گزارش نشست «بازشناسی معنای اثربخشی در فعالیتهای دینی رسانهای»
نشست تخصصی «بازشناسی معنای اثربخشی در فعالیتهای دینی رسانهای» با سخنرانی دکتر اعظم راودراد (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)، دکتر مسعود کوثری (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران) و دکتر داود مهرابی، (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی) توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات با همکاری آکادمی هدی روز یکشنبه 21 اسفندماه برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر راودراد درباره اثرگذاری پیامهای دینی گفت: اثربخشی در رسانه بهمعنای اثرگذاری بر روی مخاطب از چند جهت است. گاهی این اثرگذاری در جهت تغییر باور است یا در جهت تقویت باور و اندیشه مخاطب است . اثرگذاری رسانه زمانی واقعی است که باعث تغییر در رفتار مخاطب شود. اثرپذیری ماندگار، یک امر ناگهانی نیست و در بلند مدت اتفاق میافتد.
او ادامه داد: ما نمیتوانیم درباره تأثیر رسانه بهعنوان یک مؤلفه تک بعدی و تنها عامل صحبت کنیم، هر فردی و گروه اجتماعی در جامعه از عوامل بسیار زیادی متأثر میشود، در درجه اول افراد از خانواده، مدرسه، گروه دوستان و فعالیتهای آزاد و حرفهای و داوطلبانهای که انجام میدهند، مطالعه کتابی که دارند، متأثر میشوند و نمیتوان از رسانه انتظار معجزه داشته باشیم. رسانه تنها عامل تعیین کننده باورها و رفتارهای انسان نیست.
این جامعهشناس با اشاره به سنجش میزان تأثیرگذاری یک پیام دینی توضیح داد: هر ارتباطی دارای فرستنده و پیام و گیرنده و بازخوردی است و در این بستر، هر ارتباطی میتواند تأثیر خود را داشته باشد، اما اینکه پیام چگونه ارسال و یا چگونه دریافت شود، بسیار مهم است. بههمین خاطر رسانه به سهم خود میتواند در اندیشههای دینی اثرگذار باشد، اما مسئله اصلی، اندازهگیری تأثیرات و فهم تأثیرات است. البته روشهای تحقیقی در این حوزه وجود دارند، اما هیچکدام صددرصد نیست.
در ادامه این نشست دکتر مهرابی با تأکید بر وجود سنجههای علمی برای فهم اثرگذاری یک پیام دینی توضیح داد: زمانیکه از اثربخشی صحبت میکنیم، باید هدف خود را مشخص کنیم که اثر چه هدفی را دنبال میکند. چون اگر در اثربخشی، هدف، پیام باشد وقتی پیام را به مخاطب میرسانیم و قصد ایجاد اثر را در فرد داریم، باید مشخص کنیم که هدف اثر چیست؟ آیا تفکر یا نگرش فرد باید تغییر کند یا اینکه رفتارش باید تغییر کند؟ هر کدام از این موارد نیازمند طی کردن مراحل خاص خودش است که از همان ابتدا که پیام تولید میشود، یک پیش زمینههایی دارد.
او ادامه داد: ما جمعیت را مورد مطالعه قرار میدهیم که این پیام برای چه کسانی قرار است ارسال شود، وقتی اثربخشی را فقط به رسانه نسبت دهیم اما اینکه مشخص نکنیم روی چه مخاطبانی و اثربخشی از چه پیامهایی باشد، هالهای بزرگ از ابهام و تیرگی بهوجود میآید که نمیتوانیم درباره اثربخشی یک پیام در رسانه به نتیجهگیری برسیم. زمانیکه مشکلی را از قبل تعریف کنیم و بر اساس دادههای علمی به یک راهبرد برسیم که بخشی از این راهبرد ارائه محتوا از طریق رسانه انجام میشود و وقتی به این نتیجه رسیدیم که یک رفتار و نگرشی باید تغییر کند، آنوقت ما وارد دنیای علمی میشویم و آنجا میتوانیم راهکار مشخصی ارائه دهیم و بر اساس این راهکار، معیارهایی را مورد سنجش قرار میدهیم. طی این مسیر که آخرین مرحله آن ارزیابی معیار است، میتوانیم درستی یک مسیر را تعیین کنیم که این هم فرایند علمی خود را دارد یا بر اساس تحقیقهای مشخصی که وجود دارند استفاده میکنیم (اندازهگیری آماری)، یا از تأثیر واقعی که درباره یک جمعیت اتفاق افتاده را بررسی میکنیم و این دو مؤلفه را کنار هم میگذاریم و نتیجه میگیریم که این برنامه خوب بوده یا نه.
او بیان کرد: البته طی این مسیر هم با یک سری نظارتها در حوزه علمی انجام میشود که بهنوعی نظارت وفاداری نام دارند. به این معنا که برنامهای بر اساس تحقیقات اولیه مطرح شده و چیدمان شکل گرفته و طی مرحلهای هم این اجرا شده، آیا به آن اصول اولیه وفادار و پایبند ماندهاید؟ اگر قدرتهای آمار را ببینیم که منفی بوده، مشخص میشود که طرح این برنامه از اساس خوب نبوده است و در حوزه تأثیرگذاری خوب نبوده یا اینکه خوب اجرا نکردید. پس در هر دو حالت برنامه نیازمند بازنگری است. مشخص کردن سنجه و مستندات علمی درباره اثربخشی پیامهای دینی یک رسانه بسیار مهم است.
در ادامه این نشست دکتر کوثری با توضیح درباره شناخت سازمان و عملکرد آن بیان کرد: قبل از بحث پیام، باید به مفهوم کارآمدی و اثربخشی رسانهها بپردازیم. هر چند واژه اثربخشی مقداری در ادبیات ما ابهام دارد و چندین واژه را در بر میگیرد بهنظرم باید قبل از هر چیز درباره سازمان رسانه و کارکردهایی که از این رسانه انتظار داریم، صحبت کنیم. اولین اشکال در این سطح بهوجود میآید.
او ادامه داد: بخش دیگری به عملکرد سازمان رسانهای برمیگردد که در هر دوی این بخشها میتوان بحث کرد. در سطح سازمانها، امروزه به پی اس پیها یا سرویس بردکست و…، معمولاً با ناکارآمدی در تمام دنیا و ایران مواجه شدند. یعنی به آن انداره که بودجه دریافت میکنند و پرسنل دارند، کیفیت مناسبی در تولید محتوا ندارند. سازمانهای رسانهای که پول دولتی میگیرند و تابع دولتها هستند و خدمات عمومی میدهند، در جهان دچار بحران شدند و این بحران آنها در رقابت با بخش خصوصی بهوجود آمده است که نمونه این را در رسانههای خودمان دیدیم. بههمینخاطر عملکرد خود سازمانها باعث بیاثر شدن پیام است. این هم مسئله مهمی است که در همین سازمانها چه افرادی با سطح سواد و تخصص کار میکنند. بهنظرم در ساختار ایدئولوژیک در همان ابتدای کار، ناکارآمدی مشخص میشود.
این استاد دانشگاه با توضیح درباره تأثیرات کارکنان حرفهای در یک رسانه گفت: یعنی افرادی در این ساختارها بهکار گرفته میشوند که از همان ابتدای کار ناکارآمد هستند و نمیتوانند رقابت کنند و ما شاهد این مسئله در سایر سطوح فرهنگی و اجتماعی هم هستیم. این سطح شاید در ابتدا بهنظر نیاید، اما مهم است. ناکارآمدی در سازمانهای رسانهای در یک بافت ایدئولوژیک شروع میشود و مرحله بعدی مربوط به اثربخشی پیام رسانه برمیگردد.
دکتر کوثری ادامه داد: ارزیابی کارآمدی سازمانهای رسانه بسیار مهم است که شامل سازمان، تشکیلات، حرفهای بودن، میزان کاربلدی و تناسب بین درون دادهها و برون دادهها، میشود که در ایران باید جدی گرفته شود و هر چه به سمت بحرانهای مالی دولتها پیش میرویم این مسئله جدیتر میشود و باید درباره بودجههایی که صرف برنامههای رسانهای میشود، اما چه اثربخشی دارد، را مطالبه کنیم.
دکتر کوثری با انتقاد به پژوهشهای موجود درباره اثرگذاری پیامهای دینی در رسانهها تصریح کرد: گام دوم این بحث، پیامهای رسانهای و اثر آن بر مخاطب است. تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده و مدلهای مختلفی برای این مسائل ارائه شده و مستلزم چیزی بیش از ادعاست. شاید در این جلسه هم فقط تحلیلهای خودمان را ارائه دهیم و دارای مستندهای دقیق علمی در این حوزه نباشیم، چرا که در این عرصه، دانشجویان ارتباطات بهخاطر اینکه سنجش اثربخشی برنامههای رسانه دارای زحمت است، زیر بار تحقیقات در این حوزه نمیروند و این خطری است که بخش مهمی از مسئله اثرسنجی و مطالعات این حوزه حذف شود و این یک نقض است و من هم به جز چند اثر ترجمه شده، تحقیق جدی در این حوزه ندیدم و دیتا در این حوزه کم است و خروجی تحقیقات پیمایشی هم بهدلایلی در این حوزه معمولاً غلط است.
در ادامه این نشست دکتر راودراد با اشاره بر اهمیت شناخت دقیق از رسانه در تأسیس یک رسانه گفت: با صحبتهای دکتر کوثری که گفتند باید درباره سازمانهای رسانهای صحبت کنیم موافقم و نکته مهمی است و باید سازمانهای رسانهای دولتی را در نظر نگیریم چرا که بحث آن جداست. اما اگر کسی در هر رشتهای که بوده یا دغدغه داشته باشد، میخواهد از طریق تأسیس یک رسانه آگاهی بخشی کند، مشکل از همینجا شروع میشود. در واقع مشکل بخشی از رسانههای خصوصی ما همین مسئله است که آنها از خود رسانه شناختی ندارند و معتقدند توانایی رسانه یعنی همین.
او ادامه داد: در حالیکه اگر کسی به فکر تأسیس یک رسانه است باید رسانهها را بشناسد و شناخت نسبت به نظریهها داشته باشد و رابطه رسانه و جامعه را بداند و مقتضیات رسانه را بداند و… بهخاطر همین کسی که از همان ابتدا دغدغه دارد، اما دانش و تخصصی درباره رسانه و جزئیات آن ندارد، با ایجاد و تأسیس رسانه به شکست خود میدان داده است. توانایی مدیریت رسانه و شناخت رسانه در اثرگذاری پیام تأثیر دارد.
دکتر کوثری با آسیبشناسی برنامههای دینی در رسانهها گفت: حال باید چه اقداماتی انجام داد تا رسانهها موفق شوند و سؤال دوم اینکه چرا رسانهها موفق نیستند؟ از دو طرف میتوان به موضوع نگاه کرد. عنصر اساسی در رسانههای دینی ما این است که متأسفانه تفاوت بین منبر و رسانه وجود ندارد و تصور میکنند، رسانه همان منبر است و این بزرگترین خطاست و برخی اساتید ارتباطات هم این بحث را داغ کردند و این بزرگترین توهمی است که وجود دارد و همین نگاه باعث میشود از رسانه استفاده درستی نداشته باشیم.
این استاد دانشگاه هشدار داد: تصور میشود تمام مشکلات جامعه به شُبهات برمیگردد و کار رسانه پاسخگویی به شُبهات است. در حالیکه اصلاً اینطور نیست و شُبهات یک بخش است نه تمام بخش. وقتی همین مبنا را برای رسانه میگذارید راه افول را برای خود باز و راه ارتباط مخاطب را برای خود میبندید. نکته بعدی مدل اثرگذاری رسانهای است که این مدل در صدا و سیما تکرار شده و عمدتاً در رسانههای دیگر هم بهوفور دیده میشود که الهامگرفته از مدل کاشت رسانهای است. یعنی اگر دائم یک موضوع را بگویید خودش این بذر را در مخاطب پرورش میدهد. این موضوع ممکن است در جاهایی اثرگذار باشد، اما در مباحث رسانه دینی، این تکرار به واکسینه شدن افراد منجر میشود و بی اثر است.
او ادامه داد: تحقیقات در عرصه مطالعات تبلیغات این مسئله را نشان داده که تکرار پیامهایی که محتوای بازدارنده دارد، موجب اثر بیشتر نمیشود. نکته بعدی عدم رقابت است، زمانیکه محتوای ما از یک رسانه منتشر میشود و رقیبی مقابل آن قرار ندارد، قطعا اثرگذاری پیامهایش رو به کاهش است و بهتدریج در پیلهای از خود قرار میگیرد و هیچگاه به اثرگذاری و اصلاح خود فکر نمیکند و به سمت تضعیفشدن پیش میرود.
دکتر کوثری با اشاره به عوامل دخیل در بیاثر شدن پیامهای دینی گفت: عامل دیگر مناسکی شدن است. ما از دین توقع چه چیزی داریم؟ همه دین مناسک نیست. اما در برنامههای صداوسیما شاهد مناسکیشدن دین هستیم ،یعنی مدام ظواهر و بخشی از دین که معمولاً با تکرار هست و اندیشهای در آنها نیست و ساعت رسانه را بدون توجه به کیفیت و خروجی آن پر میکنند. البته برخی ژانرهای دیگر در برنامههای دینی بهکار میبرند، مثلاً برنامههایی که سخنران مونولوگ محور و تکگو هست، در اینجا شاید بتوانیم بگوییم شعور را بهجای شور انتخاب میکند و نقص مناسکگرایی را میپوشاند. اما وظیفه یک رسانه دینی این است که هویت دینی را دچار انسداد نکند. بهاین معنا که این هویت دینی را به گردش بیاندازد که این مهم از طریق برنامههای تعاملی و ارتباط با مخاطب امکانپذیر است.
او ادامه داد: وقتی میگوییم ارتباطات دینی، مستلزم گردش جریانهای مختلف است که در تعارض با یکدیگر در مواجه با هم باشند، چون این گردش باعث ارتباطات دینی میشود.
دکتر راودراد درباره عوامل مهم در اثرگذاری پیام دینی گفت: در مباحث اثرگذاری، اعتماد مخاطب بسیار مهم است اگر مخاطبی اعتماد به رسانه داشته باشد، پذیرش حداکثری هم خواهد داشت، اما اگر مخاطب به رسانه اعتماد نداشته باشد، در اینصورت آن رسانه بهترین کار و عملکرد هم داشته باشد، به آن اندازه که انتظار میرود، نمیتواند اثرگذار باشد، چون مخاطب به آن توجه نمیکند.
او ادامه داد: بحث دیگر تنوع مخاطب است. وقتی رسانهای در سطح ملی کار میکند باید به انواع مخاطب توجه کند و همهنوع مخاطب را در تولید برنامههای خود در نظر بگیرد چرا که در این حوزه مخاطبشناسی به اثرگذاری پیام میانجامد.
این جامعهشناس با انتقاد از ژانر برنامههای دینی در تلویزیون بیان کرد: تلویزیون بمباران پیامهای دینی را دارد که مخاطب نسبت به آن سِر میشود و دیگر به آن توجهی نمیکند. برای فهم اثرات پیامهای دینی در یک رسانه نیازی به کار میدانی نیست و ما میتوانیم متون را تحلیل کنیم و بر اساس دانش و دانستههای مربوط به مباحث دینی، بفهمیم که این برنامه دینی در چه سطحی قرار دارد و میتوان از اثرات احتمالی هم صحبت کرد.
او ادامه داد: تکگویی در برنامههای دینی تبعات زیادی بر روی مخاطب دارد. از همان طرح سؤالهای فراوان در ذهن مخاطب گرفته تا ایجاد سردرگمی برای او و کسی جوابگوی سؤالات اون نیست. در حالیکه باید برنامههای دینی بهسمت تعاملیشدن بروند، چرا که هم به شناخت برخی مخاطبان میانجامد و هم بداند چطور پاسخگوی سؤالات باشد.
راودراد چندین پیشنهاد را برای اثرگذاری پیام دینی در نظر گرفت و توضیح داد: باید بدانیم درباره چه جامعهای صحبت میکنیم، چون جوامع مختلف از نظر میزان دینیبودن با هم متفاوتند. ما هم جامعه دینی داریم هم غیر دینی. اما جامعه غیر دینی به معنای این نیست که مردمش دیندار نیستند. منظور همان سکولار بودن است و دین را با سیاست ترکیب نمیکنند.
او ادامه داد: از طرفی دیگر باید در تولید برنامههای دینی به این نکته توجه کنیم که ما انواع مخاطب را داریم، مخاطب عام و مخاطب خاص. مخاطب عام بهدنبال بحث دینی خاصی نیست و بهصورت تصادفی یک برنامه دینی را میبیند، اما مخاطب خاص انتخابگر است و میگوید من میخواهم حرفهای دینی بشنوم. مخاطب خاص چون انتخاب کرده، توجه میکند و دقت دارد و دنبال جوابهای سؤالاتش است و آموزهها را میتواند دریافت کند. متأسفانه رسانه ملی برای مخاطب عام ما در مناسبتهای مذهبی، برنامهای ندارد و این مخاطبی که از روی ناچاری به تماشای برنامه دینی مینشیند، اصلاً از این برنامهها تأثیر نمیپذیرد و شاید اثر منفی هم برایش داشته باشد و احساس کند وقتش تلف میشود.
این جامعهشناس معتقد است، رسانه دینی زمانی میتواند اثرگذار باشد که مخاطب انتخابش کرده باشد. رادیو و تلویزیون اقتضائات متفاوتی دارند. برنامههایی که در تلویزیون پخش میشود را نمیتوانیم در رادیو پخش کنیم بهخاطر همین باید به نوع رسانه توجه داشته باشیم.
او توضیح داد: برنامههای دینی در تلویزیون میتواند بیشتر مرتبط با مناسک دینی باشد که ارتباطی با آن شور مذهبی دارد، ولی رادیو چون با کلمات سرو کار دارد میتواند صحبتهای جدیتر نسبت به پیامهای دینی داشته باشد و کاملاً آگاهبخش باشد. رسانههای تصویری در چند قالب زمینهای میتوانند در حوزه اثرگذاری پیام دینی، کمککننده باشند. اولین قالب سریال و فیلم کوتاه، دومین قالب نماهنگ است . بهترین سریال دینی که در این سالها دیدم، سریال شب دهم کار آقای فتحی بود که هم سرگرم کننده بود، هم به پیامهای دینی میپرداخت و بهنوعی انگار به مخاطب عام و خاص توجه داشته است.
دکتر مهرابی در پاسخ به این سؤال که کدام رسانه نوشتاری در فضای برخط (آنلاین) اثربخشتر است، گفت: ابتدا باید تفاوتی بین نوع پیامها قائل شویم تا بعد به سراغ میزان تأثیربخشی پیامرسانها برویم. اساساً من با برنامه مونولوگ هم مخالفتی ندارم. این مسئله به استراتژی ارتباطی ما برمیگردد. وقتی میخواهیم یک پیام اثربخش شود، میگوییم چطور میتوانیم فرد را نسبت به پذیرش پیام اقناع کنیم. اساساً وقتی این موضوع را مطرح میکنیم بهسمت استفاده از نظریهها کشیده میشویم در چنین شرایطی میخواهیم محتوایی طراحی کنیم تا به مخاطبان خود آگاهی دهیم. وقتی بحث آگاهی پیش میآید به سمت نظریههایی میرویم که در افراد ایجاد آگاهی میکنند. این نظریات متعدد هستند، یکی از آنها نظریه پردازش اطلاعات است. در این نظریه میگوییم که ما میخواهیم فرد نسبت به فلان موضوع آگاهی داشته باشد.
دکتر مهرابی ادامه داد: وقتی میخواهید ایجاد آگاهی کنید، چون یکطرفه است، پیامتان باید دارای یکسری ویژگیها باشد مثل اینکه پیام ساده باشد، جلب توجه کند، پیام را به بخشهای کوچک تقسیم کند.
او در ادامه به توضیح نظریه مدل بیشینهسازی دستکاری پرداخت و گفت: این نظریه دو جزء دارد. نشانههای مرکزی و پیرامونی. بهعبارتی اگر فرد نیازمند اطلاعات باشد، توجه به نشانههای مرکزی اثرگذار خواهد بود. اگر نیازمند اطلاعات نباشد باید از نشانههایی استفاده کرد که میتوان برای او ارزش باشد تا ساختار خاصی به پیام دهد و اثربخشی آن تقویت شود.
دکتر مهرابی گفت: وقتی میخواهیم فرد را آگاه کنیم، براساس مطالعات صورت گرفته نتیجه میگیریم که ما باید یک استراتژی در پیش بگیریم که در رفتار فرد تغییر ایجاد شود. اولین سؤالی که مطرح میکنیم میگوییم که میخواهیم به یک حالت مطلوب برسیم. باید ببینیم که این حالت مطلوب چقدر مشکل است و چقدر هزینه دارد. بهعنوان مثال گاهی فرد انجام رفتاری را حق مسلم خود میداند مثل روزه خواری در ماه رمضان یا رفتن با موتور در تونل. گاهی شما دوست دارید که رفتارتان را تغییر دهید، گاهی رفتاری دارید که مشکل است ولی پیامدهای آن را نمیدانید، گاهی هم میدانید تغییر یک رفتاری به شما کمک میکند ولی به دلایل شخصی و محیطی قادر به انجام آن نیستید.
او ادامه داد: برای اینکه رفتارهایی که میخواهیم تغییر دهیم ابتدا بحث اقناع پیچیدهتر میشود و از نظریههای پردازش اطلاعات گذر میکنیم و رفتارها را دستهبندی میکنیم تا رفتار را تغییر دهیم. برای ایجاد تغییرات صرف، ارائه اطلاعات مناسب نیست بههمین دلیل باید اقدامات دیگری انجام داد بهعنوان مثال رسانه در فرد ایجاد خودباوری کند، حمایت یا فشار اجتماعی ایجاد کند، بازخورد مثبت دریافت کند و… .
دکتر مهرابی با اشاره به نقش نظریه در تغییر رفتار گفت: وقتی نوع رفتار را تشخیص دادیم و گفتیم برای آن چه تغییراتی نیاز است به این میرسیم که نظریهها چه کاری برای ما انجام میدهند. «کورت لوین» میگوید، هیچ چیز به اندازه یک نظریه کاربردی خوب نیست. بهعبارتی منظورش این است که برای تغییر هر رفتاری باید از نظریهها و سازهها استفاده کنید. نظریهها با هم فرق دارند و هرکدام با توجه به پیشینه و هدفشان دارای کارکرد خاصی هستند و باید از آنها متناسب با محیط خود استفاده کرد.
او با تأکید بر اینکه باید شناختی از محیط رسانهای داشته باشیم، گفت: مطالعات صورتگرفته نشان داده که رسانههای سنتی، همچنان رسانههای زنده دنیا هستند و نمیتوان شاهدی پیدا کرد که آنها به مراحل پایانی عمرشان رسیدهاند. روزنامههای بزرگی که تا چند دهه پیش بهصورت چاپی منتشر میشدند و هزاران خواننده داشتند، الان خوانندههای برخط بیشتر شده است.
دکتر مهرابی با بیان اینکه باید تمایز و تفکیک بین رسانه سنتی و برخط با احتیاط صورت گیرد، گفت: بهعنوان مثال خیلی اوقات پیش آمده که برای دیدن برنامه شبکه سه وارد وبگاه آن شدیم. علاوه بر آن باید بدانیم که در عرصه جهانی چه اتفاقی درباره رسانهها میافتد. ما خیلی راحت میتوانیم رسانههای برخط را پیگیری و آنالیز کنیم ولی چنین امکانی برای رسانههای سنتی وجود ندارد.
او در ادامه به وضعیت فعلی رسانههای برخط پرداخت و گفت: در مطالعهای که در سال ۲۰۱۹ انجام شده، از حدود ۱۲ ساعتی که مخاطب استفاده میکند، حدود ۶ ساعت و ۴۵ دقیقه یا ۶۵ درصد از زمان را در محیط برخط سپری میکند. از این زمان حدود یک ساعت و ۴۵ دقیقه برای دیدن تلویزیون برخط، یک ساعت و ۱۵ دقیقه موسیقی، یک ساعت مطبوعات برخط و ۲ساعت و ۲۰ دقیقه هم در شبکههای اجتماعی است که شبکههای اجتماعی بیشترین سهم را دارند.
دکتر مهرابی ادامه داد: حدود ۴ میلیارد و ۷۶۰ میلیون نفر به نحوی از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. اگر جمعیت ۱۸ سال به بالا را در نظر بگیریم، در عرصه جهانی ۷۸ درصد از افراد از این شبکهها استفاده میکنند. در ایران جوانان ۱۸ سال به بالا ۹۸ درصد از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. بنابراین ما در تغییر استراتژی محتوا به دلیل داشتن اثربخشی، نیازمند چند اقدام هستیم که یکی از آنها تقسیمبندی مخاطب است.
دکتر کوثری هم در ادامه صحبتهای قبل خود گفت: بوردیو معتقد است که ادیان در جهان در حال آفر دادن به مردم هستند و میگوید، چون منابع هویتبخش متکثر شدهاند، ادیان شروع به آوانسدادن به مردم کردند تا سهم خود را از مخاطب حفظ کنند. نکته این بحث آن است که منابع هویتی خیلی متکثرتر از گذشته شده و بنابراین در اینکه باید با رسانه چهکار کنیم باید به این نکات حواسمان باشد.
این استاد ارتباطات در ادامه به رابطه متن، نامتن و فرامتن اشاره کرد و گفت: هر متن رسانهای که تولید میکنیم یک نوع نامتنی در خود دارد که همیشه در کنترل شما نیست. بهعبارت دیگر بخشی از حرفی که به مخاطب میزنید، اندیشیده و کنترل شده است، بخش دیگر آن نامتن و فرامتن است که گفتمان کلی پیام دینی در آن عمل میکند.
دکتر کوثری گفت: آیا در کنار گفتمانهای دینی اجازه به گفتمانهای رقیب هم میدهیم که در رسانه ظهور پیدا کنند؟ به عقیده من ما در عملکرد رسانههای دینی خود به سمت تکگفتمانی رفتیم. در اینجا یک نوع رابطه «دین و قدرت» و «پوپولیسم دینی» بهوجود آمده است و اجازه نمیدهد صداهای متفاوت از دین به گوش مردم برسد. متأسفانه این پوپولیسم دینی مخاطب خود را به مقلد کاهش میدهد.
او ادامه داد: به عقیده من دو نوع قشر خاکستری داریم. قشر خاکستری صرف و قشر خاکستری متفکر. بخشی از محتوای فضای مجازی، بازتولید دعواهای فضای واقعی است و نمیتواند فضایی باشد که قشرِ خاکستریِ آماده و بلاتکلیف را جذب کند. علاوه بر آن دین بدون آزادی تفکر امکانپذیر نیست، متأسفانه در این سال توصیف عجیبی از آیه «لا اکراه فی الدین» شده است گویی «اکراه فی الدین» وجود دارد و تو باید به این گفتمان که برای تفکر آزادی قائل نمیشود، تسلیم شوی. این عملکرد باعث میشود که در مدلهای رسانهایمان نتوانیم موفق شویم.
دکتر کوثری تأکید کرد: اگر ما میخواهیم یک رسانه دینی داشته باشیم، باید استقلال داشته باشد و در این استقلال اجازه دهیم تا صداهای مختلف شنیده شود. صداهای مختلف صرفاً صداهای معاند یا ضد دین نیست بلکه صداهای مختلفی است که در خود دین وجود دارد. در میزگردهای صداوسیما چه کسانی دعوت میشوند؟ به شخصیتشان کاری ندارم ولی اکثرشان یک تقریر از اسلام دارند. این عملکرد نمیتواند قشر خاکستری را جذب کند و اثرگذاری را کاهش میدهد.
دکتر کوثری گفت: من معتقدم بسیاری از افراد در رسانههای دینی، مردم (الناس) را قبول ندارند و مشکل از اینجا شروع میشود که احترام و حرمتی برای ناس قائل نیستند. چون ناس گروهیست که متفکر میاندیشد و خداوند هم در قرآن برای آن احترام ویژهای قائل است. رسانه دینی باید تنوع الناس را بپذیرد. این در حالیست که قبول ندارند و اثرگذاری خودش را از دست میدهد. علمای تعلیم و تربیت به آن «اثر دریاچه قو میگویند»، یعنی همه قوها سفید هستند و قوی متفاوتی در دریاچه نیست.
دکتر کوثری با بیان اینکه درباره شبکههای اجتماعی تحقیقات مختلفی وجود دارد، گفت: یک دسته از تحقیقات معتقدند که شبکههای اجتماعی یک فضای مدنی جدید بهوجود نیاوردند بلکه در واقع بازتولید حرفها و دعواهایی هستند که در فضای واقعی وجود دارد. پس آدمها با آن تفکرات همان حرفها را در فضای مجازی بههم میزنند. بنابراین یک نوع تقویت و تشدیدی وجود دارد. آنچه برای قشر خاکستری لازم داریم، تفکر صلحآمیز است نه تفکر جدلی یا متخاصم. شاید بتوان گفت، در مسائل دینی رسانههای سنتی بهتر از رسانههای برخط عمل میکنند. یعنی هنوز میتوان گفت تلویزیونها (نه تلویزیون ملی) قویترین عوامل اثرگذاری هستند. فضای مجازی میتواند برای نسل جوان فضای جذاب و مناسبی باشد البته اگر جاهایی مثل کلاب هاوس باشند تا مواجهه و مباحثه دینی در آن صورت بگیرد.
دکتر راودراد هم در ادامه با بیان اینکه در رابطه دین و رسانه، سه نظر اصلی وجود دارد، گفت: یک عده معتقدند که رسانهها محصولات دنیای مدرن هستند و دین برای دنیای سنت است. بنابراین این دو با هم سازگار نیستند. یعنی نمیتوان از رسانه انتظار برنامه دینی و تأثیرگذاری داشت. عدهای هم معتقدند که رسانه صرفاً یک بستر و ابزار است و میتوان کاملاً از آن استفاده دینی یا غیر دینی کرد. دسته سوم، معتقدند رسانه میتواند دینی باشد بهشرطی که محتوای دینی متناسب با رسانه دینی باشد یا به عبارتی دینِ رسانهای شده. این مسئله نقطه نهایی احتمال تأثیرگذاری مثبت است ولی در سر دیگر طیف صرفاً از رسانه دینی استفاده میکنند و خطابشان به مخاطب دیندار است.
او ادامه داد: وقتی از دین رسانهای شده میگوییم باید بپذیریم این دینی است که به زبان رسانه ترجمه شده است. اگرچه در هر ترجمهای مقداری از محتوا از بین میرود با این حال بهتر از این است که با نگاه مستقیم، مخاطب را فراری دهیم. اگر ما برنامههای دینی را به این چند دسته تقسیم کنیم شامل؛ برنامههای پخش مستقیم دینی، ظاهرگرایی مذهبی به معنای مناسکگرایی و دیگری برنامههای سرگرمکننده غیر دینی و برنامههای سرگرم کننده دینی. به این مورد آخر، دین رسانهای شده میگوییم یعنی مخاطبش همه مردم است نه صرفاً افراد دیندار.
دکتر مهرابی در پاسخ به این پرسش که در محتوای دینی چه فرمهایی بهتر است در نظر گرفته شود، گفت: وقتی میخواهیم محتوایی ارائه دهیم، بحث بازاریابی اجتماعی مطرح میشود که بر خلاف بازاریابی تجاری دنبال حاشیه سود نیست. بلکه دنبال این است که یک ایده اجتماعی و فکر را به مخاطب بدهد. در اینجا ارتباطات نقش خودش را ایفا میکند و در کنار سه p ارتباطات بهعنوان چهارمی خودش را مطرح میکند. شاید بگویید ارتباطات c است ولی خودش را بهعنوان promotion بازتولید میکند. کاربران رسانههای سنتی از شبکههای اجتماعی هم استفاده میکنند و ما در شرایط فعلی در جهان چندرسانهای استفاده میکنیم که ضرورت استفاده از محصولات چندرسانهای را تأکید میکند. یعنی اگر بخواهیم پیامی اثرگذار باشد، باید بر روی چند قالب کار کرد.
نظر شما :