یادداشت دکتر صداقت ثمر حسینی به مناسبت بزرگداشت شیخ مفید
ابو عبدالله محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات سیاسی، بینالمللی و حقوقی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نامگذاری روزهای تقویم به یادِ دانشمندان بلندآوازه، وسیلهای برای تکریم و بزرگداشت مقام علمی و عملیشان است تا فرصتی مغتنم برای تأمل در اسباب نکونامیها و نکوکاریهایشان فراهم شود؛ و اگر نهم آذرماه مزیّن به نام ابوعبدالله محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید (متوفی 413 قمری) است، پس شایسته است درباره او و دستاوردهایش اندیشید و نشانههای بزرگی و دانش را در او یافت.
شیخ مفید در 11 ذیقعده 336ق (یا 338ق) در عُکْبَرا (حدوداً ده فرسخی بغداد) در خاندانی اصیل دیده به جهان گشود. پدرش معلم بود و ازاینرو، وی را ابن المعلم نیز نامیدهاند و به سبب فواید سرشار مباحث مناظراتش ملقب به مفید شد. نیای پنجم او سعید بن جُبَیر تابعی از اصحاب حضرت زینالعابدین، امام علی بن الحسین (علیهماالسلام) است[1] که به قیام علیه حَجّاج ثقفی پیوست و جریانِ گفتوگوی او با حجّاج که اندکی پیش از شهادتش رخ داد، حماسهای ماندگار در تاریخ تشیع است.
او علم را از بزرگانی چون قاضی ابوبکر جِعابی (متوفی 355ق) ابن قولویه قمی (متوفی 368ق)، شیخ صدوق (متوفی 380ق) و دیگران آموخت و شاگردان سترگی را نظیر شریف رضی (متوفی 406ق)، شریف مرتضی(متوفی 436ق)، قاضی ابوالفتح کَراچکی (متوفی 449ق)، ابوالعباس نجاشی (متوفی 450ق) و شیخ الطائفه طوسی پرورش داد. علّامه عبدالعزیز محقق طباطبایی (متوفی 1416ق) در مقدمهای که بر کتاب الفهرست نگاشته، معتقد است که سه گوهر تابناک آسمان علم؛ یعنی شریف رضی، شریف مرتضی و شیخ طوسی بزرگترین شاهد بر توانایی علمی و خلاقیّت اعجابآور تعالیم شیخ مفید هستند.[2] از اینرو وی را آموزگار امّت نیز نامیدهاند. روح سرشار از لطافت شیخ مفید، ادیبان بلندآوازه و شاعران متعهدی چون مهیار دیلمی (متوفی 428ق) را پرورش داد که آن غدیریههای دلنشین را با شوق و ارادتی وصفناپذیر به اهلبیت حضرت رسولالله (صلی الله علیه و آله) سرودند و در استواری و استحکام کلامشان جای لَیت و لَعلّی نیست؛ و مهیار، در عزای شیخ مفید قصیدهای بلند (بالغ بر 91 بیت) سروده است که با این مطلع آغاز میشود:[3]
ما بعدَ یومِکَ سُلوةٌ لمعلَّلِ
منّی و لا ظفرتْ بسمعِ معذَّل
[بدین مضمون که: پس از تو دل را به چه بهانهای میتوان آرام کرد و حال آنکه دگر مرا یارای شنیدن تسلایی نیست.]
ابن الندیم (متوفی 380ق) صاحب کتابِ الفهرست در ملاقات با شیخ مفید، وی را «دانشمندی بیهمتا» یافته و او را با صفاتی چون «بسی هوشمند» و «صاحب درکی نافذ» وصف کرده است که عهدهدار ریاست علمای امامیه بوده است.[4]
و اما تألیفات ارزشمند شیخ مفید بالغبر دویست رساله تحقیقی است[5]؛ مانند:
- «الاختصاص» در مسئلة امامت و رهبری سیاسی و موضوعات تاریخی و اعتقادی؛
- «الارشاد» در موضوع تاریخ امامان؛
- «الثقلان» دربارة حدیث ثقلین؛
- «الامالی» شامل 42 مجلس سخنرانی شیخ مفید در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، قرآنی و حدیثی که اولین مجلس آن به تاریخ اول رمضان 404ق برگزار شد.
- «الجمل» تحلیلی عمیق درباره جنگ جمل،
- «شرح عقاید صدوق» که شرحی انتقادی از رساله اعتقادات شیخ صدوق (اعلیاللهمقامه) است.
- «الرسالة المُقْنعة» در فقه؛
- «الرد على الجاحظ»
- «الفصول المختارة» که کتابی عمیق در باب مناظرات است.
شیخ مفید در سوم رمضان سال 413ق دیده از جهان فروبست و در پایین مرقد حضرت امام جواد (علیهالسلام) به خاک سپرده شد. شیخالطائفه طوسی (متوفی 460ق) که پنج سال محضر درس وی را درک کرد، در بیان مشاهدات خود از تشییع پیکر استادش در بغداد، از اجتماعِ عظیم و بیسابقه همه طوایف مسلمین خبر داده و افزوده است که در آن روز موافق و مخالف در عزای او میگریستند.[6]
بهراستی بزرگانی همچون علّامه جلیلالقدر سیّد شریف مرتضی علمالهدی چه چیزی در شیخ مفید یافتند که جانشان بیقرار در غم هجران او میسوخت؟ سیّد مرتضی که امامت نماز میّت را در روز تشییع پیکر شیخ مفید برعهده داشت، در قصیدهای سوزناک که در عزای استاد والامقامش سرود، در وصفِ سنگینی آن هنگامه میگوید که گویی «کوه یَذبُل»[7] را بر او نهاده بودند؛ درحالیکه چشمان خونبارش در غم فراق استادش اشکریزان بود. آن قصیده با مطلع زیر آغاز میشود:
مَنْ على هذه الدّیار أقاما
أو ضفا ملبسٌ علیه وداما [8]
[چه کسی جاودانه در این جهان بزیست و یا کدامین جامة فاخر هماره بماند؟]
قصیدة مذکور، عظمتِ شیخ مفید را بیواسطه از زبان یکی از شاگردان برجستهاش بازگو و جایگاه رفیع او را در میان عالمان متقدم شیعه بیان میکند. سیّد مرتضی در آن قصیده به چند ویژگی شاخص شیخ مفید اشاره دارد:
1. او حق را طلب میکرد و از یاری آن خسته نمیشد؛ نظیر مجاهدتی که در زدودن غبار شبهات پیرامون نص وصایت حضرت امام علی (علیهالسلام) انجام داد.[9]
2. در قبال کژی در ارکان دین و انحراف از مسیر حق هیچگاه بیتفاوت نبود.[10]
3. ابراز حقایق دینی را وظیفة خود میشمرد.[11]
4. از خلط نیکی و بدی و حلال و حرام سخت اجتناب میکرد.[12]
5. اندیشه بشری را از گرفتار شدن در اوهام بیاساس بر حذر میداشت.[13]
6. یارانش را به سلاح علم مجهز میکرد تا حق را یاری کنند.[14]
شیخ مفید متعلق به عصر درخشان فرهنگ و تمدن اسلامی در سدة چهارم هجری است که در آن مواجهه و برخورد میان اصحاب فرق و مذاهب و صاحبانِ اندیشههای مختلف به اوج خود رسیده بود و از سوی دیگر، تعصبات کور در آتش تفرقهانگیزان در محلههاى شیعهنشین کرخ و باب الطاق بغداد فوران میکرد. در چنان موقعیتی، شیخ مفید با فکری نیرومند، زبانی فصیح، حضور ذهنی عالی و دوراندیشی بینظیری وارد میدان شد و در مناظرات علمی بسیاری مانند مناظره با قاضى ابوبکر باقلانی (متوفی 403ق) و قاضى عبدالجبار معتزلى (متوفی 415ق) پرچم حق را به اهتزاز درآورد.
او با شهامت و استدلالی قوی، جهادِ تبیین را درباره اساسیترین و حساسترین موضوعاتِ کلامی و تاریخی آغاز کرد تا با تعمیق شناخت پیروان مذاهب اسلامی از مبانی اعتقادی یکدیگر، عرصة تفاهم محکمتر و بساط افراطوتفریطها در دین، تکفیر بیضابطه و غلوّ غالیان جمع شود.[15] شیخ مفید بر پایة معارف والای اهلبیت (علیهمالسلام) متوجه این واقعیت شده بود که زنده ماندن امر ایشان (علیهمالسلام) از مجرای فراگیری اصولی علم دین و توسعه گفتگو و تبادل آرا حاصل میشود؛[16] لذا با دوراندیشی تمام به پرورش شاگردان مستعد اهتمام ویژه کرد و برای تبیین حقایق دینی و نشر سریع آنها به نگارش رسالههایی کوتاه برآمد که آکنده از دلایل مستدل و استوار بودند و از ورود به مسائل حاشیهای و یا غیرواقعی پرهیز کرد. اینچنین هم در عرصة آموزش، هم در میدان مناظره و هم در نگارش آثار فاخر، خدمات شایانتوجهی به جهان اسلام کرد. اگرچه عظیمترین و والاترین افتخارش صدور توقیعات شریفه به نام اوست.[17]
درخشش آثار او تابه آنجاست که امروزه هر کس درصدد تحقیق و بررسی در موضوعات مختلفِ کلامی و تاریخی شیعه امامیه باشد، و یا بخواهد بر اصول منطقی مناظره مسلط شود، خود را نیازمند به مراجعه به متون مرجع علمای متقدم امامیه و در صدر آنها آثار شیخ مفید مییابد.
در خاتمه، نیکوست که نوشتار حاضر مزیّن به حکایتی از شیخ مفید شود که به تعبیر شیخ بهایی (متوفی 1030ق) در کتاب کشکول، حکایتی «سخت مشهور است» و آن اینکه شبی شیخ مفید، حضرت فاطمه زهراء (سلامالله علیها) دخت مکرّم حضرت رسولالله (صلیالله علیه وآله) را به خواب دید که با دو فرزندش حسن و حسین در مسجد کرخ بغداد بر او وارد شد و کودکانش را به او سپرد و گفت: به آنها فقه بیاموز!
شیخ مفید شگفتزده از خواب برخاست. هنوز ساعتی از روز نگذشته بود که فاطمه دختر «الناصر» درحالیکه کنیزان دور او را گرفته بودند با دو کودکش على مرتضى و محمد رضى قدم به مسجد نهاد.
شیخ مفید برخاست و به وی سلام کرد.
او گفت: اى شیخ! فرزندانم را به خدمت تو آوردهام که به آنان فقه بیاموزى!
شیخ مفید به گریه افتاد و حکایت خواب دوشین را نقل کرد و به تعلیم و تربیت آن دو پرداخت.[18]
رحمت و رضوان الهی بر او، استادانش، شاگردانش و رهروان راستینش در سراسر تاریخ تشیع باد!
[1]. در این خصوص اختلافنظر موجود است. مرحوم استاد محمدرضا حکیمی بر صحت نسب مذکور تأکید دارد، (حکیمی، محمدرضا (1384ش) میرحاحد حسین، قم، انتشارات دلیل ما، ص 81. (مقاله خروش دجله) برخی نیز آن را صرفاً تشابه اسمی میدانند: نک: شبیری زنجانی، سید محمد جواد (1372ش) ناگفته هایی از حیات شیخ مفید (مقاله در) مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید دوره 1 - جلد 92 (ص 43 - 130)
[2]. طوسى، محمد بن حسن (1416ق) فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول، (محقق) طباطبایى، عبد العزیز، ص 68
[3]. امینی، عبدالحسین (1416ق) الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، ج4، ص 325
[4]. ابن الندیم (1348ق) الفهرست، مصر، المطبعة الرحمانیة، ص 252.
[5]. مجموعه آثار موجود از شیخ مفید در کتاب «مجموعه مصنفات شیخ مفید» به مناسبت کنگره جهانی هزاره شیخ مفید منتشر شده است. (قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید: ۱۴۱۳ق/ 1372ش)
[6]. الطوسی، محمد بن الحسن (د. ت) الفهرست، قم، منشورات الشریف الرضی، ص 158.
[7]. نام کوهی در منطقه نجد در جنوب ریاض است که در شعر شاعران عرب بسیار یاد شده است.
وکأنّی لما حملتُ به الثِّقْ ××××× لَ تحمّلتُ یَذْبُلاً وشَماما
[8]. علامه عبدالحسین امینی قصیده را به طور کامل در الغدیر آورده است: امینی، عبدالحسین (1416ق) الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، ج4، ص 327.
[9]. کم جَلَوْتَ الشّکوکَ تعرض فی نصِّ××××× وصىٍّ وکم نصرتَ إماما
[10]. من إذا مال جانبٌ من بناءِ الد×××××دین کانتْ له یداه دِعاما
[11]. وإذا اِزوَرَّ جائرٌ عن هداه×××××قاده نحوه فکان زماما
من لفضلٍ أخرجتَ منه خبیئاً×××××ومعانٍ فضضتَ عنها ختاما
[12]. من لسوءٍ میّزتَ عنه جمیلاً××××× وحلالٍ خلّصتَ منه حراما
[13]. من یُنیرُ العقولَ من بعدما کن××××× نَ هُموداً ویُنتجُ الأفهاما
[14]. مَن یُعیر الصّدیقَ رأیاً إذا ما××××× سلّه فی الخطوب کان حساما
[15]. ببینید: حکیمی، محمدرضا (1384ش) میرحاحد حسین، ص 42. (مقاله خروش دجله)
[16]. مفید، محمد بن محمد (1377ش) دفاع از تشیع ترجمه الفصول المختارة للمفید، (ترجمه) آقا جمال خوانسارى (مصحح) صادق حسن زاده، و على اکبر زمانى نژاد، قم، انتشارات مؤمنین
[17]. حکیمی، محمدرضا (1384ش) میر حامد حسین، ص 78.
[18]. شیخ بهایی (1393ش) کشکول شیخ بهایی، قم، نشر نیلوفرانه، ص 201؛ ابن ابیالحدید (1385ق) شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)، ج1، ص 42.
نظر شما :