گزارش نشست «علم، اخلاق و هویت»
بهمناسبت هفته پژوهش، نشست علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی با عنوان «علم، اخلاق و هویت» در تاریخ 29 آذرماه 1401، برگزار شد.
بهگزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست دکتر سیدبیوک محمدی و دکتر سلمان صادقیزاده به ارائه ایده و دیدگاههای خود ذیل موضوع نشست پرداختند.
تأثیر علوم اجتماعی در رهنمون کردن افراد به فرهیختگی، فضیلتمندی و اخلاقمندی
در ابتدای این نشست، دکتر آمنه بختیاری ضمن اشاره مقدماتی بر مبنای بستر سخنرانی نخست، گفت: علوم اجتماعی علومی است که مرتبط با اجتماع و روابط بین افراد در جامعه است. بسیاری معتقدند علم بهطور کلی و علوم اجتماعی بهطور خاص موجبات رهنمونشدن آموختگانش به فضیلتمندی و اخلاقمندی میشود. چرا که شکل گرفتن امر، کنش و نگرش اخلاقی در یک پیوستارعلوم اجتماعی بهویژه جامعهشناختی قرار گرفته که تابع مکانیزم زندگی، قواعد و زیست جهان اجتماعی قرار میگیرند.
در «جامعهشناسی اخلاقی» دورکیم آنجا که از امر، نگرش و کنش اخلاقی اعضای جامعه صحبت میکند دو مسئله مهم یعنی: «نهادیشدن امر اخلاقی در بطن نهادهای جامعه و درونی شدن امر اخلاقی در وجدان اعضای جامعه» بهوضوح قابل ملاحظه است. اما این سؤال پیش میآید که تأثیر علم بهطور کلی و علوم اجتماعی بهطور خاص در رهنمون کردن افراد به فرهیختگی، فضیلتمندی و اخلاقمندی چگونه است؟
اگر کسی نخواهد تغییر کند، علوم اجتماعی نمیتواند دربارهاش معجزه کند
در ادامه نشست، دکتر سیدبیوک محمدی سخنرانی خود را با عنوان «نسبت فضیلتمندی و اخلاقمندی با علوم اجتماعی» آغاز کرد و گفت: همواره نگرشهای مثبتی نسبت به تأثیر علوم اجتماعی به عناوین گوناگون وجود داشته است. مثلاً اینکه علوم اجتماعی قرار است از ما انسانهایی فرهیخته، فاضل و اخلاقمند بسازد. انتظاراتی که مردم دارند یک موضوع و اما اینکه آن پیشبینیها به وقوع پیوسته یا آن توقعات عملی است، موضوع دیگری است. حال برآنیم که چنین نگرشی را بازبینی کرده و به کارکردهای علم و سپس علوم اجتماعی از این زاویه نگاهی دیگر بیاندازیم.
کارکردهای علم شامل:
شناخت مبتنی بر مشاهده
صداقت علمی
نقد
تأیید و اعتبارسازی و کارکردهای علوم اجتماعی شامل:
پروراندن نگرش جامعهشناختی:
نگرش جامعهشناختی قرار است ما را از خطرات قدم نهادن به راههای خطا آگاه کند. اما الزامی در وادار کردن افراد به اتخاذ تصمیمی خاص ندارد.
خودشناسی فردی
رویآوردن به خودشناسی به معنی علمی کلمه در گرو داشتن انگیزه تغییر است. اگر کسی نخواهد که تغییر کند علوم اجتماعی نمیتواند دربارهاش معجزه کند.
خویشتنشناسی فرهنگی:
آگاهی از اینکه ما تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود هستیم ما را از محدودیتها آگاه میسازد، اما باز هم چنین اثرات آگاهی بخش علوم اجتماعی در افراد، الزاماً به استفاده از آن دانش برای فرهیختگی و اخلاقمندی نمیانجامد.
دکتر محمدی افزود: علم بهطور کلی و علوم اجتماعی بالاخص میتواند به عناوین گوناگون، به فضیلتمندی، فرهیختگی و اخلاقمندی آموختگانش کمک کند، اما چنین امری در گرو شروطی اساسی همچون انگیزه و گرایش قوی درونی برای کسب منش و ذهنیت فضیلتمند و اخلاقی، تعاملات اجتماعی سازنده، تربیت خانوادگی و وجدان است.
در ادامه، دکتر بختیاری دبیر علمی نشست با ارائه مقدمهای درخصوص هویت فرهنگی گفت: بهنظرمیرسد از میان موضوعات متعدد در حوزه علوم اجتماعی، هویت از الویت خاصی برای جامعه برخوردار است و پرداختن به آن میتواند به پرسش های بسیاری در این حوزه پاسخ مناسبی ارائه دهد. چرا که هویت پدیدهای چندوجهی است که مبانی و معانی گوناگونی را ایجاد میکند و میتوان آن را حاصل دیالکتیک نظام ذهنی و ساختار اجتماعی و فرهنگی قلمداد کرد. از بین هویتهای متعددی که در یک شخص عمل میکند، هویت فرهنگی از برجستگی خاصی برخوردار است. زمانی که از هویت فرهنگی صحبت میکنیم، نسبت آن را با مفهومی همچون کنشگری اجتماعی کلافی در هم تنیده میبینیم. چرا که رابطه هویت و فرهنگ از ارتباط هر دو مفهوم با کنش اجتماعی ایجاد میشود، لذا اکثر جامعهشناسان بر این واقعیت تأکید میکنند که هویت فرهنگی حاصل دیالکتیک بین شبکه معنایی ذهن فرد و شبکه روابط اجتماعی ایجاد میشود.
بدون وجود آزادیهای بنیادین نمیتوان انتظار کنشگری اجتماعی داشت
سخنران دوم نشست، دکتر سلمان صادقیزاده، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی در سخنرانی خود با عنوان «تبیین هویت فرهنگی از نظرگاه کنشگری اجتماعی» گفت: به لحاظ اتیمولوژیک واژۀ فرهنگ از دو قسمت «فره» به علاوه «هنگ» تشکیل شده است و هنگ به معنا کشیدن است و در مجموع واژۀ فرهنگ به معنای پیش کشیدن و فراکشیدن است. همچنین در پیشینه شناسی فرهنگ فارسی، فرهنگ با فضیلت همراه است. اگر بخواهیم نگاهی به ریشه لاتین فرهنگ نیز بیاندازیم این کلمه از ریشه kultur یعنی کاشتن است که از کاشتن به پرورش تطور معنایی پیدایی کرده است و در نهایت همنشین مصدر civilization یا شهرنشینی شده است.
دکتر صادقیزاده ادامه داد: پیش از بحث در خصوص وجوه جامعهشناختی فرهنگ لازم است گذری به مفهومشناسی هویت داشته باشیم. هویت مفهومی مهم، امری موروثی و یک عنصر خاصگرایانه است ولی به تنهایی نمیتواند به عنصری عامگرایانه بدل شود و بیش از آنکه ابزار ارتباط با محیط اجتماعی باشد، ابزار پیوند با محیط جماعتی است، لذا تأکید بیش از حد بر هویت، محصور شدن یک جماعت قومی، نژادی، دینی یا تاریخی در درون خویش را در پی دارد که در دورۀ مدرنیته متأخر گفته میشود، باید بین ایندو مفهوم هویت (که خاصگرایانه است) و فرهنگ (که عامگرایانه است) نوعی پیوند برقرار کرد تا به سرمنزل مراد رسید در غیر اینصورت دچار هویتزدگی فرهنگی یعنی لاغر و کمرنگشدن فرهنگ در برابر چاق و فربهشدن هویت خواهیم شد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی تأکید کرد: در نگاه جامعهشناسی، فرهنگ یک سازه اجتماعی است و از زندگی اجتماعی روزمره بیرون میآید، لذا چیزی است که در فرایندهای اجتماعی هر روز ساخته میشود. در این رهگذر میتوان هویت فرهنگی را برساختهای اجتماعی و منحصربهفرد بهشمار آورد. چرا که هویت فرهنگی بیش از آنکه امری متصلب و تاریخی باشد، امری اجتماعی و روزمره است. به این معنا که در جریان کنش اجتماعی روزمره برسازی، بازسازی یا دگرسازی میشود.
دکتر صادقیزاده در خاتمه سخنانش گفت: بنابراین بخشی از فرهنگ یک میراث تاریخی و مربوط به گذشته است اما بخش دیگری از آن یک تولید اجتماعی است و مربوط به اکنون و آینده است. تولید فرهنگی در گروی کنشگری اجتماعث است یعنی به هر میزان سطح کنشگری اجتماعی بالاتر باشد، سطح تولید فرهنگی نیز بالاتر و در نتیجه جامعه مدرن تر است؛ یعنی پویاتر، تولیدیتر و خلاقتر است. در جوامع پیشرفته این همان چیزی است که میتوان از آن به تاریخمندی اجتماعی یاد کرد. سطح کنشگری اجتماعی نیز بیش از هر چیز در گروی بهرسمیت شناختن آزادیهای بنیادین است، زیرا بدون وجود آزادیهای بنیادین نمیتوان انتظار کنشگری اجتماعی داشت. بنابراین از نظرگاه کنشگری اجتماعی پویایی، اصلاح و پیشرفت جوامع بشری برایندی از سطح تولید فرهنگی و میزان بهرسمیتشناسی آزادیهای اساسی است تا بتوان با استعانت از گذشته در مسیر ساخت آینده حرکت کرد./ پایان
نظر شما :