به مناسبت روز وقف
ابتکار ایرانیان در مصارف وقف
دکتر الهام ملکزاده
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
از سال 1376، دهه آخر ماه صفر بهعنوان دهه وقف و روز 27 صفر بهنام روز وقف وارد تقویم رسمی ایران شد. این تصمیم از آنجا اتخاذ گردید که بیشترین درآمد موقوفات منبعث از نیّات واقفان، صرف نذورات و عزاداریهای سیدالشهدا (ع) میشد. طبق روایات اسلامی، پیامبر اکرم (ص)، نخستین فردی بود که اموال هبه شده به خود را در اختیار نیازمندان قرار داد و به صحابه نیز مؤکداً توصیه میکرد از مال خود صدقه دهند و از احسان و نیکوکاری فروگذار نکنند. از اینرو، یکروز پیش از سالروز رحلت آن حضرت (ص)، یعنی 27 صفر بهعنوان مناسبترین روز انتخاب شد. از آن پس، مقارن این ایام، برنامههایی در اهمیت وقف، ضرورت و ترویج توجه به این سنت حسنه از سوی نهادهای مربوطه برگزار میگردد.
با آغاز زندگی اجتماعی بشر، رفع نیازهای متعارف وی نیز ضرورت یافت و تأکید ادیان الهی و تعالیم انبیاء و رسولان بر داشتن روحیه تعاون و نیکوکاری، باعث جدی شدن و اهمیت یافتن کارهای عامالمنفعه خیر در مقیاسی گسترده شد.
در اقصینقاط جهان، اقدام به این امور، اسامی و عناوین متفاوتی دارد که عواید مخصوص و معینی برای اداره امور و بقای این نهادها در نظر گرفتهمیشود. ضمن اینکه شرایط و مقررات خاص هر منطقه در ارتباط با فِرَق مختلف مذهبی یا ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن منطقه متفاوت است. هر فرقه با دیدگاههای خاص ایدئولوژیک خود به انجام امور خیر توجه دارد و تابع اصول کلی و یکسانی نیست. سنت وقف-یکی از عرصههای جولان این امور است که ریشه در فطرت بشری داشته و به درازای تاریخ در کشورهای مختلف در اقصینقاط جهان اعم از شرق یا غرب، از نقاط دورافتاده جزایر استرالیا و آفریقا گرفته تا سرخپوستان آمریکای جنوبی وجود داشتهاست. اقوام مختلف برای معابد، کلیساها، صومعهها و دیرهایشان موقوفههایی را اختصاص میدادند. مثل مصر باستان، یونان، روم، چین، ژاپن، بابل و فلسطین که موقوفات داشتند. در میان ملل قدیم، اقوام آریا نژاد، خاصه ایرانیان نیز به پیروی از کیش و آیین خود به انجام کارهای نیک چون آبادانی و دستگیری مستمندان توجه داشتند و طبعاً دارای موقوفات و نذرهایی برای نگهداری معابد و آتشکدههای خود بودند. پارهای از آنان در بعضی از شهرهای ایران نظیر یزد و کرمان، هنوز در بین زرتشتیان باقی و دایر است.
کسانیکه در ابنیه باستانی، مساجد و بقاع قدیمی، تجلی روح و هنر گذشتگان را میبینند جالب است بدانند این آثار مانند: مدرسه، حمام، پل، بیمارستان، دارالمجانین، راه، آبانبار، مکتبخانه و... در ایران بر اساس چه عقیده مقدس و با چه هدف انسانی به وجود آمده؟ بانیان اصلی این ابنیه و مؤسسات این آثار چه کسانی بودند؟ چه مقدار املاک و موقوفات بهجای گذاشته و تا به امروز اسناد این املاک و موقوفات چگونه مصون مانده و آسیب ندیدهاند؟
در ایران که تمدنی کهن و مردمانی با اعتقاد به اندیشه و گفتار و کردار نیک داشته، تحت تعالیم زرتشت، خیرخواهی و نیکاندیشی، تفکری بوده که آنها را موظف مینمود، یکدهم درآمد خود را صرف (داد و دهش) و خیرات و کمک به فقرا نمایند. در کتاب اوستا چنین آمده: «خشتر مچا اهورایی آییم در گوبیوددت واستارم» (اهورا مزدا از کسی خشنود است که بینوایان را دستگیری کند). همچنین بسیاری از نیکوکاران زرتشتی پیش از مرگ، تمام یا قسمتی از دارایی خود را وقف مراسم (گهنبار) و کمک به تهیدستان و همکیشان خود میکردند. ریشه این سنت به اوایل دوره پیشدادیان باز میگردد که اعتقاد داشتند جمشید، شاه پیشدادی اولین بنیانگذار بنیانگذار بودهاست.
اسلام بهعنوان آخرین و کاملترین آیین الهی با نگاهی جدی و قاطع به این امر، نگریستهاست. در خصوص اثرات وضعی و پاداش اخروی امور خیریه، در قرآن مجید، آیات فراوانی وجود دارد. آیاتی که در خصوص (تعاون) و (انفاق) و (بر) و (باقیات و صالحات) و (صدقات) در سورههای مختلف قرآن آمدهاست.
(... و الباقیات الصالحات خیر عند رب ثواب و خیر املاً) (کهف/46) ] و لیکن اعمال صالح که تا قیامت باقی است (مانند نماز و تهجد، و ذکر خدا و صدقات جاری چون بنای مسجد و مدرسه و موقوفات و خیرات در راه خدا) نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.)
یا آیه کریمه: (لن تنالوا اکبر حتی تنفقوا مماتحبون...) (آلعمران /92) ]شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست میدارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید... [
در روایات ائمهاطهار علیهمالسلام در این زمینه نیز، با تعبیر (صدقه) و (صدقه جاریه) تأکید فراوانی شدهاست. پیامبر بزرگ اسلام (ص) میفرماید: (اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث صدقه جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح) هنگامیکه کسی میمیرد پرونده اعمال او بسته میشود مگر در مورد سه چیز: کار نیک روزانه و علم مفید و فرزند صالح.
در اسلام به صدقه جاریه و وقف، توجه زیادی شده که بیگمان در دیگر مذاهب و مکتوباتشان چنین اشارات صریحی نشده است. چرا که اسلام (حبس کردن عین مال و سبیل کردن منفعت آن) را وقف میداند.
بدین ترتیب آنکه واقف است صریحاً مشخص میکند به چه منظور چیزی یا ملکی را وقف میکند. تاثیرپذیری از این مقوله، موجب توجه حکام و سلاطین و متنعمان همه اعصار تاریخی در کشورهای اسلامی نسبت به صدقات، اوقاف و امور خیریه شدهاست. با این تفاوت که بین ممالک که روح تعاون و اعمال نیک قویتر بوده، نذورات و صدقات، برای تأسیس اماکن عامالمنفعه و امور خیریه بیشتر اهمیت و رواج داشتهاست.
با ظهور اسلام و فتح ایران توسط مسلمانان، ایرانیان مسلمان بهعنوان بخشی از جامعه عظیم اسلامی همانطور که در تمام شئون علمی، ادبی، کشورداری و... از سایر مسلمانان ممتاز تر و پیشرو تر بودند، در کار خیر هم پیشقدم شدند و در مصارف وقف از خود ابتکاراتی نشان دادند.
در زمانی که سراسر دنیای غرب در تاریکی جهالت قرون وسطی فرو رفتهبود و هیچ دستگاه فرهنگی، بهداشتی، مؤسسات خیریه و مظاهر تمدن و سازمانهای اجتماعی وجود نداشت، در میان ملل اسلامی بهخصوص ایران، با الهام از حقیقت و ایمان، در اوج سادگی، تمام کارهایی که امروزه در قالب مقررات و تشریفات انجاممیشود، اجرا میشد.
با تشکیل دولتهای نیمه مستقل ایرانی چون طاهریان، صفاریان و سامانیان، اوقاف یکی از مسائل مورد توجه حکومتها شد. از آنجا که پس از غلبه مسلمین بر ایران، اراضی مفتوحه را یا در قبال دریافت پاداش و یا بهدلخواه از ایرانیان گرفتند، بهدلایل مختلف بهصورت موقوفه درآوردند و روستاییان در برابر پرداخت مالالاجاره، در املاک مزبور دارای حق انتفاع شدند. دیوان موقوفات که بر املاک موقوفه نظارت داشت نتیجه چنین جریانی بود که در دستگاه سامانیان به چشم میخورد.
در دوره آلبویه در شهرهای بزرگ ایران و عراق عجم همچون اصفهان، شیراز، ری و عراق عرب (بغداد) املاک بسیاری برای انجام امور فرهنگی، بهداشتی و دینی، توسط شاهان و شاهزادگان و مردم عادی وقف شد. بیمارستان معروف عضدی که توسط عضدالدوله دیلمی در سال 371 ساخته شد، در کار ساخت بیمارستانهای دیگر شهرهای مختلف تأثیر گذاشت که در منابع تاریخ عربی، بهنام فارسی (مارستان) و (مارستانات) نامبرده شدهاست. مسلمانان در احداث مراکز وقفی فرهنگی و بهداشتی چنان پیش رفتند که متعاقب آن، بیمارستانهای سیّار هم رواج یافت.
در دوره سلجوقی، در سراسر ایران موقوفات زیادی ساخته شد. وزیران چون خواجه نظامالملک طوسی مراکز علمی بزرگی بنیان نهادند و موقوفات بسیاری برای تأمین مخارج استادان و شاگردان این مراکز در نظر گرفتند. معروفترین آنها مدرسه (نظامیه بغداد) است. هر چند اسناد باقیمانده مؤید این است که در مقطع زمانی خاصی، نهتنها عواید موقوفات به مصارف مربوط نمیرسید، بلکه غصب اموال و املاک موقوفه هم رواج داشت.
با یورش مغولان، نهادها و تشکیلات دیوانی دچار هرج و مرج شد. رسیدگی به موقوفات نیز از این قاعده مستثنی نبود که تا زمان اسلام آوردن ایلخانیان، این وضع ادامه داشت. تنها از عصر غازان، پارهای از موقوفات وضع سابق خود را باز یافت. ولی اموال وقفی زیادی کماکان در دست غاصبان که- از بزرگان چادرنشین مغول بودند باقیماند.
شاید بتوان گفت تصاحب اموال موقوفه، یکی از مظاهر مبارزه میان دو گروه بزرگان لشگری (که اکثراً از صحرانشینان مغول بودند) و روحانیون مسلمان (که تولیت موقوفات را برعهده داشتند) بودهاست.
ربع رشیدی، میراث بازمانده خواجه رشیدالدین فضلالله در عصر ایلخانی است. این موقوفه شامل بیمارستان، کتابخانه، مسجد و مدرسه بود. واقف برای تکمیل مدرسه و کتابخانه و نشر کتاب و تأمین هزینه زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف مدرسه موقوفات در نظر گرفت که بهبود وضع اوقاف و امور خیریه در این دوره را نشانمیدهد. با اسلام آوردن ایلخانان، این رویه متحول و رو به سامان نهاد. هرچند که مساله وقف اموال، تنها به مسلمانان تعلق نداشت، بلکه حق وقف و امتیازات ناشی از آن شامل کلیساها و صومعههای عیسویان هم میشد. خانقاهها هم در این مقوله میگنجیدند. اکثر مدارس بر بنیاد موقوفات اداره میگردید. (حکومت اوقاف) وابسته به (دیوان قضا) بهعنوان یک تشکیلات منظم برای اداره اوقاف در عصر ایلخانان به وجود آمد و تحت نظارت قاضی القضاه شکل گرفت. رئیس آن را هم (حاکم اوقاف) میخواندند.
با گذشت زمان، گسترش موقوفات در ایران ادامه یافت، اما گسترش وسیع آن را باید مربوط به دوران صفویه، بهخصوص دوره شاهعباس و بعد از آن دانست. مهمترین موقوفات دوره صفوی متعلق به آستان قدس رضوی و آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی در اردبیل است.
در دوره افشار سیاست نادر این بود که دستور ضبط موقوفات را صادر نماید. بسیاری از املاک موقوفه توقیف و بهانضمام املاک خالصه در دفاتر ثبت اراضی که پس از آن به (رقبات نادری) معروف شد به ثبت رسیدند. با مرگ نادر و سیاست جانشینانش، این خطمشی تغییر کرد و بخشی از املاک توقیفشده به صاحبانشان مسترد گردید. در فاصله سالهای آشفته میان انقراض سلسله صفوی تا استقرار قاجاریه، بسیاری از املاک یا به تصرف حکومت درآمد و یا به املاک شخصی مبدل گردید.
کریمخان زند، برای رونق بخشیدن وقف قدمهایی برداشت و در شیراز آثاری برجای گذاشت. موقوفات هم برای آنها در نظر گرفت؛ و وزیری (بالانفراد و الاستقلال) جهت احیای اوقاف تعیین نمود.
دوران قاجار، اوج تحولات سیاسی، اجتماعی، اداری و کلیه شئون جامعه ایران بود. قرار گرفتن کشور ایران در گردونه سیاست بینالمللی و موقعیت خاص استراتژیک این منطقه، شرایط جدید و شاخصتری را رقم زد. با این وجود رواج وقف و افزایش سازمانی آن در دوره قاجار از سرگرفته شد. چنانکه بهنقل از هنری رنه دالمانی، که پیش از مشروطه و بعد از آن از ایران دیدن کردهبود نوشتهاست: «اراضی موقوفه زیاد است و پیوسته شماره آنها رو به فزونی میرود. زیرا اشخاص مؤمن و ثروتمند همواره املاکی را وقف مساجد و مدارس و بقاع متبرکه مینمایند. گاهی هم کاروانسرا و دکان و یا تمام بازاری را وقف مصارف خیریه میکنند و در هر حال عایدات املاک وقفی زیاد است».
جایگاه تشکیلاتی نهاد وقف در حکومت قاجار، بهخصوص در زمان ناصرالدینشاه، مورد توجه قرار گرفت. در سال 1257 ق، به امر ناصرالدینشاه، مجلس شورای وزراء با شش وزیر تشکیل و میرزا فضلالله نصیرالملک علیآبادی بهعنوان وزیر (وظایف و اوقاف) مأمور رسیدگی به امور کشور گردید.
پس از تشکیل مجلس (دربار اعظم) یا (دارالشورای کبری)، در سال 1275ق، اداره امور مملکت میان 9 وزارتخانه تقسیم شد و آمیرزا تقیخان مجدالملک بهعنوان وزیر وظایف و اوقاف انتخاب شد.
با استقرار مشروطه و روی کار آمدن نخستین کابینه، در ذیالحجه 1324ق، اداره اوقاف زیرمجموعه ادارات تابعه وزارت علوم قرار گرفت و با تصویب (قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه) در شعبان 1328 ق، توسط مجلس شورای ملی، (اداره اوقاف) بهعنوان یکی از ادارات تابعه این وزارتخانه شروع به کار کرد.
در ایران، زمانی که نعمت امنیت و آسایش برقرار بود، سلاطین، بزرگان و مردم، فرصت انجام امور خیر و ایجاد موقوفات متعدد را داشتند. به همان نسبت در دورانی که در مسیر جریان تاخت و تاز و جنگهای بنیانبرانداز و بلایای طبیعی قرار میگرفتند نهتنها چنین اموری متروک میشد، بلکه اغلب املاک و ابنیه وقفی، ویران و نابود شده، متولیان آنها از بین میرفتند.
تصویب قانون موقوفات در1313 ش، قدرت تصمیمگیری دولت در حوزۀ وقف را چنان وسعت داد که موارد مصرف عواید حاصل از موقوفات را نیز در حوزۀ اختیارات وزارت اوقاف قرار داد. امری که تا پیش از این به طور سنتی در اختیار روحانیت بود. این دخل و تصرف تا آنجا پیشرفت که در 1320ش، قانون اجازه فروش املاک زراعتی موقوفه توسط دولت نیز از تصویب مجلس شورای ملی گذشت. اینگونه بسیاری از املاک وقفی وسیع مانند موقوفات آستانه ری و آستان قدس، جزو خالصجات دولتی به رضاشاه رسید.
تا سال 1328 ش، ادارات اوقاف ذیل فرهنگ قرار داشتند. بهتدریج دامنه کارهای اختصاصی فرهنگ و اوقاف هر دو رو به ازدیاد گذارد که اجرای کارهای هر دو قسمت توسط یک نهاد غیرممکن بود. از سال 1328 تا سال 1343ش، که این روند تکمیل شد، ادارات اوقاف سراسر کشور از ادارات فرهنگ جدا و توسط مسئولان جداگانه اداره شد.
لازم به ذکر است در فراز و فرود تحولات نهاد وقف، هدف واقفان با هر انگیزه یا نیتی که داشتند، امور دینی و توسعۀ آن بیشترین اقبال را داشت. ضمن اینکه به موازات تحولات اجتماعی و ارتقای افکار عمومی، توجه به وقف در حوزههای اجتماعی و نیازهای روز نیز به سرعت مورد توجه واقفان قرار گرفت.
* عضو هیات علمی و مدیر گروه تاریخ اجتماعی و فرهنگی پزوهشکده تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نظر شما :