به مناسبت ماه جهانی آلزهایمر و به ویژه روز جهانی آلزهایمر (۳۰ شهریور)؛
آنانی که فراموش میکنند، از یاد نبریم
دکتر فاطمه نعیمی
کارشناس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
افزایش روز افزون جمعیت در سراسر دنیا که به دلیل طول عمر بیشتر انسانها صورت گرفته است خبر خوب و مسرتبخشی است اما در عین حال دانستن این مسئله هم حائز اهمیت است که در روند پیر شدن و سالمندی و به ویژه در کهنسالانی که به سن 85 و بیشتر رسیدهاند غالباً مشکلات جسمی، روحی و هیجانی جدیای به وجود میآید که نباید نادیده انگاشته شود. اما در روند پیر شدن عادی و یا توأم با اختلالات متعدد، تنها برخی نشانهها جزو دمانس یا زوال عقل محسوب میشوند. از اینرو دانستن تعریف جامعی از اصطلاح دمانس و انواع آن به ویژه نوع آلزهایمر در تحقیقات مربوط به سالمندان و تاثیرات آن در مغز، تفکر و زبان لازم و ضروری است.
دمانس مجموعه نشانههای یک بیماری است. نشانههایی که متشکل از علائم و مشخصههایی است که متخصصان در مشاهدات بالینی به آن توجه میکنند. در بیماران مبتلا به دمانس ممکن است ضعف حافظه مشهود باشد. به عبارت دیگر دمانس اختلال اکتسابی، مزمن و معمولاً پیشرونده است که قسمتهای مختلف مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهد و به علائم و نشانههایی منجر میشود که عملکردهای شناختی عالی، فعالیتهای زندگی روزمره، هیجان، رفتارهای اجتماعی و تواناییهای فیزیکی را درگیر میکند. تعریف دمانس بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت (1) در طبقهبندی بینالمللی بیماریها (2) عبارت است از «نشانههایی (به دلیل بیماری مغز معمولاً از نوع پیشرونده یا عروقی) است که در آن اختلال عملکردهای قشری عالی چندگانه وجود دارد از جمله حافظه، تفکر، جهتیابی، درک، محاسبه، ظرفیت یادگیری، زبان و قضاوت. اختلالات عملکرد شناختی معمولاً با نقص در کنترل هیجان، رفتارهای اجتماعی یا انگیزه روی میدهد.
اختلالات دمانس به گونههای متفاوتی طبقهبندی میشود. دمانس از نوع آلزهایمر، شایعترین نوع دمانس است.
محققان عوامل خطر برای دمانس را به شرح زیر ارائه کردهاند:
1- سن
2- ژنتیک و سابقه خانوادگی
3- مصرف سیگار و مشروبات الکلی
4- تصلب شرائین
5- کلسترول بالا
6- امینواسیدها
7- دیابت
8- اختلال شناختی خفیف (افراد بالای 65 سال که اختلال شناختی خفیف دارند طی 3 سال به دمانس مبتلا میشوند).
برای اینکه بیماری آلزهایمر را به خوبی بشناسیم باید از مغز شناخت کافی داشته باشیم. یعنی در مورد اینکه مغز چگونه کار میکند و در روند افزایش سن چه تغییراتی در مغز روی میدهد. مغز اندام قابل توجهی است. ظاهراً بدون هیچ تلاشی مغز به ما اجازه میدهد تا کارهای روزمره زندگی را انجام دهیم. یعنی بسیاری از عملکردهای بدن مانند نفس کشیدن، گردش خون و هضم غذا را بدون آنکه چیزی در مورد آن بدانیم، مدیریت میکند. همچنین تمام کارهایی که آگاهانه انجام میدهیم نیز تحت نظر مغز انجام میشود. به دلیل فرایندهای شیمیایی و الکتریکی که در مغز روی میدهد، ما قادر به صحبت کردن، شنیدن، دیدن، حرکت کردن، به خاطر آوردن، تجربه کردن هیجانات و تصمیمگیری هستیم. مغز از قسمتهای زیادی تشکیل شده است که هر قسمت مسئول یک نوع عملکرد است. دو نیمکره مغز تقریباً 85 درصد مغز را تشکیل میدهد. دانشمندان بر این باورند که دو نیمکره در اینکه چه وظیفهای دارند خیلی با هم تفاوت ندارند (مثل مفهوم موضوعات منطقی در مقابل موضوعات هنری). اما در چگونگی پردازش اطلاعات متفاوتند. نیمکره چپ ظاهراً روی جزئیات مسائل متمرکز است (مانند تشخیص چهره افراد در شلوغی خیابان) و نیمکره راست بر روی زمینههای گسترده تمرکز دارد. مانند وضعیت اشیاء در فضا. نیمکرههای مغز از غشای بیرونی به نام کورتکس پوشیده شده است. مغز اطلاعات حسی را از جهان اطراف دریافت و پردازش میکند، حرکت اختیاری را کنترل و عملکردهای شناختی مانند تفکر، یادگیری، صحبت کردن، به یاد آوردن و تصمیمگیری را تنظیم میکند.
مغز انسان یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عضو بدن است که تمام عملکردهای بدن را کنترل و اطلاعات جهان خارج را تفسیر میکند. هوش، خلاقیت، هیجان و حافظه از مواردی است که تحت فرمان مغز عمل میکنند. مغز ارگانی است که اطلاعات (پیامها) را از طریق حواس پنجگانه از جهان اطراف دریافت میکند و این پیامها را به روشی که برای ما معنی و مفهوم داشته باشد تنظیم و اطلاعات حاصل از این پیامها را در حافظه ذخیره میکند. مغز بین 50 تا 100 میلیارد نرون یا سلول عصبی دارد که 1000 تریلیون ارتباط عصبی بین سلولی را ایجاد میکند. پیچیدگی مغز هم خوب است و هم بد. از یک طرف صدمه به یک قسمت از مغز ممکن است تاثیر زیادی روی قسمتهای دیگر داشته باشد و از طرف دیگر مغز قادر است زمانی که نقصانی به وجود آید تا اندازهای این نقصان را جبران کند.
در دهههای اخیر پژوهشگران درباره رویدادهایی که در مغز بیماران آسیب دیده عصبی مانند پارکینسون، آلزهایمر یا سایر دمانسها دیده شده دانش زیادی کسب کردهاند. یافتههای آنها در مورد تغییرات مغز در روند پیر شدن افراد سالم مسائل زیادی را آشکار کرد. محققان در حال بررسی تغییرات مرتبط با روند پیر شدن هستند به این امید که بتوانند بیشتر در مورد این فرایند آگاهی یابند و کاستیهای دانش مربوط به مراحل اولیه آلزهایمر را جبران کنند. یافتهها، محققان را بر این باور سوق داد که کاهش عمده در تواناییهای ذهنی با سن افراد اجتنابناپذیر نیست. با افزایش شواهد تواناییهای انطباقی یا شکلپذیری مغز سالمندان، امید بر این است که سالمندان بتوانند کارهایی انجام دهند تا عملکرد مغز خود را در فرایند پیر شدن به خوبی تقویت و حفظ کنند. عوامل تاثیرگذار متفاوت مانند شیوه زندگی، سلامت همه جانبه، محیط و ژن نقش مهمی در این امر دارد.
روند پیر شدن مغز به دلیل تغییرات پاتوفیزیولوژی در طی زندگی هر فردی صورت میگیرد. در روند سالمندی تواناییهای شناختی کاهش مییابد. اگرچه این کاهش به صورت اختلال در فعالیتهای روزمره ظاهر نمیشود، به صورت تدریجی و نامحسوس وجود دارد. کاهش شناختی با تفاوتهای فردی در سالمندی مرتبط است. برای بعضی از سالمندان این کاهش شناختی خفیف است و این سئوالی است که محققان در پی پاسخ به آن هستند یعنی به چه دلیل بعضی افراد در روند پیر شدن از نظر شناختی سالم میمانند اما بعضی دیگر به دمانس یا ناتوانی شناختی دچار میشوند. این مسئله به ذخیره شناختی (3) آنان مرتبط است. ذخیره شناختی به توانایی مغز در انجام فعالیتها در زمانی که بعضی از عملکردها مختل میشود برمیگردد. ذخیره شناختی یعنی توانایی بهینهسازی یا بالا بردن عملکرد از طریق به کارگیری شبکههای مغز. ذخیره شناختی باعث میشود افرادی که از هوش، تحصیلات و شغل خوبی برخوردار هستند بهتر بتوانند صدمات مغزی را پایدار کنند قبل از آنکه نشانههایی از نقصان در عملکردشان دیده شود. کاهش توانایی شناختی ممکن است در توجه یا در کارهای چندگانه صورت گیرد. فعالیتهایی مانند مهارت رانندگی، توانایی حفظ اطلاعات چندگانه در ذهن به طور همزمان و حافظه، کاهش مییابد. مهارتهای زبانی طی سالهای جوانی پیشرفت میکند و در بزرگسالی حفظ میشود. اما بازیابی اسم یا یک کلمه خاص و آشنا در بزرگسالی کند میشود. درک بینایی و توانایی اسکن کردن و روابط مکانی با افزایش سن کاهش مییابد. عملکردهای اجرایی مانند مفهومسازی مشکل، تصمیمگیری مناسب و برنامهریزی و انجام اعمال در سالمندی کاهش مییابد. در مقابل این کاهشها، واژگان در میانسالی افزایش و مهارتهای شناختی مرتبط با سن با کسب تجربه تقویت میشود. از جمله موقعیتهایی که به استدلال و قضاوت نیاز داشته باشد. همچنین سالمندان غالباً چارچوب بهتری از موقعیتها یا رویدادها را نسبت به جوانترها دارند زیرا تجربه و آرامش هیجانی بیشتری دارند.
تفاوت دمانس و سالمندی طبیعی و سالم
وقتی فردی رو به سالمندی است تغییرات مشخص و قابل پیشبینی روی میدهد که نسبت به سن، طبیعی و معمول است. بدن انسان مانند هر ساختار دیگری در دنیا در معرض صدمه است. عوامل زیادی وجود دارد که موجب تخریب عادی در بدن میشود. یکی از مهمترین آن عامل تغییر ژن است. برخلاف دمانس به مفهوم سالمندی سالم و طبیعی کمتر توجه شده است و معمولاً با اصطلاحاتی مانند اختلال حافظه مرتبط با سن، کاهش شناختی مربوط به روند پیرشدن و فراموشی سالمندی نشان داده میشود. در سالمندی طبیعی هوش سیال (4) یعنی تفکر، یادگیری و به یادآوری اطلاعات رو به کاهش است. حافظه کوتاه مدت به تدریج کم رنگ میشود اما در مقایسه با فردی که دمانس دارد و کل رویداد را که تجربه کرده است، فراموش میکند، سالمند سالم تنها بخشی از آن رویداد را فراموش خواهد کرد. مثلاً اگر بیمار دمانسی، بودن در سینما را به طور کلی فراموش کرده باشد، سالمند سالم تنها بخشی از فیلم دیده شده را فراموش خواهد کرد. برای سالمند سالم یادگیری مطالب جدید و توانایی حل مسائل جدید دشوار و سرعت پردازش ذهنی کاهش خواهد یافت. همچنین یافتن واژه و به یادآوری نام به دشواری خواهد بود (دراپر 2004: 2-5). در واقع تفاوت در این است که در انواع دمانس از جمله آلزهایمر، روند بیماری باعث میشود تا تعداد زیادی از سلولهای عصبی عملکرد خود را متوقف و ارتباط خود را با سلولهای عصبی دیگر کمتر کنند و در نهایت از بین بروند. در مقابل روند پیری عادی منجر به از بین رفتن تعداد زیادی از سلولهای عصبی در مغز نمیشود.
مدیریت دمانس به ویژه آلزهایمر
امروزه مدیریت دمانس به تلاشی چند جانبه تبدیل شده است. متخصصان و مراقبان بهداشتی به طور همزمان در مورد این بیماری و اثرات ناشی از آن در جامعه در حال فعالیت هستند. پژوهشگران در فکر رویکردهایی برای ارائه روشهایی بین رشتهای و چندرشتهای هستند تا بتوانند مدیریت دمانس را منسجم نمایند. پزشکان متخصص سالمندی و متخصصان سالمندشناسی در تلاشند تا آموزشهایی را برای حمایت خانوادههای بیماران مبتلا به دمانس به ویژه آلزهایمر ارائه دهند. این آموزشها در چارچوب برنامههای بین رشتهای ارائه میشود. این برنامهها شامل آموزش برای درمانگران (درمان دارویی) و مراقبان (پرستاری، امور رفاهی) است تا بیماران و خانوادههای آنان بهتر با این مشکل آشنا شوند.
دمانس و به ویژه بیماری آلزهایمر به یکی از نمونههای بارز بیماری در دنیای سالمندان ما تبدیل شده است و تهدیدی بر سلامت جامعه به شمار میآید. بیماری آلزهایمر بر خلاف بسیاری از بیماریهای دیگر نه تنها بر افراد رنجور و ضعیف تاثیر میگذارد، بار مالی و عاطفی سنگینی بر خانواده و نزدیکان او و نیز جامعه تحمیل میکند. تمام درمانهای تایید شده تنها عملکردهای شناختی این بیماران را افزایش میدهد. اینکه چگونه بیماری آلزهایمر شروع میشود هنوز اطلاعی از آن در دست نیست، اما میدانیم که صدمات مغز 10 تا 20 سال قبل از آنکه هر گونه مشکلی مشاهده شود شروع شده است.
پینوشتها:
1. World Health Organization
2. International classification of Diseases
3. cognitive Reserve
4. ما دانش را از طریق پردازش شناختی فعال اطلاعات به دست میآوریم که به آن هوش سیال یا fluid intelligence مینامند.
نظر شما :