گزارش سخنرانی «فهم اقتصادی و فلسفه برای کودکان و نوجوانان»
سخنرانی «فهم اقتصادی و فلسفه برای کودکان و نوجوانان» به همت گروه فبک پژوهشکده اخلاق و تربیت با ارائه سخنان دکتر سیدمحمدرضا امیری تهرانی، 24 تیرماه 402، برگزار شد.
دکتر امیری تهرانی در ابتدای سخنانش شرح داد: سه برداشت از آموزش فلسفه وجود دارد؛ 1. آموزش فلسفه به معنی آموزش اندیشههای فلسفی 2. آموزش فلسفه به معنی آموزش اندیشیدن3. تلفیق هر دو برداشت پیش گفته، یعنی هم باید به اندیشههای فلسفی توجه کرد و هم به شیوه و روش درست اندیشیدن. ماهیت اقتصاد به عنوان یکی از شئون اجتماعی متأثر از فلسفۀ سیاسی و اجتماعی است. بنابر این، نوع نگاه فلسفی به انسان، جامعه و جهان در شکلگیری مکاتب و اندیشههای اقتصادی مؤثر است. تفاوت فرهنگها هم بر ضرورت اندیشیدن فلسفی و تطبیقی تأکید میکند اما، آموزش اندیشههای اقتصادی غیرانتقادی است، یکی از دلایل این است که مدرسان اندیشههای اقتصادی، پایۀ دانش اقتصادی دارند نه فلسفی هم چون برخی مدرسان فلسفۀ سیاسی.
وی گفت: لیپمن معتقد است که تفکر فلسفی، روش اساسی برای یادگیری تفکر دربارۀ همۀ موضوعها و رشتههای درسی است که از این طریق میتوان تفکر را وارد همۀ رشتهها و همۀ موضوعهای درسی کرد. اما متأسفانه در آموزش اقتصاد به فلسفه و روششناسی اقتصاد بهای کمی داده میشود و دانشجویان در موضوعات فلسفه و روششناسی اقتصاد پایاننامه نمیگذرانند. در فقدان نگاه فلسفی به اقتصاد، نگاه پوزیتیویستی به علم اقتصاد رواج دارد همچون رویکرد اکانوفیزیکز یا کاربرد روشهای علم فیزیک در اقتصاد هم چون کوانتوم اکنامیکز.
دکتر امیری تهرانی افزود: از آموزههای تفکر انتقادی، اهمیت مسئله است، چه آن که اندیشیدن مستلزم داشتن مسئله است، برخلاف روش آموزش صرف موضوعات. علاوه بر این، بقای جوامع بسته به آن است که افراد آن جامعه قادر به اندیشیدن و یادگیری حل مسئله در همۀ ابعاد اقتصادی و اجتماعی باشند. در این ارتباط، ایجاد موقعیتهای معنادار برای افراد فرصتی است برای برانگیخته شدن تفکر و آشنایی با راه و رسم اندیشیدن صحیح و مطلوب. طرح موضوعهایی که با موقعیتهای واقعی زندگی ارتباطی تنگاتنگ دارند و تفکر برانگیزند بر میزان تلاش دانشآموز برای یادگیری و درک مطالب میافزاید. ماهیت مسائل اقتصادی مستلزم ربط اجتماعی و سیاستگذاری و ابعاد گفتمانی و اقدام عملی است. آموزش غیرانتقادی موضوعات اقتصادی نامرتبط با فرد و جامعه، و پژوهش دربارۀ موضوعات نامرتبط با مسائل جامعه و کشور از آسیبهای فهم اقتصاد است.
لیپمن الگویی جدید و مبتنی بر تفکر در تعلیم و تربیت ارائه میدهد که بر اهمیت تفکر انتقادی، تفکر خلاقانه و تفکر مراقبتی تأکید دارد. وجود مکاتب و اندیشههای اقتصادی و بلکه نظامهای اقتصادی مختلف، ضرورت تفکر انتقادی و تفکر خلاق را برای داوری کردن و چهبسا طرح اندیشهها و نظریههای جدید ضرورت میبخشد. در حالیکه فقدان تفکر انتقادی، بیمسئلگی یا مسئلهوارگی آموزش اقتصاد، فضای علمی تکصدایی، هژمونی اقتصاد نئوکلاسیک و حتی امپریالیسم اقتصادی، به فهم اقتصاد در کشور آسیب میرساند.
وی در خاتمه سخنانش گفت: از ویژگیهای فبک، خوداصلاحی، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه، داوری با اتکای بر ملاکها، رشد و پرورش تواناییهای فردی و میان فردی، پرورش فهم اخلاقی، و توانایی یافتن معنا در تجربه است که توجه به آنها میتواند به فهم اقتصاد کمک شایانی کند./پایان
نظر شما :