یادداشت دکتر محمدعلی فتحالهی به مناسبت هفته وحدت:
وحدت اسلامی با سرنوشت قدس شریف و مبارزه با سلطه جهانی استکبار معنی پیدا میکند
محمدعلی فتحالهی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
وحدت امر بایستهای است که سالروز ولادت خاتم پیامبران الهی الهام بخش آن است. شخصیت والای پیامبر اسلام که در خطاب الهی با ویژگی «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» توصیف شده است، نقطه اتصال آرمانهای والای انسانی و جایگاهی آرام برای کاستن از تلاطم امواج فتنه هاست. میلاد پر خیر و برکت این پیامبر رحمت هم زمانی مناسب برای پرداختن به رخداد بنیادین وحدت اسلامی است. وحدت اسلامی امری هویتی است که توجه به نبی مکرم و رسول گرامی اسلام آن را محقق می سازد. در وحدت اسلامی قرار نیست که تکثرها از بین روند بلکه با حفظ تکثرها و علاوهبر آنها وحدتی علیحده شکل میگیرد و زندگی فراتری تجربه می گردد. وحدت اسلامی با اراده و خواست عمومی برای پیشرفت محقق می شود. وحدت اسلامی مبتنی بر قانون اسلامی است و بستر شکلگیری وجود عینی آن قانون هم محبت و برادری است. این محبت و احساس برادری را بخوبی میتوان در سنت معصومین علیهم السلام مشاهده کرد.
وحدت اسلامی آن است که مسلمانان در روابط اجتماعی و سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی خود تابع مصالح عالیه اسلام و امت اسلامی باشند و امت اسلامی در مقابل دشمنان اسلام به صورت «ید واحده» عمل کند. البته نقش تعیینکننده رهبری در جامعه اسلامی برای جهتدهی به حرکتهای مردمی روشن است و لذا ارتباط عمیق و معنوی میان رهبری و آحاد مردم از عوامل اصلی موفقیت است. همچنین بیداری اسلامی و معرفی صحیح اسلام ناب و راستین نبوی باعث میشود که آینده جامعه اسلامی روشن شود و امت اسلامی به اهداف اسلامی و انسانی خود برسد. برعکس سر سپردگی به دولتهای استکبار مانعی در راه اتحاد امت اسلامی خواهد بود. دوری از اسلام آمریکایی مسیری است که وحدت اسلامی را ایجاد میکند. وحدت اسلامی با سرنوشت قدس شریف و مبارزه با سلطه جهانی استکبار معنی پیدا می کند و در فضای وحدت اسلامی است که میتوان سرنوشت مستضعفین عالم را یکی تلقی کرد.
وحدت اسلامی شکلگیری وحدت برپایه و بنیانهای اسلامی است که به آرمانهای اسلامی تعلق دارد؛ نه اینکه صرفاً متعلق به مسلمانان باشد. وحدت اسلامی نقدی بر نظام سلطة جهانی است که ممکن است بعضی از کشورهای مسلمان، که در چارچوب سلطة جهانی عمل میکنند، با آن مخالفت کنند. برعکس ممکن است بعضی از کشورهای غیراسلامی، که اهداف ضدسلطه را قبول داشته باشند، بتوانند در آن مشارکت کنند. هر حرکت عدالتخواهانهای را میتوان حرکت اسلامی و تحتتأثیر اسلام و نوعی بیداری اسلامی دانست. کسانی که در قضیة بیداری اسلامی از تعبیر بیداری انسانی استفاده میکردند با این استدلال که آن را به حوزة غیراسلامی نیز تعمیم دهند نتوانستند درک کنند که بیداری جوامع غیر اسلامی نیز تحتتأثیر بیداری اسلامی است. وحدت اسلامی یک مفهوم سیاسی، حکومتی است که میتواند در سطح جهانی مورد بهره برداری قرار گیرد. انقلاب اسلامی در خانة دیانت را به روی جهانیان بازنموده است و نقش انقلاب اسلامی و رهبری آن برای بقای صلح جهانی واضح است. همانطور که مقاومت و بیداری اسلامی آن را بیشتر نشان داد. پیام اسلام آیندة بشریت است و آیندة بشریت عبارت است از درک حقیقت نبی گرامی اسلام.
تقریب مذاهب اسلامی هم یکی از بازوان راهبرد وحدت است. همچنین شعار اتحاد جماهیر اسلامی که امام خمینی(ره) آن را در ادامة سیاست نه شرقی و نه غربی مطرح کردند. سیاست نه شرقی و نه غربی نه انزواطلبانه و نه مبتنی بر اتحاد و ائتلاف با قدرتهای جهانی و وابستگی به آنهاست. تحقق امت وسط و تشکیل نظام اسلامی است که از مسیر بیداری اسلامی و سپس اراده و قیام عمومی میسّر می گردد. امام (ره) بهصراحت بیان میکنند: «تا من هستم از اصول نه شرقی نه غربی عدول نخواهم کرد. تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم.» امام (ره) این سیاست را تفسیر واقعی از سیاست عدمتعهد دانسته و الگویی برای همة کشورهای دیگر معرفی میکند و میفرماید:
آری شعار نه شرقی نه غربی ما شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیمکنندة سیاست واقعی عدمتعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت میپذیرند و ذرهای هم از این سیاست عدول نخواهد شد... و به طور قطع و یقین پشتکردن به این سیاست بینالمللی اسلام پشتکردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا و ائمة هدی است و نهایتاً مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است و کسی گمان نکند که این شعار شعارِ مقطعی است که این سیاست ملاک ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همة مسلمانان سرتاسر عالم است (صحیفة نور، ج 21، ص 114).
اصل نه شرقی و نه غربی قدرت مانور و توانمندی جامعة اسلامی را برای رشد و پیشرفت بالا میبرد. با تمسک به این اصل میتوان درعینحالی که دوستی واقعی با کشورهای گوناگون داشت، بههیچوجه در سیاستهای خلاف و غیراصولی آنها شریک و سهیم نشد و اصل وحدت اسلامی را زمینهسازی کرد.
وحدت اسلامی و برادری همة مسلمانان با شکلگیری بینالملل اسلامی محقق میشود. هر انسانی حس ملی دارد و خود را متعلق به یک جامعة سیاسی به مفهوم ملی میداند. شکلگیری ملیتها هم به طور طبیعی به پیدایش روابط بینالملل منجر میشود. اما تداوم رشد سیاسی انسان به مرحله فراتر از آن و پیدایش حس و زندگی بینالمللی منجر می شود. قوام حس ملی هم به آن حس بینالمللی که در آینده ملموس خواهد شد متکی می باشد. حقیقت زندگی انسان و شخصیت او در حس بینالمللی داشتن اوست و مسئلة بینالمللیشدن زندگی نزدیکترین آیندهای است که ما را به سمت خود میکشد و امروز ما را توجیه میکند. وحدت اسلامی هم وضعیتی فرا ملی است که در ادامه تحقق ملیتها حاصل می شود و با درک هویت بین الملل اسلامی محقق می گردد و شخصیت بینالمللی را پدید می آورد. انقلاب اسلامی پس از تثبیت ملیت ایرانی با شعار وحدت اسلامی مسیر جهانی شدن زندگی را باز میکند که وجه جهانی تمدن نوین اسلامی است.
با امید که به برکت این ایام مبارک وحدت اقشار مختلف جامعه در ایران اسلامی و مسلمانان در جهان بیش از پیش تجلی یابد و عزّت ناشی از آن عالمگیر شود.
نظر شما :