گزارش مراسم هفتمین روز درگذشت استاد مجتهدی + گالری تصاویر
مراسم هفتمین روز درگذشت «غربشناس برجسته و فیلسوف معاصر، دکتر مجتهدی» دوم بهمنماه 402 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این مراسم پنج سخنرانی ارائه و پیام ارسالی دکتر رضا داوری اردکانی نیز در این جلسه قرائت شد.
دکتر نجفی: دکتر مجتهدی میخواست ما ایرانیها، از تجدد غرب درک منطقی و معقولی داشته باشیم
در ابتدای مراسم دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پس از عرض خیرمقدم به حاضرین، به روز درگذشت دکتر مجتهدی اشاره کرد که با سالروز شهادت امام هادی(ع) مصادف شده بود و مراسم هفتم زندهیاد هم با سالروز ولادت امام جواد(ع) همزمان شده است که امیدواریم توجه و شفاعت این دو امام همام شامل حال ایشان شود که قصد داریم اتاق ایشان را در طبقه اول پژوهشگاه به «کتابخانه تخصصی فلسفه» تبدیل کنیم و همچنین در مراسم چهلم ایشان مروری به کتابهای استاد خواهیم داشت و ...
دکتر نجفی با اشاره به برخی ابعاد وجودی دکتر مجتهدی به برخی حساسیتها و تعصبهای وی اشاره کرد و گفت: مرحوم مجتهدی تعصب را خوب میدانست و از تعصب کورکورانه پرهیز میکرد. بهطور مثال ازبعد علمی، به زبان و ادبیات فارسی تعصب خاصی داشتند و با اینکه بهخوبی به زبان فرانسه و انگلیسی تسلط داشت، اما هیچیک از دوستان از زبان او لفظ فرانسوی یا انگلیسی نمیشنید. دکتر مجتهدی به سنت فلسفی ایرانی اعتقاد داشت و منتقد هابرماس بود و معتقد بود که هابرماس با فرهنگ ما برخورد خوبی نداشته است. یادم میآید در جلسهای که من سخنرانی داشتم، مرا بهخاطر تعصب روی «رئیسعلی دلواری» تشویق کرد و گفت، «این خوب است که از مفاخر ایرانی دفاع میکنی». همچنین دکتر مجتهدی روی جملهای از «هگل» تأکید داشت و میگفت، این جمله را در خانه مشروطه بگذارید که آن جمله عبارت بود از اینکه «علت سقوط رم وقتی بود که گذشتگان و پدران خود را کنار گذاشتند». در مجموع دکتر مجتهدی احترام گذاشتن به نیاکان و مفاخر را کار بسیار پسندیدهای میدانستند و...
دکتر نجفی در ادامه با اشاره به نظم و انضباط مثالزدنی دکتر مجتهدی یادآور شد: مرحوم مجتهدی با تأخیر حضور دانشجویان در کلاس برخورد میکرد و معتقد بود، ما با نسلی روبهرو هستیم که درسخواندن، کار دوم و سوم آنهاست و اگر سختگیری نکنیم برای آینده خوب نیست. او همچنین روی مراسم مذهبی و آئینی هم تعصب داشت و همیشه کمک میکرد و معتقد بود «امام حسین (ع) ابرمرد تاریخ و عاشورا، عصاره تاریخ بشریت است». روی هویت و سنتهای ایرانی هم تعصب داشت و میگفت، «با غرور بگویید که من یک ایرانی مسلمان شیعی هستم».
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی افزود: دکتر مجتهدی تحول بزرگی را که در کشورمان با انقلاب اسلامی برای اعتلاء هویت ملی شده را بهخوبی درک کرده بود و میدانست که موازنه شرق و غرب بر هم خورده است و هرچه میگذرد این مسئله بیشتر میشود و ایشان به ضعیف نشاندادن شرق، حساسیت داشت و نمیخواست که این موازنه، یکطرفه باشد. شاید دکتر مجتهدی قصد داشت این غربشناسی را مقابل آن شرقشناسی قرار دهد که شرق را ضعیف و ذلیل جلوه میداد؛ بههمین خاطر بود که به ترجمه آثار فیلسوفان غربی هم زیاداعتقاد نداشت و معتقد بود باید با نگاه ایرانی به فلسفه غربی پرداخت. شاید استاد میخواستند درک ما ایرانیها در فضای انقلاب اسلامی نسبت به تجدد غرب یک درک مساوی، منطقی و معقول باشد و همیشه هم این جمله را میگفتند که «فلسفه فقط خواندن الفاظ نیست بلکه ما باید از سطحیاندیشی به تفکر عمیق برسیم» و شاید این بزرگترین پیام دکتر مجتهدی برای دهههای سوم، چهارم و پنجم انقلاب باشد که ما را از سطحی اندیشی برحذر میدارد و همیشه به شوخی میگفت، «چای مرا بخورید با اینکه تلخ است اما حلال است».
رحمت خداوند بر او باد
داوری اردکانی:
کریم مجتهدی اهل تظاهر و خودنمایی نبود و رسم شهرتطلبی پیش نگرفت
همچنین دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس سابق فرهنگستان علوم در پیامی به این نشست نوشت:
هوالحکیم
آقای دکتر مجتهدی استاد فلسفه دانشگاه تهران، پس از عمری مطالعه و تحقیق و تدریس از دنیا رفت و به رحمت خدا پیوست.
او در پایان عمر درد و رنج و افتادگی و ناتوانی و بیماریهای زمان پیری را نیز تحمل کرد. دکتر مجتهدی استادی ممتاز و پژوهشگری دقیق بود که استادی دانشگاه را شغل خود نمیدانست، بلکه با آن زندگی میکرد و تا روزی که چشمش طاقت خواندن و دستش توان نوشتن داشت کتاب خواند و مطالعه کرد و تأمل کرد و نوشت و آثار گرانبهایی مخصوصاً در تاریخ فلسفه که ما به آن نیاز داریم پدید آورد. به هیچیک از حوزههای فلسفه هم وابسته نبود.
اما این بدان معنا نیست که اهل نظر هم نبود. از فضیلتهای بزرگش که همه اهل دانش و فلسفه باید از آن برخوردار باشند، داشتن گوش باز و آماده بودن برای شنیدن آرا و نقد آنها بود و مخصوصاً سعی میکرد سلیقهها و نظرهای خاص خود را در گزارشهای تاریخ فلسفه و نقل و روایت آرا دخالت ندهد.
با اینکه از زمان نوجوانی به اروپا رفته و به زندگی در آنجا خو کرده بود، چون مهر ایران در دل داشت، پس از پایان تحصیل به وطن بازگشت. دکتر مجتهدی شاید اولین دانشجوی ایرانی در اروپا و آمریکا بود که به فلسفه رو کرد و فلسفه آموخت و دکتری فلسفه گرفت و چون به ایران بازگشت در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
در ابتدای کار، نوشتن به فارسی برایش آسان نبود، اما با رغبت و همتی که داشت خیلی زود بر این ضعف غلبه کرد و اصرار هم داشت که مطالبش را به زبان فارسی بنویسد، زیرا معتقد بود که زبان ما باید با فلسفه اروپایی آشنا شود.
دکتر مجتهدی که نواده مجتهد بزرگ و معروف تبریز و نوه دختری فرمانفرما بود به فرانسه نرفته بود که آنجایی شود بلکه رفته بود درسهایی از اروپا برای کشورش بیاموزد و دیدیم (من لااقل در مدت بیش از ۳۰ سال شاهد بودم) که زندگی اش را وقف تدریس فلسفه و تحقیق فلسفی کرد. از دیگر فضیلتهای او این بود که اهل تظاهر و خودنمایی نبود و رسم شهرتطلبی پیش نگرفت.
او میدانست که فیلسوفان به شهرت میرسند اما پیشه آنها با شهرت و مشهورات سازگاری ندارد. آقای دکتر مجتهدی نزد استادان و دانشجویان فلسفه احترامی خاص داشت. او استادی جامع بود و با شعر و ادبیات و تاریخ هم آشنایی داشت و این آشنایی که لازمه فرهنگدوستیاش بود، به فهم و درک او کمک میکرد. دکتر مجتهدی همواره به این نکته مهم توجه داشت که فلسفه یک علم تخصصی نیست، بلکه مقام تفکر است.
درست است که یک فیلسوف یا محقق فلسفه، بیشتر هم خود را صرف تحقیق در فلسفههای خاص یا دورهای معین از تاریخ فلسفه میکند و به مقام مرجعیت در آن حوزه تحقیق میرسد؛ اما از نظر کلی از فلسفه و تفکر فلسفی رو نمیگرداند. مثلاً «اتین ژیلسن» فیلسوف معاصر فرانسوی بیشتر آثار خود را درباره قرون وسطی نوشت، اما فیلسوفی جامع بود. به آثار دکتر مجتهدی هم که نظر میکنیم گونهای از جامعیت را در آن مییابیم. درست است که آثارش بیشتر درباره دکارت و کانت و هگل و هایدگر است، اما از فلسفه یونانی و قرون وسطایی و ایرانی هم هرگز غافل نبوده و مجموع آثارش میتواند یک دوره بالنسبه جامع از تاریخ فلسفه باشد.
بیشتر این آثار از آن جهت که با زبانی بیتکلف نوشته شده است، میتواند کتاب درسی نیز باشد. اتفاقاً مرحوم آقای دکتر مجتهدی در زمره استادانی بود که به آموزش فلسفه اهمیت بسیار میداد. در محضر دکتر مجتهدی جز مسائل درس و بحث مطرح نمیشد. این صفت که نشانه تعلق خاطر شدید به دانستن و آموختن و احترام به دانایی است و البته صاحبانش را به خلوت فلسفه حواله میدهد، بیشتر موجب علو قدر و شأن این استاد در میان اهل فلسفه شده است. روانش شاد باد که میراث متنابهی از فلسفه برای ما باقی گذاشت.
رضا داوری اردکانی
دکتر حداد عادل: مجتهدی غربشناس بود، اما غربزده نبود
در ادامه مراسم، دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به دوران دانشجویی و آشنایی دکتر مجتهدی اشاره کرد و درباره ویژگیهای اخلاقی مرحوم کریم مجتهدی و بیان خاطراتی که از آن مرحوم داشتهاند، گفت: من هیچوقت دانشجوی دکتر مجتهدی نبودم اما همیشه به چشم یک استاد به او نگاه میکردم. در دانشگاه قرار بود دکتر «یحیی مهدوی» استاد راهنمای بنده باشد که بنا به دلایلی در ادامه دکتر مجتهدی استاد راهنمای من شد و علاقه به «کانت» وجه مشترک ما بود و هرگاه فرصت مییافتیم در مورد کانت حرف میزدیم و کتابهایمان را تبادل میکردیم. دکتر مجتهدی در فلسفه رنسانس سرآمد و از علاقهمندان این مکتب بود و در احوال و افکار سیدجمالالدین اسدآبادی تحقیق کرد و کتابها و مقالههای زیادی این راستا نوشت. از دیگر ویژگیهای اخلاقی آن مرحوم این بود که اهل تظاهر و خودنمایی نبود و رسم شهرت طلبی پیش نگرفت.
وی گفت: دکتر مجتهدی یک فرد نجیب و نجیبزاده تمامعیار بود و تربیت دینی و خانوادگی خاصی داشت. او مثل تمام آذربایجانیهای اصیل ایران و وطن را بهشدت دوست داشت و با اینکه غربشناس بود، اما غربزده نبود. در فلسفه به دکارت، کانت و هگل علاقه بیشتری داشت. درباره کانت بیش از سایر فیلسوفان کتاب نوشته بود. شخصیتی درونگرا داشت و از سخنرانی و سخنوری خوشش نمیآمد. اصولاً بسیار کمسخن بود. هرگز خودش را فیلسون معرفی نمیکرد. شعار او این بود که «فیلسوف دانشجوست» و با همین عنوان کتابی تألیف کرده بود. در جلسات بیشتر از گوینده بودن، شنونده بود. در مورد زندگی و گذشته خود سخنی نمیگفت و از فخرفروشی و فضلفروشی بیزار و در عینحال مهربان و محبوب بود.
مجتهدی مردی به تمام معنی بااخلاق بود و به استادان خود مخصوصاً دکتر «یحیی مهدوی» احترام میگذاشت. از اینکه در رشته مورد علاقهاش و دانشگاههای ایران تدریس میکند، خوشحال بود. او هیچگاه قهقهه نمیزد اما همیشه لبخند و تبسمی بر لب داشت که نشان از آرامش درون او بود. مردی به تمام معنا با اخلاق بود و همواره با متانت و اخلاق رفتار میکرد. در برنامه چهرههای ماندگار با علاقه شرکت میکرد و خود را همواره یک معلم و مدرس میدانست. در ابتدای کار نوشتن به فارسی برایش آسان نبود اما با رغبت و همتی که داشت خیلی زود بر این ضعف غلبه کرد و اصرار هم داشت که مطالبش را به زبان فارسی بنویسد، زیرا معتقد بود که زبان ما باید با فلسفه اروپایی آشنا شود. مجتهدی همسر اختیار نکرد و مجرد زیست. در حدود 20 سال پیش در همایشی که با هم به فرانسه رفته بودیم و وقتی در خصوص همسر گفتم، شمهای از خاطرات جوانی خود در فرانسه را بازگو کرد. خاطراتی که میتوانسته به ازدواج بینجامد اما نینجامیده بود! من قصد داشتم او را به ازدواجی دیرهنگام تشویق و ترغیب کنم اما بهقول پروین اعتصامی «فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت» چراغ عمر او بامداد صبح شنبه 25 دیماه 402 خاموش شد و یکی از متفکران و فرهنگ ایران یکی از نویسندگان نکوخصلت خود را از دست داد. هرچن که او در آثار دقیق و سودمندی که از خود برجای گذاشته، همیشه زنده خواهد بود.
دکتر اعوانی: رها کردن استادان بازنشسته، آفت دانشگاههای ماست
در ادامه، غلامرضا اعوانی (استاد برجسته فلسفه) در خصوص شخصیت مرحوم مجتهدی ادامه داد: اگر بخواهیم در چند کلمه شخصیت مرحوم مجتهدی را خلاصه کنیم زندگی مرحوم در یک کلمه در فلسفه خلاصه میشد. فلسفی زندگی میکرد و فلسفی میزیست و دانشجویان را به این امر راهنمایی میکرد. گفتار و کردار او واقعیت داشت و عین یکدیگر بود. به تعبیر فلاسفه، «علم» از «باور» شروع میشود ولی هر باوری هم علم نیست. باید در علم یقین باشد؛ یقین هم مراتب دارد. برای باور درست به علم باید به یقین رسید وگرنه، انسان جزمی میشود.
این استاد فلسفه یادآور شد: مرحوم مجتهدی به دانشگاه سوربن رفت و آنجا نزد استادان برجسته علم آموخت و به وطن برگشت. پیش استاد نشستن و زانو زدن، شرط فیلسوفان قدیم بود که متأسفانه امروز خیلی به این موضوع مهم پرداخته نمیشود و علمآموزی بیشتر بهصورت ویدیویی یا صوتی شده ست. از جمله استادان وی «ژان وال و هانری کربن» بودهاند. ما در انجمن فلسفه خیلی از ایشان دعوت میکردیم. یکی از خصوصیات ایشان این بود که آدم منظمی بود و همیشه تا آخر عمرش میخواند و مینوشت و وقت خود را تلف نمیکرد. همیشه صحبتهای خود را با فلسفه شروع میکرد. تعریفی که از فلسفه داریم در کتابهای ایشان است. علم به حقایق اشیاء داشتند. فلسفه تعریفهای مختلفی دارد؛ فلسفه طولی است نه عرضی. اگر فلسفه درباره حکمت باشد، به حضرت حق میرسیم در حالیکه از علوم روزمره این امر استخراج نمیشود. فلسفه علم بدون پیشفرض است. در هیچ یک از علوم به معرفت نفس نمیرسیم، اما در فلسفه به این امر میرسیم که در دنیا برای چه هستیم و فلسفه رسالت ما چیست؟ زندگی بدون پژوهش شایسته زیستن نیست و این را در زندگی مرحوم مجتهدی میبینیم.
دکتر اعوانی ادامه داد: دنیای امروز حکمت است و ما قدر آن را نمیدانیم. در هیچ یک از کشور اسلامی شاهد حکمت نیستیم به جز ایران اما سایر کشورهای اسلامی علم کلام دارند. دنیای امروز تشنه حکمت است و بزرگان حکمت در دنیای فرهنگی ایران از چین تا اروپا و هر جایی پایتخت بوده، مهد حکمت بوده است. وقتی دانشگاه تهران تأسیس شد، فلسفه غرب بهطور علمی وارد دانشگاه تهران شد و مرحوم مجتهدی سهم بسیار بزرگی در فلسفه داشت. به فلسفه غرب و اسلامی توجه زیادی داشت. در مورد فلسفه یونان هم کتاب دارد. یعنی یک وجه نداشت و اندیشههای همه فلاسفه را مورد بررسی قرار داده است.
دکتر اعوانی در ادامه با تشکر از پژوهشگاه و دکتر نجفی یادآور شد: آفت دانشگاه ما این است که استاد را پس از بازنشستگی، رها میکنیم اما در غرب اینطور نیست و بهترین کتابها را استادان بازنشسته مینویسند. افسوس میخوریم که دانشگاههای ما از این استاد آنطور که باید و شاید استفاده نکردند اما پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به نحو احسن از تجربیات استاد استفاده کرد که خداوند متعال انشاءالله روح آن مرحوم را قرین رحمت واسعه خود قرار بدهد و ایشان را در زمره صالحان، با صالحان و ابرار محشور بگرداند.
دکتر کلباسی اشتری: درد و دغدغه دکتر مجتهدی آموزش و تعلیمات بود
سخنران دیگر این نشست حسین کلباسی اشتری طی سخنانی گفت: اگرچه بنده توفیق داشتم که سالیان متمادی در محضر دکتر کریم مجتهدی شاگردی و تلمذ کنم و سالیان زیادی هم در این پژوهشگاه به عنوان دستیار ایشان بودم، اما بدون تعارف و تواضع میگویم که خودم را شاگرد شایسته و لایق ایشان نمی دانم. در همین مجلس با حضور بزرگان و استادانی که حضور دارند، بنده کمترین هستم و فقط بهخاطر حسن همجواری با استاد، به موارد کوتاهی اشاره میکنم.
وی افزود: در مجلسی که اوایل امسال برای بزرگداشت ایشان برگزار شد بسیاری از افراد از سجایای اخلاقی ایشان گفتند اما من فکر میکنم از نکاتی که برای یادآوری و تذکر ضروری است این است که مرحوم کریم مجتهدی درد و دغدغه آموزش و تعلیمات را داشت آن هم به معنی واقعی کلمه. ایشان فرهنگ را منوط به آموزش و تعلیم درست میدانست. یکی از نخستین کارهایی که دکتر مجتهدی انجام دادند، نوشتن کتاب مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی بود. خاطرم هست که در آن زمان آقای دکتر مهدی گلشنی این کتاب را به تمام اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی اهداء کردند و این اهداء از باب این بود که اعضای شورا بدانند علم تشریفات خاص خود را دارد.
این استاد فلسفه دانشگاه ادامه داد: تأسیس اولین دانشگاه مربوط به قرن سیزدهم است اما شاید بسیاری از ما ندانیم که دانشگاه غربی و اروپایی بر اساس مدارس اسلامی مثل مدرسه الازهر مصر پایهگذاری شده. حدود ۲۴ سال پیش مراسمی برای بزرگداشت دکتر یحیی مهدوی که استاد مرحوم کریم مجتهدی بود برگزار و در آن مراسم کتابی با عنوان «مهدوینامه» منتشر شد. در یکی از مصاحبهها وقتی از دکتر مهدوی پرسیده میشود که از تحصیلات خود بگوید، ایشان پاسخ میدهد، بنده نزد استادانی چون سنگلجی، کاظم عصار، و خوانساری بهره بردهام و این نشان میدهد که استادان این نسل از محضر چه استادان برجستهای استفاده کردهاند. این در حالی بود که دکتر مجتهدی یکبار وقتی در همین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی داشت، گفت که بنده به حد کافی نتوانستم از سنت دیرپای خود بهره بگیرم و نسبت به این ماجرا غبطه میخورد و معتقد بود باید زبان عربی را هم بهخوبی یاد میگرفت.
دکتر گلشنی: تذکرات مرحوم مجتهدی باید ارج نهاده شوند
آخرین سخنران این مراسم، دکتر مهدی گلشنی چهره ماندگار فلسفه علم و رئیس اسبق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
وی گفت: از نظر من مرحوم مجتهدی جزو استادان کم نظیر بود. ایشان دغدغه فلسفه داشت و میگفت، جاییکه فلسفه نباشد علم هم رشد نمیکند. ما به این مطلب رسیدهایم که بدون فلسفه، علم رشد نمیکند. غرب هم به این مسئله رسیده است. استاد مجتهدی تأکید داشت که برخی از مهمترین مسائل خلقت و هستی توجه به فلسفه و علم را میطلبد. در غرب ابنسینا، دانشمند ایرانی احیاء شده و مقالات جالبی در این زمینه نوشته شده است. توجه بیشتر به فلسفه ملاصدرا، سهروردی، میرداماد و ... میتواند آینده ما را تضمین کند.
دکتر گلشنی ادامه داد: لزوم احساس دانشجو بودن هم از توصیههای آن مرحوم بود و میگفت، ما فکر میکنیم که آخرین مطالب و یافتههای علمی را میدانیم. فیلسوف باید دانشجو و جوینده اصیل دانش باشد. یکی دیگر از دغدغههای ایشان مسئله ضعف خود باوری و نگاه به غرب بود. آن مرحوم بر واژههای فارسی خیلی تأکید داشت. چرا باید تابلوها و ساختمانها و مغازههای ما با فرهنگ غرب باشد.
وی در خاتمه سخنانش گفت: من از نقد مرحوم کریم مجتهدی نسبت به سیدجمال الدین اسدآبادی خیلی خوشم آمد. نقد خوب و پختهای بود، یکی از نقدهای جامعی که من دیدهام. به عقیده مرحوم مجتهدی، سیدجمال یک سیاستمدار است نه فیلسوف. نکته دیگر اینکه تذکرات مرحوم مجتهدی در حوزه فرهنگ مثل تأکیدی که بر فارسینویسی داشتند یک یادگار تاریخی است که باید ارج نهاده شوند.
در این مراسم پیامهای مقام معظم رهبری، رئیس جمهور، رئیس مجلس، استاد فلسفه (حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خامنهای) نیز قرائت شد./پایان
نظر شما :