنون هم آثاری را از خانم آرزینا لالانی با عنوان نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امام محمد باقر (ع)، منتشر میکنند که خواندنی است در حالیکه فضای فکری حوزوی و دانشگاهی ما در مورد امام محمد باقر (ع) کمتر در این زمینه به نحو روشمند و در دیالوگ با مسائل معاصر ورود کرده اند؛ در بین معاصران ما مرحوم استاد مطهری (ره) گامهای بلندی را در سیرهپژوهی برداشتند بهویژه در کتاب سیری در سیره نبوی، کتاب سیری در سیره ائمه اطهار و در کتاب حماسه حسینی که سعی کردند یک بازخوانی نوین و روشمندی متناسب با دستاوردهایی که فرهنگ و علوم انسانی معاصر دارد از سیره اهل بیت (ع) داشته باشند. بعدها هم بزرگانی در این زمینه مثل دلشاد تهرانی و در حوزه هم آیتالله سبحانی و بعد.... در تاریخ و سیره داشته است دانشنامه امام علی (ع) و حوزههای متفاوت مطالعاتی ولی آن بنیانگذاریای که استاد مطهری کردند راهش کم رهرو ماند یعنی متناسب با اقتضائات زمانه سیره اهل بیت کمتر مطالعه شد، مرکز تحقیقات امام علی (ع) که ما افتخار میکنیم که ذیل نام بلند این بزرگوار یک خدمت حداقلی و ناقصی را انجام میدهیم با تصویب شورای پژوهشی پژوهشگاه در دوره جدید فعالیتهای خودش محور اساسی فعالیتها مناسبات سیره پژوهی و علوم انسانی است یعنی یک گفتوگویی میان مباحث سیره پژوهی و تاریخ اسلام و مطالعات اسلامی با مطالعات جدید در حوزه علوم انسانی به حمدالله این برنامه راهبردی در شورای پژوهشی تصویب شده است و مرکز هم سعی کرده است در این نشستهایی که در دور جدید فعالیتهایش داشته این محور را مدنظر قرار دهد و بهعنوان چراغ راه خودش و اولویتهای اصلی خودش به پیش چشم داشته باشد.
شجاعی در ادامه ضمن تبریک حلول ماه رجب از خداوند خواستار بهتر شدن حال جهان اسلام و حال منطقه شد و آرزو کرد، بیش از پیش بتوانیم به آموزههای حیاتبخش اهلبیت نزدیکتر شویم..
هرمنوتیک مؤلفمحور و شاخصههای آن در نهجالبلاغه
در ادامه دکتر هاشمی بهعنوان نخستین سخنران، سخنرانی خود با عنوان «هرمنوتیک مؤلفمحور و شاخصههای آن در نهجالبلاغه» آغاز کرد و گفت: تأمل بر کارکردِ معناشناختی پارادایم تأویل دستورگرا، بهعنوان یکی از شاخصههای هرمنوتیک مؤلف محور، و به شیوۀ دستاوردهای دانشِ معناشناسیِ ادب عربی، فهم دال و مدلولهای تأویل دستورگرا در متن ادبی خطبههای نهجالبلاغه است. به باور نظریه¬پرداز آلمانی شلایر ماخر (1768-1834م.) در زمرۀ هرمنوتیستهای مؤلف¬محور، یکی از مبانیِ رویکرد مؤلفمحوری در فهم متون مقدس (از جمله نهج¬البلاغه) بر پارادایم تأویل دستورگرا متمرکز است. با اضافۀ دو قیدِ «معناشناختی» به پارادایم تأویل دستورگرا و قید «ادبی» به رویکرد مؤلفمحوری هرمنوتیک، قبایِ این پارادایم بر ادبیات معناشناختی خطبههای نهجالبلاغه نیز بهلحاظ دو وجه زبانشناسی و تفسیر موجود در این کتاب، بسیار مناسب است.
در پارادایم تأویل دستورگرا، آگاهی، قصد و نیت صاحب سخن در شکلدهی مـعنا سهم بهسزایی دارد و معنای متن ادبی متون مقدّس، واقعیتی قائم به ذهنیت و فردیت مؤلف و وضع تولید خود است که مفسر و خواننده متن در جستوجوی فهم معنای آن است. البته نگرش کلی ماخر در نهایت، این است که پارادایم تأویل روان شناختگرا بهعنوان شاخصۀ دوم هرمنوتیک مؤلفمحور، بر تأویل دستورگرا غالب است.
دکتر هاشمی در ادامه سخنرانی خود افزود: کارکردِ پارادایم تأویل دستورگرا به دو شکل اساسی قابل انجام است؛ تعریف دقیق از یک گسترۀ معناشناختی خاص کـه مـیان مؤلف و مخاطب خاص متن، مشترک است. معنای هر واژه در هر بند از نسبت آن واژه با سایر واژگانِ متن دانسته میشود. این معانی ارتـباط درونـی نظام معنا را روشن میکند. معناپژوهی در پارادایم تأویل دستورگرا معطوف به مطالعۀ معنایی، روششناسی و زبانشناسی تفسیر است و به معانی و پیوند بین کلمات فردی مربوط است، البته نه با شکل یا ساختار زیباییشناختی. نگاه به این نوع پارادایم، نگاهی عینیگرایانه Objectivism است که در این نوع تفسیر، معنا، مستقل از جهتگیری و دنیای ذهنی خوانندۀ متن عمل میکند و مفسّر یا خواننده موظّف است که با رعایت ضوابط و روشمندی صحیح در تفسیر متن نهجالبلاغه و با پرهیز از داوری و با رعایت بیطرفی علمی، در تلاش برای وصول به معنای متعیّن و عینی حاضر در ذهن مؤلف باشد.
تصویرپردازی هنری در نهجالبلاغه بر اساس نظریه سید قطب
دکتر عرفتپور بهعنوان دومین سخنران نشست، سخنرانی خود را با عنوان «تصویرپردازی هنری در نهجالبلاغه بر اساس نظریه سید قطب» ارائه کرد و ضمن بیان تعاریفی از مفهوم تصویر از نظر اندیشمندان و ناقدان قدیم و جدید؛ عناصر تصویرپردازی هنری در نهجالبلاغه را بر اساس دیدگاه سید قطب، در دو عنصر اصلی تخییل حسی (پندارسازی حسی) و هماهنگی هنری خلاصه کرد و در قالب این دو عنصر اصلی و شاخههای فرعی آنها، متن نهجالبلاغه را از لحاظ زیباشناسی مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
دکتر عرفتپور ادامه داد: از نگاه سید قطب «تصویرپردازی» بر مبنای اصل «تخییل حسی» استوار است و انواع تخییل حسی را در پنج دسته معرفی و تعریف کرد؛ تخییل حسی از راه تشخیص و تجسم، تخییل حسی از راه تصویرهای متحرک و پویا، تخییل حسی برآمده از عبارات، تخییل حسی برآمده از حرکات پیدرپی، تخییل حسی از راه حرکت دادن به اشیاء ساکن.
وی در ادامه سخنان خود بیان کرد: بنا به اعتقاد سید قطب، اگر تصویرپردازی پایه اساسی شیوه بیانی قرآن است و «تخییل حسی و تجسم» از جمله ویژگیهای بارز آن است، عامل دیگری هم در این میان وجود دارد که همان انسجام و هماهنگی هنری است.
عرفتپور در ادامه به معرفی و توضیح انواع هماهنگی هنری پرداخت: هماهنگی در چینش عبارات، هماهنگی واژه با فضای تصویر، هماهنگی از راه تقابل میان دو تصویر، هماهنگی در ریتم موسیقیایی، هماهنگی در ترسیم تصویر، هماهنگی در ترسیم چهارچوب تصویر و هماهنگی کوتاهی یا بلندی صحنهها با موضوع . وی بعد از تبیین عناصر تصویرپردازی هنری، این عناصر را در شاهد مثالهایی از متن نهجالبلاغه مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
تأملی در مطالعات نقدی ترجمههای فارسی نهجالبلاغه
دکتر نعمتی بهعنوان سخنران سوم نشست سخنرانی خود با عنوان «تأملی در مطالعات نقدی ترجمههای فارسی نهجالبلاغه» را ارائه کرد و گفت: کتاب ارزشمند نهجالبلاغه که دربردارنده سخنان گهربار امام علی(ع) است، در اواخر قرن چهارم هجری توسط «شریف رضی» گردآوری شد. از آن زمان به بعد به روشنی نمیدانیم که نخستینبار این کتاب چه زمان و توسط چه کسی به زبان فارسی ترجمه شده است. درحال حاضر طبق اسناد قابل دسترس و معتبر، نخستین ترجمه فارسی نهجالبلاغه متعلق به قرن دهم یعنی مقارن با حاکمیت صفویان است. دستکم میتوانیم بگوییم، اگر هم پیش از این ترجمهای به زبان فارسی از نهجالبلاغه وجود داشته، در گذر زمان از میان رفته و به دست ما نرسیده است. از قرن دهم تا قرن پانزدهم با تعداد کمی از ترجمههای فارسی نهجالبلاغه روبهرو هستیم تا اینکه از قرن پانزدهم یعنی از یکصد سال اخیر تحولی چشمگیر در سیر ترجمههای نهجالبلاغه رخ داد. به طوریکه در این بازه زمانی جریان ترجمه شتاب فراوانی گرفت و بیش از 80 ترجمه فارسی از این کتاب گران¬سنگ ارائه شد. حرکت شتابان ترجمه در این دوره زمانی از جهت دقت و باریکبینی مترجمان، زبان ادبی، پایبندی به متن مبدأ یا مقصد، منظوم یا منثور بودن و... با تنوع فراوانی همراه بود. افزون براین یکی از رویدادهای مهمی که در سالهای اخیر در این حوزه رخ داد، شکلگیری جریان نقد ترجمههای فارسی نهجالبلاغه به موازات ارائه ترجمهها بود. بهطور تقریبی میتوان گفت، جریان نقد ترجمههای نهجالبلاغه از سه دهه قبل آغاز شده است. این جریان از نقدهای ساده و سنتی آغاز و به تدریج از یک دهه قبل به سمتوسوی نقدهای روشمند و نظریهمحور حرکت کرده است. بهنظر میرسد پیدایش و گسترش دانش میانرشتهای مطالعات ترجمه در دنیا و تأسیس آن بهعنوان یک رشته دانشگاهی در ایران، سبب چنین تحولاتی در این حوزه بوده است. نقدهای جدید هرچند نسبت به قبل، بهنحوی روشمند و اصولی انجام میشود اما مطالعه و بررسی نقدهای صورتگرفته نشاندهنده برخی آسیبها در این حوزه است. ازجمله این آسیبها میتوان به عدم تسلط کامل ناقدان بر نظریههای جدید، محدودیت در دسترسی به منابع دست اول، محدود بودن بسترهای مطالعاتی، بهکارگیری ناقص نظریهها و عدم امکان تعمیم نتایج، تناقض در نتایج و عدم تناسب نظریه با متن اشاره کرد./پایان
نظر شما :