دکتر یحیی فوزی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایکنا؛

مسئله وحدت نیازمند راهبردها و رویکردهای جدید است

۲۴ مهر ۱۴۰۱ | ۱۱:۲۳ کد : ۲۲۹۱۱ مهم‌ترین اخبار
تعداد بازدید:۸۳۴
مسئله وحدت نیازمند راهبردها و رویکردهای جدید است


جمهوری اسلامی همواره از وحدت اسلامی به منزله یک راهبرد و نه تاکتیک یاد کرده که باید در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، علمی، امنیتی و فرهنگی دنبال شود؛ راهبردی که سطوح سیاستمداران، نخبگان و علما و جامعه اسلامی را در برمی‌گیرد.

دکتر یحیی فوزی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به‌مناسبت گرامیداشت هفته وحدت، گفت‌وگویی با خبرگزاری ایکنا انجام داد و با اشاره به تقویت برخی گروه‌ها و جریان‌های ضد تقریب مذاهب در طی دو، سه دهه اخیر گفت: در گام دوم انقلاب اسلامی نیازمند اتخاذ رویکردها و راهبردهای جدید در خصوص مسئله وحدت متناسب با تحولات جدید هستیم تا اثرگذاری لازم را داشته باشد و ادامه مسیر و برنامه‌های قبلی نمی‌تواند به نتیجه مطلوبی منجر شود.

در ادامه متن متن کامل این مصاحبه از نظرتان می‌گذرد:

 تفکر و اندیشه وحدت در جهان اسلام چه خاستگاه و ریشه‌ای دارد و چه تحولات داخلی و خارجی در بروز و ظهور آن نقش داشته است؟

بحث وحدت بنیان‌هایی در قرآن و روایات و متون دینی دارد که البته به نام و عنوان وحدت نیست اما از آنها استنباط از وحدت شده و اصولا واژه وحدت در ۲۰۰ سال اخیر خیلی مطرح شده است. در قرآن به عباراتی مانند «وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا» به معنای نزاع نداشتن و عدم اختلاف یا «واعتصموا بحبل الله» به معنای چنگ زدن به ریسمان الهی و همبستگی حول یک محور مشترک یا «انما المومنون اخوه» به معنای برادری به منزله هماهنگی روحی و عاطفی و از این نوع عبارات اشاره شده که تأکید بر همبستگی و اخوت اسلامی، ارتباط عاطفی و برادری بین مسلمانان و دوری از تفرقه است اما به طور خاص واژه وحدت از دویست سال اخیر و از زمان تجزیه خلافت عثمانی و ورود استعمارگران به جهان اسلام و شکل‌گیری جریان بیداری اسلامی مطرح شد. خلافت عثمانی به کشورهای متعددی تجزیه شد و متفکران اسلامی احساس کردند حکومت دینی از بین رفته و حکومت‌‌های عرفی جایگزین آن شده و لذا در پی وحدت به معنای بازگشت به شکل سابق به مثابه انسجام دولتی یکپارچه بودند. همچنین با ورود و نفوذ استعمار به دنیای اسلام این بحث در میان برخی نخبگان مسلمان مطرح شد که عقب‌ماندگی کشورهای اسلامی ریشه در عدم یکپارچگی، هماهنگی و همبستگی کشورهای اسلامی است و اگر کشورهای اسلامی متحد شوند می‌توانند از حقوق خودشان دفاع کنند. بعدها مسئله فلسطین به این بحث‌ها دامن زد و ضعفی که کشورهای اسلامی در مقابله با اسرائیل و دفاع از فلسطین نشان دادند این فکر را تشدید کرد که کشورهای اسلامی به دلیل چندپارگی در این مقابله ناتوان بوده‌اند.

یک سری از متفکران اسلامی نیز بحث وحدت را به طور جدی مطرح و دنبال می‌کردند؛ سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده مشکل اصلی جهان اسلام را تفرقه و راه و حل و درمان اصلی را وحدت عنوان کرد. همچنین برخی علمای اهل سنت و شیعه از جمله شیخ شلتوت، شرف الدین، علامه امینی، آیت‌الله بروجردی و امام خمینی(ره) نیز بیشتر با نگاه فقهی مسئله وحدت را طرح و پیگیری می‌کردند. الان هم جمهوری اسلامی ایران این مسئله را با شدت دنبال می‌کند و مقام معظم رهبری یکی از داعیه‌داران وحدت در جهان اسلام است و هر سال هم مجامع مختلف تقریبی و کنفرانس وحدت برپا می‌شود. لذا در این ۲۰۰ سال اخیر این بحث شدت گرفته و غلبه با نگاه سیاسی است به عبارتی مشکلات سیاسی و امنیتی جهان اسلام باعث شدت گرفتن این مسئله شده است.

چه رویکردها و نگاه‌های اصلی در جهان اسلام به مسئله وحدت وجود دارد؟

سه رویکرد اصلی به این مسئله را می‌توان در جهان اسلام مشاهده کرد که هر رویکرد راهبردهای خاصی را هم برای وحدت تجویز می‌کنند. نگاه اول به وحدت بیشتر به مثابه امری سیاسی می‌نگرد. به عبارتی مسلمانان به واسطه وجود دشمنان مشترک باید در کنار هم ید واحده و متحد باشند و لذا وحدت در اینجا نه به معنای کنار گذاشتن برخی باورها و اعتقادات بلکه گردهم آمدن حول یک محور مشترک برای حفاظت از کیان اسلامی است و یک جبهه متحد را شکل بدهند که به یک بلوک قدرت در جهان منجر شود. زیرا نظام بین‌الملل مبتنی بر قدرت است و یکی از ارکان و راه‌های خلق و افزایش قدرت تشکیل ائتلاف‌ها و اتحادها است. در واقع این نگاه وحدت را بیشتر در سطح دولت‌ها و گروه‌های اسلامی می‌بیند تا مبتنی بر اتحاد دولت‌ها و شکل دادن به بلوک قدرت مقابل قدرت‌های استکباری بایستند و در واقع این تفکر، یک نگاه واقع‌گرایانه به روابط بین‌الملل دارد و به زور در مقابل زور باور دارد و معتقد است علیرغم اختلافات داخلی میان کشورهای اسلامی به لحاظ مذهب و اعتقادات، راهی جز شکل دادن به جبهه متحد سیاسی نیست.

نگاه دوم بیشتر بر بعد فقهی و حقوقی وحدت تأکید دارد و تقریب فقهی و حقوقی مذاهب اسلامی را دنبال می‌کند. این دسته معتقدند نمی‌توان مذاهب اسلامی را یکپارچه کرد و اختلافات را کنار گذاشت اما بنیان وحدت در نزدیکی مبانی فکری به یکدیگر است تا کشورها و جوامع اسلامی به هم نزدیک شوند. این دسته ضمن پذیرش اختلافات فرقه‌ها و مذاهب اسلامی اما معتقدند اشتراکات بسیار زیادتر است که می‌توان براین اساس در فقه و حقوق برپایه گفت‌وگوی نخبگانی به هم نزدیک‌تر شد. به عبارتی اگر نخبگان و علما و فقهای جوامع اسلامی با یکدیگر گفت‌وگو و مباحثه کنند می‌توانند ضمن حفظ هویت خود، اختلافات خود را در سطح فقهی و حقوقی کاهش دهند و اینگونه به هم نزدیک شوند. این نزدیکی موجب شکل‌گیری نوعی تساهل و همزیستی مسالمت‌آمیز در جهان اسلام شده و از خشونت‌ها جلوگیری می‌کند و افزایش صلح درونی در جهان اسلام موجب افزایش قدرت جوامع اسلامی شده و می‌توانند مقابل اندیشه‌های مخالف و رقیب از جمله موج تفکر غربی و سکولار بایستند. لذا نگاه این دسته بیشتر فقهی ـ فرهنگی است و راهکار آنها به این واسطه نخبگانی با محوریت علماست و معتقدند وحدت یا نزدیکی و همبستگی از یک تحول اجتماعی ـ فرهنگی آغاز می‌شود و لذا این جریان بحث تقریب مذاهب را مطرح کردند که علامه شرف‌الدین در لبنان یا شیخ شلتوت در مصر و آیت الله بروجردی در ایران بر این بعد از وحدت؛ تقریب مذاهب به شدت تأکید داشتند و در جمهوری اسلامی ایران نیز این بعد وحدت خیلی مطرح است.

نگاه سوم عمدتا بر روی همکاری همه‌جانبه دولت‌های جهان اسلام تأکید دارد و معتقد به همکاری گسترده و فراتر از سطح سیاسی است و بر روی همکاری کشورهای اسلامی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اصرار دارد که آن را موجب همبستگی عمیق‌تر و ایجاد بلوک جدید قدرت می‌داند. این بحث توسط یک سری متفکران اسلامی مطرح شد که زمینه شکل‌گیری سازمان همکاری‌های اسلامی را فراهم کرد و تقریبا همه کشورهای اسلامی عضو آن شدند و این سازمان کمیته همکاری‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد. یکی از کارهایی که این سازمان در حوزه فرهنگی انجام داد بحث اعلامیه «حقوق بشر اسلامی» بود و کشورهای اسلامی هم کاملا از آن حمایت کردند که مبتنی بر این بحث بود که کشورهای اسلامی دارای یک سری ارزش‌های خاص و متفاوت از غرب هستند و لزومی ندارد این کشورها زیر چتر ارزش‌های غربی قرار بگیرند و باید ویژگی‌ها و ارزش‌های خاص کشورهای اسلامی مورد پذیرش و رسمیت دیگران قرار بگیرد.

لذا این نگاه معتقد به بسط فرهنگ واحد، هویت دینی و سبک زندگی مشترک و نیازهای اقتصادی مشترک است که این هم زمینه‌ساز همکاری‌های گسترده‌تر و عمیق‌تر شده و یک بلوک اقتصادی ـ فرهنگی ـ سیاسی در جهان اسلام شکل دهد و هم با توسعه روابط اقتصادی و صادرات و واردات باعث بهبود سطح توسعه و پیشرفت کشورهای اسلامی شود و در عین حال به همکاری مشترک در مقابله با جریان‌های افراطی شود.

این سه رویکرد چه راهبردهایی را برای تحقق وحدت اسلامی در دستور کار قرار داده‌اند؟

راهبرد نگاه اول؛ سیاسی، همسویی و همگرایی مواضع سیاسی دولت‌های اسلامی و همکاری‌های سیاسی و امنیتی است. راهبرد نگاه دوم؛ فرهنگی ـ فقهی؛ گفت‌وگوی نخبگانی و علمایی است و راهبرد نگاه سوم همکاری‌های حداکثری و همه‌جانبه کشورهای اسلامی است.

در وضعیت فعلی جهان اسلام و براساس واقعیت‌های موجود در روابط کشورهای اسلامی و موانع مختلف کدام یک از این راهبردهای سه‌گانه امکان‌پذیرتر و در دسترس‌تر است؟

هر کدام از این راهبردها دارای نقاط قوت و نقاط ضعفی هستند و در کنار هم نیز می‌توانند به کار گرفته شوند که بسیار بستگی به وضعیت کشورهای اسلامی دارد. در زمانی که کشورهای اسلامی به هم نزدیک‌تر هستند نگاه همکاری سیاسی هم جواب می‌دهد اما همین همکاری‌های سیاسی می‌تواند در درون راهبرد همکاری‌های همه‌جانبه قرار بگیرد و با همکاری‌های اقتصادی و فرهنگی پیوند بخورد. الان یکی از دلایل تأکید بیشتر بر همکاری‌های سیاسی این است که سازمان همکاری‌های اسلامی دچار تفرقه و اختلاف میان اعضای اصلی شد و برخی از این اعضا نگاه کمتری به جهان اسلام پیدا کردند و نگاه بدبینانه‌ای به برخی کشورهای اسلامی داشتند.

در جهان اسلام چند کشور اهمیت بالایی دارند که اگر به هم نزدیک شوند جهان اسلام هم به نزدیک شود و اگر بین این کشورها فاصله بیفتد جهان اسلام نیز از هم دور می‌شوند که ایران، عربستان، مصر و ترکیه از جمله این کشورها هستند. این کشورها به دلیل اینکه نتوانستند مواضع سیاسی نزدیکی به هم داشته باشند به طور طبیعی در سطح همکاری‌های اقتصادی و سیاسی نیز دچار مشکل شدند و لذا دو راهبرد همکاری‌های سیاسی و همکار‌های همه‌جانبه دچار مشکل شده و به عبارت بهتر در سطح کشورهای درجه دوم جهان اسلام میسر است.

اگر از نگاه جمهوری اسلامی مسئله را تحلیل کنیم می‌بینیم که نظام به واسطه همین مشکلات، بر محور مقاومت تأکید دارد زیرا احساس می‌کند محور مقاومت واجد همبستگی سیاسی و امنیتی دولت‌هایی است که می‌توانند این اتحاد را ایجاد کنند. البته در دهه ۷۰ شمسی شاهد همکاری‌های همه‌جانبه دولت‌های اسلامی بودیم و سازمان همکاری‌‌های اسلامی کاملا فعال بود و گروه کشورهای برتر جهان اسلام روابط بیشتری با ایران داشتند، لذا به واسطه این موانع امروز بیشتر تأکید بر رویکرد فرهنگی ـ فقهی یا تقریب مذاهبی و ایجاد وحدت در سطح نخبگانی و علمایی با برپایی کنفرانس‌ها و مجامع علمی و ترویج جدال احسن و گفت‌وگو و دوری از خشونت برای تأثیرگذاری بر گروه‌های مرجع اجتماعی است.

براساس توصیف شما رویکرد تقریب مذاهب با موانع جدی در جهان اسلام روبرو نیست و مسیری هموار را در پیش رو دارد؟

خیر؛ این رویکرد هم با موانعی روبروست. رویکردها و نگاه‌های مختلفی در جهان اسلام نسبت به تقریب مذاهب در بین شیعه و اهل سنت وجود دارد و حتی جریاناتی در اهل سنت و شیعه با اصل تقریب مذاهب مخالف هستند. برای نمونه برخی در بین اهل سنت معتقدند تقریب مذاهب موجب نفوذ شیعه در جهان اهل سنت و ترویج و گسترش اندیشه شیعیان در بین اهل سنت می‌شود. در بین شیعیان نیز جریان محدودی این بحث را مطرح می‌کند که چون شیعیان در جهان اسلام در اقلیت هستند تقریب مذاهب موجب کنار گذاشتن بخشی از مذهب و مناسک شیعه برای نزدیکی به اهل سنت می‌شود و این از خلوص مذهب شیعه می‌کاهد و لذا نگاه خوبی به این مباحث تقریبی ندارند اما در عین حال بخش عمده متفکران و نخبگان جهان اسلام معتقد به تقریب مذاهب هستند.

امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به عنوان رهبران جمهوری اسلامی از جمله کسانی هستند که کاملا به تقریب مذاهب اعتقاد دارند و تقریب مذاهب را به معنای شیعه شدن اهل سنت و سنی شدن شیعیان و دست کشیدن پیروان هر مذهب از اعتقاداتش نمی‌دانند بلکه تقریب مذاهب را برجسته کردن اشتراکات تعریف می‌کنند، زیرا بخش عمده فقه، مناسک و باورهای این مذاهب مشترک و یکسان است و علما و نخبگان این مذاهب می‌توانند در خصوص اختلافات بحث و گفت‌وگو کرده و جدال احسن داشته باشند و به تدریج بتوانند به منزله یک نخبه اثر مثبت خود را بر جوامع اسلامی بگذارند و این جوامع را به هم نزدیک کرده و این خشونت و احساس خطر کردن از همدیگر را از بین ببرند. حال اینکه چقدر این برنامه‌ها و کنفرانس‌های تقریب مذهب موفق بوده یا خیر، نیاز به ارزیابی عمیق‌تری دارد اما این رویکرد نیاز به اقدامات عملی جدی‌تری است و مباحث نظری مطرح‌شده باید عملیاتی شود.

مهمترین موانع پیش روی پروژه وحدت چیست؟ موانع داخلی اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری دارد یا موانع خارجی؟

در چند سال اخیر، به ویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر موانع خارجی اهمیت بالاتری پیدا کرده است. گروه‌های تکفیری و افراطی که در جهان اسلام شکل گرفت به شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی در میان کشورهای اهل سنت انجامید در کنار درگیری‌های منطقه‌ای، ضربه بزرگی به تقریب مذاهب وارد کرد. به عبارتی این مانع خارجی اثر منفی خود را در بدنه اجتماعی جوامع اسلامی به جا گذاشت و اجازه نداد جریان تقریب مذاهب که به خوبی در حال حرکت و رشد بود به حد مطلوب خود برسد. برای نمونه شخصیتی مانند مرحوم شیخ قرضاوی که در ابتدا از بحث تقریب مذاهب به خوبی حمایت می‌کرد به یکباره تغییر موضع داد و از این موارد نمونه‌های دیگری هم وجود دارد.

البته این موانع داخلی و خارجی که بیان می‌کنم از نگاه جمهوری اسلامی است که از این منظر باید گفت این موانع خارجی در دو دهه اخیر قوی‌تر شده‌اند و یک دوقطبی در جهان اسلام ایجاد کرده‌اند و گروه‌های تکفیری و سلفی نقش پررنگی در ایجاد این دوقطبی داشته‌اند.

از طرف دیگر ارتباط کشورهای اسلامی با یکدیگر و با بلوک قدرت در جهان و نوع ارتباط آنها با ایران نیز از دیگر موانع خارجی وحدت بوده است. در واقع هر زمان روابط خارجی ایران با کشورهای اصلی جهان اسلام تضعیف و تخریب شده، مسئه وحدت ضربه خورده است و برنامه اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی اسلامی و تنش و اختلافات سیاسی در روابط ایران و کشورهای بزرگ اسلامی از جمله عربستان و روی کارآمدن جریانات ایران‌ستیز در عربستان و مصر باعث شده که روند تقریب مذاهب با کندی مواجه شود.

طبیعی است وقتی که افراطی‌گری علیه شیعیان در جهان اسلام بیشتر شد شیعه نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد و شیعیان احساس می‌کنند به منزله جریان اقلیت باید هویت و مناسک و آداب خاص خود را احیا کنند و می‌بینیم در ایران، لبنان، عراق و یمن این اتفاق تا حدی افتاده و این نشانه تقویت جریان‌های ضد تقریب است.
 

واقعا نخبگان سیاسی و علمای جهان اسلام و نهادها و مراکزی مانند مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی باید وضعیت جهان اسلام و راهبردها و برنامه‌های خود را مورد بازبینی و بازنگری قرار دهند. در گام دوم انقلاب اسلامی نیازمند اتخاذ رویکردها و راهبردهای جدید در خصوص مسئله وحدت متناسب با تحولات جدید هستیم تا اثرگذاری لازم را داشته باشد و ادامه مسیر و برنامه‌های قبلی نمی‌تواند به نتیجه مطلوبی منجر شود.

آیا امروز چشم‌انداز و ظرفیت رسیدن به وحدت اسلامی به صورت درجه‌ای در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وجود دارد؟

در این راستا باید وحدت را بازتعریف کرد و نگاه صفر و صدی به آن نداشت و آن را به شکل همبستگی نگاه کرد. از مسئله وحدت نمی‌توان دست کشید زیرا یک آموزه دینی است و حکومت دینی باید با مسلمانان و جوامع اسلامی همکاری و رابطه بیشتری داشته باشد اما چگونگی آن مهم است تا طرف مقابل نیز ترغیب به این کار شود و این یکی از اولین گام‌ها است. از طرفی با وحدت نمی‌توان مقطعی و تک‌بعدی برخورد کرد و باید آن را به صورت یک بسته سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دید. لذا باید ابتدا یک احساس نیاز به یکدیگر در کشورهای اسلامی ایجاد شده تا این نیازهای بالقوه، بالفعل شود و به ارتباطات گسترده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مبدل شود.

در این میان نیروهای اصلی وحدت‌ساز سیاستمداران و علما هستند که اینها را نمی‌توان کنار گذاشت. به عبارتی اگر شعار وحدت سر می‌دهیم باید در سطح سیاست خارجی رویکردهای وحدت‌آفرین گزینش و دنبال شود و شاید برای کسب منافع بیشتر از وحدت لازم شود یکسری نرمش‌ها در مقابل برخی کشورهای اسلامی اتفاق بیفتد. همچنین شعار وحدت باید اثر خود را در روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای اسلامی نشان دهد و وحدت باید بر روی راهبرد واردات و صادرات با کشورهای اسلامی تأثیرگذار باشد. در سطح فرهنگی نیز وحدت می‌تواند از طریق تبادل استاد و دانشجو، گفت‌وگوهای میان نخبگان دانشگاهی و علما و اعطای بورس به دانشجویان کشورهای اسلامی و آموزش زبان عربی در ایران و برگزاری کرسی‌های آموزش زبان فارسی در جهان عرب صورت بگیرد در حالی که الان بسیاری از این کرسی‌ها در کشورهای عربی در حال تعطیل شدن است.

در واقع برای اینکه مسئله وحدت و همبستگی جهان اسلام سرعت بگیرد باید آن را به صورت یک بسته مشاهده کرد و برنامه‌ها و راهبردها و اقدامات عملیاتی به طور دائم رصد شده و براساس تحولات روز بازخوانی شود تا با توجه به فرصت‌ها و تهدیدها و نقاط قوت و ضعف، در نهایت راهبردهای جدید و متناسب با شرایط زمان و مکان ارائه شود تا این آرمان بزرگ زمین نماند، چون در درجه اول بحث وحدت و همبستگی اسلامی به نفع ایران است و مانع منزوی شدن ایران می‌شود، زیرا همین جوامع و گروه‌های اسلامی عقبه جمهوری اسلامی ایران هستند و توسعه روابط با‌ آنها باعث تقویت امنیت محیط پیرامونی کشور، افزایش قدرت جمهوری اسلامی، گسترش همکاری‌های اقتصادی و کسب منافع اقتصادی می‌شود.

به عبارتی وحدت صرف یک آرمان نیست بلکه در پشت سر آن منافع بسیاری برای کشور وجود دارد به شرطی که از آن به درستی استفاده شود.

منبع: ایکنا

گفت‌وگو: مهدی مخبری

کلیدواژه‌ها: یحیی فوزی مصاحبه خبرگزاری ایکنا


نظر شما :