گزارش سخنرانیهای مراسم اختتامیه هفته پژوهشِ (آذرماه ۱۴۰۱)
دکتر زلفیگل: باید بخش قابل توجهی از استعدادها جذب رشتههای علوم انسانی شود + اسامی پژوهشگران برتر
مراسم اختتامیه هفته پژوهشِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 27 آذرماه 1401 با حضور و سخنرانی شخصیتهای برجسته و دانشمندان علوم انسانی کشور برگزار شد.
در این مراسم که با حضور دکتر محمدعلی زلفیگل (وزیر علوم، تحقیقات و فناوری)، دکتر غلامعلی حداد عادل، سرکار خانم دکتر علمالهدی، دکتر مهدی گلشنی، دکتر کریم مجتهدی و دیگر استادان و پژوهشگران برگزار شد، از بیش از 50 جلد کتاب جدید انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی شامل مجموعه آثار دکتر کریم مجتهدی، آثار دکتر مهدی گلشنی، آثار دکتر ساروخانی و دیگر آثار برجسته رونمایی بهعمل آمد.
همچنین در این مراسم از طرح ملی استعمارشناسی ایرانی، شیوهنامه جدید پژوهش و آئیننامه ارتقاء علوم انسانی و همچنین سه کتابخانه تخصصی علوم انسانی در حوزههای «زبانهای ایران باستان و زبانشناسی همگانی»، «کتابخانه علوم سیاسی» و «کتابخانه تخصصی تاریخ معاصر ایران و مطالعات استعمارشناسی» بهعلاوه یادبود پژوهشگران و استادان پژوهشگاه، رونمایی بهعمل آمد.
در دهه پنجم انقلاب، دانشگاهها و پژوهشگاهها باید معقولیت نظام را در تمام سطوح جامعه رشد بدهند
در ابتدای مراسم دکتر نجفی، رئیس پژوهشگاه، ضمن عرض خیرمقدم به حضار، هفته پژوهش و روز حوزه و دانشگاه را تبریک گفت و اعلام کرد در این روز از 57 کتاب انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، رونمایی بهعمل میآید.
دکتر نجفی با ارائه توضیحاتی کوتاه در مورد طرح ملی استعمارشناسی و طراحی شیوهنامه پژوهش، گفت: تجلیل از دانشمندان بزرگ، سنتی بوده که در تمدن اسلامی همیشه رایج بوده و باعث رشد و رونق آن شده است و ما هم باید در آستانه تمدن نوین اسلامی، این سنت بزرگ تجلیل از پیشکسوتان را مدنظر داشته باشیم.
نجفی درخصوص طراحی شیوهنامه پژوهش گفت: در 13 ماه گذشته که بنده مسئولیت پروهشگاه را بر عهده داشتم، تصمیم گرفتیم یکبار دیگر در مورد مفهوم پژوهشگاه و پژوهش بیندیشیم و آئیننامه ارتقاء و شیوهنامه پژوهش را مرور کنیم و به لطف خداوند پس از حدود یکسال نتیجه کار آماده شد تا ما به موارد تفاوت دانشگاهها با پژوهشگاهها دست یابیم و دریابیم تفاوت پژوهش در پژوهشگاهها با پژوهش در دانشگاهها از کجا نشأت میگیرد و به این پرسش پاسخ بدهیم.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مورد طرح ملی استعمارشناسی گفت: با توجه به اینکه ما نسبت به لطمات و صدماتی که از استعمار غرب متحمل شدیم، به اندازه کافی احاطه نداریم، یکی از آرزوهای دیرینه بنده این بود که در این راستا کاری انجام دهیم. امروز یک جوان فلسطینی حرفهای یهودیان یا صهیونیستها را بهراحتی قبول نمیکند اما چرا در جامعه ما در برخی از مواقع حرفهای برخی شبکههای بیگانه مورد قبول جامعه قرار میگیرد؟ دلیل آن بهخاطر نشناختن استعمار است. ما در تاریخمان استعمارستیزی زیادی داشتیم اما نتوانستهایم استعمارشناسی را نهادینه کنیم و بهصورت علمی روی آن کار کنیم، لذا تصمیم گرفتیم طرح استعمارشناسی ایرانی را در کنار استعمارشناسی اعراب، هندیها، آفریقاییها، آمریکای لاتین و... بررسی کنیم. درواقع بتوانیم به یمن برکت وجود انقلاب اسلامی که در دو بعد «مدنیت دینی» و «عمیقتر شدن لایههای حضور بیگانگان در کشورمان»، تاریخ 200، 300 ساله مقابله با اجنبی در کشور خودمان را بررسی کنیم. هرچقدر در این زمینه تلاش کنیم و جلو برویم، ارزشمند است.
دکتر نجفی تأکید کرد: یک نظام سیاسی که مشروعیت و مقبولیت دارد، باید معقولیت هم داشته باشد. «مشروعیت» با نهادهای نظام و «مقبولیت» هم بر عهده نهادهای فرهنگی و اجتماعی است، اما «معقولیت» با دانشگاه و حوزه است و ما باید بتوانیم هرچه بیشتر در دهه پنجم انقلاب این معقولیت را در همه سطوح جامعه رشد بدهیم و در افقی که دشمنان سعی میکنند افق آینده کشور را تیره و تار نشان دهند، ما بتوانیم این معقولیت و منطق را طوری روشناییبخش آینده قرار دهیم که هدایتگر نسلهای آینده باشد.
نباید سیستم علمی کشور در توزیع استعدادها کاریکاتوری عمل کند
در ادامه نشست دکتر زلفیگل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با تبریک هفته پژوهش از تلاشهای علمی استادان و پژوهشگران تشکر کرد و گفت: پژوهش از این جهت بسیار مهم است که کمک میکند که انسان چیزهایی را ببیند که دیگران قبلاً ندیده است. نتیجه پژوهش دستیابی انسان به راههایی است که دیگران به آن نرفتهاند یا موضوعاتی که قبلاً دیگران به آن نیاندیشیدهاند، خروجی پژوهش هم «نوآوری» است. ورود نوآوری به عرصه فناوری سخت یا فناوری نرم که همانا رشتههای علوم انسانی است، علاوه بر اینکه شور و نشاط جدیدی را در جامعه ایجاد میکند، «فرهنگ» جدیدی را هم ایجاد میکند. بهعبارت دیگر «فرهنگ» بهترین و بزرگترین سرمایه یک کشور هست و طبیعی است که فرهنگها هم روزآمد میشوند و جامعهای که فرهنگش روزآمد نشود یعنی «درجا» میزند. فرهنگ جدید هم بر مبنای علم و فناوری جدید شکل میگیرد. وقتی علم و فناوری جدید خلق میشود، این فناوری و علم جدید همراه با خودش فرهنگ جدیدی را ایجاد میکند. حتماً اذعان میفرمائید با آمدن تلفن همراه، اینترنت، رایانامه(ایمیل) و فضای مجازی، فرهنگ جدیدی وارد جامعه شده است. همیشه علم و فناوری جدید، فرهنگ جدیدی ایجاد میکند، علم و فناوری جدید هم برونداد پژوهش است و پژوهش هم ایجاد نوآوری و خلق ثروت میکند و از این زاویه است وقتی شما به پژوهش توجه ویژه دارید، وقتی اقتصاد پژوهش را در سرفصلهای مدیریت جامعه لحاظ میکنید، خودبهخود فرهنگسازی جدیدی هم میکنید و رشتههای علوم انسانی در این قسمت جایگاه ویژهای دارد.
دکتر زلفیگل تأکید کرد: علوم طبیعی برای جامعه و انسان آسایش ایجاد میکند و رشتههای علوم انسانی برای بشر آرامش ایجاد میکنند، بنابراین اگر به رشتههای علوم انسانی بیتوجهی شود، یعنی آن جامعه برای آرامش خودش بهایی قائل نیست و سرمایهگذاری نمیکند. اگر علوم طبیعی برای سلامت جسمی جامعه ضروری بدانیم، باید علوم انسانی را برای سلامت روحی جامعه مدنظر قرار دهیم. آنموقع است که نوع نگاه ما به علوم جامعالاطراف و غیرکاریکاتوری خواهد بود. با این نوع نگاه، توزیع متناسب استعدادها بسیار مهم است، در جامعه ما فعلاً در این زمینه مشکل جدی داریم. اینکه، 600هزار نفر از فرزندان ما در رشته علوم تجربی وارد میشوند و در رشته ریاضی 150 هزار نفر که کاهش هم پیدا میکند. اینکه بخش قابل توجهی از استعدادهای برتر رشتههای خاص را انتخاب میکنند، و توزیع متوازن استعدادها را نداریم، معنایش این است که سیستم علمی ما در توزیع استعدادها کاریکاتوری عمل میکند و اصلاً این مناسب نیست، در صورتیکه در کشورهای توسعهیافته، بخش قابل توجهی از استعدادها و نخبهها جذب رشتههای علوم انسانی میشوند، چون رشتههای علوم انسانی هستند که مدیریت جامعه را در دست میگیرند.
دکتر زلفیگل در ادامه سخنانش یکی از وظایف پژوهشگاه را ارائه راهکار با مطالعات تطبیقی ملی و فراملی برای توزیع متوازن استعدادها دانست و گفت: باید نحوۀ توزیع متوازن استعدادها و افزایش مهارت میان دانشجویان و مهارت آموزی به دانشآموختهها مورد توجه قرار گیرد تا علاوه بر دانش نظری، کسب مهارت هم داشته باشند و آسانتر وارد بازار کار شوند. در این بین، مسئولان باید مجری اندیشهها و راهکارهای دانشمندان علوم انسانی باشند.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به تدوین سند ملی نظام نوآوری گفت: بر اساس پیشنهاد وزارت علوم به شورای عالی انقلاب فرهنگی که تصویب شد، تدوین سند ملی نظام نوآوری در دستور کار است که تمام حلقههای موجود از خلق یک ایده انجام پژوهش تا تولید ثروت در آن احصا و درنظرگرفته میشود.
وی از پژوهشگاهها خواست با مطالعه در بخش مربوط به علوم انسانی، در تدوین «سند نظام ملی نوآوری» کمک کنند تا نقش علوم انسانی در خلق نوآوریهای نرم لحاظ شود و جدی گرفته شود.
زلفی گل در خصوص سامانه نظام ایدهها و نیازها (نان) نیز گفت: ارتباط استادان و پژوهشگران با نیازهای جامعه باید روش نظاممندی داشته باشد؛ برای این کار سامانه «نان» را راهاندازی کردیم؛ بنابراین موضوعات پژوهشی ثبت شده در این سامانه، که موضوعات مورد نیاز صنعت و جامعه هستند باید مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
وی تاکید کرد: پایههای تشویقی اعضای هیأت علمی را به ۶۰ پایه ارتقا دادیم، استادان برای برخورداری از پایههای تشویقی میتوانند بر اساس آییننامه از ظرفیت تحقیقات نیازمحور ثبت شده در سامانه نان استفاده کنند زیرا امتیازات خاصی برای ارتقای اعضای هیأت علمی در آن لحاظ شده است. در ادامه وزیر علوم از اعضای هیأت علمی پژوهشگاهها خواست برای هدایت استعدادهای برتر به سمت رشتههای علوم انسانی، پیشنهادهای خود را ارائه دهند.
دکتر زلفیگل گفت: با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان به توافقی رسیدیم که بر اساس آن داوطلبان رتبه یک تا ۲۰۰ رشتههای ریاضی و رتبه یک تا ۱۰۰ علوم انسانی، در آزمون سراسری توسط بنیاد نخبگان بورس شوند و حقوق دریافت کنند. همین کار باعث شد افرادی که این رشتهها را انتخاب میکنند، دوبرابر شوند. لذا با سیاستگذاری باید به متوازنسازی و رشد علوم انسانی و .. کمک کرد. در پایان برای همه شما عزیزان آرزوی توفیق و سلامتی دارم و از جناب آقای دکتر نجفی، استاد عزیز هم تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار ما قرار داد. بهیقین جامعه اگر بخواهد آرامش و آسایش داشته باشد از طریق توجه هم به رشتههای علوم طبیعی و هم به رشتههای علوم انسانی، مقدور میشود.
دکتر مجتهدی: اکثر آثار من در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خلق شد
دکتر کریم مجتهدی به دلیل کسالت نتوانستند در مراسم هفته پژوهش حضور داشته باشند اما از طریق همکار ایشان، معصومه دلداردیل، ویدیویی از صحبتهای ایشان تهیه و در تالار تمدن برای حضار پخش شد.
استاد مجتهدی طی سخنانی گفت: در ابتدای عرایضم باید به یک نکته اساسی اشاره کنم که من تحصیلکرده غرب هستم و 12 سال در فرانسه درس خواندم. فلسفه، تاریخ، علوم انسانی و اطلاعات عمومیام نسبتاً بد نیست. یک نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که من در غرب بیشتر زبان و معلومات عمومی یاد گرفتم. من در فرانسه تدریس بلد نبودم و پس از بازگشت به ایران در دانشگاه 30 سال تدریس کردم و در دانشگاه تدریس و شگردهای تدریس و سبک خاص تدریس را یاد گرفتم.
مجتهدی ادامه داد: بعد از بازنشستگی از دانشگاه تهران، به پژوهشگاه علوم انسانی آمدم و در اینجا به من میدان وسیعی از جمله استفاده از کتابخانه بسیار وزین پژوهشگاه جهت فعالیت دادند. طی حدود 30 سال فعالیت در مدتیکه در پژوهشگاه بودم، نوشتن را آموختم که اکثر کتابهای من در پژوهشگاه نوشته شده است. نمیگویم که همیشه راه آسان و هموار بود زیرا گاهی برخی موانع، کمبودها و حسادتها پیش میآمد ولی به هر ترتیب کتابها چاپ میشدند.
نیچه افکار ضعیفکشی دارد
وی گفت: فیلسوف مورد نظر من در میان فلاسفه غربی، در درجه اول کانت بوده است. زیرا کانت موفق شده علوم تجربی و علومی که از اواخر قرون وسطی و اوایل عصر جدید رایج شده بود را بهصورت نظری تحلیل و توجیه کند، زیرا که این علوم قابل توجیه عقلی هستند و این نکتهای است که باید بیشتر بدان اهمیت دهیم. البته عقل نه بهمعنای کلمه قرون وسطی بلکه بهمعنای جدید کلمه. نیچه بزرگترین نویسنده آلمانی است اما من شخصاً با تمام کیفیت سبک نگارش نیچه، به او علاقه زیادی ندارم. نیچه از لحاظ نگارش فوقالعاده است اما از لحاظ افکارش مثلاً ضد ضعفا است و ضعیفکشی را در برخی متون رایج دانسته و حتی توجیه نیز کرده که من موافق با آن نیستم و مقاله مفصلی را نیز در این مورد در این کتابها آوردهام.
دکتر مجتهدی تأکید کرد: کار نسبتاً بکری که در مجموعه این کتابها انجام گرفته نحوه اتصال عصر باستان به عصر جدید است یعنی چگونه نوافلاطونیان کمکم وارد قرون وسطی میشوند و چه معنایی پیدا میکنند و چگونه عصر جدید را آماده میسازند. من نمیخواهم پُرگویی کنم با اینکه کار معلم را پرگویی میدانم ولی در هرصورت برای تمامی همکاران آرزوی موفقیت و سلامتی دارم و امیدوارم که پژوهشگاه نقش خود را به نحو احسن در ایران ایفا کند که موفقیتش به نفع تمام استادان و دانشجویان، اهل علم و تحصیل خواهد بود.
دکتر حداد عادل: حوزه علوم انسانی حوزه فرهنگ است که در انسانها خواستن یا نخواستن ایجاد میکند و ذهنیت را میسازد
در ادامه مراسم دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب پارسی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم اختتامیه هفته پژوهش ضمن تشکر از رئیس پژوهشگاه به جهت اهتمام در بزرگداشت استادان برجسته (دکتر گلشنی، دکتر مجتهدی و دکتر ساروخانی) گفت: بنده هم وظیفه خود دانستم در این جمع ادای احترام و انجام وظیفه بکنم. چون پژوهشگاه یک مرکز پژوهشی علوم انسانی است، مقدمهای درباره اهمیت علوم انسانی عرض میکنم و چند جملهای هم درباره دکتر مجتهدی ارائه میدهم.
دکتر حداد عادل با اشاره به رشته مدیریت و طرح چهار سؤال اساسی دربارۀ چهار مسئله «من می خواهم»، «من میدانم»، «من میتوانم» و «میشود»، گفت: میخواهم به انگیزه فرد، دانستن مربوط به دانش فرد، توانستن به قدرت فرد و میشود به شرایط و فضای کلی مربوط است و در این زمینه «دانستن» به علم ارتباط دارد. «خواستن» بیشتر به فرهنگ، «توانستن» به فناوری و شدن هم به شرایط محیط بستگی دارد. حوزه علوم انسانی حوزه فرهنگ است که در انسانها خواستن یا نخواستن ایجاد میکند و ذهنیت را میسازد و برخی که از علوم انسانی بیخبرند، تصور میکنند که اصل پزشکی و مهندسی و ... است. برخی تصور میکنند علوم انسانی مثل سالاد و سبزی خوردن است و بودنش خوب است، اما اگر نباشد هم چیزی لنگ نمیماند و ... درحالیکه کسی جامعه و انسان را بشناسد، و به همین چهار نکته بالا (خواستن، دانستن، توانستن و شدن) توجه کند، به ذهن، خاستگاه و انگیزه حرکتی آن یعنی «فرهنگ» میرسد و معلوم میشود که «فرهنگ» اصل است. اگر فرهنگ نباشد و علوم انسانی تأثیرگذار نباشد، پیشرفت علمی، فنی و مهندسی کارساز نخواهد بود.
دکتر حداد عادل با اشاره به مسائل اجتماعی کشور، گفت: با مشاهده این مشکلات تصدیق میکنیم که تحلیل نهایی مشکل با بررسی فکر انسان، چشمانداز، جهانبینی و خواستنهای افراد است که چه میخواهند و چه نمیخواهند.
وی در ادامه درباره استاد کریم مجتهدی گفت: من از سال 1348 که وارد دانشکده ادبیات شدم، خدمت آقای دکتر مجتهدی آشنایی و ارادت پیدا کردم که همچنان ادامه دارد و حدود نیم قرن است که بنده از حضورشان استفاده میکنم. در دانشگاه تهران، بنده مستقیماً شاگرد دکتر مجتهدی نبودم اما در درسهایی که نزد مرحوم دکتر یحیی مهدوی میخواندم با ایشان آشنا شدم، زیرا مرحوم دکتر مهدوی بهدلیل اینکه به دانش و شخصیت دکتر مجتهدی اعتقاد داشتند، از ایشان دعوت میکردند تا در جلسه شرکت کنند و کنار دکتر مهدوی مینشستند و بهطرز اداره کلاس توجه و کمتر صحبت میکردند.
دکتر حداد عادل در ادامه خاطراتی از زمان تحصیل خود که مربوط به مرحوم دکتر مهدوی و دکتر مجتهدی بود عنوان کرد و گفت: دکتر مهدوی بسیار باوجدان و باشرافت و باانضباط کار میکردند و دکتر مجتهدی نیز دست پرورده همین گروه و این استادان هستند. دکتر مجتهدی خصوصیات متعددی دارند. ایشان به یک خانواده اصیل تبریزی تعلق دارند که همه قبیله ایشان جزو بزرگان و علمای دین بودند. کسانی که بزرگان آذربایجان و تبریز و علمای آنجا را میشناسند از مجتهدیها اسم زیاد شنیدهاند.
شخصیت دکتر مجتهدی به این گونه است که خیلی انضباط فکری دارند و اهل هیاهو و شعار دادن و سخنرانی هیجانی و قلم فرسایی روزنامهنگارانه نیستند. کم حرف و ساکت و در نوشتن و حرف زدن بسیار محتاط هستند، بیشتر از آنکه بخواهند نتیجهگیریهای شتابزده و صریح کنند. کار ایشان تربیت دانشجو و دعوت به تفکر است. ایشان بهعنوان یک فیلسوف، وظیفه خود میدانند که افراد را به تفکر دعوت کنند. زیرا ایشان عقیده دارند که اگر افراد، متفکر بار بیایند خودشان بسیاری از مسائل را حل میکنند. مشکل ما این نیست که تفکر غلط میکنیم، بلکه بیشتر این است که اصلاً تفکر نمیکنیم. دکتر مجتهدی در فلسفه اصرار دارند که رسیدن به سئوالِ درست، مهمتر از رسیدن به جوابِ درست است. یعنی فیلسوف بیشتر از آنکه حرص و اشتهای رسیدن به جواب درست را داشته باشد، باید علاقه داشته باشد به اینکه سئوال را درست بفهمد و مطرح کند و روش درست برای رسیدن به جواب داشته باشد. اگر این شیوه تفکر در جامعه گسترش پیدا کند، ما نتایج زیادی میگیریم. این یک خصلت عمومی در تفکر دکتر مجتهدی است.
دکتر حداد عادل با اشاره به اینکه دکتر مجتهدی اهل دراز نویسی نیست و از انضباط کامل فکری برخوردار است، تأکید کرد: ایشان به زبان فارسی بسیار اهتمام داشته و عشق به ایران دارند و یکی از مظاهر عشق به ایران، عشق به زبان و ادبیات فارسی است. با اینکه ایشان 12 سال در فرانسه درس خواندند اما در صحبتهای ایشان حتی یک کلمه خارجی جهت اینکه بخواهند از این طریق تمایزی برای خود ایجاد کنند، نمیشنویم. ایشان همیشه دقت داشتند که دانشجویان نیز در گفتارشان به زبان فارسی اهتمام بورزند.
دکتر حداد عادل در بخش پایانی سخنانش یادآور شد: جنبه دیگری از کارهای دکتر مجتهدی که بیشتر بعد از انقلاب و پس از بازنشستگی ایشان در آثارشان بهظهور رسید، اوایل آشنایی ایرانیان با تفکر غربی است. در این مرحله یک کار دانشگاهی منضبطی انجام دادند که یک سلسله مقالاتی که بعداً تبدیل به کتاب شد را ایشان نوشتند و با اسناد و مدارک بسیار دقیق و عالمانه این مرحله شروع آشنایی ایرانیان با فلسفه غربی را بحث کردند. در همین دوره ایشان سراغ آثار سید جمالالدین نیز رفتند و در مورد «ارنست رنان» نیز کارهایی انجام دادند که از جهت دوم، دکتر مجتهدی یگانه است. در مطالب ایشان هیجان و فراز و فرود کمتر میبینید اما واقعاً به مطالب مفیدی پی میبرید.
پیشنهاد میکنم جوانان و کسانی که علاقه دارند در این راه قدم بگذارند این انضباط فکری، حوصله و دوری از هیاهو و استمرار در کار را از ایشان یاد بگیرند. دکتر مجتهدی در تمام مدتی که در دانشگاه تهران تدریس داشتند، شخصیتی محترم، سالم و بدون کمترین حاشیهای از هیچ جهتی، این دوران را پشت سر گذاشتند. برای ایشان آرزوی سلامتی و طلب طول عمر دارم.
دکتر علمالهدی: تأکید قرآن بر «مادر» و نقش آن، به معنای محدود کردن بانوان در خانه نیست
در ادامه مراسم دکتر جمیله علمالهدی، نویسنده، پژوهشگر و استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه، با عرض سلام و ابراز خوشحالی از بابت حضور در جمع استادان و پژوهشگران علوم انسانی، سخنانش را اینچنین آغاز کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین. الصلوه و والسلام علی سیدنا محمد وآله الطیبین و الطاهرین
قصد سخنرانی ندارم، فقط یک پیشنهاد آوردم که برای بیان آن دو مقدمه را بیان میکنم. چون مدتی در پژوهشگاه مشغول خدمت بودم، با اینجا مقداری آشنا هستم. بهخصوص زمانیکه مسئولیت کار با دکتر گلشنی بود و خدمت آقای دکتر نجفی در پژوهشکدهشان بودیم.
از ویژگیهای عالمان، پشتپا زدن به ثروت و ارباب قدرت بود
مقدمۀ اول من مربوط به مفهوم علم است. علم در دو معنا قابل بیان است. اجازه بدهید من تأسیس دارالفنون را بهعنوان یک مقطع تاریخی خاص در نظر بگیرم و بر مبنای آن دو رویکرد را به علم در ایران عرض کنم. یک معنا مربوط به رویکرد قبل از تأسیس دارالفنون است و معنای دیگر به رویکرد بعد از تأسیس دارالفنون مربوط است. در رویکرد اول که با رویکرد ایرانی-اسلامی همراه بود، علم به معنای فضیلت بود، این رویکرد اخلاقی است و از ویژگیهای عالمان پشتپا زدن به ثروت و ارباب قدرت بود. ویژگیهای شخصیتی عالم، محور علم بود و عالم خود محور هوادارانش بود. مراسمهایی چون بزرگداشت هفته پژوهش در ادامۀ همان رویکرد است. در چنین رویکردی تزکیه نفس چیزی جز تعلیم و تعلم نبود.
روش فهم بود. سفر عقلانی با سفر دنیوی با هم میشد. سفر کردن یک روش بود. یک روش فکر کردن بود. براساس این رویکرد میتوان آیات قرآن را نیز تلاوت کرد، عرض میکنم تلاوت و نمیگویم تفسیر. عمداً و مخصوصاً هم نمیگویم تفسیر چون اصرار زیاد بر تفسیر باعث شده است قرآن را تلاوت نکنیم. اگر قرآن را تلاوت کنید، میفرماید: «الرحمن علم القران خلق الانسان....». همانطور که در این آیه میبینیم، در قرآن «علم القران» قبل از «خلق الانسان» آورده است. یعنی علم چیزی نیست که بعد از پیدایش انسان مسئله شده باشد. بلکه گویا خداوند برای ظهور معلمیاش انسان را خلق کرد. خداوند انسان را میآفریند و بعد از آن هم برخلاف فلاسفه که نطق را به انسان نسبت میدهند و انسان را همسطح حیوان میآورند، در سورۀ الرحمن میگوید، «علمهو البیان» و در آیۀ دیگری «نطق» را به «کل شیء» نسبت میدهد و «بیان» را به انسان نسبت میدهد و بعد از آن «سحر مبین، کتاب مبین، نفس مبین» و عبارتهای «مبین» میآید و.... همۀ آن چیزهایی که میشود از این مبانی و از ریشهشناسی این مبانی به همدیگر نسبت داد به نظر میرسد که نقش معلمی یا نقش هدایت نقشی است که میتواند بحث خلقت انسان را توضیح دهد که چرا خلقت انسان اتفاق میافتد. بنابراین رویکرد علم بهمثابه فضیلت است که به زندگی انسان معناهای جدیتری داد. حرکت بشر را معنادار کرد. حتی پیشرفت جوامع بشری را معنادار کرد. از آنجاست که عالم آزاداندیش است، استقلال دارد، جیرهخوار هیچ دولت و ثروتی نیست و تعهدش فقط به خداوند است و خود را فقط در پیشگاه خداوند مسئول میداند.
در رویکرد دوم که مربوط به بعد از تأسیس دارالفنون است، علم بهمثابه ثروت است و رویکرد آن با رویکرد فرهنگی ما کمی فاصله دارد و اخلاق و آداب خود را دارد. برای این رویکرد باید سازمانهایی ایجاد شود، جایگاههایی و شیوههایی برای ارتقاء باید تعریف شود. شیوههایی برای معلمی باید تعریف شود و همۀ آن چیزهایی که مطمئن هستم در ذهن شما بهعنوان نقد آموزش عالی یا نقد جریان علم در ایران شکل میگیرد و میشود مورد انتقاد قرار داد. زمانیکه کار علمی توسط دیگران قیمتگذاری شود، میشود گفت، همۀ آن اختلالات پدید میآید. اختلالات مختلفی هم در مورد قدردانی جامعه میتوان به آن نقد کرد و هم تقدیر عالمان و معلمان حرفهای. بزرگان در این زمینه سخنانی گفتهاند و کتابهایی نوشتهاند که چون مطمئن هستم استادان حاضر در جلسه باآنها آشنا هستند، بیان نمیکنم.
مقدمۀ دوم من مربوط به بحث زن به «زن» است بهنظر میرسد رویکرد پیش از دارلفنون اگرچه مزایایی داشت، اما به عرف زمانه آلوده بود(عرف ارباب رعیتی) که بهنوعی زن را از علم و علمورزی دور کردند و در خانه نگه داشتند. البته در همان حوزه هم پستی و بلندیهایی وجود داشت در نوع مواجههای که با زنان شد. البته باز هم تاریخ ایران پر از زنان بزرگواری است که در حوزۀ فرهنگ و هنر تأثیرگذار بودند، همچون بانو گوهرشاد، ملکه پارسی که همۀ ویژگیهای یک زن ایرانی را میتوان در او مشاهده کرد که امیدوارم دوستان علاقهمند شوند و سرگذشت ایشان را مطالعه کنند. البته چنین افرادی بسیار نادر بودند. عموم زنان در ایران تحت تأثیر عرف زمانه که تحت تأثیر سیاست آن دوره بود و همچنین جریانهای اقتصادی به هرحال کاملاً قابل نقد است. متأسفانه بعد از تأسیس دارالفنون نیز اوضاع زیاد بهتر نشد و به مسئلۀ زن بهطور جدی پرداخته نشد. یعنی باوجود اینکه فرهنگ غنی ایرانی، فرهنگ غنی اسلامی، تعالیم قرآن کریم و تعالیم ائمه همه بودند، بازهم تحت تأثیر عرف زمانه و جریانهای علم بهمثابه ثروت دوباره با زنان بهگونهای نه چندان شایسته برخورد شد و این اتفاق ادامه دارد. بعد از انقلاب اسلامی با وجود رویکرد جدیدی که امام(ره) نسبت به زن داشت، باز هم عرف مانع شد، این سیطره از رویکرد علم بهمثابه ثروت ناشی میشد.
دکتر علمالهدی شرح داد: در بحث زنان دوستانی که با عرفان و فلسفۀ اسلامی و یا مسیحی آشنا هستند و یا با عرفان دینی یا اندیشههای ایرانی خوب آشنا هستند میدانند که کلمۀ «الرحمن» جایگاه خاصی در این اندیشهها دارد. و بهعنوان یکی از اسامی که جنبۀ وحدتبخش دارد برای سایر اسامی حق تعالی و منشأ فیض تلقی میشود و جالب این است که کار این اسم یا مقام وحدتبخش، انسجامبخش یا اتحاد است. وحدت و اتصال را دنبال میکند. رحمت رحمانیه به همۀ عالم اتحاد میبخشد.
این موضوع در مفهوم کاملاً اسلامی «صلۀ رحم» دیده میشود. اتصال دادن و وحدت بخشیدن کاری است که توسط زنان و اتفاقاً ویژگی جسمانیشان باید رخ دهد. این موضوع هم در فقه، هم در علوم انسانی در حوزۀ خانه و خانواده خیلی معنادار است. مقدار زیادی دانش هم در این زمینه تولید شد، حتی به قوانین و نظم و انظباطی هم رسید. ولی در بیرون خانه برای آن توضیحی داده نشد. معلوم نبود که زنان در بیرون از خانه چطور باید کار کنند. بانوانی که اینجا حضور دارند مثل خود من شاید این سؤال را از خودشان بپرسند: اگر آقا بودیم چه فرقی میکرد برای این جمع یا برای کار سازمانی ما؟ در زنانگی چه چیزی هست و حالا باید ظهور و بروز میکرد که اگر این ویژگی را منتقل میکردیم به جامعه، چه خصلتی داشت؟
بهنظر میرسد این نقشی را که شاید بانوان در خانواده دارند و آن اتصال و اتحادیست که برقرار میکنند، وحدتی است که برقرار میکنند و آن را بایستی به جامعه منتقل میکردند و در این زمینه ادبیاتی تولید میشد. تأکید زیاد روی «زوجیت» هم بهنظر میرسد هم در قرآن و هم در ادبیات اسلامی بههمین دلیل است، به عبارت دیگر باز در بحث زوجیت در مقابل مفهوم وحدت حقتعالی یا احدیّت، زوجیت به تمام جهان نسبت داده میشود. سبحان الذی خلق الزوج کلها (سوره یاسین آیه ۳۶) و در یکی_دو آیه دیگر هم تأکید میکند، زوجیت مال کلهاست. در این آیه تأکید میکند، به هر چیزی که در زمین میآید و حتی چیزهایی که به فکر شما هم نمیرسد، زوجیت را در آنها لحاظ کردهایم. باز یک اتفاق بدی که افتاد اینکه زوجیت به مفهوم زناشویی فروکاست کرد و در علم «مابعد دارالفنون» هم مفهوم جنسیت به جای این زوجیت نشست و جای آن را پر کرد. جنسیت مفهومی مدرن است که در ایران هم با همین مفهوم آمده است در حالیکه زوجیت به کل خلقت نسبت داده میشود و در آیه اول سوره نساء حتی قبل از هبوط آدم به زمین، زوجیت را محقق میداند و به این زوجیت اشاره میکند. بنابراین بهنظر میرسد میتوان زوجیت معانی مختلفی را لحاظ کرد از جمله معنای معلم و شاگردی.
رقابتهای بعد از جریان دارالفنون و رقابتهای مربوط به ثروت و قدرت
دکتر علمالهدی افزود: خداوند میخواهد بهعنوان معلم ظاهر شود، انسان را میآفریند تا شاگردی کند. قبل از خلقت انسان علمالقران، خلقالانسان و علم و البیان، که در تلاوت قرآن از جمله موارد زوجیت؛ زوجیت معلم و شاگردی است، زوجیت پدر و فرزند، زوجیت زوجیت مادر و فرزند، با این معنیهای متعدد از زوجیت که فقط در حوزه انسانی میشود مطرح کرد ما توانستیم ادبیات مفصلی را در خویشاوندی و توسعه مفاهیم در خانواده منتقل کنیم ولی بعد از دارالفنون اصلاً این موارد را نتوانستیم به جامعه سرایت دهیم. در این خلاء فکری، جنسیت مفهوم جنسیت و بعد بلافاصله مفاهیم متعلق به آن مثل فناوری و چیزهایی از این قبیل وارد کشور شد و این ادبیات فضا را پر کرد. این موضوع همراه است با زمانیکه علم بهمثابه ثروت تلقی میشود. بنابراین رقابتهای مربوط به ثروت و قدرت که بهنظر میرسد رقابتهای بعد از جریان دارالفنون و بعد از تشکیل دولت مدرن در ایران هست، بهمثابه سکویی قرار گرفت که مفاهیم جنسیتی هم وارد آن شد. یعنی درواقع وارد یک بازی شدیم، بازی رقابت در ثروت و قدرت مشابه همان بازی که در جهان مدرن شکل گرفت و از آن چیزی که باید برای آن در واقع فکری تولید و خلق میشد، فاصله گرفتیم.
تأکید بر مادری نه به این معناست که بانوان باید فقط در خانه بمانند
این استاد دانشگاه تأکید کرد: حضرت امام(ره) در بیاناتی فرمودند که ترسیم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر بارقه رحمت و عطوفت ربالعالمین است. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آن گونه که وصف آن را کس نتواند کرد. اینکه در حدیث آمده است «بهشت زیر پای مادران است» یک حقیقت است و اینکه با این تعبیر لطیف آمده است، برای بزرگی و عظمت آن است و هشداری است به فرزندان که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان جستوجو کنید و حرمت آنان را نزد حرمت حق تعالی نگه دارید، رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادر جستوجو کنید. تأکید بر مادری نه به این معناست که بانوان باید فقط در خانه بمانند بلکه برعکس تأکید بر این هست که این نقش بانوان در جامعه پررنگ شود.
شور و شوق مربیگری زنان باید به جامعه منتقل شود
اگر شما به عبارتهای دیگری که حضرت امام(ره) فرمودند مثل اینکه معلمی شغل انبیاست اگر آن عبارت را با این عبارت همراه کنید، ببینید بین معلمی و مادری وجه مشترکی میشود گرفت و آن چیزی که در «الرحمان علم القرآن» سبب خلق انسان شد، یعنی شور معلمی است، یعنی شوق معلمی است برخلاف اینکه ادیبان بزرگی در کشور ما بسیار هستند و در فرهنگ ما بسیار بودند، همه درباره سیر و سلوک سخن گفتهاند. به شیوههای بسیار هنرمندانه و زیبا آنچه را که آموختند و در هنر منتقل کردهاند ولی یک خلاء هست و آن اینکه آنها معمولاً از شور سالک حرف زدند. از عشقِ عاشق حرف زدند و از شور معلمی چیزی نگفتهاند ولی همه کسانی که همین جلسه هستند و تا حالا معلمی کردهاند میدانند که شور معلمی شور دیگری است. و خیلی شباهت دارد به شور والد خیلی شباهت دارد به شور پدر خیلی شباهت دارد به شور مادر خیلی شباهت دارد به سوره انبیاء هرچند خیلی ضعیف و هرچند خیلی ضعیفتر. پس اگر بگوییم، که امام فرمودند، معلمی شغل انبیاست از طرف دیگر گفتهاند مادری ویژگی «رحمت وللعالمین و ربالعالمین» است اگر اینها را با هم در نظر بگیریم بهنظر میرسد آن چیزی که از زنان باید در جامعه منتقل شود آن شور مربیگری است، آن شور و شوق مربیگری است که باید به جامعه منتقل شود و برای او باید نظریهپردازی شود. بنابراین پیشنهاد خودم را عرض میکنم خدمت شما و پیشنهادم به پژوهشگاه که از ظرفیتهای آن کاملاً مطلع هستم و ظرفیتهای پژوهشگاه بهتدریج توسعه پیدا میکند و بیشتر و بیشتر میشود این است که درواقع باید با دو رویکرد تاریخی و فلسفی و هم رویکرد تاریخی و هم رویکرد فلسفی که این دو با هم خیلی زوجیت دارند و مکمل هم هستند.
یعنی اگر کار تاریخی بکنیم به نوع فلسفه و کار فلسفی بکنیم به نوع تاریخ، تقریباً کاری ضعیف است و این دو رویکرد، رویکرد ریشهدار در اندیشه ایرانی هستند اگر با این دو رویکرد درواقع و اتفاقاً کاملاً به نیت کلامی با اجازه فلاسفه حاضر در جلسه میخواهم عرض بکنم که اتفاقاً باید با رویکرد کلامی باشد، چون رویکرد فلسفی اگر بگوید من کلامی نیستم کمی بهنظر میرسد که در آن پنهانکاری هست. حداقل ایدئولوژیهای مدرن نشان میدهند که به صورت پنهان نفوذ و در ادبیات فلسفه ورود کردهاند و بالاخره یک موضعهایی گرفتهاند ولی ما که با کودک کار میکنیم، معلوم است که کودک از لحظهای که به دنیا میآید، توجه آن جایی جلب میشود که ارزش دارد. با جایی که درد، سوزش و لذتی همراه است، متوجه میشود. اصلاً امکان ندارد ادراک حسی بدون رنج یا لذت رخ بدهد. اگر وقت و فرصت مفصل باشد من حاضرم برای این موضوع با شما بحث کنم. هیچ ادراک حسی بدون ارزش امکان ندارد. این طور نیست که ادراک را از ارزش جدا کرده باشیم، چنانکه در غرب کردهاند و بعد برای گره زدنش با هم بنشینیم و جر و بحث کنیم. ادراک حسی همزمان در لحظه توجه همراه ارزش است و همواره ارزش داوری دارد. از لحظه تولد اینطور است اگر به بخواهید در سر فرصت خدمت شما عرض میکنم. به همین دلیل یکی از دو حالت است یا توحید یا غیرتوحید، یا توحید افعالی یا هیچی. شرک و آلودگی به انواع شرک. بنابراین اتفاقاً ما با صراحت، جرأت و جسارت باید مشخص کنیم محل حرکت را، یعنی از نقطهای که میخواهیم مطالعه را شروع کنیم دقیقاً باید مشخص کنیم که چه موضعی داریم و برای آن موضع کار کردهایم.
چهارگانه: دین، دولت، دانش و دکان(بازار)
دکتر علمالهدی تصریح کرد: تاریخ اندیشمندان در ایران از گذشته تاکنون نشان داده که شرایطی مشابه شرایط امروز ما داشتهاند یعنی آنها برای تعالیم اسلام در جستوجوی ابزارهای تبدیل و توجیه بودند از چیزی که قدیم استفاده کردهاند از فلسفه یونان و از آراء و اندیشههای صوفی و از همه آنها را استفاده میکردند، ولی تعهدی به خداوند و کلام حقتعالی داشتند. بنابراین به جرأت میتوان گفت که این رویکرد تاریخی فلسفی باید با موضع کلامی شروع بکند و از همه علوم و از چیزی که کوانتوم هم میتواند استفاده کند، چنانکه نمونههای آن را جناب استاد گلشنی نشان دادند که میتوان از فیزیک استفاده کرد، میتوان از شیمی استفاده کرد. چندی پیش در شهر ما مشهد، کنفرانسی برگزار شد درباره شعور طبیعت و در آن شیمیدانها آمدند بحث مفصلی راجع به شعور طبیعت کردند و شرایط متعددی است را بیان کردند. بنابراین بهنظر میرسد با یک رویکرد تاریخی، فلسفی و مطالعاتی باید در زمینه این کعبه شروع شود که استعاره کعبه را عمداً استفاده میکنم، اما واقعاً من ریاضیام خوب نیست و مهندس هم نیستم! دوستانی که زمینه ریاضی دارند، کمک کنند تا فرمول آن در بیاید و من این را از تلاوت قرآن فهمیدم که این کعبه چهار ضلعی نیست.
این کعبه کعبه ای است از برخورد چهار کره یعنی هم وحدت را باید دید و هم نسبت خدای واحدی که احترام از صراط المستقیم میکند و دائماً دست به دامانش هستیم و دارد هدایت میکند یک هدایت عمومی و خاص که هر روز در سوره حمد بارها و بارها تقاضا میشود که و در عین حال چهارگانه است این چهار گانهای که عرض میکنم عبارت است از؛ دین، دولت، دانش و دکان.
این چهارگانه چهارگانهای هست که تا نسبتی با او و نسبتهای ممکن به این چهار مورد، مطالعات عمیق تاریخی فلسفی رخ ندهد، ما راهی برای تبیین توسعه یا پیشرفت متناسب با تفکر فرهنگی، اسلامی-ایرانی نخواهیم داشت.
شرایط موجود کشور خودمان را هم نمیتوانیم تعبیر بکنیم
من این این چهارگانه را اینطور میتوانم طرح بکنم که مطالعات دین و دانش، مطالعات دین و دولت، مطالعات دین و دکان یا همان بازار، مطالعات دولت و بازار، مطالعات دولت و دانش و مطالعات دانش و دکان یا بازار. تا مطالعاتی با رویکرد مطالعات تاریخی_فلسفی، البته آیندهنگرانه رخ ندهد، حتی شرایط موجود کشور خودمان را هم نمیتوانیم تعبیر بکنیم و نمیدانیم که چه اتفاقی میخواهد بیفتد. چه رسد به اینکه بخواهیم برای آینده سیاستگذاری یا برنامهریزی کنیم و آنچه در صحن مدرسه یا دانشگاه رخ میدهد، الان از تبیین آن بهدلیل همین خلاءهای فکری تا حدود زیادی باز ماندهایم. من بیشتر از این مزاحمت ایجاد نمیکنم و فقط آخرین عبارتم را میگویم که دانستن نظاممند که در عقلانیت نظری بیشتر دنبال میشود، با توانستن نظاممند که در سیاست و اخلاق دنبال میشود، با هم در یک بده و بستان هستند که این مسیر در موقع شناخت راه با عاطفه که ما از آن میتوانیم به زیباییشناسی تعبیر بکنیم، اتفاق میافتد و آن چهارگانهای که در صفات پروردگار میشود باز در قرآن ملاحظه کرد، چهارگانه دانایی، قدرت زیبایی و ملک و مملکت (ملک و دارایی) است که فرمولی را برایش پیدا کنیم.
دکتر علمالهدی در خاتمه سخنانش گفت: از اینکه مهلت دادید تا من سخنانم را ارائه کنم بهخصوص استادان محترمی که میدانم معمولاً خیلی سخت مینشینند و حرف دانشجویی مثل من را گوش میکنند، خیلی خیلی متشکرم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روش هدف نیست، روش راه رسیدن است
دکتر ساروخانی ضمن ابراز خرسندی از حضور در مراسم و تشکر از برگزارکنندکان آن، گفت: بر خود لازم میدانم دو نکته اساسی مطرح کنم. نکته اول اینکه روش هدف نیست، روش راه رسیدن است، رسیدن به دانش و تولید دانش؛ ولی بدون روش دانش تولید نمیشود. دانشی دانش است که بتواند در خدمت جامعه قرار گیرد و به حل مشکلات و مسائل آن کمک کند و باعث رفاه انسانها شود. ما در شرایط فعلی دو مشکل داریم که محل بیان آن اینجاست. یکی مشکلات بیرونی است که داریم و یکی روش. آیا این کتابها به اعماق جامعه میرود؟ در برنامهریزی اجتماعی استفاده میشود؟ آیا نتایج پژوهش ما در عمل پیاده میشود؟ من حدود 13 جلد کتاب در مورد «جامعه شناسی ارتباط» دارم که هرگز در رادیو و تلویزیون دیده و استفاده نشده است؛ بنابراین امیدواریم به جامعهای برسیم که در آن در آن اخلاق پژوهش مورد توجه قرار گیرد. پیشنهاد من ایجاد آگاهی و انگیزه در مسئولان جهت پیوند دادن پژوهش و جامعه است. مدیریت درست باید عملی و استراتژیک باشد و جز با دانش تولید نخواهد شد.
نکته دوم مربوط به مشکل دوم یعنی استفاده درست از روش پژوهشی است. روش مخصوصاَ در علوم انسانی کمتر مورد توجه واقع شده است. ما سالهای طولانی روشهای کمی را به کار میبردیم. آن زمان پوزیتیویست بودیم، پرسشنامهها را تحلیل میکردیم. ولی این دیدگاه جواب نداد، در بسیاری از موارد پرسشنامهها کارایی نداشت. برای مثال یکی از دوستان گفت روستایی در کرمان هست که تقریباً همه معتاد هستند لذا طراحی شد تا پژوهشی درآنجا انجام شود. اما بعد از حضور در روستا، این مسئله توسط افراد روستا کتمان شد وگفتند اعتیادی در این جا وجود ندارد، اما با روش مصاحبه کیفی بسیاری از مسائل از جمله وجود اعتیاد آشکار شد. لذا روش پرسشنامه در این موارد جواب نمیدهد. بنابراین تحقیقات کمی را کنار گذاشتیم. روش کمی و نادیده گرفتن ادراک انسان، غلط است. روش کیفی بسیار خوب است اما تأسف من این است که این روش نیز به شکل درستی استفاده نمیشود. برخی پژوهشهای کیفی، فرضیه و جامعه نمونه و.... ندارند و یافتههای آنها قابل استفاده و تعمیم به جامعه نیست؛ لذا جلد پنجم کتاب من به طور کامل درمورد روشهای کیفی است. در پایان پیشنهاد من این است که سمیناری در مورد روش به کار گیری روشهای کمی وکیفی برگزار کنیم.
ساروخانی در پایان با بیان بیتی از حافظ، اظهار داشت سعی دارد بقیه مفاهیم مربوط به روششناسی را در کتب بعدی خود ارائه نماید:
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
در این مراسم ویدیوی ضبط شده سخنان استاد مجتهدی نیز برای حضار پخش شد. استاد رضا داوری اردکانی نیز یکی از میهمانان ویژه این مراسم بود که به دلیل کسالت نتوانست در پژوهشگاه حاضر شود.
در خاتمه مراسم نیز از استادان، پژوهشگران و دانشجویان برتر پژوهشگاه تجلیل بهعمل آمد که اسامی نفرات برتر به شرح زیر است:
فهرست نفرات برتر و برگزیده پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به مناسبت هفته پژوهش سال 1401
پژوهشگران برتر
1. دکتر مسعود قیومی؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده زبانشناسی
2. دکتر آزیتا افراشی؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده دانشنامهنگاری
3. دکتر الهام ابراهیمی؛ عضو هیأت علمی گروه مدیریت
پژوهشگران شایسته تقدیر
1. دکتر محمدعلی فتح الهی؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده نظریهپردازی سیاسی، روابط بینالملل و حقوق
2. دکتر حمیدرضا دالوند؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده زبانشناسی
3. دکتر مسعود رضایی؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده دانشنامهنگاری
پژوهشگران پیشکسوت
1. دکتر احمد کتابی؛ عضو هیأت علمی بازنشسته پژوهشکده مطالعات اجتماعی
2. دکتر ابوالقاسم رادفر؛ عضو هیأت علمی بازنشسته پژوهشکده زبان و ادبیات
سردبیران نشریات پژوهشگاه
نشریات رتبه الف:
1. دکتر شهرام یوسفیفر؛ سردبیر نشریه تحقیقات تاریخ اجتماعی
2. دکتر محمدحسن نیلی؛ جانشین سردبیر نشریه پژوهشنامه انتقادی
3. دکتر طاهره کمالیزاده سردبیر نشریه حکمت معاصر
گفتنیاست فایل صوتی سخنرانیهای فوق نیز در بخش چندرسانهای وبگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، منتشر خواهد شد./پایان
+ فایل صوتی سخنرانیهای مراسم اختتامیه
نظر شما :