گزارش نشست: «مختصات نظم بینالملل متأثر از بحران اوکراین و استراتژی جمهوری اسلامی ایران در آن»
پژوهشکده مطالعات سیاسی و بینالملل و حقوق پژوشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پنجمین پیشنشست از پیشنشستهای همایش «نظم جدید بینالمللی، بحران اوکراین و جایگاه جمهوری اسلامی ایران» را با موضوع «مختصات نظم بینالملل متأثر از بحران اوکراین و استراتژی جمهوری اسلامی ایران در آن» در تاریخ 27 مهرماه 1401 برگزار کرد.
بهگزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، این پیشنشست با حضور و سخنرانی دکتر حیدرعلی مسعودی (استادیار دانشگاه شهید بهشتی) و دکتر علیرضا نوری (استادیار دانشگاه شهید بهشتی) و با مدیریت دکتر طیبه محمدیکیا (عضو هیأت علمی پژوهشگاه) برگزار شد.
راه حل «مرشایمر» این است که اوکراین به یک منطقه بیطرف تبدیل شود
در ابتدا این نشست، دکتر مسعودی رصد گفتمانهای آمریکایی در ارتباط با بحران اوکراین را برای بیان ویژگیهای نظم بینالملل آینده لازم دانست و گفت: دو دسته گفتمان رسمی و دانشگاهی را در فضای کنونی بحران اوکراین میتوان ملاحظه کرد؛ در درون گفتمان رسمی که نشاندهنده موضعگیریهای مقامهای رسمی ایالات متحده است، طولانیتر شدن بحران اوکراین و گفتمان «روسگرایی شکستگرایانه» رشد میکند. به باور مقامهای دولتی ایالات متحده، جنگ اوکراین بهدلیل نگاه امپراتوریگرایانه روسیه است. رویکرد دولت بایدن نیز توقف ماشین جنگی روسیه از یکسو و ضربهزدن به آن از سوی دیگر است. تصویب کمک نظامی به اوکراین را باید در همین جهت تفسیر کرد. اقدام دیگر دولت ایالات متحده بازنمایی اقدامهای روسیه به مثابه نسلکشی و جرائم جنگی است. وزارت خارجه ایالات متحده بر این باور است که روسیه در دستیابی به اهدافش ناتوان بوده و طرف شکستخورده جنگ است! مصادیق گفتمان شکستگرایی روسی را در بیان مقامات و سناتورهای آمریکا میبینیم. خانم لیز چینی بر این باور است که آمریکا باید تسلیحات سنگین به اوکراین صادر کند. تلاش هواداران این گفتمان نمایش و معرفی روسیه به عنوان یک بازیگر شرور در عرصه بینالملل است.
دکتر مسعودی افزود: گفتمان آکادمیک در ایالات متحده در دو دسته طرح میشود:گفتمان «واقعگرایی تعهدگریز» و گفتمان «لیبرالیسم جنگجو». تبارشناسی گفتمان نخست در نگرش کیسینجر و مرشایمر و جرج کنان قابل پیگیری است. این دسته از اندیشمندان بر این باورند که ما باید واقعیت قدرت روسیه را در دوران پساجنگ سرد بررسی کنیم. مرشایمر با ایده Back to Future از نظام موازنه قدرت در اروپا دفاع میکند. بریتانیا و ایالات متحده بهعنوان دو متحد باید در فضای برهم خوردن موازنه ایفای نقش داشته باشد. اگر روسیه نظم موجود را بپذیرد در برابر آلمان موازنهگرا خواهد بود. مرشایمر در مقاله سال 2016 میلادی، وظیفه ایالات متحده را مقابله با هژمونیهای بالقوه با در نظر داشتن منافع مشروع روسیه در اروپای شرقی میداند. مرشایمر آمریکا را علت جنگ میداند که میکوشد اوکراین را به خاکریز آمریکا در اروپا و مرزهای ناتو تبدیل کند. راه حل مرشایمر این است که اوکراین به یک منطقه بیطرف تبدیل شود. مرشایمر بر این باور است که اگر آمریکا بخواهد کمک به اوکراین را تشدید کند، میتواند وضعیت وخیمتر شود و روسیه به سمت بمب اتم برود. والت به ناکارآمدی نظم وابستگی متقابل اشاره دارد. جرج کنان در 1999 پیشبینی کرد که پیشروی ناتو به شرق سرنوشت غمانگیزی برای غرب است. این گفتمان بر این باور است که ما باید نهدیدهای وجودی روسیه را به رسمیت بشناسیم و در راستای کماثر ساختن آنها بکوشیم. گفتمان دیگر از سوی جوزف نای و فوکویاما مطرح شده است. بحران اوکراین جنگ اقتدارگرایی و دموکراسی است و علت اصلی جنگ، سامان سیاسی یک تنسالار در روسیه است. اگر غرب شکست بخورد، بازگشت از دموکراسی در کشورهای دیگر هم دیده خواهد شد. باید از مکانیزم Check and balance بهره بگیریم. در این فضا باید مانع اقدام چین شد. مسائل داخلی روسیه و عدم ثبات سیاسی علت جنگ است که یک Other برای تضمین مشروعیت سیاسی است که دشمنسازی کرده است. در این گفتمان جنگ آوردگاه ایدههای دموکراسی و اقتدارگرایی است.
وی گفت: بحث ایران در نظم بین الملل جدید را باید از چشماندازی نو نگریست. بحران اوکراین پایههای نظم بینالملل لیبرال مانند حقوق بینالملل را متزلزل ساخته است. در این بحران ما شاهد بازگشت رویکرد ژئوپلتیک به عرصه سیاست جهانی هستیم. ایده وابستگی متقابل میان بازیگران نیز متزلزل شده است. نشانههای توزیع قدرت بینالملل جدید در کنار نظم بینالملل لیبرال نشان از آغاز تضعیف این نظم دارد. در این فضا آمریکا نتوانست امکان یارگیری پیشین را داشته باشد. در ارتباط با تحریمها نیز درسی که روسها از تحریم ایران گرفتند این است که وقتی مقاومت ایران را در برابر ایالات متحده و متحدانش میبینند به این نتیجه میرسند که پس روسیه هم میتواند مقاومت بورزد. در گروه 7 هم فقط دو کشور کانادا و بریتانیا با آمریکا همکاری کردند که نمونهای از تضعیف قدرت و توان همراهسازی آمریکا بود. در این فضا مهمترین متغیّر توضیحدهنده سیاست بینالملل پیشرو رقابت چین و ایالات متحده است. آمریکاییها ایده تضعیف روسیه در نظم بینالمللی را در نظر دارند. در این فضا ایران نیز با تعیین استراتژی مبتنی برآگاهی از مؤلفههای تعیین کننده قدرت رویکرد خود را برگزیند. تلاش ایالات متحده به سوی کمرنگ کردن روسیه است اما در رقابت با قدرتهای نوظهور امکان توفیق او محل تردید است.
روسیه مایل نیست مفهوم «جهان روسی» خدشه دار شود
در ادامه نشست دکتر نوری به طرح ایده و سخنان خود پرداخت و گفت: دکتر نوری جنگ اوکراین درواقع جنگ روسیه با ناتو و آمریکا است. در روسیه این انگاره مسلم انگاشته میشود که روسها با ناتو میجنگند. برخاستن قدرتهای نوظهور مانند چین و روسیه بهم خوردن نظم بینالملل را بهدنبال دارد. کارگزارهایی مانند روسیه خواهان سهمخواهی بیشتری از کیک قدرت در عرصه بینالملل هستند. اهمیت روسیه را میتوان در سندهای بالادستی ایالات متحده دید. در سند پایانی 71 بار نام روسیه آمده است در مقدمه سند در صفحه 8 بحث جنگ اوکراین مطرح شده و روسیه تهدیدی برای نظم بینالملل آزاد است. روسیه در این سند یک نیروی تجدیدنظر طلب است. روسها بر این باورند که آمریکا روسیه را مهار میکند. مهار در قالبهایی مانند تحریم، گسترش ناتو و ... مطرح میشود. در این میان در روسیه بحث مهار و سیاستهای ضد مهار مطرح میشود. انقلابهای رنگی و ترویج هنجارهای غربی نیز در شمار سیاستهای مهار غرب قرار میگیرند. روسیه همه تلاشهای ایالات متحده را در قالب سیاستهای مهار میفهمد. روسیه در جنگ گرجستان، کریمه و اوکراین اظهار میدارد که آمریکا در صدد گسترش ناتو بوده و سیاست روسیه سیاست دفاع تهاجمی است. پوتین اظهار میدارد روسیه ناگزیر از حمله بود. حمله به اوکراین برای روسیه سیاست ضد مهار است. سه هدف با گسترش ناتو تحت تاثیر قرار میگیرد: الف-هدف استرتژی روسیه و تبدیل شدن روسیه به ابرقدرت است. ب-هدف هویت روسی: تجربه تاریخی در جنگهای روسیه و فرانسه، کنسرت اروپا، جنگ سرد و ... نشان میدهد که روسیه قدرت بزرگ است و برای روسها باید قدرت بزرگ باقی بماند. ج-هدف ژئوپلتیک: روس ها اگر تسلیم شوندتأثیر جهانیشان را از دست خواهند داد و اگر آمریکا جلو بیاید احتمال واکنش سخت از سمت روسیه میرود.
دکتر نوری تأکید کرد: در این فضا نباید از نظر دور داشت که مفهوم جهان روسی بسیار مهم است و روسیه مایل نیست این مفهوم خدشه دار شود. روسیه نگاه هویتی و پرستیژی و ژئوپلتیک به بحران اوکراین دارد. در دیدگاه روسی، روسیه در سوریه، گرجستان و کریمه توانست بهخوبی پیش برود پس میتواند در اوکراین هم پیش برود. آنچه به شکلی غیرمنتظره بود این که در این فضا بحران اوکراین به نزدیکتر شدن چین و روسیه انجامید. این نزدیکی پیامآور نظم جدید است. در پردازش پایانی باید به این مؤلفه توجه داشت.
از چشم انداز روسی شکست روسیه سناریوی خطرناکی است، زیرا برای روسیه این جنگ حیثیتی است و برای پوتین شکست در داخل روسیه بهشمار میرود. لذا روسیه به سمت بهکارگرفتن سلاحهای سنگین حرکت میکند. پیروزی روسیه سناریوی دوم این نبرد است. سناریویی که احتمال آن بسیار اندک مینماید. ممکن است روسیه با حفظ چهار منطقهای که به تصرف درآورده است جنگ را پایان دهد. روسیه در هر دو سناریو تضعیف خواهد شد و موقعیت آن در نظم جدید تحت تأثیر سرنوشت جنگ اوکراین است. باید توجه داشت که پیروزی روسیه بسیار پایین است. اقتصاد این کشور در بلندمدت تضعیف خواهد شد و منابع قدرت آن در نظم آینده و نیز در نظم موجود تضیف میشود. احتمال قدرتیابی روسیه بهعنوان یکی از پایههای اصلی نظم آینده اندک است.
ایران باید سیاست بیطرفی فعال را در پیشبگیرد
نوری در خاتمه سخنانش شرح داد: مؤلفه دیگری که باید در سرنوشت بحران اوکراین مدنظر قرارگیرد داینامیک داخل روسیه و گردش نخبگان درون این جامعه است. بحث تهاجم زرد از سوی چین به روسیه نیز مؤلفه دیگری است که باید محل دقت واقع شود. نکته این جا است که آیا آمریکا همچنان به تضعیف روسیه ادامه خواهد داد، در حالیکه میتواند از گزینه رفتاری دیگری نیز بهره گیرد و از روسیه به ضرر چین استفاده کند؟ در هر دو حالت در آینده ما با یک روسیه ضعیف روبهرو هستیم. روسیه در اقتصاد و مصرف دنبالهرو غرب است. در جامعه روسیه، ایده یوروآتلانتیسم ایدهای قوی است. وارد شدن ایران بهمثابه یک قدرت منطقهای به بازی قدرتهای بزرگ جهانی میتواند خطرساز باشد. در جهان پس از بحران اوکراین ما با نظم چندقطبی روبهرو نخواهیم شد. ما با یک دوره تنش و بی ثباتی روبهرو خواهیم شد. در این فضا مؤلفه دیگری که نباید از نظر دور داشت نقش پر رنگ رسانههاست که از روسیه چهرهای منفی ساختهاند و جنگ روایتها را ایجاد کردهاند. جنگ روایتها در کنار بده بستانهای نظامی و تسلیحاتی باید مورد توجه قرار گیرد. در جمعبندی پایانی میتوان گفت که ایران باید سیاست بیطرفی فعال را در پیشبگیرد و در راستای منافع ملی حرکت کند.
در پایان این پیشنشست به پرسشهایی مانند چیستی فضای نظم بینالملل برخاسته از بحران اوکراین، چندوچون ترتیبات قدرت در ارتباط میان روسیه و چین، ارتباط غرب و کشورهای شرق اروپا و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در نظم متشتت پسا بحران اوکراین و ... از سوی سخنرانان پاسخ داده شد./پایان
نظر شما :