یادداشت دکتر منجمی به مناسبت روز پزشک

تأملی در رابطۀ پزشکی و فلسفه نزد جالینوس و ابن‌سینا

۳۰ مرداد ۱۴۰۱ | ۰۸:۱۴ کد : ۲۲۷۴۷ مهم‌ترین اخبار یادداشت‌ها
تعداد بازدید:۱۲۴۳

علیرضا منجمی، دانشیار گروه فلسفه علم و فناوری، پژوهشگاه علوم انسانی

آنان که در ایران در حوزۀ فلسفۀ پزشکی به نظرورزی و پژوهش مشغول‌اند بختیارند، زیرا بسیاری از فیلسوفان بنام این سرزمین همچون ابن‌سینا درعین‌حال پزشکان متبحری نیز بوده‌اند. ازاین‌رو، در بادی امر ارتباط فلسفه و پزشکی بدیهی به نظر می‌رسد، اما باید قدری درنگ کرد و نیازموده و نسنجیده آن را نپذیرفت. آیا به همان سیاق که ریاضی‌دان و شاعر بودن خیام را به‌پای ارتباط میان شعر و ریاضی نمی‌نویسند، نمی‌توان پزشکی را آن‌گونه که یکی از مورخان تاریخ علم دورۀ اسلامی می‌گوید راهی برای ارتزاق فیلسوفان دانست؟ (1). یا آنکه فیلسوف و پزشک بودن توأمان را صرفاً متوجه محدود بودن دانش در آن زمان و به آسانی فراگیری و خبره شدن در علوم مختلف نسبت داد؟(2) اگر چنین باشد پس سخن گفتن از ارتباط فلسفه و پزشکی آشکارا بی‌معناست.

در این نوشتار کوتاه می‌کوشم نشان دهم ارتباط پزشکی و فلسفه، بنیادین و وثیق است و بهترین راه برای فهم این ارتباط، تأمل در آثار فیلسوف-پزشکانی است که کوشیده‌اند اشارات نظری دقیق از نحوۀ این تعامل به دست دهند و آن را تبیین کنند. جالینوس و ابن‌سینا را به‌عنوان دو نمایندۀ برجستۀ چنین کوشش‌های نظری می‌توان برشمرد که هرکدام از منظری به این ارتباط و تعامل پرداخته‌اند. فلسفه و پزشکی - به‌عنوان دو دانش بشری- ارتباطی دیرپا داشته‌ و تعاملی پویا و راهگشا را رقم‌زده‌اند. ورنر یِگِر[i] در کتاب ارجمند «پایدیا» می‌گوید نزد افلاطون، پزشک حامل دانشی تخصصی مبتنی بر روشی بسیار ظریف و درعین‌حال نماینده چنان اخلاق حرفه‌ای والایی است که می‌تواند سرمشقی مناسب برای ارتباط علم با هدفی عملی و اخلاقی باشد. از همین رو، پزشکی در یونان باستان به چنان جایگاهی دست یافت که می‌توان آن را یکی از مقومات ادب و فرهنگ یونانی دانست. (3) این رابطه درگذر زمان تا به امروز فراز و فرودهای بسیاری داشته‌ است. پزشکی و فلسفه بسیار از هم آموخته‌ و از مفاهیم، روش‌ها و شیوه‌های تفکر یکدیگر وام گرفته‌اند. این ارتباط چنان‌که تصور می‌شود یک‌سویه و همواره از سمت فلسفه به سوی پزشکی نبوده است. (4و5)

الگوی جالینوس

جالینوس بر این باور بود که پزشکِ متبحر، فیلسوف هم هست. در اینجا مراد وی از فلسفه، منطق و اخلاق است. منطق، یاری‌رسان پزشک است برای رسیدن به تشخیصِ دقیق و مناسب. این کار مستلزم قضاوت بالینی است که از جنس کاربست دانش عام در یک مورد خاص محسوب می‌شود. از سوی دیگر، فلسفه در قامت اخلاق نقش مؤثری در طبابت ایفا می‌کند چراکه رابطۀ پزشک و بیمار را سامان می‌دهد. (6 -8)

مرزبندی با مکاتب پزشکی دیگر که در عصر جالینوس حاضر بودند، یکی دیگر از نقش‌هایی است که فلسفه در پزشکی از منظر جالینوس ایفا می‌کند. جالینوس از یک‌سو منتقد تجربه‌گرایان است که به تجربۀ صرف، فارغ از منطق و فلسفه، باور دارند. از سوی دیگر، او روش‌گرایان را بابت اعتقاد به نظرورزی فارغ از تجربه و پزشکی فلسفی موردانتقاد جدی قرار می‌دهد. مخالفت جالینوس با پزشکی فلسفی ازآن‌روست که به عقیدۀ او نظریه‌های پزشکی باید در بوتۀ تجربه راستی‌آزمایی شوند. سویۀ دیگر مخالفت جالینوس با پزشکی فلسفی به ارتباط دانش نظری و عملی در پزشکی از منظر او برمی‌گردد. او معتقد است فراگرفتن دانش نظری پزشکی برای طبابت کافی نیست، بلکه باید آن دانش را در طبابت به کار گیریم که این مهم نیازمند فلسفه (به‌مثابه قوۀ داوری و قضاوت) است. به‌بیان‌دیگر از دیدگاه جالینوس برای به‌کارگیری دانش نظری در عمل، به فلسفه نیازمند نیازمندیم.

جالینوس به شرح تفاوت فلسفه و پزشکی هم پرداخته است. او می‌گوید به‌رغم اختلاف‌نظر بسیار میان فلاسفه، اختلاف‌نظر میان پزشکان قابل‌رفع و رجوع است. در فلسفه جای شگفتی نیست اگر که بسیاری از اختلاف‌نظرها هیچ‌گاه حل نشوند، چراکه موضوعات موردبحث با آزمون‌های تجربی ارزیابی نمی‌شوند و حل اختلاف‌نظر فلاسفه با رجوع به ادراک حسی پذیرفته نیست. در مقابل، در پزشکی، اثبات اینکه دارویی برای بدن ضرر دارد یا نه با آزمون تجربی میسر و پذیرفته است و با انجام دادن آن آزمون اختلاف‌نظر پایان می‌یابد.

الگوی ابن‌سینا

ویژگی برجستۀ الگوی ابن‌سینا برتری دادن فلسفه به پزشکی است. او با به کار بستن نظام فلسفی ارسطویی در پی تعریف مبانی پزشکی و سازمان‌دهی دانش آن است. (10-9) ابن‌سینا نقش فلسفه در قضاوت بالینی و اخلاق در ارتباط پزشک و بیمار را وامی‌گذارد و بیشتر به نقش فلسفه در ساخت معرفت پزشکی می‌پردازد. این مبانی معرفت‌شناسانه هم ناظر به جایگاه پزشکی در طبقه‌بندی علوم است و هم به ارتباط تجربه، طبیعیات و نظریۀ پزشکی توجه دارد. گوتاس ساختار دانش پزشکی از منظر ابن‌سینا را در چهار مرتبه یا سطح تعریف می‌کند:

اول «نظریۀ نظریه پزشکی» که به معنای ابتنای نظریۀ پزشکی است بر طبیعیات (به تعبیر امروزین شامل فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی) و بالتبع خارج از حوزۀ پزشکی. دوم «نظریۀ پزشکی بماهو پزشکی» است یعنی بخش نظری صناعت یا فن پزشکی است که مبتنی بر شرح نظرات پیشینیان است. سوم «نظریۀ عمل» که شرح آرای گذشتگان در کاربرد علم پزشکی است و چهارم خود «عمل» است یعنی مشاهده، تجربه و ادراک حسی. (11-13) باید توجه داشت با برآمدن پزشکی عقلانی در یونان، پزشکی نه علمی نظری بلکه نوعی صناعت (تخنه) محسوب می‌شد که از رهگذر رابطۀ استاد-شاگردی فراگرفته می‌شد. ابن‌سینا در طبقه‌بندی علوم، فلسفه را به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌کند. فلسفه عملی شامل اخلاق، سیاست و تدبیر منزل است. فلسفۀ نظری به مجموع فیزیک، ریاضیات و متافیزیک اطلاق می‌شد و فیزیک هم به دو بخش اصلی (شیمی، علم‌النفس،.) و فرعی (پزشکی، سحر و.). او بعدها در مقدمۀ منطق‌المشرقیه، پزشکی را تنزل درجه داد و آن را در ردیف کشاورزی و نجوم قرار داد. ابن‌سینا پزشکی را شاخه‌ای از دانش حرفه‌ای همچون کشاورزی می‌دانست که به سهولت قابل‌مطالعه و فراگیری است (11). از همین رو، وی برای فلسفه نقشی بسیار فراتر و بالاتر از پزشکی قائل بود. این درک از جایگاه پزشکی گرچه برخاسته از یونان باستان است و در پایدیای ورنر یگر هم به آن اشاره شده است، ولی با آنچه جالینوس مدنظر داشت، فاصلۀ دارد.

تأملات ابن‌سینا در مبانی پزشکی را فخر رازی پی گرفت. او در کتاب «شرح مشکلات قانون» به توضیح و نقد مبانی طب از منظر ابن‌سینا پرداخته و نشان می‌دهد تأمل در چیستی پزشکی هم به کار پزشکان می‌آید و هم مردم. او در این کتاب می‌کوشد با فلسفه‌ورزی در باب مبادی نظری طب و اتخاذ موضعی انتقادی سرشت پزشکی را بفهمد و از این رهگذر راهی برای آموزش طبابت به پزشکان بگشاید. (14)

مؤخره

باری، در روزگار ما که فیلسوفان به فلسفه‌ورزی خود مشغول‌اند و پزشکان به طبابت، اختصاص روزی به بزرگداشت مقام ابن‌سینا می‌تواند تذکری باشد برای آنکه در ربط و نسبت فلسفه و پزشکی بیشتر تأمل کنیم؛ چرا که بسیاری از مسائل سلامت کشور از رهگذر تأملاتی این‌چنین ابتدا صورت‌بندی و فهم می‌شوند و سپس می‌توان تدابیری برای آنها اندیشید. پژوهش در ارتباط فلسفه و پزشکی از آن رو که امری میان‌رشته‌ای است اهتمام بسیار می‌طلبد. تأمل در این مغفول‌ماندگی و درافکندن این پرسش که چرا فلسفه‌ورزی در پزشکی به‌عنوان عاملی مؤثر در طبابت و مراقبت از بیماران چندان جدی گرفته نشده است، می‌تواند نقطۀ عزیمت باشد.

منابع

1-Huff, T. E. (2003). The Rise of Early Modern Science: Islam, China and the West, Cambridge: Cambridge University Press, pp 47-89.

2-داوری اردکانی، رضا. (1391). ضرورت پزشکی در شهرهای بزرگ، 67-66، صص 130-132.

3- یگر، ورنر. (1376) پایدیا، مترجم محمدحسن لطفی، تهران: انتشارات خوارزمی، جلد دوم، 568-618.

4-Nussbaum, M. C. (1994) The Therapy of Desire: Theory and Practice in Hellenistic EthiCS, NewJersey: Princeton University Press.

5-Longrigg, J. (1993). Greek Rational Medicine. Philosophy and medicine from Alcmaeon to the Alexandrians. London and New York: Routledge.

6-Nutton, V. (2020). Galen, A thinking doctor in imperial Rome, New York: Routledge.

7-Hankinson, R. J. (2008). Philosophy of nature, in R.J Hankinson (ed) The Cambridge companion of Galen, Cambridge: Cambridge University Press, pp 210-242.

8-Nutton V. Ancient medicine, 2013, London and New York: Routledge.

9-شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا (1370). قانون در طب، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران: انتشارات سروش.

10-شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا (1370). قانون در طب، ترجمه علیرضا مسعودی، کاشان: مرسل.

11-Gutas, Dimitri. “Medical Theory and Scientific Method in the Age of Avicenna.” In Before and After Avicenna, edited by David C. Reisman, 145–62. Leiden: Brill, 2003.

12-Gutas, Dimitri. “The Empiricism of Avicenna,” Oriens 40 (2012): 392–436.

13-Pormann, P. E. (2013). Avicenna on medical practice, epistemology, and the physiology of the inner senses in Peter Adamson (ed), Interpreting Avicenna: Critical Essays, pp 91-109.

14-فخرالدین محمد بن عمر الرازی. (1396). شرح مشکلات کتاب القانون، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران: کتابخانه مجلس شورای اسلامی.

 

[i] Werner Jaeger

کلیدواژه‌ها: روز پزشک علیرضا منجمی


نظر شما :

دفتری ۱۸ دی ۱۴۰۱ | ۱۸:۱۸
بسیار عالیست.