گزارش نشست علمی «جَت طایفهای در شرق هرمزگان؛ خوانشی قومنگاری از منظر تاریخ اجتماعی»
نشست علمی معرفی و نقد کتاب «جَت طایفهای در شرق هرمزگان؛ خوانشی قومنگاری از منظر تاریخ اجتماعی» به همت گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران با همکاری مرکز اسناد فرهنگی آسیا و انتشارات نشر و پژوهش شیرازه، چهارم تیرماه 402، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست «لیلا ملاحی» مؤلف کتاب و سخنرانان؛ ناصر فکوهی، زهره عطائی آشتیانی، صفورا برومند و فیروزه مهاجر حضور داشتند که هر یک با توجه به تخصص خود به مباحث کتاب و چگونگی تدوین آن اشاره کردند.
مروری بر کارنامه لیلا ملاحی، راوی حیات اجتماعی جَتها
در ابتدای نشست، دکتر الهام ملکزاده، عضو هیأت علمی گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران و مدیر نشست، با محور «مروری بر کارنامه لیلا ملاحی، راوی حیات اجتماعی جَتها»، ضمن معرفی اجمالی حوزه وظایف گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی و شاًن برگزاری نشست حاضر با محور کتاب «جَت طایفهای در شرق هرمزگان»، مطالبی در خصوص نویسنده کتاب و جامعه مورد پژوهش وی ارائه کرد. محور سخنان ملکزاده در ذیل مباحث محتوایی کتاب جَت، طایفه جَتها در شرق هرمزگان و قومنگاری روایی و شفاهی به قلم لیلا ملاحی بود. وی با تأکید بر این موضوع که قومنگاری روایی و شفاهی مدنظر نویسنده کتاب، قومی را شامل شده که حیات اجتماعی ایشان در طول تاریخ، منحصر به تولید فرآوردههای دامی و پرورش گاو، گاومیش، گوسفند و بهویژه شتر بوده که تا کمتر از یک قرن اخیر تنها وسیله حملونقل زمینیشان محسوب میشد. درواقع جَتها، به اقتضای پیشة دامداری همواره در حاشیة شهرها و روستاها زندگی میکردند و طبیعی است که با این نحوه زیست و معیشت، کمتر دیده شده و به همین مناسبت زندگی و فرهنگشان از دید پژوهشگران و مردمشناسان پنهان ماندهاست. تازگی محتوا و اهمیت این پژوهش، به واسطه خلاء اطلاعات ناشی از همین ناشناختگی تاریخی است که کار ملاحی را ممتاز کرده است.
در ادامه، دکتر ملکزاده، در معرفی پژوهشگر و نویسنده کتاب جَت، یعنی لیلا ملاحی، اشارهای به خاستگاه اجتماعی وی داشت که از سوی مادر نَسَب به جَتها میرساند و به نوعی برخاسته از میان همین قوم است. امری که موجب شده تا ملاحی بتواند با توجه به اعتبار و اعتماد اجتماعی که در بین خانوادههای جَت داشته است، به خوبی بخشی از مولفههای فرهنگی جَتها را گردآوری کند و به همان سیاق ساده و بیآلایش زندگیشان، راوی جزئیترین و به همان اندازه، دقیقترین روایتهای زندگی آنها باشد. ملاحی که بیشتر از کلاس پنجم ابتدایی تحصیل نکرده، کتاب خود را چنان حسی پیش برده که در قالب هیچ مکتب آکادمیک، تئوریهای روشی و تکنیکهای مردمشناسی نمیگنجد، با این وجود، به ثبت و ضبط روایات قوم جَت چنان پرداخته که حاصل تحقیقات وی، مجموعه ارزشمندی از دادههای قومنگارانه و حیات اجتماعی این گروه شده است. برداشت و نتیجهگیری از مطالب اثر نیز برعهده خواننده و مخاطب گذاشته شده که در نوع خود، سبک جالبی از تدوین پژوهشی میدانی در حوزه قومنگاری تلقی میشود. شاید بتوان گفت، کتاب لیلا ملاحی که ویرایش محتوایی و ادبی آن برعهده الهام ملکزاده بوده، علاوه بر گیرایی و جذابیت مطالب تازه و ناشنیدة قومی، نمونه تازهای از تحقیقات قابل استفاده در این حوزه مطالعاتی فراتر از مکاتب علمی و رسمی دانشگاهی است که در اختیار محققان و پژوهشگران قرار گرفته است. مجموعهای برآمده از دل مردم و درباره متن زندگی مردم، شامل توصیفی عمیق برپایه مشاهدات عینی نویسنده، از دل قومی کهن که نقشی به سزا در تولید فرآوردههای دامی منطقه دارند. ملکزاده در پایان سخنانش اطلاعاتی اجمالی از زندگی لیلا ملاحی به اطلاع حضار رساند.
دکتر صفورا برومند، مدیر گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ ایران، سخنران بعدی بود که در خصوص علت برگزاری این نشست به ارتباط تاریخ اجتماعی و اهمیت مطالعات قومنگاری در این عرصه پرداخت و در تعریف چیستی تاریخ اجتماعی چنین گفت: «تاریخ اجتماعی شاخهایست از مطالعات تاریخی که برخلاف شیوه سنتی تاریخنگاری مبتنی بر ثبت رخدادهای سیاسی و وقایعنگاری زندگی حکمرانان، به بررسی تاریخی جنبههای مختلف زندگی اجتماعی عامه مردم میپردازد. مطالعه در خصوص تاریخ اجتماعی، بهگونهای مستمر از حدود 90 سال پیش آغاز شد و از پیشروان این اندیشه به نظریهپردازان مکتب آنال میتوان اشاره کرد. از حدود پنج دهه گذشته توجه مورخان و محققان علوم اجتماعی و سیاسی در اروپا و ایالات متحده بیش از پیش به تاریخ اجتماعی جلب شد و بررسیها در این خصوص از دهه1970 میلادی بهگونهای چشمگیر افزایش یافت. از جمله علل گرایش به تاریخ اجتماعی، به رشد جنبشهای استقلالطلبانه، دگرگونیهای اجتماعی دهه1960، ورود مفاهیم تاریخی به علوم اجتماعی، پیشرفت رشته جامعهشناسی، رشد سریع تحلیلها و نظریههای اقتصادی میتوان اشاره کرد». این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در معرفی تعاریفی که از مفهوم تاریخ اجتماعی ارائه شده است چنین گفت: «درخصوص توصیف تاریخ اجتماعی، تعاریف مختلفی به عمل آمده است. برخی بر این عقیدهاند که تاریخ اجتماعی، نه یک روش بلکه عبارت از جریان وسیعی است که بهطور طبیعی در سیر تحول تاریخنگاری سیاسی در قرن بیستم پدید آمده است. اما برخی تاریخ اجتماعی را علل شکلگیری دگرگونیهای سیاسی تلقی میکنند و برخی تاریخ اجتماعی را از تاریخ سیاسی متمایز میسازند. بدین معنا که تاریخ اجتماعی را عاملی برای معرفی زندگی عامه مردم در نظر میگیرند و بدین ترتیب با تکیه بر مطالعات بینرشتهای، نمای دیگری از تاریخ را مطرح میکنند. بر این اساس، دانش و مطالعات فرهنگی، جغرافیای فرهنگی، جمعیتشناسی و مناسبات خویشاوندی، انسانشناسی، قومشناسی، شناخت فرهنگ عامه، تاریخ اقتصادی، تاریخ کار، تاریخ دیوانسالاری، تاریخ شهرنشینی، تاریخ روستایی، تاریخ طبقات و گروههای اجتماعی، تاریخ زنان، تاریخ تحولات و جنبشهای اجتماعی، به ابزاری برای تبیین تاریخ اجتماعی تبدیل میشوند».
دکتر برومند یادآور شد: «ارائه تعریف دقیق از اصطلاح تاریخ اجتماعی بهسادگی امکانپذیر نیست. تاریخ اجتماعی دانشی است که در آن اشکال متنوع روابط اجتماعی در بستر تاریخی مورد مطالعه قرار میگیرد. از جمله روابط مردم با مردم که در بردارنده مجموعه اجزا و عناصر تشکیلدهنده زندگی روزانه مردم در دورههای تاریخی مورد پژوهش یا سیر آن در ادوار تاریخ است. در این بخش به انواع خوراک، نحوه تولید و فرآوری غذاها، رژیم غذایی، سلیقه و ترجیحات و امتناعات و بهطورکلی فرهنگ تغذیهای مردم، پوشاک، تنوعات آن و فرهنگ پوشاکی، آرایش ظاهر، صنایع و مشاغل و اصناف، ادوات و اشیا و ابزارهای کار و نیز اسباب زندگی روزانه، اوقات فراغت و سرگرمیها، بازیها و ورزشها و مسابقات، نظام خانواده و برنامه خانه، بهداشت روزانه و مباحثی از این دست پرداخته میشود. روابط مردم با زیست جهان مادیشان که شامل اجزای مادی شیوهها و سبکهای زندگی ازجمله نظامهای شهرنشینی و شهرسازی، معماری دینی و عرفی، مباحث مرتبط با مواجهه و رفتار مردم با طبیعت و محیط زیست و روابط مردم با زیست جهان غیر مادی دربردارنده آیینها و باورها و رسوم ناظر به آنها و رفتارهای دینی مردم و نیز مسائل مرتبط با فرهنگ و انتقال سنن، آموزش و پرورش به شیوههای گوناگون است.»
وی تأکید کرد: «این موضوعات مرتبط با روابط مردم با مردم و زیست جهان مادی و معنوی آنها که از مباحث تاریخ اجتماعی بهشمار میرود، در عرصه مطالعات قومنگاری مدنظر قرار میگیرد. مطالعات قومنگاری اطلاعات درخور توجهی از ساختار اجتماعی_فرهنگی اقوام را به دست میدهند. این مطالعات در شکل عمیق و متمرکز در قالب تکنگاریهای علمی گردآوری و منتشر میشوند. کتاب «جَت طایفهای در شرق هرمزگان» اثر لیلا ملاحی، قومنگاری روایی و شفاهی از ساختار اجتماعی_فرهنگی این طایفه است که اطلاعات حائز اهمیت و بکری از شیوه زندگی، رسوم و معیشت آنها را در اختیار پژوهشگران و مخاطب عام قرار میدهد. این کتاب، تگنگاری است حاصل پژوهش میدانی مستمر در حوزه مطالعات قومنگاری درخصوص طایفه جت که از منظر ارائه اطلاعات دست اول اتنوگرافیک، اثری منحصر بهفرد بهشمار میرود. از اینرو، در این نشست، ضمن بررسی این اثر، ویژگیهای بررسیهای قومنگاری آن در تکمیل مطالعات تاریخ اجتماعی و اقتصادی مد نظر قرار میگیرد».
مصاحبههای شفاهی
سخنران بعدی نشست، زیبا جلالی نائینی، مدیر انتشارات نشر و پژوهش شیرازه سخنران بعدی این نشست بود که سخنان خود را با تشکر از گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشکده تاریخ، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، دکتر ملکزاده و دکتر صفورا برومند برای فراهم کردن امکان برگزاری این جلسه آغاز کرد. در ادامه از شروع آشنایی خود با لیلا ملاحی پژوهشگر کتاب، یاد کرد با این توضیح که: «در جلسهای پیش آمد که برای رونمایی کتاب «به نام سنت» یک مطالعه موردی و تحقیقی در مورد ختنه زنان در ایران برگزار کرده بودیم. در آن جلسه، خانم ملاحی در مورد اولین تجربهاش در زمینه پژوهشگری بومی در مورد ختنه دختران در زادگاهش صحبت کرد که از طریق مصاحبههای شفاهی با مردم استان هرمزگان انجام داده بود که در نوع خود پژوهش دقیق و ارزشمندی بود. در آخر جلسه درباره تحقیقی با من صحبت کرد که نزدیک به دو دهه طول کشیده بود و نتیجه تجربه فردیاش در جمعآوری و نگارش فرهنگ شفاهی طائفه جَت بود. من هم تا آن زمان هیچ اسمی از این طایفه نشنیدهبودم. انگیزه اینکار درواقع دغدغههای فکری او از کودکی و تلاش برای جمعآوری و حفظ و ثبت فرهنگ شفاهی اقوام مادریاش بهعنوان یکی از آرزوهای دیرینهاش بود».
جلالی نائینی سپس بر این نکته تأکید کرد: امکانپذیر بودن این پژوهش به این دلیل بود که نویسنده بهعنوان عضوی از میان همین قوم، از یک طرف با جَتها آشنایی داشته است و از سوی دیگر اعتمادی بوده است که قوم به او داشتهاند. بههمین دلیل میتوان اذعان کرد که بهواقع این یک پژوهش کاملاً میدانی و به اصطلاح دست اول محسوب میشود. در این مجموعه، لیلا ملاحی به اتکای قرابت قومی، دسترسی بهتری به نشانههای فرهنگی طایفه جت داشته و در قالب گزارش و داستانوارههای مردمشناختی که شیوهای نوینی است، شرحی کلی از گویش، سبک زندگی، اسطورههای رایج، پوشش زنان و مردان و غیره... را گردآوری کردهاست. حاصل تلاش او دارای دو ویژگی مهم است: یک اینکه، کتاب مؤلفههای فرهنگی مردم طایفه جتهای هرمزگان را به روایت خودشان ارائه میدهد، که در واقع یک قومنگاری روایی و «بیرون از ساختار» است و بیانگر فرهنگی است که از دید پژوهشگران و مردمشناسان پنهان مانده بودهاست.
جلالی نائینی یادآور شد: «ویژگی دیگر این تحقیق این است که پژوهشگر در جایگاه یک زن و یک مادر توانسته به دنیای درون و ناگفتههای زنان منطقه که همواره در پشت برقعهایشان پنهان نگاه داشته شدهاند، راه یافته و از افکار و احساسات درونی نهفته و سایر ویژگیهای تجربه زیسته آنانکه کمتر میتوان به آنها پیبرد، پرده بردارد. لیلا ملاحی، مادر 5 فرزند و مادر بزرگ 8 نوه، یک زن خانهدار است که در بافتار فرهنگی خاص خانواده خود، انجام چنین کارهایی نهتنها تشویق و حمایتی از او نشد، بلکه به گفته خودش در این راه بسیار سختیها کشیده و سخنان درشت شنیده، اما از پای ننشسته و باوجود نبود زمینه مناسب، مصممتر به کارش ادامه دادهاست. باز به گفته خودش پیش از چاپ کتاب، همه انتقادها و خردهگیریها بهسمت او در جریان بود و هیچکس حتی نزدیکان وی او را جدی نمیگرفتند. اما زمانیکه کتاب به چاپ رسید آن هم در پایتخت، ذهنیتها بهکلی فرق کرد و تازه متوجه اهمیت کار او شدند. بدینگونه کلیشههای ذهنی مسلط که سد راه لیلا و دیگر زنان زادگاهش بود، دستکم در حیطه زیست پیرامونیشان در هم شکسته شد و آثارش بهتدریج بر نسل جدید نمایان خواهد شد».
روایت یک کتاب
بخش بعدی این نشست با توجه به امکان برگزاری همزمان حضوری و مجازی، به پخش سخنان دکتر ناصر فکوهی، استاد دانشگاه تهران درباره کتاب جَت ذیل عنوان: «روایت یک کتاب» اختصاص داشت که به مدت 10 دقیقه، برای حضار پخش شد. دکتر فکوهی در خلال مباحثی که طرح کرد به ویژگیهای کار لیلا ملاحی پرداخت و اشاره کرد که کتاب جت، کتاب توصیفی و مردم نگارانه بسیار خوبی است. علیرغم اینکه به بخشی از کشور ما یعنی هرمزگان میپردازد، اما جای شگفت دارد که با تیراژ محدود منتشر شده است، با وجودی که کتاب ارزشمندی است. کار بسیار سختی در تدوین آن انجام شده، چون هم از زبان محلی استفاده شده و هم فارسی و هم آوانگاری دقیق بر روی کلمات صورت گرفته است. فکوهی افزود: «این بخش از پهنة جغرافیایی ایران بخش بسیار بزرگ و پر اهمیتی است. این پژوهش در قالب مردمنگاری یک گروه که جتها هستند، به معرفی آنها پرداخته، البته نه به طور ساختارمند؛ اما به شکل رایج مردمنگاری در ایران که هر کدام دارای اطلاعات بسیار زیادی است، تهیه شده است. به عنوان نمونه در بخش (جتها به روایت خودشان) مباحث بسیار متنوعی مطرح شده است. از جمله پرورش شترها. در فصل دوم گنجهای باشکوه سرودها و ترانههای محلی معرفی شده است. در بخش سوم موضوع ازدواج بین خویشان، نامگذاری و همسرگزینی، فصل چهارم به متلها و ضربالمثلها، و در بخش پنجم به لالاییها پرداخته شده است. فصل ششم به زئیری و مناسک محلی اختصاص یافته و در فصل هفتم گفتگوها با افراد محلی انجام داده که خود دارای ارزش زیادی است.»
فکوهی در بخش بعدی سخنان خود اشاره کرد که: «یکی از کارهای بسیار خوبی که خانم ملاحی انجام داده، این است که زبان محلی را با آوانگاری آورده و ترجمة فارسی را نیز ضمیمه کرده است. در نتیجه ما با یک زبان، همزمان با اصطلاحات و مفاهیماش آشنا میشویم. اگر صرفاً محتوای کتاب را فقط همین موضوع در نظر بگیریم، به خودی خود بسیار مفید و ارزشمند است. در این کتاب ما بدون اغراق با هزاران اصطلاح، هزاران ضربالمثل، رسوم مختلف و غیره با زبان محلی آشنا میشویم. این کار یعنی فرهنگ یک قوم که بدین ترتیب در واقعیت روزمرهاش میبینیم. مسلماً خانم ملاحی میتواند و ما هم به او پیشنهاد دادهایم که این کار را به صورت علمی ادامه دهد. حالا بعد از مرحلة اول که مرحلة مردمنگاری است، انجام داده است برود به طرف مرحلة انسانشناسی واقعی یعنی روشی که بیاید این اطلاعات را تحلیل کند و طبقهبندیهای دقیقتری را انجام دهد. اما حتی در همین حالت فعلی، این کتاب بسیار بسیار با ارزش است که تهیه آن را توصیه میکنم.» دکتر ناصر فکوهی، انسانشناس و پژوهشگر درخصوص ضرورت نشر آثاری از این دست چنین گفت: «باز هم تأکید میکنم این کتاب که برای نگارش آن زحمت زیادی کشیده شده، تیراژش خیلی محدود است، اما ترجمههایی در زمینه روانشناسی و مدیریت موفق میبینیم که به چاپ دهم، بیستم و سیام میرسد ولی فاقد ارزشاند و اصلاً ضد کتاب هستند. کتابهایی در مورد اغلب روشنفکران فرانسوی و مدرن که من قطعاً میتوانم بگویم مترجم حتی یک کلمه هم از متن ترجمهاش متوجه نشده و نمیتواند توضیح بدهد. همین کتابها به دهها چاپ میرسند و افراد میروند بهدلیل خودنمایی این نوع کتابها را میخرند. در حالی که همینها هم که اکثراً ادعای ایراندوستی دارند به چنین کتابی که من میدانم چقدر برای آن زحمت کشیده شده، چندان علاقهای نشان نمیدهند. ناشر هم آگاه به این امر است که نمیتواند چنین کتابهایی را بفروشد. باز هم به شما توصیه می کنم که کتاب جت که کتابی توصیفی و مردم نگارانه است را تهیه و حمایت کنید. حمایت از این قبیل کارها به معنی ایراندوستی و فرهنگدوستی است. کتابهای لوکس و آثار ترجمه نویسندگان معروف را اگر واقعاً بخواهند مطالعه کنند میتوانند به کتابخانهها مراجعه کنند.»
هستی هر پدیدار به استقرار و پایداری آن پدیدار بستگی دارد
مهندس زهره عطائی آشتیانی، رئیس مرکز اسناد فرهنگی آسیا که در برگزاری این نشست نیز مشارکت داشتند، سخنران بعدی بود. عطائی آشتیانی در ابتدا به اجمال تاریخچهای از وظایف و ساختار تشکیلاتی مرکز اسناد فرهنگی آسیا ارائه کردند. با این توضیحات که مقدمات تأسیس مرکز اسناد فرهنگی آسیا به کنفرانس بینالدولی که در زمینه سیاستهای فرهنگی در سال ۱۹۷۳ در جاکارتای اندونزی از سوی یونسکو برگزار شده بود باز میگردد. مرکز اسناد فرهنگی آسیا در چهارم تیرماه سال ۱۳۵۶ به عنوان مرکزی مستقل و غیر انتفاعی که بودجه آن از سوی وزارت فرهنگ و هنر وقت تامین میشد تاسیس گردید و پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، زیر نظر مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی دبیرخانه شورای عالی فرهنگ و هنر سابق درآمد. در ۲۶ آذر۱۳۶۰ نیز بر اساس مصوبه هیأت وزیران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا در موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ادغام شد که از ۲۵ اسفند ۱۳۶۹، موسسه تحقیقات فرهنگی به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تغییر نام یافت.
عطائی آشتیانی این گونه به سخنان خود ادامه داد که: «هستی هر پدیدار به استقرار و پایداری آن پدیدار بستگی دارد. پس از چند هزار سال، هنوز ایران پابرجاست، یعنی بر ساحت حقیقت خود ایستاده و این مساله مرهون روایتهایی است که اقوام مختلف داشته و دارند. هر روایت بهمثابه احضار تاریخ یک قوم است. در نهایت به واسطه همین روایتهاست که ایران تبدیل به حقیقتی منحصر به فرد شده است. قومنگاری حاضر بهواقع نگارش حقیقت تاریخی طایفه شرق هرمزگان است. هریک از اقوام و گونههای زیستی مستقر در این آب و خاک برای راه یافتن به تعریفی از خود نیازمند بازگشت به گذشته خویش است و این به معنی آنچه پشت سر نهاده است. چرا که گذشته در گذشته نمیماند. گذشته پیشاپیش ما در حرکت است. قومنگاریها ورود به طول و عرض و عمق ساختهای وجودی هر قوم است. این رویداد بهمثابه سر آغاز مسیری است ثبت شده برای آنکه آن قوم را به آینده رهنمون سازد. روایت احضار یک ماجرا و واقعه است و آنچه در لابلای ادبیات، اشعار، رفتار و تکهکلامها و خواستهای یک قوم آمده را آشکار میکند. روایت یا آنچه واقع و جاری شده برای به جریان افتادن نیازمند انسانهایی است که در میانه عموم مردم آن قوم در پی قهرمانان پنهان شده در مناسک و آداب و سبک زندگی آن طایفه بگردند. کاری که خانم ملاحی به قوت و استواری تمام به انجام رسانده است.»
سخنران بعدی فیروزه مهاجر پژوهشگر و مترجم بود که در آغاز سخنان خود چنین گفت: «این روزها کتاب «انگشتهای بریده» نوشته پائولا تبت را ترجمه میکنم که حاصل بخشی از مطالعات قومنگاری این قومنگار برجسته ایتالیایی، به اضافه تأملاتش درباره پژوهشهای میدانی قومنگاران دیگر است. از جمله درباره قوم دوگومدانی Dugum Dani ساکن ارتفاعات غربی گینهنو. تبت فمینیست ماتریالیست است و از همکاران کریستین دلفی و مونیک ویتیگ در نشریه فرانسوی مسائل زنان بوده است». مهاجر در ادامه سخنرانی خود اشاره کرد که تبت به نقل از حیدر که مطالعات میدانی وسیعی در گینهنو انجام داده، مینویسد: «دختر بچههای بین سه تا شش سال در این قوم دوگومدانی در زمان برگزاری مراسم خاکسپاری مردی مهم یا خویشاوند خودشان یک انگشت خود را (بهغیر از شست و یک یا دو انگشت دیگر که برای انجام کارهای مخصوص زنان کافی شمرده میشوند) نذر متوفی میکنند و میگذارند با ساطور قطع شود، در حالیکه پسرها و مردها مجاز به اهدای خوک یا هر چیز دیگری غیر از عضوی از بدنشان هستند از دخترها فقط انگشت پذیرفته میشود. در مواردی هم که مردان خانواده خوک یا چیز دیگری برای اهدا نداشته باشند انگشتهای دختر بچهها هست. این قومی است که شدیداً از خشم ارواح و اشباح میترسد و آیینهای بسیاری هم در این رابطه دارد. حیدر مینویسد: بهندرت زنی شکوه میکند و بهندرت اشارهای به این موضوع میشود. زنها هم کارهایی را که ایشان انتظار میرود با همان دستهایی که دو یا سه انگشتش بریده شده خیلی خوب و با ظرافت انجام میدهند».
موسیقی غنی جتها
در ادامه فیروزه مهاجر سخنانش را آغاز کرد و گفت: «حالا شاید اوضاع در گینه تا حدی تغییر کرده باشد و دیگر انگشت نبرند، اما از آنجا که همچنان و همهجا یک شکاف بزرگ تکنولوژیک بین زن و مرد هست، شکافی که بهزعم تبت از زمان جوامع اولیه که تولید محدود به شکار و گردآوری بوده بهوجود آمده و تحولات فنی هم مدام بیشترش کرده، حتی در جوامع صنعتی، میتوان همچنان استعاره انگشتهای بریده را بهکار برد و نتیجه گرفت که ما زنها همه انگشتهامان بریده. وقت خواندن همین کار دقیق قومنگارانه لیلا ملاحی هم این استعاره ذهن خوانندهای را که دغدغه پایمال شدن حقوق زنان را داشتهباشد آزار میدهد. البته در کتاب جت با فرهنگی غنی و جذاب و چیزهای بسیار برای آموختن مواجهیم اما لابهلایش معضل ختنه دختران در سنین کودکی هم هست (ص 135)، و بارها به احکامی برمیخوریم که استفاده از ابزارهای مادی و معنوی را برای زنان محدود میکنند، از جمله اینکه زن نباید برقصد (ص 87)ٍ، برای دختر بچه 5 کلاس سواد بس است (133) و سر از دنیا درآوردن اساساً برای دخترها خوب نیست و بعد بهتدریج ممنوع شدن آواز خواندن یا بهاصطلاح نازئیک خواندن زنها، یعنی اینکه زنها ترانههای مخصوص خودشان را هم دیگر نمیتوانند بخوانند، و آن هم در حالیکه همواره لطیفترین و عمیقترین احساساتشان را در این نازئیکها بیان کردهاند و تا بوده نازئیکها ترانههای مخصوص زنان شمرده میشدند. از جمله شگفتیهایی که در این کتاب با آن مواجه میشویم، و مطرح شدن آن را مدیون دقت محقق محترم در ثبت اظهارات هنگام پژوهش میدانی هستیم، اینکه در حالی که با توجه به این امر که زنان مجاز نیستند دست به سازی بزنند که برای نواختن ساخته شده و آلت موسیقی محسوب میشود و بنابراین سازشان ناگزیر همیشه قابلمه و دبه و جهله و حتی اسکلت اجاق ده فتیلهای بوده (ص 87)، حالکه نوازندگان مرد هم دبه و جهله مینوازند حتی اینها هم بهعنوان سازکوبهای رسمیت پیدا کردهاند و در ردیف تنبک قرار میگیرند (95).»
فیروزه مهاجر سپس به این نکته پرداخت که: «جتها موسیقی بسیار غنی و ترانههای بسیاری دارند که بخشی از تاریخ اجتماعی شفاهی آنهاست. ازجمله این شعر:
من زن هستم و مانند خرده هیزمام / که من زن هستم و راهم کور / ... (ص 107، نازئیک داتی دروش)
شگفت اینکه در کنار شعرهایی مثل اینکه خاله دروش در سال 1384 و وقتی ممنوعیت آواز خواندن زنان خیلی جا نیفتاده بوده، در مجلسی خوانده و ثبتشده، اشعار زیادی هم مییابیم که از غریبگی و غریبهها مینالند. این بحث بیگانه هراسی و درجات مختلفش بحث بسیار مفصلی است و مستعد خوانشهای مختلف، اما همچنین میتوان به شیوه تبت چنین برداشت کرد که در میان جتها هم قومپرستی پا بهپای سلطه مذکر پیشرفته و تبعیض جنسی چارچوبی شده برای تبعیضهای دیگر، طبقاتی، قومی و هرچیز دیگری که تصور کنیم. و طبیعتاً راه برونرفت از همه اینها رهایی کل جامعه از تبعیض جنسی است».
تا ۳۰ سالگی مادر شش فرزند شدم
آخرین بخش نشست به سخنان لیلا ملاحی، نویسنده کتاب جَت، اختصاص داشت که درباره خود و مسیری که او را به سوی پژوهش و فعالیتهای اجتماعی کشاند، به اختصار چنین گفت: «یکی از زنان هرمزگانی هستم. زادگاه پدرم یکی از محله های قدیمی بندرعباس (سورو قدیم) است. در محلۀ سنتی ما، تا اواخر دهه 50، بسیاری از خانوادههای دخترانِ هم دوره من، مانند خانواده من، تحصیل تا مقطع ابتدائی رابرای دختران خود کافی میدانستند و ما به فنون خانهداری، پخت و پز وگلدوزی، صنایع دستی بیشتر تشویق می شدیم تا خواندن درس و ادامه تحصیل؛ همینقدر بگویم ما از ۱۳ یا ۱۴سالگی دختر بالغ و دم بخت خطاب میشدیم تا کودک! کودک همسری واژهایاست که برای ما تازگی دارد. در حالیکه من عملاً یک کودک همسر بودم. من سال تحصیلی ۱۳۵۸،۱۳۵۹ در کلاس اول راهنمایی، به خواست خانواده ترک تحصیل کردم. مهر ماه ۵۹ به خواست خودم ازدواج و در سن ۱۵ سالگی مادر شدن را تجربه کردم. تا ۳۰ سالگی مادر شش فرزند شدم. در کنار کارهای روزمرۀ خانهداری خواندن و نقاشی کردن و گلدوزی یکی از کارهای مورد علاقهام بود. باوجود کارهای سنگین خانه و بچهاری دل از کتاب خواندن نبریدم، برای بچههای دور و برم نقاشی میکشیدم، روزنامه دیواری درست میکردم ... و کارهایی از این قبیل با جان دل انجام میدادم».
ملاحی سپس درخصوص علت پرداختن به موضوع طایفه جت چنین گفت: «هیچ وقت رویاهایم را از یاد نبردم، بلکه آن را دنبال کردم. با آنکه وضع موجود آن زمان و زندگی در قالب نقشهای یک زن و مادر چند فرزند به من فرصت تحصیلات آکادمیک را نداد، اما در عمل و تجربه توانستم هر آنچه را که لازم داشتم با سماجت دنبال کنم و به دست بیاورم». ملاحی در ادامۀ روایت خود از زندگی و کارنامۀ کاریاش افزود: «پاییز۱۳۸۰ بود که بخت بیشتر با من یار شد. از طرف دوست عزیزی کتابی به نام (زیر سایه پدر خواندهها) نوشته نوشین احمدی خراسانی به دستم رسید ... از آن جایی که آدم کنجکاوی بودم و هر آنچه را که میخواندم به چالش میکشیدم در صفحه ۱۲ آن کتاب نوشته شده بود (سنگسار در ایران و ختنه زنان در مصر). همین جمله مسیر زندگی مرا که در ایران ختنه شده بودم تغییر داد و از طریق این کتاب پا به عرصه مطالعات زنان گذاشتم و سبب آشنایی من با پیشکسوتان جنبش زنان در ایران شد که به عنوان پژوهشگر بومی در زادگاهم استان هرمزگان از پاییز ۱۳۸۰شروع کردم. کار روی موضوع ختنه و در این رابطه با خیلی از زنان همچون خودم که ختنه شده بودند به گفتوگو نشستم و گفتههایشان را مکتوب کردم. در این روند روابط اجتماعی من هدفمندتر شد و برای بهتر کار کردن مدتی به عنوان رابط بهداشت در درمانگاه محلهام فعالیت کردم و خیلی چیزها یاد گرفتم. برای بچهها کلاس نقاشی و کاردستی گذاشتم ... طی سالها کار، با کتابهای بسیاری در رابطه با بهداشت زنان و موضوع زنان آشنا شدم و با زنان دیگر به اشتراک گذاشتم ... در حین مبارزه علیه ختنه، طی سفرهایی که به زادگاه مادریام روستاهای شرق میناب داشتم، متوجه کم رنگ شدن نازئیک و زهیری خوانیهای زنان طایفه که در بچگی شاهد آن بودم شدم و حال رو به فراموشی میرفت. آوازهایی که دیگر بین جوانترها چندان طرفداری نداشت... آوازهایی از خوانندگانی به نام؛ زنان و مردانی که هیچ کجا نه نامی، نه نوای آوازی از آنان به ثبت نرسیده بود. مگر در چند کاست قدیمی که آن هم با امکانات اولیه ضبط صدا در دهههای 40 و 50 تهیه شده بود.»
این پژوهشگر زندگی اجتماعی طایفه جت در هرمزگان، به این نکته ادامه داد: «اواخر سال ۸۰، از زمانیکه دست به نگارش این کتاب زدم، تاکنون میشود گفت، عمری گذشته است. سرآغاز این نگارش مرور خاطرههای کودکیام در میان اقوام مادریام و در ادامه تجربیاتی که طی سالها در مناسبات این مردمان کسب کردم و آموختم. آموزههایم را آرام و پیوسته نوشتم و بهعنوان راوی سعی کردم یک طایفه را در تمامی روابطش روایت کنم. تحلیل این روایت را بهعهده تحلیلگر گذاشتم که بهکلی متفاوت از روایتگری است. ممنون از توجه شما دوستانی که مرا در این راه حامی بودید. نستوه و استوار باشید».
در بخش پایانی نشست و در تکمیل سخنان ملاحی، دو کلیپ از زنان و زندگی مردمان قوم جَت، به نمایش درآمد که ضمن آن توضیحاتی از سوی ایشان درباره هریک از سوژههای پخش شده برای اطلاع حضار ارائه شد. مجموعه آثار لیلا ملاحی که شامل بیش از 20 تابلوی نقاشی وی که در صفحات پایانی کتاب نیز به چاپ رسیده نیز در محل برگزاری نشست ارائه شد که از سوی حضار مورد بازدید قرارگرفت. این نشست با گرفتن عکس یادگاری خاتمه یافت./پایان
نظر شما :