گزارش سخنرانی «درباره علم میانی خداوند به شرطیهای خلاف واقع آزادی»
سخنرانی «درباره علم میانی خداوند به شرطیهای خلاف واقع آزادی»، با سخنرانی دکتر فریدالدین سبط (دانش آموخته مقطع دکتری فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، 14 اسفندماه 401 برگزار شد.
در ابتدای جلسه مدیر و دبیر علمی نشست، دکتر مهدی اصفهانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بخشی از اهداف گروه فلسفه دین پژوهشگاه از برگزاری این جلسات را مطرح کرد و سپس به معرفی سوابق علمی سخنران جلسه پرداخت. در ادامه دکتر فریدالدین سبط به ارائه سخنرانی پرداخت که رئوس مطالب ارائه شده از نظرتان میگذرد:
بیان طرح مسئله:
همواره در تاریخ مسیحیت یک ناسازگاری میان مشیت بهمعنای سنتی و آزادی بهمعنای آزادیمحور مطرح بوده است که ریشه آن به قرن دوم میلادی بازمیگردد؛ مسئلهای که ابتدا توسط سلسیوس مطرح شد و توسط اوریگن پاسخ داده شد. این مسئله مدعی است خداباوری کلاسیک با یک دوراهی روبهروست. 1. نفی آزادی بهمعنای آزادیمحور و حفظ مشیت الهی 2. نفی مشیت بهمعنای سنتی و حفظ آزادی بهمعنای مذکور . اما مولینیزم سعی دارد با طرح علم میانی خداوند به شرطیهای خلاف واقع آزادی این مسئله را حل کند و میان مشیت و آزادی بهمعنای آزادیمحور، اتفاق برقرار کند. طبق مولینیزم خداوند در مرتبه علم میانی به شرطیهای خلاف واقع آزادی صادق علم دارد. در توضیح شرطیهای خلاف واقع باید گفت، علم خداوند به بدین شرطیها به این معناست که خداوند در مرتبه علم میانی میداند تمام مخلوقات ممکن در تمامی شرایط ممکن چه فعلی را انجام خواهند داد. برای مثال؛ خداوند میداند اگر من در زمان t در وضعیت رشوه قرار گیرم رشوه را خواهم پذیرفت. و خداوند با بالفعل کردن مقدمه این شرطیها، یعنی با قرار دادن من در وضعیت رشوه، به تالی این شرطیها، یعنی پذیرفتن رشوه توسط من به نحو آزادانه، علم خواهد داشت، لذا مسئله ما بهطورکلی این است که چگونه مولینیزم با طرح علم میانی خداوند به شرطیهای آزادی، مسئله ناسازگاری مشیت الهی و آزادی مخلوقات را حل میکند و آیا در این مسیر موفق است یا خیر.
دکتر سبط سپس به توضیح بخش دوم از سخنرانی با عنوان مسئله ناسازگاری مشیت الهی و آزادی مخلوقات پرداخت و نشان داد در پاسخ به پرسش نخست چه رویکردهایی به مسئله مشیت و آزادی وجود دارد و جایگاه مولینیزم در این میان چیست. او به بررسی سه دیدگاه پرداخت: 1. نفی آزادی بهمعنای آزادیمحور: آگستینی- کلوینیزم، تومیزم. 2. نفی مشیت مطلق بهمعنای سنتی: خداباوری گشوده. 3. جمع میان مشیت وآزادی: الف: دیدگاه علم پیشین صرف. ب: دیدگاه موسع ←مولینیزم.
وی در توضیح بخش سوم با عنوان «تبیین علم میانی از منظر مولینیزم»، به تبیین مراتب علم خداوند(علم طبیعی، میانی و آزاد) پرداخت و سپس بیان کرد که مولینیزم معتقد است که با امکانی دانستن این شرطیها میتوان آزادی مخلوقات را حفظ کرد و از طرف دیگر، با بالفعل کردن این شرطیها توسط خداوند میتوان مشیت او را حفظ کرد. در توضیح بخش چهارم نیز با عنوان «عدم وجود شرطیهای خلاف واقع آزادی» به طرح نقدهای مطرحشده و دفاع از آنها پرداخت و ادعا کرد: طرح وجود چنین شرطیهایی مستلزم تعینگرایی و نفی آزادی مخلوقات است و به بیانی دیگر چنین شرطیهایی نمیتواند وجود داشته باشد.
دکتر سبط در توضیح بخش پنجم با عنوان عدم انسجام در مولینیزم، مدعی شد که این بخش افزوده پژوهش پیشروست و سعی شده است نقدی جدید و از منظری دیگر به مولینیزم وارد شود. وی تأکید کرد: پیشتر، نقدها به مولینیزم معطوف به صدق شرطیهای مذکور بوده است اما نقد او معطوف به ناسازگاری طرح چنین شرطیهایی با فهم مولینیزم از خداوند، یعنی فهم سنتی از خداوند است. و این امر مستلزم عدم انسجام در مولینیزم است. او بیان کرد که در رساله مقطع دکتری خود نشان داده است که نظریه علم میانی با 12 صفت اصلی خداباوری سنتی تعارض دارد و سپس به عنوان نمونه به توضیح تعارض نظریه علم میانی با برخی از صفات خدای سنتی همچون تغییرناپذیری، غیر زمانمند بودن خداوند، حضور مطلق، علم مطلق، قدرت مطلق و مشیت مطلق پرداخت.
نتیجهگیری:
دکتر سبط در پایان سخنانش مدعی شد، طرح علم خداوند به شرطیهای خلاف واقع آزادی، طرحی شکستخورده است، زیرا فرض چنین علمی، هم مستلزم نفی مشیت الهی است و هم مستلزم نفی آزادی از مخلوقات، لذا مولینیزم ضعیفترین پاسخ را نسبت به خداباوری گشوده و سایر دیدگاههای کلاسیک به مسئله ناسازگاری مشیت و آزادی ارائه میدهد. وی اظهار داشت: در پاسخ بهعنوان رساله، «چگونگی علم خداوند به شرطیهای خلاف واقع آزادی» باید گفت: به دلایل ذکرشده چنین شرطیهایی در علم خداوند مطرح نیست. او در پاسخ به این پرسش که چه راهحلی میتوان برای حل مسئله مشیت و آزادی مطرح کرد، بیان کرد: ریشه مسئله در تلقی ما از متعلق علم و اراده الهی است. مادامیکه متعلق علم و اراده الهی را امر بالفعل بدانیم با نفی آزادی روبهرو خواهیم بود، زیرا امر بالفعل امری تعین یافته است و از طرفی نمیتوان متعلق علم و اراده الهی را امر ممکن دانست، زیرا مستلزم تغییرپذیری خداوند است که از منظر خداباوری کلاسیک نمیتواند قابلقبول باشد، لذا ایشان راهحل مسئله ناسازگاری مشیت و آزادی را بازتعریفی از علم و اراده الهی بدون اطلاق دوگانه امکان و فعلیت، قلمداد کرد./پایان
نظر شما :