گزارش نشست «روایتهایی از تاریخ اجتماعی تهران»
بهمناسبت «هفته تهران» نشست تخصصی مجازی «روایتهایی از تاریخ اجتماعی تهران» بههمت گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران، 19 مهرماه 1402، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. مدیریت این نشست نیز بر عهده دکتر الهام ملکزاده بود.
دکتر ملکزاده عضو هیأت علمی گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران در ابتدا به این نکته اشاره کرد که در سال 1395 و بر اساس تصویب شورای فرهنگ عمومی تهران، روز 14 مهر هر سال بهعنوان روز ملی تهران، روز پایتخت ایران اسلامی تصویب و در تقویم رسمی کشور نامگذاری شد. از آن تاریخ، انجام فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و… بهمنظور شناخت بیشتر این شهر در داخل و خارج کشور به مرحله اجرا درآمد و نهادها و مراکز مختلف شهری و علمی و فرهنگی در این راستا به ارائه برنامه و فعالیتهای مختلفی مبادرت ورزیدند. از اینرو، گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی نیز در راستای همین مناسبت، سلسله برنامههایی را در نظر گرفته است که نشست «روایتهایی از تاریخ اجتماعی تهران»، با حضور پژوهشگران فعال در این عرصه یکی از این برنامههاست.
پسِ کوچههای دارالخلافه
سخنران نخست این نشست مهدی یساولی، پژوهشگر و روزنامهنگار حوزه میراث فرهنگی، تاریخ اجتماعی و تاریخ یاریگری که سخنانش را با عنوان «پسِ کوچههای دارالخلافه» (روایتی از زیست روزمره مردم در تاریخ تهران)» را ارائه کرد. یساولی به نقل از کتاب «گزارشهای نظمیه از محلات تهران» گفت: «محله دولت/ ضعیفه[ای] به رئیس محله متظلم میشود که تقی نام، شوهرم، مدتی مرا بیمخارج گذارده، از شهر رفته بود. من هرچه داشتم فروختم و مخارج کردم. حالکه آمده است از من کناره میکند. رئیس محله فرستاده، مشارالیه را حاضر کرد، با او به اداره فرستاد. بعد از تحقیقات لازمه به محضر شرع انور رجوع شدند که در آنجا طی گفتوگو کنند». این برش از کتاب «گزارشهای نظمیه از محلات تهران» که برپایه گزارشهای مأموران پلیس دارالخلافه تهران در دوره ناصرالدین شاه قاجار در پژوهشی گرد آمده است، ما را به پسِ کوچههای تهران در روزگار قاجار میبرد؛ لایهای از تاریخ را به ما مینمایاند که در منابع رسمی تاریخنگاری ایران نمیتوان دید؛ از آنرو که نگرش مردممحور در شیوه تاریخنگاری ایرانی بسیار کمرنگ بوده است.
یساولی ادامه داد: «تاریخ اجتماعی» امروزه بهترین و کاربردیترین روش برای شناخت درست «گذشته»، «امروز» و «آینده» بهشمار میآید. تاریخ را در میان مردم باید دید، یافت و شناخت. تاریخ، بدون شناخت مردم، از راستی و درستی دور خواهد بود. روح چیره بر تاریخنگاری در ایران، نگاهی برپایه «قدرتمحوری» بوده است. «تاریخ» در این نگرش، روایت زندگی «حاکمان»، «خاندانهای حکومتگر» و مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنان بوده است. «مردم» در این نگرش نادیده و گمشدهاند.
بسیاری از کتابها و پژوهشهایی که با نام «تاریخ اجتماعی» درباره «ایران» و «تهران» نگارش یافتهاند، همچنان بر همان مدار پیشیناند؛ نشانی از «رویکرد اجتماعی» در «روایت تاریخ» در این دسته منابع میتوان یافت. برای شناختِ درست تهران، به بازنگری در بهرهگیری از منابع تاریخی و رویآوری به منابع تازه نیازمندیم؛ منابعی که بتوانند لایههای گوناگون جامعه بهویژه توده مردم را در نماهایی روشن به ما بنمایانند. منابعی چون «گزارشهای نظمیه از محلات تهران»، «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه»، «مکاتبات ناصرالدین شاه با کامران میرزا نایبالسلطنه»، «در کوچه و خیابان» از این دستهاند.
روایت جعفر شهری از تهران: تاریخنگاری در بافتار زیسته
سخنران دوم این نشست، دکتر ابراهیم موسیپور، عضو هیأت علمی گروه تاریخ اجتماعی بنیاد دایرهالمعارف سخنانش را با عنوان «روایت جعفر شهری از تهران: تاریخنگاری در بافتار زیسته» آغاز کرد و گفت: اکنون پس از سالها آثار جعفر شهری بهصورت وسیعتری مورد توجه پژوهشگران تاریخ و مطالعات فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته و برخی محققان به ارزش و اهمیت دادههای عظیم مندرج در این آثار اشاره کردهاند. با این حال، ارزش کار شهری صرفاً محدود به اطلاعات دست اول و گزارشهای بسیار دقیق و وصف و شرح تفصیلی او از اوضاع و احوال تهران در قرن سیزدهم و چهاردهم نیست. بلکه شهری هم از نظر فن بیان تاریخی و هم از نظر هوشمندی و جامعنگریاش در تاریخنگاری تهران و هم از لحاظ تفطن بهشماری از ظرایف فنی در نگرش تاریخ اجتماعی، نویسندههای ممتاز و قابل ستایش است.
دکتر موسیپور نویسنده کتاب «دین زیسته و زندگی روزانه: تألیفی در تاریخ اجتماعی زندگی روزانه مردم ایران در دوران صفوی-قاجاری» به این نکته پرداخت که مهمترین وجه اهمیت شهری با عطف توجه به متد و معیارهای روششناختی در مطالعات تاریخ اجتماعی، ابتنای نگرش و نگارش او بر جهان زیسته، زمان زیسته و زبان زیسته است که اهمیتی تقریباً منحصربهفرد به آثار او میدهد. این عضو هیأت علمی گروه تاریخ اجتماعی بنیاد دایره المعارف اسلامی درخصوص ویژگی دیگر تاریخنگاری جعفر شهری بر این نکته تأکید کرد: شهری هم تاریخ تهران را بر خلاف اغلب آثار مشابه، در بستر و بافتار واقعی اجتماعی به مخاطبان ارائه کرده و هم برای انبوهی از دادههای موجود درباره تاریخ اجتماعی تهران، در آثار خود بافتاری معنابخش فراهم آورده است. ادامه سخنان دکتر موسیپور به بررسی و معرفی جنبههای مختلف و خاص تاریخنگاری و تاریخنگری جعفر شهری و تأثیر آن در ثبت موضوعات متنوع و منحصر به فرد در تاریخ اجتماعی تهران پرداخت.
ضرورت ثبت تجربه زیست محلات شمیران. پژوهشگر تاریخ اجتماعی و فرهنگی با رویکرد نشانهشناسی
دکتر صفورا برومند، مدیر گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ، سومین سخنران این نشست بود. «ضرورت ثبت تجربه زیست محلات شمیران. پژوهشگر تاریخ اجتماعی و فرهنگی با رویکرد نشانهشناسی» عنوان سخنرانی وی بود که طی آن اظهار داشت: تهران که تا حدود دو قرن پیش، قریهای در مسیر راههای ارتباطی به سمت ایالات شمالی و غربی بود، پس از آن که بهعنوان پایتخت انتخاب شد، در معرض دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی قرار گرفت. ازجمله این تغییرات، شکلگیری محلات در اطراف ارگ سلطنتی و بازار بود که محلات سنگلج، عودلاجان و چالهمیدان از قدیمترینها بهشمار میروند. بهمرور در دوران حکمرانی ناصرالدین شاه، بر تعداد محلات تهران افزوده شد که در اطراف هسته مرکزی شهر و چهار محله اولیه ایجاد شدند.
وی درخصوص اهمیت شمیران در تاریخ اجتماعی تهران گفت: نواحی کوهپایهای که بیشتر مناطق سرسبز شامل قریهها و باغها بودند و در محدود شمیران قرار میگرفتند، بهعنوان نواحی ییلاقی مورد استفاده بودند و بهویژه در صورت بروز اپیدمی مانند وبا، برخی از اهالی تهران در این نواحی بهویژه سوهانک، مستقر میشدند. حکمرانان قاجار در برخی از این نواحی مانند نیاوران یا حصار رضابیک که امروزه ضرابخانه نامیده میشود، کوشک سلطنتی و باغی ایجاد کردند. باغهایی بهعنوان محل ییلاقی سفارتخانههای عثمانی، انگلیس و روسیه در این نواحی تعیین شد. برخی از اهالی و بهویژه رجال تهران نیز در این نواحی باغ و باغچهای داشتند و عمارتهایی در املاک خود برپا کردند، اما بافت این قریهها تا حدود 80 سال پیش، همچنان یکدست بود و اهالی این نواحی به اموری چون کشاورزی، تولید و عرضه میوهجات ازجمله گیلاس، آلبالو، زردالو، سیب و گلابی و صیفی کاری خیار، کدو و بادمجان و گندم، جو و نخود و باقلا و خشکبار اشتغال داشتند. برخی محصولات کشاورزی این قریهها بهویژه محصول درختان توت در گونههای توت رسمی یا هراتی و توت بخارایی و توت سیاه، که بسیار معروف بود، در فصل بهار، انگیزهای برای اهالی تهران بود تا اوقاتی را در توتستانهای شمیران سپری کنند.
این عضو پژوهشکده تاریخ ایران یاد آورد شد: در حدود ۹۰ سال پیش 84 قریه در شمیرانات وجود داشته است که در پنج دره اصلی این منطقه یعنی درههای فرحزاد، درکه و اوین، پسقلعه و دربند، امامزاده قاسم و دارآباد، قرار داشتند. وی سپس درخصوص عوامل موثر در تغییر بافت اجتماعی این مناطق چنین گفت: اگرچه در برخی از این قریهها که در نواحی جنوبیتر بودند، ازجمله قریه حصار رضابیک و در دوران حکمرانی ناصرالدین شاه به علت ایجاد برخی تأسیسات تولیدی مانند کارخانه ریسمانریسی و چلواربافی (ناصرالملک)، در فعالیت و معیشت اهالی آنها تغییراتی ایجاد شد. یا بهطور مثال در حدود سالهای آغازین دهه ۱۳۲۰ شمسی، به علت ایجاد کارخانه مهماتسازی ارتش در ضلع شرقی قریه رستمآباد که امروزه بخشی از محله اختیاریه را شامل میشود، گروهی از تکنسینها و درجهداران ارتش در این محدوده مستقر شدند. این امر افزایش درخور توجه بافت جمعیتی به حدود ۴۰۰۰ نفر و تغییراتی در گروههای اجتماعی و شغلی این منطقه را بهدنبال داشت. (در همین زمان در قریه دارآباد حدود ۳۶۰ نفر، دروس ۵۰۰ نفر و دزاشیب که قریه مهمی بهشمار میرفت، ۱۵۰۰ نفر اقامت داشتند.) تغییر مهم دیگر در بافت جمعیتی رستمآباد، حضور و اسکان مستشاران امریکایی و خانوادههای آنها در این محل در حدوده دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ است و بههمین علت، ساکنین این محله که دوران کودکی و نوجوانی خود را در این دو دهه سپری کردند، خاطرات و مستندات تصویری از همزیستی و تعامل با این گروه اجتماعی به یاد دارند.
دکتر برومند در جمعبندی سخنان خود یادآور شد: موضوع قابل توجه این است که بافت محلات شمیران، طی دهههای اخیر به سرعت دگرگون شده است و با تخریب باغها و ایجاد مجتمعها و برجهای مسکونی در کوچهباغهای این نواحی، بخش درخور توجهی از بافتار تاریخ اجتماعی آن یا نابود شده است یا در شرف فراموشی است. خاصه آن که بهعلت همین ساخت و سازها، تغییرات جمعیتی نیز در این مناطق رخ داده است و کمتر میتوان اهالی قدیمی و بومی را در این مناطق شناسایی کرد. بدیهیست که آخرین خاطرات حاصل تجربه زیسته این اهالی از روزگاری که این محلات همچنان از ساختار سنتی خود برخودار بودند، به علت کهولت سن و درگذشت کهنسالان این نواحی به فراموشی سپرده میشود و بدین ترتیب، اثری از تاریخ اجتماعی بخش مهمی از پایتخت باقی نمیماند. بنابراین، ثبت باقیمانده مستندات و خاطرات تاریخی بومیان و ساکنین قدیمی محلات شمیران ضرورتیست که پرداختن به آن مستلزم عزم جزم پژوهشگران جوان و علاقهمند به تاریخ تهران و ایرانزمین است.
موقوفات زنان تهران، روایتی از تنوع کنش اجتماعی طی دوراه مشروطه تا پایان دوره رضاشاه
سخنران پایانی این نشست دکتر الهام ملکزاده سخنانش را با عنوان «موقوفات زنان تهران، روایتی از تنوع کنش اجتماعی طی دوراه مشروطه تا پایان دوره رضاشاه» آغاز کرد و گفت: یکی از عرصههایی که زنان نقش بسیار مهم و کلیدی در آن داشته و دارند، عرصه وقف تحت عنوان یک نهاد اجتماعی و مدنی است که با توجه بهشرط وقف که واقف مالک آنچه وقف میکند است، نشاندهندۀ استقلال مالی زنان در ایران بوده. در دوره زمانی مورد بررسی، زنان از طبقات و قشرهای مختلف جامعه و در بخشهای گوناگون متناسب با نیاز زمان، با وقف بخشی از اموال و دارایی خود در جامعه مشارکت داشتهاند که عملکرد متنوع موقوفاتشان در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی اثرگذار بود. هرچند که با وجود تعدد موقوفات زنان در کشور، کمتر مورد بررسی و شناسایی علمی واقع شده اند.
دکتر ملکزاده سپس بر این نکته تأکید کرد که مصارف موقوفات زنان تهران، همانند سایر موقوفات متعدد و متنوع است از مسجد، پل، حمام، تکایا، آب انبار و اشجار موقوفه که مصادیق وقف سنتی هستند تا درمانگاه، بیمارستان، کتابخانه، مدرسه و دانشگاه که مصادیق فرهنگ وقف در دوره مدرن محسوب میشوند. همگی، پدیدههای جغرافیاییاند که در ارتباط با بینش و فرهنگ اسلامی و ملی هر کدام، دارای کارکردی مثبت در جامعه هستند. هرچند که بخش زیادی از موقوفات زنان خاص عزاداری ائمه اطهار و به خصوص حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) است. یکی از مسائل مهم وقف، واقفان هستند که رونق نهاد وقف به تعداد آنها و موقوفاتشان بستگی دارد. افزایش این مهم هم وابسته به عوامل زیادی است، مانند: آگاهی، مسئولیتپذیری، حس همدردی اجتماعی، نیازهای اجتماعی، تدین و باورهای دینی و عوامل بسیار دیگر همگی در افزایش تعداد واقفان و موقوفههای آنها نقش دارند. تحولات صورتگرفته در دوره مشروطه و سپس پهلوی، باعث پررنگتر شدن بیش از پیش نقش زنان در عرصههای اجتماعی و از جمله وقف شد.
این عضو گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ سپس چنین یادآور شد: در دوره قاجار یکی از عوامل مهم افزایش وقف، مشارکت زنان بود. تعداد زیادی از موقوفات کوچک و محلی بهویژه در تهران در طول قرن نوزدهم و دورۀ قاجار به نام زنان ثبت شده، هرچند که در تاریخ رسمی این دوران، زنان فاقد حقوق اجتماعی بودند. ضمن این که از فعالیتهای اقتصادی آنان اطلاعات ناچیزی در اختیار است یا بعضاً هیچ اطلاعی در دست نیست، اما اسناد باقی مانده وقف مبین احتمال اداره املاک زنان، بهوسیله خود آنهاست. با توجه به اینکه در این دوران هنوز استقلال مالی و ورود قابل توجه زنان به عرصههای اجتماعی وجود ندارد، درواقع این تغییرات در حال پیریزی است، رقم قابل توجهی است. ناگفته نماند واقفان 17 سند از دوره مشروطه و 11 سند از دوره پهلوی اول نامعلوم هستند که ممکن است از این تعداد بخشی نیز به زنان تعلق داشته باشد. بنابراین میتوان چنین تصور کرد که موقوفههای زنان در این بازه زمانی، بیشتر از آن چه گفته شد، میتواند باشد.
دکتر ملکزاده، بر این نکته تأکید کرد: نکته حائز اهمیت آن که بسیاری از وقفنامهها علاوه بر مورد اصلی مصرف موقوفات، غالباً موارد دیگری را نیز ذکر کردهاند، یا درآمد موقوفه خود را به چند سهم تقسیم کردهاند و برای هر سهم مصرفی را در نظر گرفتهاند. بسیاری از وقفنامهها، نه یک نفر، که دارای چند واقف هستند؛ لذا آن وقفهای مشترکی که زنان نیز یکی از واقفان هستند آورده خواهد شد. همچنین وقفنامههایی که بنا به وصیت یک زن انجام شده. در بسیاری از وقفنامهها حقالتولیه و حقالنظاره بهعنوان یکی از مصارف موقوفه آمده، که در این پژوهش بهعنوان کارکردی جداگانه توجه نشده است.
پژوهشگر تاریخ اجتماعی ایران در معرفی مصادیق موقوفات زنان دوره قاجار و پهلوی اول، با برشمردن نمونههایی از این وقفنامهها و مصارف آنها، به مواردی اشاره کرد که بهصورت کلی شامل انواع زیر بودند: عزاداری، خیرات و مبرات، مخارج اطعام در حسینیه/مسجد/تکیه، مخارج مقبره فرد مذکور، وقف بر اولاد، موقوفات با کارکرد درمانی، وقف برای امامزاده، موقوفات با کارکرد آموزشی، اقلیتهای مذهبی، واعظ، ساخت قبرستان.
دکتر ملکزاده در جمعبندی مطالب خود یادآور شد: میتوان ادعا کرد مصارف وقف باوجود اینکه عزداری و روضهخوانی در صدر جدول در دو دوره مشروطه و پهلوی اول قرار داشت، اما تحولات اجتماعی دوره پهلوی اول موجب شد وقفهایی چون وقف درمانی و آموزشی، جایگاه تازهای بیابند و زنان به نیازهای اجتماعی در موقوفاتشان توجه ویژه داشته باشند. زنان تهران در دوره مشروطه و پهلوی اول به مسائل اجتماعی و فرهنگی_مذهبی علاقه بیشتری نشان دادند و با وجود آنکه حضور آنان در جامعه محسوس و پررنگ نبود، اما بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیتهای اجتماعی تأثیرگذار بودند. با تخصیص بخشی از دارایی خود برای امور فرهنگی_مذهبی و کارهای عامالمنفعه بر روند اجرای این امور تأثیر گذاشتند و دانسته یا نادانسته از جریانهای حاکم بر روح جامعه پیروی میکردند و با دگرگون شدن نظام اجتماعی و فرهنگی و همچنین فراگیر شدن موجی از تجددخواهی و نوگرایی در جامعه و وضعیت جدیدی که وقف را نیز بینصیب نگذاشت، با نوع موقوفات خود و شروطی که برای آن قرار میدادند، در این جریانها مؤثر بودند. ورود بیش از پیش زنان به عرصه وقف در این محدوه زمانی و مکانی، نشان از برداشتهشدن گام مهمی در جهت مشارکت زنان در عرصه فعالیتهای اجتماعی است. تفاوت معناداری که به تحول در نوع نگرش، انگیزه واقفان و مطالبات اجتماعی جامعه باز میگردد، هرچند که کارکردهای موقوفات در این ادوار تفاوت زیادی با هم ندارند./پایان
نظر شما :