یادداشت دکتر سید جواد میری:
نگاهی به نامۀ استعفاء دکتر محمدمهدی اردبیلی
سید جواد میری
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
من نامه را خواندم و به دلیل اینکه در طی هشت سال گذشته از منتقدین اصلی مدیریت پژوهشگاه و ساز و کارهای علم در کشور بودم بر خود واجب دانستم که چند کلمهای بگویم. در نامه استعفاء دکتر اردبیلی میگوید:
"علیرغم موضع به شدت انتقادیای که به شیوه مدیریتتان [دکتر نجفی] و رویکرد جزماندیشانه شما و همفکرانتان در خصوص تمدن، فرهنگ و پژوهش دارم، علت اصلی این استعفاء ارتباطی به شخص شما یا آن نهاد خاص ندارد" (اردبیلی، نامه استعفاء).
نامۀ استعفاء دکتر مهدی اردبیلی من ملاحظاتی بر این نامه دارم. یکی از آن ملاحظات قول نادرستی است که درباره طرحهای صنعتی برای ارتقاء و تحمیل بر اهالی علوم انسانی است که مربوط به وزارت دکتر غلامی و دکتر قبادی مربوط میشود و در آن هنگام دکتر اردبیلی سکوت کرده بودند و من نقدهای خود را مستند در مصاحبهها و لایوهای گوناگون تشریح کرده بودم ولی اکنون ناجوانمردانه ایشان به ریاست کنونی نسبت داده است و دکتر نعمتاله فاضلی در کمال بیصداقتی یادداشتی در تایید سخنان دکتر اردبیلی نگاشتهاند و "قهر" او را "قهرمانی بوردیویی" خواندهاند و این در حالیست که خودِ دکتر فاضلی هشت سال در شورای پژوهش در دوران دکتر قبادی حضور داشتند و خود او در تایید این طرحهای "کارفرمایی" مسئول هستند و باید پاسخگو باشند ولی در لباس مدعی از قهرمانی بوردیویی سخن میگویند. |
اما چند نکته؛ روش مدیریتی دکتر نجفی چه بوده است؟ در این شصت سال که پژوهشگاه تأسیس شده است سنت نادرستی حاکم بود که روساء همواره از بیرون بر پژوهشگاه تحمیل میشد و این نخستین بار است که عضوی از بین خود ما به عنوان مدیر توسط وزیر علوم برگزیده شده است و من در این یک دهه این را فریاد میزدم ولی دکتر اردبیلی در زمان دکتر قبادی سکوت اختیار کرده بود.
اما نکتۀ مهمتر بعدی در باب "شیوه مدیریت" دکتر نجفی که آقای اردبیلی به"شدت" به آن انتقاد دارد این است که در طی این شش ماه اصل اساسی نجفی این بوده است که مدیریت تمامی ساحات و ارکان و پستهای پژوهشگاه باید بدست اعضای پژوهشگاه مدیریت گردد و حتی یک حکم از خارج پژوهشگاه برای کسی زده نشده است ولی این را مقایسه کنید با دوران هشت ساله دکتر آیینهوند و قبادی که از معاون پژوهشی تا رئیس دفتر و حتی سردبیران مجلات بعلاوه خیل عظیمی از مشاوران (اکثراً از دانشگاه تربیت مدرس) را بر گرده پژوهشگاه تحمیل کرده بودند و معیار "قرب" و "بُعد" گرایش سیاسی و بیعت دگماتیک و جزماندیشانه بود و متاسفانه دکتر اردبیلی در این باب هیچ نگفت و ننوشت و اکنون از مدیریت نجفی به "شدت" انتقاد دارد.
در نقد قهر-مان ما علاوه بر قهرمان بودن باید صداقت هم داشته باشیم و قهر کردن را با سنت قهرمانی مترادف نگیریم. بهزودی در باب نامه دکتر اردبیلی نکاتی خواهم نوشت چراکه آنچه او درباره طرحهای صنعتی برای ارتقاء میگوید در زمان دکتر قبادی و وزارت آقای غلامی و حضور دکتر فاضلی در شورای پژوهش تأیید شد و نه قبادی و نه فاضلی سخنی علیه این طرح ظالمانه نگفتند و جالب است که در این مدت ۷ ماهه دکتر نجفی این طرح کنسل شد و قرار بر این شد که در علوم انسانی چنین طرحهایی مبنا نباشد اما قهر-مان داستان ما در زمان قبادی یک کلمه بر زبان نیاورد و دکتر فاضلی که هشت سال در شورای پژوهش بود هیچگاه یادی از بوردیو قهرمان نکرد. |
این در حالیست که نجفی بارها گفته است معیار "داخلی" و "خارجی" بودن افراد است و این داخل یا خارج بودن ربطی به گرایش سیاسی ندارد بل عضویت در پژوهشگاه یا عضویت در خارج از پژوهشگاه. حال چرا باید این شیوه مدیریت را جزماندیشانه خواند آقای اردبیلی؟ اینکه پژوهشگاه از راس تا ذیلش توسط تربیت مدرس اداره میشد و صغارت بخشی از هویت سازمانی ما شده بود نامش عدم جزماندیشی است و امروز که سازمان از این صغارت و حقارت رها شده است شما به آن انتقاد دارید و متاسفانه همکار سابق ما که امروز در لندن نشسته است این حرکت شما را "قهرمانی بوردیویی" خطاب مئکند و از قضا در دوران قبادی هم از آخور میخورد و هم از توبره؟!!!
نظر شما :