گزارش نشست پنجم از سلسلهنشستهای گفتوگوی انتقادی:
امر ملی و نسبت آن با حکمرانی
پنجمین نشست از سلسله نشستهای گفتوگوی انتقادی با عنوان «امر ملی و نسبت آن با حکمرانی» روز سه شنبه 13 دی ماه 1401 با حضور برخی از اعضای هیأت علمی و کارشناسان پژوهشگاه همراه با جمعی از اصحاب علوم انسانی و علاقهمندان به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در سالن ادب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سخنرانان این نشست دکتر رضا غلامی، استادیار علوم سیاسی، و دکتر عبدالمجید مبلغی، استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه بودند که پس از گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به بیان دیدگاهها و تعریف خود از امر ملی و مبانی و مسائل ناظر بر آن بهویژه نسبت آن با حکمرانی پرداخته، آسیبهای حکمرانی از منظر امر ملی را مورد واکاوی قرار دادند و تحلیل و ارزیابی خود را از موضوع نشست و ابعاد و لایههای مختلف آن مطرح کردند.
دکتر شجاعی: اهتمام برای ارتقاء فهم از فرهنگ و ملیت ضروری است
در ابتدای جلسه دکتر مالک شجاعی جشوقانی، استادیار فلسفه و رئیس مرکز تحقیقات امام علی(ع)، به عنوان دبیر نشست، پس از خوشامدگویی به حاضران و علاقهمندان به فرهنگ و سیاست ایران و قدردانی از دستاندرکاران برگزاری این نشست، اظهار امیدواری کرد این نشستها منجر به افزایش و ارتقاء فهم مخاطبان و علاقهمندان از فرهنگ ایران شود. دکتر شجاعی با تبریک آغاز سال جدید میلادی، آیهای از قرآن کریم ناظر به ولادت حضرت عیسی(ع) و تعبیر عید که پردلالت بر این ایام است را مبنی بر «قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا وَ آیَةً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (مائده/114) (ترجمه: عیسى پسر مریم گفت بار الها پروردگارا از آسمان خوانى بر ما فرو فرست تا عیدى براى اول و آخر ما باشد و نشانهاى از جانب تو و ما را روزى ده که تو بهترین روزىدهندگانى) قرائت کرد.
وی در ادامه با گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شعری از شاعر معاصر، افشین علاء را به پاسداشت مقام ایشان خواند:
اشرار ز شش جهت کمین کردند
اندیشه محو ملک و دین کردند
از خاک حجاز، داعش آوردند
بر شام و عراق، یورش آوردند
بس کودک و زن به خاک و خون خفتند
پاکان یمن به خاک و خون خفتند
دشمن که دلی به کین شناور داشت
نابودی ملک فارس در سر داشت
ما خفته ولی به خواب خرگوشی
در بستر غفلت و فراموشی
عشاق شدند ناگهان عاقل
دشمن پی جنگ و دوستان غافل
ما در پی امن و عافیت بودیم
آسوده به فکر مصلحت بودیم
چون پیر قبیله از خطر میگفت
هر کس سخن از دری دگر میگفت
ناگاه یلی ز خیل سردارش
برخاست به یاری علمدارش
برخاست به سان آرشی دیگر
اندیشه ملک و ملتش در سر
در خلق حماسههای ایرانی
شد نوبت قاسم سلیمانی
پروانه صفت به قلب آتش زد
پهلو به زلالی سیاوش زد
چون پیر نشان راه قدسش داد
فرماندهی سپاه قدسش داد
قرآن به سرش گرفت و راهی کرد
مامور به خدمتی الهی کرد
قاسم که به رزم انس دیرین داشت
آن خواسته را چو جان شیرین داشت
دکتر شجاعی پس از گرامیداشت دومین سالگرد درگذشت آیتا... مصباح یزدی، از علما و اندیشمندان برجسته عرصه فرهنگ و دین کشور، به معرفی سخنرانان این نشست پرداخت و گفت: در این نشست مقرر بود علاوه بر دکتر غلامی، دکتر عبدالرحمن حسنیفر نیز حضور داشته باشند که متأسفانه به علت کسالت امکان حضور ایشان فراهم نشد و دکتر مبلغی به عنوان سخنران دوم به طرح دیدگاه و مسائل خود در زمینه موضوع نشست خواهند پرداخت.
دکتر غلامی: باید میان امر ملی با ناسیونالیسم و تاریخ و فرهنگ حاکم بر آن تمایز قائل شد
سپس دکتر رضا غلامی به عنوان اولین سخنران این نشست با اشاره به اهمیت و ضرورت توجه به امر ملی با پذیرش نظم دولت ـ ملت، گفت: فرایندهایی همچون جهانیسازی با سوق دادن کشورها به سوی یکدستسازی و همسانسازی، باعث تضعیف امر ملی در دهههای اخیر شده است. هرچند جهانیشدن به طور طبیعی امر ملی را تضعیف میکند اگرچه امر ملی همچنان زنده است و مسأله بسیار مهمی است. وقوع برخی مسائل در جهان همچون شیوع کرونا، نشان داد که امر ملی مستعد تقویت شدن و ایستادگی در برابر این همسانسازی است.
وی سپس به بیان نسبت میان امر ملی و ناسیونالیسم و همپوشانیهایی که میان آنها وجود دارد پرداخت و تأکید کرد بهرغم اینکه ناسیونالیسم خارج از فضای مدرنیسم قابل بحث نیست ولی باید امر ملی را با ناسیونالیسم و تاریخ و فرهنگی که حاکم بر ناسیونالیسم است تاحدی متمایز کرد. البته در این مسأله که امر ملی با بخش مهمی از ناسیونالیسم همپوشانی دارد تردیدی نیست ولی امر ملی میتواند در عین حال که این همپوشانی را دارد، فاصله خود را با رادیکالیسم، که شاید در ذات اکثر قرائتهای ناسیونالیستی وجود داشته باشد، حفظ کند.
عناصر کانونی امر ملی
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی به منظور ارائه تعریفی از امر ملی، به چند عنصر و ویژگی کانونی مهم در این ارتباط اشاره کرد. وی این عناصر را بدین شرح برشمرد: 1. انسجام ملی دربرابر شکاف و از هم گسستگی؛ براساس نقاط مشترک فراوان و علائق و دلبستگیهایی که بین آحاد یک ملت وجود دارد، در امر ملی قائل به انسجام و سطحی از وحدت هستیم. حفظ آداب و رسوم کلان و خرد در مقابل تهجرمأبیها یا روشنفکریزدگیهایی که به این آداب و رسوم بیتوجه هستند در زمینه امر ملی بسیار مهم است. بخش عمدهای از نقاط مشترک میان آحاد یک کشور را باید در همین خردهفرهنگها و آداب و رسوم جستوجو کرد. مثلاً ما در ایران آداب و رسوم غنی انسانی داریم که به برکت اسلام تقویت شده است. ازجمله این سنتها مرجعیت خردمندان ریش سفید در بسیاری از اقوام ایران است که توانایی رفع برخی چالشهایی را دارند که گاه دولتمردان نیز نمیتوانند در مواجهه با آن مسائل راهبرد مناسبی اتخاذ کنند. 2. تمامیت ارضی درمقابل تجزیه کشور. 3. عینیتیابی یک واحد سیاسی منسجم دربرابر خودرأیی، دربرابر استحاله تصمیمات کلانی که دررأس یک کشور اتخاذ میشود یا دربرابر نوعی آنارشیسم در اداره کشور. این واحد سیاسی کمک میکند نسبت میان رأس و بدنه کشور و اتخاذ تصمیمات، مبتنی بر عقلانیت سیاسی باشد تا این تصمیمات تا پایینترین سطح جامعه منشأ اثر باشد. 4. استقلال سیاسی دربرابر سرسپردگی سیاسی؛ در اینجا منظور از استقلال، خوداتکایی است نه خودکفایی، به نحوی که کشور بتواند از طریق اتکا به ظرفیتهای درونزای خود قادر به حفظ مرز و تأمین مصالح و منافع خود دربرابر دیگران باشد. 5. منافع ملی در برابر منافع جناحی، گروهی و صاحبان ثروت؛ گاه دیده میشود منافع جناحی یا گروهی خاص، منافع ملی را تحت تأثیر قرار میدهد. 6. غیرتورزی (عاقلانه) دربرابر مداخله بیگانه؛ در بحث از امر ملی نمیتوان مسأله بیگانه را نادیده گرفت. در امر ملی میتواند تهدیدات بیگانه کاهش و فرصتهایش افزایش یابد. 7. مردمگرایی به مثابه ستون جامعه؛ مردم در امر ملی همه چیز هستند و نقش آنها بسیار پررنگ و منحصر به فرد است. این نگاه دربرابر نگاه تشریفاتی و تزیینی به مردم بوده و با مسائلی همچون رعایت عدالت، حقوق و آزادی مردم نسبت اساسی دارد. در امر ملی هرچند نگاه تودهای به مردم قابل نفی نیست، اما نباید در آن تکثر جامعه و حقوق اقلیت نادیده گرفته شود. یکدست کردن مردم در امر ملی بسیار تحولآفرین و اساسی است. 8. نیکورزی، شفقت و مهربانی و اعتماد مضاعف به هموطن؛ موضوع هموطن در امر ملی بسیار مهم است. هرکس هموطن خود را چه در داخل یا خارج از کشور بیابد، سعی در کمک و نوعی حس درونی و شفقتورزی به او دارد. این عنصر نقشی اساسی و تعیینکننده در عنصر اول یعنی انسجام دارد. بحث اعتماد نیز از مؤلفههای سرمایه اجتماعی است که حائز اهمیت است. 9. شوق پیشرفت و رقابت سازنده با سایر کشورها؛ این عنصر میتواند تاحدی در برخی قرائتهای رایج از جهانیسازی تضعیف شود و مثلاً رقابت ملی به رقابت جهانی در قالب سازمانهای جهانی تبدیل شود. در امر ملی بحث پیشرفت و رقابت بسیار مهم است و یکی از مزیتهای تکیه بر امر ملی این است که میشود از این فرصت مثبت در جامعه در جهت رشد و توسعه کشور نهایت استفاده را داشت. 10. قانونسالاری در امر ملی؛ نقش قانون در امر ملی بسیار پررنگ است و میتوان نقش قانون را به نقش نخ تسبیح تشبیه کرد. نمیشود از امر ملی صحبت کرد اما قانون را دستکم یا نادیده گرفت.
امر ملی فرع بر شکلگیری نظم دولت ـ ملت است
دکتر غلامی براساس عناصر برشمرده شده امر ملی را که فرع بر شکلگیری نظم دولت ـ ملت است، چنین تعریف کرد: هویت و دلبستگی به کشور، وحدت و انسجام آحاد جامعه براساس دلبستگی به کشور، غیرتورزی و اصرار بر استقلال و آزادی کشور از هر گونه سلطه بیگانه، آمادگی برای فداکاری برای حفظ کشور و همچنین وجود انگیزه قوی برای رقابت با کشورهای دیگر و برتری یافتن بهواسطه مشارکت حداکثری اعضای یک جامعه.
امر ملی در بستر هویت ملی رشد میکند
وی سپس به نسبت میان امر ملی با تعدادی دیگر از مقولههای فرهنگی و اجتماعی ازجمله هویت ملی، دین، عقلانیت و... اشاره کرد. وی در ارتباط با نسبت میان هویت ملی با امر ملی گفت: اصولاً امر ملی در بستر هویت ملی رشد میکند. استفاده از ظرفیت امر ملی در کشوری که هویت ملی آن تضعیف شده، چندان امکانپذیر نیست. در این زمینه باید توجه داشت که فرهنگ اساس هویت ملی است.
دکتر غلامی در ادامه با بیان نسبت میان امر ملی با دین، گفت: امر ملی با دین معقول مشکلی ندارد. البته این وضعیت در همه جا یکسان نیست. مثلاً در ایران دین بیشترین کمک را به گسترش و تثبیت امر ملی کرده است. در ایران دین و تشیع فرهنگ ایرانی را احاطه کرده است. حتی با نگاه حداکثری در این مورد میتوان گفت فرهنگ در ایران به نوعی مولود دین است و با نگاه حداقلی میتوان گفت دین و تشیع فرهنگ را احاطه کرده و این دو جدای از هم نیستند. دکتر غلامی با تمایز نهادن میان قرائت ایرانی از اسلام با قرائتهای موجود در سایر کشورهای مسلمان، که در آنها گاه حتی دین در مقابل امر ملی قرار گرفته است؛ نقش علمای اسلام همچون میرزای شیرازی در جنبش تنباکو، یا نقش آنان با شعار عدالتخانه در نهضت مشروطه، همکاری آیتا... کاشانی با دکتر مصدق در ملی شدن صنعت نفت، کار عظیم امام خمینی(ره) و شکلگیری انقلاب اسلامی، و... را از مصادیق برجسته پیوند میان امر ملی با دین بهویژه تشیع در ایران برشمرد که منجر به تقویت و تعمیق امر ملی شده است. در حالیکه روشنفکران غربگرا، چنانکه دکتر شریعتی متذکر شده است که امضای آنان ذیل بسیار از عهدنامهها و توافقنامههای استعماری دیده میشود، در رویدادهای مختلف و مرتبط با امر ملی و تقویت و تثبیت آن نقش چندانی نداشتهاند.
امر ملی مبتنی بر عقلانیت و واقعگرایی است
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی با تأکید بر اینکه در امر ملی نباید از دایره عقلانیت خارج شد ادامه داد: امر ملی مبتنی بر عقلانیت و واقعگرایی است. امر ملی نباید به سمت رادیکالیسم، اوهام، اسطورهپرستی و... حرکت کند. ممکن است عنصر برتری یافتن در امر ملی، در ناسیونالیسم با رادیکالیسم پیوند بخورد و مخاطراتی همچون فاشیسم را پدید آورد و همچنانکه در طول تاریخ شاهد بودهایم، نتایج و آثار ناگواری به همراه داشته باشد. اما از سوی دیگر در صورتی که این برتری یافتن با نگاه متعادل شکل بگیرد و به درستی مورد بهرهبرداری قرار گیرد، میتواند باعث پیشرفت و توسعه کشور شود.
دکتر غلامی در ارتباط با نسبت میان امر ملی با عقلانیت به موضوع برداشتهای متعدد از عقلانیت بهویژه تعریف امر ملی در چارچوب عقل مدرن اشاره کرد و گفت: در ایران شاهد تجربه متفاوتی از بهرهگیری از عقل مدرن در زمینه امر ملی هستیم. ایرانیان از نقاط قوت عقل مدرن بهره گرفته و یک عقلانیت اسلامی را شکل دادند که البته شاید هنوز به مراحل کمال و پختگی خود نرسیده باشد. این عقلانیت اسلامی با امر ملی پیوند خورده و نمیتوان گفت به طور کامل در مقابل مدرنیسم قرار دارد بلکه وجوه امتیاز و مزایای مدرنیسم را اخذ کرده است و ما هیچوقت شاهد تکنولوژیستیزی یا پیشرفتستیزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نبودهایم. در همین ارتباط مسأله نسبت بین دین و مدرنیسم در بین اندیشمندان و علمای دینی، فرهنگی و سیاسی کشور مطرح بوده است و متفکرانی در چارچوب انقلاب اسلامی حضور داشتند که اساساً با ورود تکنولوژیهای مدرن در ساحت جامعه اسلامی و انقلابی مخالف بودند و دلایل فلسفی هم ارائه میکردند ولی امام و مقام معظم رهبری نپذیرفتند و مشیء آنها جمع بین دین و مدرنیسم البته همراه با هوشمندی و درایت و استفاده از فرصتها و عدم غفلت و سادهانگاری نسبت به لایههای دیگر آن بوده است.
میان حکمرانی دینی و علمی تعارضی وجود ندارد
وی با اشاره به ارتباط و پیوند وثیق امر ملی با حکمرانی، به تبیین دیدگاه خود درباره حکمرانی علمی و عدم تعارض میان حکمرانی دینی و علمی پرداخت و گفت: حکمرانی علمی، حکمرانیای است که نه تنها ساخت آن در فرایند علمی صورت میگیرد بلکه علم و دانش به شکل نظاممند مانند اکسیژن در فضای آن جاری و ساری است. از طرف دیگر تعارضی بین حکمرانی دینی و علمی به علت ارتباط وثیق میان علم و دین در اسلام ناب وجود ندارد.
دکتر غلامی سپس به تقابلهای میان حکمرانی علمی با دیگر حکمرانیها پرداخت و یکی از این تقابلها را تقابل حکمرانی علمی با حکمرانی ذوقی و سلیقهای برشمرد و گفت: در حکمرانی ذوقی و سلیقهای هر روز یک تصمیم گرفته میشود و حاکم با برداشتهای فردی خود یک وضعیت جدید را سامان میدهد که در بسیاری ازکشورها شاهد نمونه آن هستیم. تقابل دیگر حکمرانی علمی با حکمرانی براساس آموزههای سنتی نقدناپذیر است. هرچند در حکمرانی آموزههای سنتی وجود دارد و امکان نفی آن نیست. در حکمرانی علمی ایدئولوژی به معنای مثبت آن نقشی اساسی دارد. ایدئولوژی گاه به معنای ایدئولوژی برخاسته از استبداد و خودکامگی است و گاه برخاسته از فلسفه و عقلانیت. درواقع ایدئولوژی، چنانکه شهید مطهری نیز در آثارش به این نوع ایدئولوژی توجه داشته است و بر آن تأکید دارد، بایدها و نبایدهای مبتنی بر عقلانیت است که با ایدئولوژیهای مارکسیستی و... تفاوت بنیادین دارد. اگرچه شاید شاهد تلقیهای از حکمرانی در انقلاب اسلامی باشیم که با حکمرانی علمی در تعارض باشد اما در نظام اسلامی تلاش شده است تا حکمرانی علمی در حد ظرفیتهای موجود بسط و گسترش و تعمیق یابد. بدین منظور نظام اسلامی تلاش کرده است تا بین حکمرانی علمی و امر ملی وفاق ایجاد کند.
وی سومین تقابل حکمرانی علمی را با حکمرانی مقلدانه دانست و ادامه داد: در حکمرانی مقلدانه، هرچه از طرف دیگر کشورهای بیگانه گفته میشود انجام میشود، در حالیکه حکمرانی علمی باید در بستر امر ملی شکوفا شود و البته از تجارب و دستاوردهای دیگران همراه با گزینش و نقد آنها استفاده کرد. حکمرانی علمی، مقلد هیچ نظریهای در حوزه حکمرانی نیست.
آسیبشناسی حکمرانی از منظر امر ملی
دکتر غلامی در بخش پایانی سخنرانی خود به آسیبشناسی حکمرانی از منظر امر ملی پرداخت و برخی از آنها را چنین برشمرد: 1. جبههبندی جامعه با مفاهیم کاذب؛ این آسیب مانع انسجام و وحدت ملی میشود. جامعه به دستهها و گروهها و احزاب مانند اصولگرا یا اصلاحطلب یا بیدین و متدین تقسیم میشود. نه اینکه چنین تقسیمبندیای نباشد ولی اگر در یک جامعه اصل قرار گیرد آن را دچار شکاف میکند. 2. عدم بهرهمندی از مشارکت همه طیفها؛ در مشارکت سیاسی باید قادر باشیم همه طیفهای جامعه را در مشارکت سیاسی وارد کنیم و باید بتوانیم همه را در فعالیتهای اجتماعی به میدان بیاوریم. در امر ملی و حکمرانیای که مقتضای آن است، مشارکت همه طیفها و سلائق مختلف بسیار مهم بوده تا بتوان از ظرفیتهای موجود در جهت تحقق منافع کشور و مصالح عمومی حداکثر بهره را برد. 3. کمبود اتفاق نظر نخبگانی در ارتباط با منافع ملی؛ منافع ملی اساسی محدود است و با مسائل روزمره تفاوت دارد. در یک کشور باید نخبگان در مورد منافع ملی اتفاق نظر داشته باشند تا بتوان آنها را محقق ساخت. هنر حکمرانان این است که بتوانند این اتفاق نظر را در بین نخبگان پدید آورند. 4. جناحزدگی بیش از حد و تقدم منافع جناحی بر منافع ملی. 5. کمبود بینش سیاسی در خطوط بنیادی امر ملی بهویژه در بین نوجوانان؛ مهمترین خواسته از آموزش و پرورش کشور این است که بتواند در دانشآموزان درک صحیحی از امر ملی و منافع ملی پدید آورد. این فهم درست است که باعث شناخت دوست و دشمن میشود. به هر صورت نمیتوان بحث دشمن را در ارتباط با مسائل مختلف کشور نادیده گرفت اما نباید از نظر دور داشت که همه نیز دشمن نیستند و نباید دچار این توهم مخاطرهانگیز شد که همه دشمن هستند. این امر نیاز به بصیرت سیاسی را بسیار مهم میکند. 6. نشناختن قدر قانون؛ اگر در کشور قانونسالاری نباشد حتماً حکمرانی از منظر امر ملی به مخاطره میافتد. 7. کمبود واقعبینی و انعطافپذیری کافی در برابر منافع و مصالح عمومی. گاه در کشور دیده میشود برخی تلاش دارند هر چیزی را به خط قرمز تبدیل کنند که البته درایت و بصیرت رهبری و ایستادگی در مقابل چنین نگاههایی، محصول واقعبینی و تحلیل صحیح و دقیق از مسائل مختلف و ابعاد و لایههای آنها است. بنابراین میتوان گفت اگر حکمرانی سه شرط داشته باشد، یعنی تقلیدی نباشد، ذوقی و سلیقهای نباشد، ایدئولوژیک نباشد، این حکمرانی حکمرانی علمی است. امر ملی با حکمرانی علمی کاملاً پیوند دارد و مانع بروز آسیبهایی میشود که برشمرده شد.
اهمیت به حداکثر رساندن سرمایه اجتماعی در حکمرانی مطلوب
این پژوهشگر علوم سیاسی با تأکید بر اهمیت به حداکثر رساندن سرمایه اجتماعی در حکمرانی مطلوب، گفت: حکمرانی مطلوب که معطوف به امر ملی است اگر بخواهد در ایران شکل بگیرد، باید نتایج و اثراتش در به حداکثر رساندن سرمایه اجتماعی، رضایت و اعتماد عمومی دیده شود. در اعتماد عمومی هم اعتماد بین آحاد مردم و هم اعتماد دولت به مردم و بالعکس موضوعیت دارد. این حکمرانی باید احساس عظمت و قدرت را افزایش دهد، امید مردم را بالا ببرد، آینده را قابل پیشبینی کند، و به طور کلی مؤلفههای سرمایه اجتماعی را افزایش دهد. حکمرانی مطلوب باید توانایی پیشبینی چالشها و برنامهریزی برای مواجهه با آنها و خروج از این چالشها در حداقل زمان را داشته باشد تا هرچه سریعتر کشور به روند عادی خود بازگردد.
دکتر مبلغی: تداوم امر ملی ایرانیان فراتر از گسستهای تاریخی است
دکتر عبدالمجید مبلغی، عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی، به عنوان دومین سخنران این نشست با بیان اینکه امر ملی را در ایران با مفهوم دولت ـ ملت تراز نمیگیرد، گفت: در این نشست در سه یا چهار بخش، ابتدا بحث تبارشناسانه ناظر به معنای امر ملی، در بخش دوم موضوع بازتاب امر ملی در نظام آگاهی ما ایرانیان اینجا و اکنون را با رویکرد پدیدارشناسانه به معنای هوسرلی آن، و سپس در بخش سوم به تبیین حکمرانی بر پایه امر ملی از جنس سیاستگذارانه خواهم پرداخت و ذیل این بخش آخر ایضاحی درباره مباحث خود براساس نظریه جامعهشناختی شکافهای اجتماعی ارائه خواهم کرد. دکتر مبلغی درباره معنای امر ملی گفت: موافق نیستم که مفهوم امر ملی را در ایران با مفهوم دولت ـ ملت تراز بگیریم. اساساً امر ملی در ایران همچون امر ملی در سه یا چهار حوزه تمدنی دیگر مثل مصر، چین، هند و شاید تاحدودی مانند یونان و روم، امر ملی کهن است و معنایی پیشا ملت ـ دولتی دارد. با مراجعه به تاریخ ایران تداوم امر ملی را در گسستهای تاریخی آن میبینید. به رغم تجربه پرگسست و پر فراز و نشیب تاریخ ایران، امر ملی ما در یک درک تبارشناسانه ریشه در یک تاریخ طولانی دارد. وی تأکید کرد: شاید شما جای دیگری را در جهان نیابید که چنین تاریخ تداوم یافته را در عین گسستهای بیشمار و تاریخ پرآشوب و پر افت و خیز بودن داشته باشد.
امر ملی ایرانی وجهی تکاملی و درونزا دارد
دکتر مبلغی ادامه داد: اگر بپذیریم که امر ملی در ایران اینگونه است، آنگاه ما چند ویژگی را در معنای ایرانی بودن به مثابه امر ملی درخواهیم یافت که با دولت ـ ملتسازی تفاوت دارد. اولاً امر ملی ایرانی وجهی تکاملی و درونزا دارد. دولت ـ ملت به هر حال از قرارداد اجتماعی نشأت میگیرد. اما امر ملی ما از قرارداد اجتماعی نمیآید، اگرچه قرارداد اجتماعی آن را تقویت کرده است. امر ملی ایرانی تابعی از مناسبات قراردادی نیست. نمیتوان نادیده گرفت که در غرب ایران فردوسی را آنچنان از آن خود میدانند که خود را با فردوسی تعریف میکنند. این مسأله مربوط به عصر حاضر نیست. فردوسیخوانی در میان کردها، لرها و دیگر اقوام سابقه طولانی دارد. در هیچ جای اروپا نمیتوانیم یک فاصله مثلاً 1500 کیلومتری را طی کنیم و به رغم تنوع و تلون زبانی و لهجهها، اینگونه هویت درونزای افراد حاضر در آن مناطق را در ارتباط با یک شاهکار ادبی سطح بالا با این فاصله بسیار پیدا کنید. در اروپا از یک قدم به قدم دیگر اساساً جهان عوض میشود. اما امر ملی در ایران مشابه کشورهایی نظیر چین، هند و مصر (و این آخری البته با تفاوتهایی) وجه تکاملی و درونزا دارد.
امر ملی ایرانی چون وجه تمدنی دارد از مرزهای دولت ـ ملت بزرگتر است
این پژوهشگر علوم سیاسی وجه دوم امر ملی ایرانی را وجه تمدنی آن برشمرد و گفت: امر ملی ایرانی چون پیش از قرارداد اجتماعی شکل گرفته است، تابعی از مرزهای ناشی از قرارداد اجتماعی نیست و بزرگتر از مرزهای دولت ـ ملت است. در این ارتباط ما میتوانیم سه حلقه با محوریت ایران نام ببریم که امر ملی ایرانی در آنها جاری و ساری است: یک حلقه، ایران فرهنگی است که مجموعهای از کشورها را دربرمیگیرد بهنحوی که مثلاً حتی برخی افراد کشمیری یا تاجیکستانی خود را ایرانی میدانند. حلقه دوم حلقه ایران مذهبی است. هرجا شیعیان و اجتماع آنان را میبینید یک دلبستگی و دلداگی به ایران دارند که از سطح دلبستگی و دلداگی آنها به مرکز مشروعیتبخش به آن مذهب یا حوزه تمدنی مرتبط به آن مذهب بیشتر است. مثلاً شیعیان لبنان یا عراق یا یمن در سطحی فراتر از علاقه مذهبی، به ایران علاقه دارند و خود را مرتبط با ایران میدانند. حلقه سوم ایران تاریخی است. ایران تاریخی همان ایران فرهنگی نیست و بزرگتر از آن است. ما حتی میتوانیم تداوم ایران را در شمال آفریقا و مثلاً مصر مشاهده کنیم. نمیشود مصر را ایران فرهنگی دانست ولی میتوان آن را ایران تاریخی دید. مناطقی از ترکیه را هم میتوان ایران تاریخی دانست. بنابراین چون وجه تمدنی دارد از مرزهای دولت ـ ملت بزرگتر است.
وجه سوم امر ملی ایرانی وجه دینی آن است
دکتر مبلغی وجه سوم امر ملی ایرانی را وجه دینی آن برشمرد و گفت: چون دین همزاد و همپای مناسبات مختلف در تاریخ درازدامن ایران تداوم یافته است. دین در ایران چه پیش از اسلام و چه پس از آن، اساساً تقدس سرزمین دیده میشود. هم در اوستا و سایر متون دینی پیش از اسلام و هم متون دینی پس از اسلام ازجمله متون مختلفی که از ائمه(ع) به ما رسیده و چه آنچه سنت ایرانی در پاسداشت دینورزی عرضه داشته، حب وطن امر پنهان و مخفی نیست بلکه امر آشکار و ظاهر است.
وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت بازتاب امر ملی ایرانی در نظام آگاهی ایرانیان است
وی سپس برپایه این بحث تبارشناسانه به بخش دوم سخنرانی خود یعنی بازتاب امر ملی در نظام آگاهی ایرانی با رویکرد پدیدارشناسانه پرداخت و ادامه داد: در نگاه به جوانب مختلف نظام آگاهی ایرانی، از فلسفه ایرانی تا عرفان ایرانی، در سطوح و وجوه مختلف این نظام آگاهی حتی در فقه ایرانی، که صرفاً فقه شیعی نیست بلکه ترکیب فقه شیعی و سنّی است، چیزی دیده میشود که بیانگر امر ایرانی است و آن وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است. در زمینه فقه ایرانی علاوه بر نقش مهم فقه شیعی و نقش شیعیان ایرانی و غیرایرانی ازجمله علمای عراقی در شکلگیری آن، بر وجود فقه ایرانی غیرشیعی نیز باید تأکید کرد. بزرگانی از ایران در تدوین فقه سنی نقش پررنگی داشتهاند و باید به این مسأله توجه کرد.
این پژوهشگر علوم سیاسی گفت: در فلسفه بهویژه در فلسفه اشراق که اساساً همان وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است، هم در حکمت متعالیه که تداوم و بلوغ این ایده است، و هم در قرائت فلاسفه شرق اسلامی از فلسفه مشاء یعنی گرایش امثال ابنسینا و فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی هم وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، البته با ادبیات خاص خود این فلسفه قابل مشاهده است. در عرفان ایرانی و حتی در فقه ایرانی هم این موضوع قابل مشاهده است. در نگاه فقیهان ایرانی به نسبت میان امر اجتماعی با امر شخصی یا نسبت جامعه با انسان، اساساً متفاوت با فقیهان حجاز و شمال آفریقا است و درکی به دست میدهند که درک اجتماعی و جامعهپایه است، درک ناشی از همذات پنداری با دیگری است. وی در توضیح بیشتر این مطلب گفت: مثلاً درک امر اجتماعی از سوی شیخ انصاری اساساً با درک محقق کرکی متفاوت است. درک محقق کرکی از امر اجتماعی یک درک اساساً مکانیکی است که به رغم آنکه یک تکامل را در فقه شیعه نشان میدهد اما این تکامل با آنچه که ما در اوجیابی انگارههای شیخ انصاری از این امر میبینیم اصلاً قابل مقایسه نیست. از دل انگارههای شیخ انصاری است که نظام مشروطه و آخوند خراسانی متولد میشود. وقتی شیخ انصاری به امور حسبه یا امور مربوط به تمهید عرصه عمومی نگاه میکند درمییابد که ما امر نوعیهای داریم که این امور نوعیه از جنس امور شخصیه نیست. هرچند محقق کرکی هم به امور اجتماعی میپردازد اما این سرشت متفاوت امر اجتماعی را از سرشت امر شخصی تشخیص نمیدهد و امر شخصی را به حوزه امر اجتماعی سرریز میکند.
دکتر مبلغی در این بخش از سخنرانی خود چنین نتیجه گرفت که اگر بازتاب امر ملی در نظام آگاهی ایرانی را وحدت در عین کثرت بدانیم، آنگاه درخواهیم یافت که هویت ایرانی، نظام آگاهی ایرانی را سیراب کرده است. یعنی اینکه ما همه با هم هستیم و با یکدیگر در حال زیست مشترک هستیم. درواقع به یک معنا دنیای زیستی مشترکی داریم که ناشی از وحدت در عین کثرت است و این وحدت مکانیکی و ناشی از قرارداد اجتماعی نیست بلکه ناشی از زیست مشترک و گذشته مشترک ما است.
انعکاس امر ملی درعرصه عملی و حوزه سیاستگذاری
وی در بخش سوم از سخنرانی خود ضمن پرداختن به مسأله حکمرانی برپایه امر ملی گفت: اگر امر ملی در نظام آگاهی ما سر ریز کرده است، آنگاه باید در حوزه سیاستگذاری و نحوه تخصیص قدرت و شیوه اقدام در عرصه عملی هم خود را نشان دهد و بروز و ظهور عینی داشته باشد. معنای حکمرانی برپایه پذیرش وحدت در عین کثرت آن خواهد بود که حکمرانی ایرانی باید بیانگر چنین انگاره ناشی از نظام آگاهی برآمده از چنین تبارشناسی تاریخیای باشد. این موضوع چند پیامد و استلزام دارد: پذیرش تنوع در عین توجه به وجوه موثر در امر ملی است که دکتر غلامی به آن اشاره کردند. این پذیرش تنوع در عین توجه به وجوه نقشآفرین در یکه بودن امر ملی بسیار مهم است. در درون امر ملی ما یک ظرفیت پنهانی برای مواجه شدن با مناسبات مختلف وجود دارد. این امر ملی یک کشسانی دارد که کمک میکند با شرایط مختلف فراتر از ارزیابیهای تنگنظرانه درباب ظرفیت کشور در حوزه حکمرانی مواجه شویم. فرد ناآشنا با امر ملی ایرانی شاید بر آن باشد که فلان تحول در حوزه عمومی که با بخش دیگری از انگارههای موجود تناقض دارد، امر ملی را تهدید میکند. کشسانی امر ملی ایرانی به ما ظرفیتی میدهد که شاید برخی کشورهای دیگر از آن بهرهمند نیستند. در نگاه به تاریخ ایران، در برهههایی که به نظر میآمد ایران در حال از هم پاشیدن است، آنگاه که عناصر مقوم و مؤثر در تداوم ایران در چشمانداز تحلیل حتی اهل نظر در حال فروپاشی و از میان رفتن بودند، این ققنوس با هم بودن خوب از خاکستر برخاسته و بسیار جدی این تداوم را شکل داده است. اساساً این رویکرد که ما در معرض تهدید آنی هستیم، با توجه به ویژگیهای ملیت تداوم یافته تاریخی ما ناسازگار است. تاریخ ایران نشانگر تداوم در عین گسست است. آن عنصر پنهان و کشسان تداوم یابنده، از امر ملی ما و از زندگی باهمآیی ما برمیخیزد. پذیرش این کشسانی باعث میشود تنوع را بیشتر بپذیریم.
نسبت امر ملی با امر محلی و امر جهانی
دکتر مبلغی با تأکید بر اهمیت پذیرش امر ملی تاریخی ایرانی در عرصه حکمرانی گفت: وقتی از امر ملی تاریخی ایرانی صحبت میکنیم، باید در عرصه حکمرانی هم پذیرای این مسأله باشیم که امر ملی ما به لحاظ تاریخی رشد کرده است و این در میانه امر جهانی و امر محلی جایگاه دارد. نه تنها نسبت با امر جهانی باید یک نسبت سازگار و مناسب باشد، بلکه در ارتباط با امر محلی خودمان هم باید اینگونه باشد. باید دریابیم که با امر زودگذر تفاوت داریم که با زور چند قومیت کنار هم قرار گرفته باشند، چنانکه در عراق چند قومیت با توافق و زور انگلیسیها کنار هم قرار گرفتهاند. با این وصف باید امر محلی و امر جهانی خود را به درستی دریابیم. باید بدانیم تاریخی چند هزارساله پشت امر ملی ماست که در ارتباط با امر جهانی و امر محلی است.
ورای شکافهای ساختاری و غیرساختاری جامعه، امر ملی ایرانی قرار دارد
این پژوهشگر علوم سیاسی در پایان سخنان خود با برقراری ارتباط میان مباحث خود در زمینه امر ملی و نسبت آن با وقایع اخیر کشور گفت: مطابق نظریه لیپست در زمینه شکافهای اجتماعی، برخی شکافها ساختاری هستند مانند شکافهای نسلی یا جنسیتی یا قومیتی که نباید آنها را نادیده گرفت و در کشور در حال فعال شدن هستند. برخی شکافها نیز غیرساختاری هستند مانند شکافهای اقتصادی، توسعهای و.... گاه شکافهای غیرساختاری باعث فعالتر شدن شکافهای ساختاری میشوند و در جامعه ما این وضعیت در حال شکلگیری است اما نباید از آن هراس داشت. این شکافها آنقدر عمیق نیستند بلکه در عمق این شکافها، امر ملی ما قرار دارد که بسیار کهن و با عمق بیشتری است. نباید شکافها را به یکدیگر ترجمه کرد و همچنان امکان عبور از شکافهای غیرساختاری و اصلاح رویکرد نسبت به شکافهای ساختاری در کشور وجود دارد.
در بخش پایانی این نشست پژوهشگران و اعضای حاضر در نشست به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
دکتر حمیدرضا دالوند: بنیانهای استوار هویت ایرانی، عبور از چالشها و شکافها را مقدور میسازد
دکتر حمیدرضا دالوند، استادیار فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو هیأت علمی پژوهشکده زبانشناسی با اشاره به راز ماندگاری و استمرار هویت ایرانی در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی گفت: به رغم هجومهای بنیانافکن صورت گرفته علیه ایران، آنچه بنیان و اساس ماندگاری هویت ایرانی شده است، نگاه ایرانیان به انسان و جوهره واقعی و حقیقی اوست. ایرانیان براساس آموزهها و مفاهیمی بر مبنای فطرت انسانی همچون اعتقاد به خداوند، باور به آخرت و... حیات و تاریخ خود را استوار کردهاند که به رغم تغییرات مختلف همچون تغییر دولتها، تغییر دینها و... این مفاهیم پایدار مانده و پذیرفته شدند. در بحث حکمرانی عمیقترین و محوریترین مفهوم در کیش زرتشتی، مفهوم قدرت است. مفهوم قدرت زیربنای نیکشهریاری است و زیربنای مفهوم نیکشهریاری، مفهوم راستی و داد است. بنابر آموزههای زرتشتی قدرت از آن خداست و انسان با قدرتمند شدن، به خدا مشتبه میشود. امروز ما نتوانستیم روایتی درست از خودمان به جهان عرضه کنیم و میتوانیم با رجوع به تاریخ چند هزارساله خود و مفاهیم عمیقی که در فرهنگ خود داریم، با مسائل و چالشهای مختلف مواجه شویم. مردم ایران با قرارداد اجتماعی کنار یکدیگر قرار نگرفته بلکه بر مبنای یک فهم مشترک از تاریخ، زبان، ادبیات، فلسفه و... کنار هم قرار گرفتهاند و به بنیانهای استواری تکیه دارند که عبور از شکافها و چالشهای مختلف را برای آنها مقدور میسازد.
دکتر فاطمه طاهرخانی: امر ملی تاریخی را میتوان مقدمه و پیشینه امر ملی در چارچوب دولت ـ ملت در نظر گرفت
دکتر فاطمه طاهرخانی، عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی درباره نسبت میان امر ملی به مثابه یک مفهوم دیرپا و تاریخی و برداشت از آن در چارچوب دولت ـ ملت گفت: به نظر میرسد میتوان امر ملی به مثابه مفهومی دیرپا و تاریخی را پیشینه و مرحلهای از مراحل تمدنی ما قلمداد کرد. با این رویکرد این امر ملی تاریخی منافاتی با برداشت از امر ملی در چارچوب دولت ـ ملت در عصر حاضر ندارد.
دکتر لیلاسادات زعفرانچی: حکمرانی خوب میتواند به تقویت هویت ملی و اجماع ملی منجر شود
دکتر لیلاسادات زعفرانچی، عضو هیأت علمی و رئیس پژوهشکده اقتصاد با اشاره به اهمیت توجه به نقش حکمرانی خوب در ارتباط با مسائل اجتماعی گفت: از یک سو ارزیابی صحیح از نسبت میان پذیرش وضعیت موجود و حکمرانی خوب و ارتباط میان آنها در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی ضرورت دارد. از سوی دیگر باید به نسبت میان حکمرانی خوب با پذیرش کثرتها نیز توجه داشت و اینکه حکمرانی خوب میتواند به تقویت هویت ملی و اجماع ملی منجر شود.
دکتر سید رضا حسینی: در طول تاریخ ایران امر ملی فراتر از حکمرانی است
دکتر سید رضا حسینی، معاون کاربردیسازی علوم انسانی و فرهنگی و عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی با تأکید بر هدف از برگزاری سلسلهنشستهای گفتوگوی انتقادی گفت: در این نشستها تلاش داریم تا علاوه بر پرداختن به وقایع و چالشهای مختلف کشور، با طرح این موضوعات ازجمله مباحث مربوط به نسبت میان امر ملی و حکمرانی، نسبتیابی دقیقی از ابعاد و لایههای مختلف یک موضوع داشته باشیم. دکتر حسینی با بیان ضرورت تفکیک میان خاستگاههای بحث امر ملی و حکمرانی گفت: موضوع امر ملی به هویت ملی بازمیگردد و خاستگاه بحث حکمرانی، هویت سیاسی است. نسبتیابی میان این دو بسیار مهم و اساسی است. در طول تاریخ ایران امر ملی فراتر از حکمرانی است و باید به نسبت میان سلسلهها و حکومتهای مختلف با امر ملی بهویژه پس از دوره صفویه که عصر جدیدی در تاریخ ایران شکل گرفت، به شکلی دقیق پرداخت، بهویژه پس از انقلاب اسلامی ضرورت دارد تحلیلی صحیح از نسبت میان این دو ارائه کرد.
دکتر طیبه محمدیکیا: امر ملی موفق در جهان امروز، امری است که قادر به جذب امر جهانی و امر محلی در خود باشد
دکتر طیبه محمدیکیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات سیاسی، بینالملی و حقوقی، با اشاره به تمایزهای میان تاریخ ایران با هند و چین گفت: در بحث مشابهت تداوم تاریخی امر ملی در ایران، باید توجه داشت که گسستی اساسی در هند پس از استعمار انگلیس و وضعیت چین در سده نوزدهم در این زمینه پدید آمد و وقایع پس از این رویدادها در این کشورها، بحث تداوم را با چالشهایی روبهرو میکند در حالیکه در ایران شاهد قدرت متمرکزی هستیم که توان حفظ این کلیت و هویت تاریخی را به رغم مسائل و چالشهای متعدد در زمانهای مختلف داشت. دکتر محمدیکیا بر نسبت میان امر ملی با امر جهانی و محلی نیز اشاره کرد و گفت: امر ملی موفق در جهان امروز، امری است که قادر به جذب امر جهانی و محلی در خود باشد. با شکلگیری و گستردهتر شدن ارتباطات میان کشورها، عناصر و مؤلفههای مختلفی از امور محلی و امور جهانی به درون امر ملی وارد میشوند که وظیفه حکمرانی اندیشه دقیقتر درباره آنهاست.
دکتر سمیه توحیدلو: انشقاق مسأله نیست بلکه چیزی است که قرار است با آن حکمرانی کنیم
دکتر سمیه توحیدلو، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی در ارتباط با نحوه نگرش به شکافها و انشقاقها از نگاه پساساختارگرایان اجتماعی گفت: در ارتباط با بحثهای محلیگرایی، ملیگرایی، یا جهانیگرایی باید توجه داشت که آنچه در ایران درحال وقوع است مطابقت این وقایع و حوادث با وقایعی است که در جوامع دیگر نیز به وقوع پیوسته و از این منظر این رویدادها محل توجه بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان قرار گرفته و آنها را بسیار مهم ارزیابی کردهاند. از نظر پساساختارگرایان اجتماعی مانند اونسور و تورن و دیگران، نفس منازعه و تضاد و انشقاق در یک جامعه منجر به پیدایش دموکراسی راستین و حقیقی میشود. در این ارتباط وجود شرایط پذیرش، شنیدن و دیدن بدون محدودیت کثرت در جامعه بسیار اساسی است. همین امر عامل تداوم یافتن دموکراسیهای جدید دانسته میشود. مسأله نحوه نگاه به انشقاق و شکاف است. انشقاق مسأله نیست بلکه چیزی است که قرار است با آن حکمرانی کنیم و ضرورت دارد نه تنها در سیاستگذاریهای ما بلکه در حوزه علوم انسانی نیز به آن بیشتر توجه شود./پایان
نظر شما :