تحلیلی بر خوانش علامه طباطبایی «ره» از مناسبات سیره علوی و حکمت الهی
نشست تخصصی «باز خوانی رساله امام علی(ع) و فلسفه الهی» تألیف مرحوم علامه طباطبایی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا (استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و استاد علوم عقلی حوزه علمیه قم)، به همت مرکز تحقیقات امام علی (ع) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 22 آبانماه 401، بهصورت غیرحضوری(برخط) برگزار شد.
بهگزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای نشست دکتر مالک شجاعی جشوقانی (رئیس مرکز تحقیقات امام علی (ع) و دبیر علمی نشست)، ضمن اشاره به مناسبت 24 آبان سالگرد رحلت مرحوم علامه طباطبایی «ره» و تبریک روز جهانی فلسفه به برنامههای دور جدید مرکز تحقیقات امام علی(ع) و ضرورت پرداختن به رویکردهای جدید در سیره پژوهی از افق مطالعات علوم انسانی جدید اشاره کرد. وی ضمن معرفی میهمان نشست و سوابق علمی و فرهنگی ایشان، نقش علامه طباطبایی و شاگردان ایشان در فضای فکری فلسفی ایران معاصر را دورانساز دانست و ضرورت بازخوانی سنت فکری اسلامی با توجه به مسائل جدید در فرهنگ و فلسفه معاصر را جزو اولویتهای مرکز تحقیقات ارزیابی کرد.
در ادامه دکتر حمید پارسانیا درباره علامه طباطبایی عنوان کرد: مرحوم علامه بهعنوان انسانی که از جامعیت در علوم مختلف اسلامی برخوردار بود، شناخته میشود. جامعیت او نسبت به علوم مفهومی و سلوک معنوی است. علاوه بر این علامه طباطبایی این توفیق را داشتند که نزد استادان برجستهای در حوزههای مختلف علوم اسلامی شاگردی کنند. مرحوم طباطبایی هم در علوم درسی و بحثی و هم مسیر سلوک و تزکیه و شهود دارای جامعیت بود. رساله الولایه، سفرنامه سلوک معنوی خود اوست. اینکه او اهل مشاهده و مکاشفه بوده و بهرهای از این علوم داشته و آنچه میخوانده بالعیان مشاهده میکرده نشانگر جامعیت کمنظیر است. وی افزود: علامه در مواجهه با علوم انسانی و علوم اجتماعی و فلسفه مدون نه تنها نسبت به استادان خود در قلمرو تعمق در حوزه عقلانیت در جهان اسلام سرآمد بود، بلکه نسبت به معاصران خود که در حوزه تهران و قم بودند نیز در پرداختن به علوم اجتماعی و علوم اسلامی و فلسفههای مدرن سرآمد است.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: ما امتداد جریان فلسفی جهان اسلام را در سده معاصر با دو رویکرد میتوانیم ببینیم: یک رویکرد که تلاشش بر این است خود سنت فلسفی حفظ و آموزش داده شود و متون فلسفی خوانده شود که یکی از برجستهترین چهرهها در این زمینه، سید جلالالدین آشتیانی است که کاملاً در حوزه تعلیم و تعلم عرفان نظری همچنین فلسفه خودش را وقف کرد و در احیای آثار حکمای چند ساله اخیر، یکتنه کار چند مجموعه و مرکز پژوهشی را انجام داد، اما وی هرگز خود را درگیر فلسفههای مدرن و جدید نکرد، یعنی این خلاء همچنان وجود داشت. علامه طباطبایی نیز در این عرصه حضور داشت و توانست این مباحث را با حوزه مسائل نظری معاصر جهان بشری که به صور مختلفی در جهان اسلام حضور فعال داشت، وارد گفتوگو کند. بخشی از این گفتوگو را در جای جای المیزان میتوانیم ببینیم. او بیان کرد: این رساله کوچکی به زبان عربی است که به فارسی ترجمه شده است. بهنظر میرسد علامه در این رساله هم با سنت معرفتی و علمی جهان مدرن و هر دوی اینها مورد توجهش بوده است. در گفتوگو با جهان اسلام او به دنبال این است که نشان دهد، عقلانیت در جهان اسلام چه مسیری را طی کرده و چگونه در تعامل با سطح دیگری از معرفت عقلی با معرفت وحیانی مقدماتی دارد و فلسفه را تعریف میکند، دین را تعریف و نسبت بین فلسفه و دین را بیان میکند.
وی افزود: علامه طباطبایی در پی این است که نشان دهد جمع بین معرفت عقلانی و وحیانی جمع حقیقی و طبیعی و ارگانیک است یعنی چیزی نیست که فضای فرهنگی بخشی از تاریخ آن را آورده و تحمیل کرده باشد. درواقع حقیقت عقل و حقیقت وحی این جمع را طلب میکند. او بههمین تناسب با رویکردهایی که به جداسازی حوزه عقل و آنچه قلمرو وحی یا دین است و در جهان مدرن مطرح است، اشاره میکند. البته این حوزه تفکیک در جهان اسلام فضای غالبی ندارد. علامه در اینجا و در مقایسه با آنچه در غرب میگذرد، نکتهای بیان میکند و آن اینکه در غرب عقل مرجعیت خودش را از دست داده و دانش یک سطح نازلتری یعنی سطح تجربی پیدا کرده است.
پارسانیا در ادامه افزود: علامه در این رساله عهدهدار تبیین فلسفه میشوند و نشان میدهد که اصلاً فلسفه در جهان غرب چه معنایی دارد. گاهی فلسفه در معنایی بهکار برده میشود که معلوم نیست معنای تاریخی آن باشد یا معنایی که علامه به آن اعتقاد دارد. او دقیقاً اشاره به «کانت» و «کنت» دارد و هنگامیکه از نسبت فلسفه با دین صحبت میکند، به تقسیمبندی «کنت» که سه قسمت دارد اشاره میکند. ایشان از موضع روشنگرانه فلسفه نسبت بهواقع سخن میگویند و فلسفه از نظر ایشان صرفاً یک ابزار زندگی نیست بلکه یک تلاش عقلانی است، عقلی که روشنگر و نور است، برای شناختن حقایقی که پرسش از آنها پرسشهای طبیعی و فطری انسان است که از دل زیست انسانی برمی خیزد و نیازهای خود را با آنها تأمین میکند.
حجتالاسلام پارسانیا در ادامه در خصوص فلسفه که در این تفکر هر واقعیت ثابتی که فراتر از تحولات طبیعی باشد، انکار میکنندو مرحوم علامه معتقد است آنها در قضاوت و داوریشان در مرحله دین یک نظم فلسفی وجود ندارد و واقع را نشان نمیدهند، بلکه عینکی است که واقع را با آن مینگرندو این ذهن است که بهواقع صورت میبخشد و انسان با ذهنش در بیرون از جهان قرار گرفته که کنت هم به آن اشاره میکند. «پوزیتیویتها» میگویند، علم صورتگری و دست و پنجه با واقع را نشان میدهد اما جاییکه ذهن ارتباط خود با واقع از دست میدهد، فلسفه شکل میگیرد.
دکتر پارسانیا در بخش پایانی سخنانش در خصوص روز جهانی فلسفه گفت: امروز فلسفه به معنایی که علامه میگوید، نیست. یعنی روز جهانی عقل که نوری به جهان میتاباند، نیست. روز جهانی فلسفه روزی است که میخواهد تصویری از جهان ارائه دهد. تفسیر عقل در رویکرد مارکسیستی جنبه ساختاریش کلاً منتفی میشود و علامه با این قسمت مخالف است و فلسفه از دید علامه یک ابزار زندگی و یک معنای برساخته نیست بلکه تلاشی عقلانی برای امری روشنگر است. زیرا پرسش از اصل واقعیت است که چه چیزی واقعیت دارد و چه چیزی واقعیت ندارد؟
در خاتمه این نشست تخصصی جلسه پرسش و پاسخ نیز برگزار شد./پایان
نظر شما :