گزارش نشست «دوزبانگی و درک زبان»
دکتر احدی: حدود دو سوم کودکان جهان در محیطهای دوزبانه بزرگ میشوند
نشست «دوزبانگی و درک زبان» با سخنرانی دکتر حوریه احدی، عضو هیأات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رضا ندرخانی، دانشجوی دکتری زبانشناسی، 30 بهمنماه 401 برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر احدی به اهمیت پژوهش در دوزبانگی پرداخت و گفت: دوزبانگی (بهطورکلی چندزبانگی) یکی از واقعیات اصلی زندگی در جهان امروز است. حدود 5000 زبان جهان در 200 کشور مستقل جهان (یا 25 زبان در هر ایالت) صحبت میشود، بنابراین ارتباط بین شهروندان بسیاری از کشورهای جهان بهوضوح مستلزم دو (اگر نه چند زبانه) گسترده است. محققان تخمین زدهاند که دو سوم کودکان جهان در محیطهای دوزبانه بزرگ میشوند.
وی سپس به تعاریف گوناگون دوزبانگی اشاره کرد و گفت: برخی محققان معتقدند فرد دوزبانه باید تسلط مساوی به هر دو زبان خود داشته باشد و همچنین ادعا میکنند که نباید هیچیک از زبانهای فرد در مواقع اضطراری یا بیان عواطف بالا یا یادآوری اولین خاطرات غالب بهنظر برسد. از سوی دیگر برخی دوزبانگی را فقط استفاده متناوب از دو زبان تعریف میکنند. بهطورکلی، تعاریف قبلی تمایل داشتند که دوزبانگی را به تسلط برابر بر دو زبان محدود کنند، درحالیکه تعاریف جدیدتر تنوع بیشتری را در توانش زبانی مجاز میدانند. پیچیدگی بیشتر موضوع میزان یا درجه توانش زبانی دوزبانگی وقتی ظاهر میشود که با این سؤال مواجه شویم که دوزبانگی از کجا شروع میشود، درواقع هر خطی که برای جداسازی فرد تکزبانه از دوزبانه ترسیم میشود، نه تنها باید به بعد عمومی زبان، بلکه باید به بسیاری از تواناییهای خاص زبانی یعنی چهار مهارت اساسی زبان «گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن» توجه کند. البته هریک از این مهارتها خود میتواند زیرشاخههای مجزایی داشته باشد. برای مثال، مهارت گفتاری شامل سطوح بیانی کاملاً متفاوت در واژگان، دستور زبان و لهجه است. بنابراین تعداد قابل توجهی از عناصر در اینجا وجود دارد که همه آنها در ارزیابی دوزبانگی نقش دارند و داشتن مهارت و توانایی در یکی به معنای مهارت در دیگری نیست.
دکتر احدی در ادامه به انواع تقسیمبندیهای موجود در مورد افراد دوزبانه پرداخت و در مورد تمایز دوزبانگی کاهشی و افزایشی گفت: در برخی شرایط، یادگیری یک زبان دیگر میتواند باعث گسترش کارنامه و توانایی زبانی فرد شود که در این شرایط دوزبانگی از نوع افزایشی خواهد بود؛ اما در برخی شرایط دیگر، ممکن است منجر به جایگزینی زبان اولی شود. نتایج متفاوت در اینجا منعکسکننده فشارها و نیازهای اجتماعی متفاوت است. دوزبانگی افزایشی معمولاً در جایی اتفاق میافتد که هر دو زبان همچنان مفید و ارزشمند باشند. یک مثال کلاسیک از دوزبانگی افزایشی در طبقه اشراف و نخبگان اجتماعی و در سیستمهایی یافت میشود که در آنها دوزبانگی طبیعی و مناسب تلقی میشد و معتقد بودند هر فرد تحصیلکرده باید بیش از یک نوع زبان را بداند. از سوی دیگر، دوزبانگی کاهشی غالباً در جامعهای رخ میدهد که در آن به یک زبان بیشتر از زبان دیگر ارزش قائل هستند، هنگامیکه یک زبان بر دیگری مسلط است.
این عضو پژوهشکده زبانشناسی در خاتمه سخنانش پس از بیان اساس تقسیمبندیهای متفاوت و اهمیت هریک، به عوامل تأثیرگذار در نتایج پژوهشهای دوزبانگی پرداخت و مسائلی همچون حالت دوزبانگی، ویژگیهای فرد آزمون شونده، تاریخچه و سابقه زبانی آزمودنی و نوع تکلیف اشاره کرد و پیچیدگیهای پژوهش در افراد دوزبانه را برشمرد. وی همچنین به مراحل درک زبان در افراد تکزبانه اشاره کرد تا در ادامه بررسی مراحل مختلف درک در افراد دوزبانه مورد توجه قرار گیرد.
درک در افراد دوزبانه
در ادامه رضا ندرخانی به موضوع درک در افراد دوزبانه پرداخت و گفت: افراد دوزبانه ممکن است در هنگام صحبت با افراد دیگر وقتی تعویض کد و قرضگیری واژگانی امکانپذیر است، در حالت دوزبانه قرار میگیرند. بنابراین، ورودی گفتاری که دوزبانهها باید پردازش کنند ممکن است دوزبانه باشد. مسئلۀ ما چگونگی پیکربندی این دو زبان است. یک زبان، زبان پایه است و فعالترین زبان و زبان دیگر زبان مهمان که آن نیز فعال است، اما کمتر، زیرا فقط گاهی اوقات فراخوانی میشود.
وی در ادامه به اثر زبان پایه بر زبان مهمان پرداخت و گفت: زبان پایه میتواند بر سرعت درک و پردازش کلمات مهمان تأثیر بگذارد و تشخیص آنها را بهطور لحظهای کُند کند. از آنجایی که در گفتمان دوزبانه عادی، زبان پایه معمولاً 80 تا 90 درصد گفتار را تشکیل میدهد، بهشدت فعال میشود و از اینرو واحدهای زبان پایه (واج، هجا، کلمات) حداقل برای مدت زمان کوتاهی بر واحدهای زبان مهمان ترجیح داده میشوند.
سپس ندرخانی به عواملی پرداخت که در نحوه تشخیص کلمات مهمان (تغییر رمز و وامگیری) در گفتار دوزبانه نقش دارند و گفت: فهرستی از این عوامل در مطالعات مختلف ارائه شده است که آنها را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
اول، عواملی که به شنونده مربوط میشوند، مانند میزان تسلط فرد به زبان مهمان؛ دوم، مواردی که مربوط به سطح فعالسازی زبان پایه و زبان مهمان میشوند و شامل تأثیر زبان پایه است که ما در مورد آن صحبت کردیم. سوم، آن دسته از عواملی که شامل محدودیتهای مختلف مربوط به تغییر کد هستند و در نهایت عواملی که به ویژگیهای شنیدهشدن کلمه مهمان مربوط میشود. از آنجاییکه مطالعات متعددی در مورد این موضوع انجام شده است، در ادامه بر این دسته اخیر تمرکز خواهیم کرد.
وی سه ویژگی کلمه را مورد بررسی قرار داد و گفت: ویژگی آوایی کلمه، واجآرایی آن و تشابه آوایی بینازبانی بر شنیدهشدن کلمات مهمان تأثیر دارند. در مورد ویژگی آوایی زبان، میتوان گفت، کلمات مهمان که نشانه آوایی مربوط به واژگان زبان خود را حفظ میکنند (با تلفظ واضح در زبان مهمان) آسانتر از کلماتی هستند که از نظر آوایی در زبان اصلی ادغام میشوند، پردازش میشوند. به عبارت دیگر، کلمات کدگردانی شده، که از زبان مهمان تلفظ میشوند و در نتیجه نشانههای آوایی مربوط به واژگانی را که بخشی از آن هستند حفظ میکنند، از کلمات وامگیری شده که معمولاً در زبان پایه ادغام میشوند و در بیشتر موارد، اگر نه همیشه، نشانههای آوایی خود را از دست دادهاند، راحتتر قابل دسترسی خواهند بود. در مورد واجآرایی، ترکیب مجاز واجها و هجاها در یک زبان، کلمات مهمان که از نظر واجآرایی متعلق یا مختص به واژگان زبان مهمان هستند زودتر و با سهولت بیشتری نسبت به کلماتی که این ویژگی خاص واجآرایی را ندارند، شناسایی میشوند. در نهایت، با توجه به میزان تشابه آوایی بینازبانی، کلمات مهمان که در زبان پایه دارای همآوا نزدیک هستند با دشواری بیشتری (دیرتر) نسبت به سایر کلمات زبان مهمان تشخیص داده میشوند.
وی در پایان به مدل مطرح در مورد درک زبان در دوزبانهها پرداخت و گفت: در این مدل دو شبکه زبانی مستقل و بههم مرتبط وجود دارد. در حالت زبان تکزبانه، یک شبکه زبان بهشدت فعال میشود درصورتیکه سطح فعالسازی در حالت استراحت شبکه زبان دیگر بسیار پایین است. در حالت دو زبانه، هر دو شبکه فعال میشوند، اما شبکه زبان پایه به شدت فعال میشود. سطح استراحت زبانی که بهعنوان زبان پایه استفاده نمیشود، بسته به میزان ورودی از زبان دیگر و همچنین سایر منابع اطلاعاتی از بالا به پایین، میتواند افزایش یا کاهش یابد. فعال شدن یک واحد از یک شبکه (به عنوان مثال، یک واج) و همتای آن در شبکه دیگر به درجه شباهت آنها بستگی دارد. فعالسازی واحدهایی که مختص یک زبان هستند، فعالسازی کلی آن شبکه زبان را افزایش میدهد و در نتیجه سرعت پردازش در آن زبان افزایش مییابد./پایان
بخش چندرسانهای (ویدیو یا صوت نشستها و سخنرانیهای پژوهشگاه)
نظر شما :