دکتر ایزدی: بحران اوکراین نقطهعطفی در نظام بینالملل است
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با هدف پرداختن به نظم بین الملل آینده و جایگاه و نقش سختافزارانه و نرمافزارانه ایران در نظم برآمده پس از بحران برآن است تا همایش نظم جدید بین الملل، بحران اوکراین و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را با همکاری سازمانها و نهادهای علمی در ۵ بهمنماه ۱۴۰۱ برگزار کند. پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بین الملل و حقوق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این خصوص پیشنشستهایی را برگزار کرده است که بحران اوکراین بهمثابه نقطه عطف و تأثیرات بین المللی آن اولین پیشنشست از این همایش است که روز چهارشنبه،22 تیرماه 401 برگزار شد.
فضای بینالملل در آغاز دهه سوم از هزاره سوم تجربهای غیرمنتظره را از سر میگذراند. در گام نخست گسترش قلمرو اتحاد ناتو به مثابه تهدیدی زنده از جانب روسیه مورد شناسایی قرار گرفت و در ادامه بحران به جدایی و شکاف بیشتر شرق و غرب انجامید. نبرد روسیه و اوکراین پیامدهای پیدا و ناپیدا برای جهان بین الملل دارد. این جنگ ترتیبات امنیتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به چالش کشیده است اهمیت این مسئله تا آنجاست که بسیاری از تحلیلگران دانش روابط بین الملل از تهدید استراتژیک ساختار حاکم بر نظام بین الملل سخن به میان آوردهاند و به شناسایی نشانههای تحولی پرداختهاند که گمان میرود حضور مؤثر آنها در صحنه بیانگر آغاز عصر گذار به ساختار کمابیش متفاوتی در عرصه بینالملل باشد.
این نبرد پر بسامد هم در سطح جهانی و مناسبات ناشی از ساختار حاکم و هم در سطح منطقهای و مناسبات ناشی از نظم حاکم بر منطقه تأثیر قابل توجهی بر سیاست خارجی ایران و نحوه بروز و ظهور آن برجای خواهد نهاد. بحران اوکراین را باید نقطهای مؤثر در برآمدن نظمی نو در عرصه قطب بندیهای بزرگ عرصه بین الملل دانست. مقام معظم رهبری هم در تحلیلی از جنگ اوکراین فرمودند که قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت و در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی حضور سختافزاری و نرمافزاری در این نظم جدید بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است.
نقطهعطف نظام بینالملل
سخنران اولین پیشنست دکتر جهانبخش ایزدی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، در ابتدای سخنانش گفت: بحران اوکراین نقطهعطفی در نظام بینالملل است نظام بینالملل تاکنون تحولات مهم و مؤثری در خود دیده است. از جمله جنگ جهانی اول و دوم، بحران اقتصادی دهه30، بمب اتمی، بحران موشکی کوبا، فروپاشی شوروی و حادثه 11 سپتامبر هر یک از اینها نقطهعطف محسوب میشوند. جنگ جهانی اول و دوم موجب ظهور قدرتهای جدید در نظام بینالملل شد این معنای نقطهعطف است. توسعه اقتصادی در چین موجب به وجود آمدن یک رقیب در نظام بینالملل شد. فروپاشی شوروی نظم جدید مبتنی بر لیبرالدموکراسی، حادثه 11 سپتامبر یعنی نظام نظامیگری، البته ما بهار عربی و ظهور داعش را شاهد بودیم که منشأ تحول خاصی در نظام بینالملل نشدند، گرچه شرایط ملتهبی را ایجاد کردند. اما بحران اوکراین یک نقطهعطف است. روسها در پی هویت مستقلی در نظام بینالملل بودند که در چالش با هویتی بود که غرب ناتو با گسترش به شرق ایجاد میکرد و یک تلاقی هویتی شکل گرفت. بحران اوکراین یک مسئله جدی و استراتژیک میان شرق و غرب است و مسئله استراتژیک تبعات استراتژیک خواهد داشت. آسیبهای این بحران کثیرالاضلاع است و شاید مدتی بگذرد تا همه ابعاد آن بروز کند.
دکتر ایزدی در ادامه شرح داد: این آثار را از منظر کلان روند، در سه حوزه میتوان دید:
اول؛ تقویت منطق نظام بینالملل بر پایه ماهیت قدرت بهمعنای عام آن است که شامل همه عرصهها و تحولیافته، بهسازی شده و بازسازی شدهاست. چهار حوزه قدرت را باید برای بازیگران اصلی لحاظ کرد: نخست؛ قدرت نظامی که شاخصهای آن را میتوان تولید سلاحهای کشتار جمعی، قدرت پرتاب آن، توان جنگهای پهپادی ماهوارهای دانست. دوم؛ قدرت اقتصادی که تابع عدم وابستگی به قدرت رقیب است. سوم؛ قدرت فرهنگی یعنی توان تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تحریک احساسات و تحریک تودهها. چهارم؛ قدرت سیاسی که بهمثابه چانهزنی در محافل بینالمللی میباشد.
اگر به این معناها از این چهار حوزه قدرت بپردازیم، میتوان بحران اوکراین را حول این چهار محور ارزیابی کرد. در بخش نظامی گرچه روسیه قوی است، اما این به معنی آسیبناپذیری آن نیست. در بخش اقتصادی شامل اعمال تحریمها هستیم. در بخش فرهنگی شاهد روایتهای گوناگونی هستیم که جنگ روایتها را تسهیل میکند. در بخش سیاسی هم قدرت سیاسی جدید به واسطه وجود نهادهای ناتوان امروزی برای مذاکره به حاشیه رفتهاست. استفان والت توصیه میکند الان شرایطی است که اروپا را به اروپاییها واگذار کنیم و خلیجفارس و خاورمیانه را در وسط نگه داریم.
کلانروند دوم؛ فاش گشتگی محورها و مؤلفههای نظم جدید جهانی است این کلانروند نشان میدهد محورهای نظم جدید جهانی تا حدی مشخص شدهاست. نخست؛ بحران نشان میدهد که سازمان ملل کارایی نیمبند خود را ندارد. دوم؛ امنیت جهان و بینالملل پیوسته با مداخلات نظامی تهدید میشوند و شرط وجود امنیت دیگر کاربرد نظامی نیست و ابزارهای هوشمند تأثیرگذار است. سوم؛ وضعیت اکولوژیک و محیطزیست چنان آشفتهاست که بقای بشر را تهدید میکند. چهارم؛ استقلال کشورها تهدید میشود. پنجم؛ اقتصاد دیجیتالی شرایط جدیدی را فراهم کرده است. ششم؛ وابستگی اروپا به سوخت روسیه منشأ عدم تناسب قوا در نظام بینالملل است. هفتم؛ تحول در حوزه سیستماتیک بازیگری و ساختاری دیده میشود که تحت تأثیر این بحران قرار گرفتهاست. از حیث سیستماتیک و ماهیت بازیگری دو نوع کنش در روابط بینالملل میبینیم؛ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک. ژئوپلیتیک قطبی شدن بیشتر نظام جهانی را نشان میدهد و از منظر ژئواکونومیک اهمیتیابی بیشتر نظام تحریم و تضعیف اقتصاد دلار پایه مشاهده میشود. از چشم انداز ساختاری شاهد تشدید رقابت میان قدرتهای بزرگ هستیم. سرانجام این که در نتیجه این بحران برجسته شدن اتحاد فراآتلانتیکی و پررنگ شدن شکافهای سفارشی یا موقتی یا موسمی ایجاد یک تقسیم کار استراتژیک در عرصه نظام بینالملل را میتوان متوقع بود.
ایزدی در خاتمه سخنانش یادآور شد: نکته دیگر این که آخرین کلان روند را میتوان ظهور و بروز قدرت آسیایی یا آسیا به معنای عام آن دانست. مایکل شومان میگوید؛ نظام آینده جهان دو محور دارد. 1- پکن 2- واشنگتن البته با فرم های لیبرال و غیرلیبرال هر دو تکپایه و اقتصاد محور هستند. بنابراین بحران اوکراین تنازع بلوکهای قدرت را تشدید کرد و این انگیزه را در چین تقویت کرد. البته سیاست چین بر خلاف سابق تهاجمی است و آمریکا را به چشم دشمن راهبردی و اقتصادی میداند. بحث یک کمربند یک جاده قابل توجه است. اگر چین در بحران اوکراین به روسیه کمک کند نشاندهنده سیاست فاصله جویانهی چین از غرب است هرچند این فاصله به جدایی کامل نمیانجامد. چراکه پیوندهای اقتصادی در دو بلوک قویتر از پیوندهای اقتصادی دیگر بلوک است در این میان قدرتهای میانه مانند هند در برزخ ایستاده اند. بنابراین بازیگری اینها تعیینشده نیست بعضی کشورهای آسیایی در حوزه غرب و بر برخی کشورها همچون ایران هنوز جایگاه آینده خود را تنظیم نکردهاند.
همچنین در بخش پایانی پرسشهایی به شرح زیر مطرح شد:
1- بحران اوکران چه تأثیری بر بحران مواد غذایی در سطح جهانی دارد؟
2- پیامدهای کوتاهمدت بحران اوکران چیست؟
3- عملهایی شتابدهنده به این بحران در سطوح گوناگون کدام اند؟
4- پرسش از افول آمریکا و افول هژمون غرب است و اینکه تأثیر اینها بر آینده اوکراین و نوع نگاه جمهوری اسلامی به این نظمهای فعلی منطقهای چگونه خواهد بود؟
5- در نظم آینده بین الملل تعارض بیشتر است یا تعادل؟
6- یکسری جریانات عوامل شتابدهنده به ایجاد نقطه عطف منتهی شدند و از روی دیگر نقطه عطف شتابدهنده¬ی یکسری مسائل خواهد شد آیا ما شاهد افزایش گرسنگی خشونت و انقلاب و... خواهیم بود؟
7- با جریان فزاینده مهاجرت به ترکیه فشار به اروپا و احزاب دست چپ و میانه حتی چه موضعی خواهند گرفت؟
/پایان
نظر شما :