گزارش نشست «تکانشگری، تصمیم‌گیری خطرساز و جرائم قضایی»

۰۸ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۰:۱۹ کد : ۲۲۷۳۶ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۳۰۸
گزارش نشست «تکانشگری، تصمیم‌گیری خطرساز و جرائم قضایی»

نشست «تکانشگری، تصمیم‌گیری خطرساز و جرائم قضایی» 13 تیرماه 401، به همت گروه روان‌شناسی پژوهشکده اخلاق و تربیتِ پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، این نشست با هدف افزایش آگاهی جامعه درخصوص رفتارهای تکانه‌‌ای و زمینه‌‌های بروز آن و خصوصاً پیامدهای ناهنجار این ویژگی شخصیتی برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر مهرنوش هدایتی، مدیر گروه روان‌شناسی و مشاوره و دبیر تخصصی نشست، توصیف کوتاهی از تکانشگری و ضرورت آگاهی جامعه، والدین و سیستم قضایی در برخورد مناسب با افراد واجد این ویژگی شخصیتی داشت.

تکانشگری؛ آسیب‌شناسی رفتارهای پرخطر
اولین سخنران این نشست دکتر کسری شریفی، دانش‌‌آموخته دانشگاه فردوسی مشهد ‌‌بود. وی سخنانش را با عنوان «تکانشگری؛ آسیب‌شناسی رفتارهای پرخطر» آغاز کرد و گفت: بسیاری از افراد جامعه در خلال زندگی روزانه دست به رفتارهای پرخطر می زنند (تاکاهارا، 2008). رفتارهای تکانشگرانه و انفجاری که در تعبیر کلی به‌عنوان رفتارهای ریسک‌پذیر مطرح شده‌اند، شامل مجموعه‌‌‌‌ای ازکنش‌‌های رفتاری همراه با لذت‌‌جویی و تحول نایافته هستند و معمولاً مخاطرات زیادی را به‌همراه دارند. (اختیاری و همکاران، 2005). اگرچه بررسی مصداقی تکانشوری ظاهراً ساده است، اما به‌دلیل وجود پیچیدگی‌های بسیار در تعریف اصولی این سازه، برچسب زدن بر یک رفتار به‌عنوان‌‌ تکانشی بودن یا نبودن دشوار است (اوندن، 1999). با توجه به جایگاه مهم تصمیم‌‌گیری ریسک‌پذیر در ابعاد مختلف زندگی انسان، می‌‌توان نوعی کژکاری را در سیستم تصمیم‌گیری ‌‌افراد تکانشگر متصور شد زیرا اخلال در فرایند انتخاب بین گزینه‌‌ها و تصمیم‌سازی بخش اصلی سازه تکانشوری را نشان می‌دهد (اختیاری و همکاران، 2005).

دکتر شریفی ادامه داد: در بخش دیگری از تعاریف تکانشگری به مجموعه رفتارهایی گفته می‌‌شود که با وجود ضرر و آسیب احتمالی، امکان دسترسی به‌نوعی لذت یا امتیاز را نیز ایجاد می‌‌کنند (اختیاری و همکاران، 2005). این رفتارها دارای سه عامل زیر هستند: انتخاب یک گزینه از بین دو یا چند گزینه ‌‌به همراه امتیاز، احتمال وقوع حوادث ناگوار در کنار یکی از چند گزینه موجود و مشخص نبودن احتمال نتایج ناخوشایند در زمان رخداد رفتار (دیو و لوکستن، 2004). تکانشگری یا Impulsivity به زبان ساده به معنی اقدام بدون تفکر قبلی و بدون در نظر گرفتن خطرات و پیامدهای ‌‌احتمالی و بالقوه است. تکانشگری یک سازه چندوجهی ‌‌و ویژگی مهم است که از منظر بسیاری از رویکردها مورد بررسی قرار گرفته است. تکانشگری حوزه وسیع و گسترده ای از انواع رفتارها (ترافیکی، مصرفی، شهروندی و...) را پوشش می‌دهد. مصداق‌های بسیاری را می‌‌توان برای تکانشگری نام برد، برای مثال فردی را در نظر بگیرید که بدون داشتن علم و ‌‌دانش مرتبط و بدون در نظر گرفتن امنیت و شرایط سرمایه‌گذاری خانه‌اش را می‌فروشد و به بازار بورس می‌برد و ورشکست می‌شود یا فردی که بدون در نظر گرفتن عمق و بدون اطلاع از میزان ارتفاع به داخل رودخانه شیرجه می‌زند، شخص دیگری که بدون در نظر گرفتن شرایط و قصد بچه‌داری و بدون پیشگیری‌های لازم، اقدام به روابط جنسی پرخطر می‌کند همچنین در امر ازدواج و سایر حوزه‌ها باید به این سازه دقت و توجه خاصی داشت، لذا با توجه به اهمیت روز افزون پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در جوامع انسانی بررسی تکانشگری و آسیب شناسی رفتارهای پرخطر به لحاظ منطقی ضروری به نظر می‌‌رسد.

تکانشگری: پیش‌بینش رفتارهای اعتیادی

سخنران دوم این نشست دکتر اسماعیل ناصری، عضو هیأت علمی گروه روان‌شناسی و مشاوره پژوهشکده اخلاق و تربیت، مطالبش را با عنوان «تکانشگری: پیش‌بینش رفتارهای اعتیادی» آغاز کرد و گفت: تکانه (impulse)  میل ناگهانی و گریزناپذیر برای انجام فوری یک عمل، که غالباً به عملی بدون قصد و اراده که نمی‌توان آن‌را به‌خاطر آورد، منجر می‌شود. ‌‌در مقابل عمل تکانشی (impulsive)، مهارت کنترل تکانه است که توانایی ایستادگی و مقاومت در برابر یک تکانه، میل یا وسوسه و تنظیم و تبدیل آن به عمل توصیف شده است. در روان‌شناسی شخصیت، منش تکانشی (impulsive character)، نوعی الگوی شخصیتی است که با گرایش به عمل عجولانه و شتابزده، بدون تفکر و دقت مشخص می‌شود. در زمینه آسیب‌شناسی روانی، تکانشگری (impulsivity)  هم یکی از علائم تشخیصی چنداختلال روانی و هم یک طبقه تشخیصی از اختلالات روانی است. ‌تکانشگری از علائم تشخیصی اختلالات ADHD، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، و اختلال شخصیت مرزی است. همچنین در DSM-5 طبقه‌ای از اختلالات با عنوان؛ اختلالات ایذایی، کنترل تکانه و سلوک (Disruptive, impulse-control, and conduct disorders) تعریف شده است و شامل شش اختلال نافرمانی مقابله‌ای (oppositional defiant disorder)، اختلال سلوک (conduct disorder)، اختلال شخصیت ضداجتماعی (antisocial personality disorder)، اختلال انفجاری متناوب (intermittent explosive disorder)، جنون دزدی (kleptomania)  و جنون آتش افروزی (pyromania) می‌شود. مشخصه تمامی این اختلالات، ناتوانی بیمار برای مقاومت در برابر یک تکانه، رانه (drive)، یا وسوسه شدید انجام رفتار به‌خصوصی است که برای خود و یا دیگران زیان‌بار است. فرد پیش از انجام این رفتارها معمولاً دچار تنش و انگیختگی فزاینده‌ای می‌شود و گاهی (اما نه همیشه) این احساس تنش و انگیختگی با انتظار هشیارانه لذت آمیخته است. انجام و تکمیل عمل مزبور سبب ارضاء و تسکین فوری می‌شود. اما بعداً و با فاصله متغیر پس از انجام عمل مزبور فرد دچار ترکیبی از پشیمانی، احساس گناه، سرزنش خود و وحشت می‌شود. فرد به دلیل احساس شرم در مورد رفتارهای تکانشی مکررش، آنها را مخفی می‌کند و این مخفی‌کاری کم‌کم بر کل زندگی فرد سایه افکنده و اغلب سبب تعویق افتادن درمان می‌شود. برخی از موقعیت‌ها و تجربه‌ها از جمله مصرف مواد روان‌گردان احتمال بروز رفتارهای تکانشی را افزایش می‌دهند. مصرف‌کنندگان مواد، ویژگی‌های اختلالات کنترل تکانه را نشان می‌دهند، که در آن احساس تنش یا برانگیختگی فزاینده قبل از عمل تکانشی و به‌دنبال آن احساس آرامش یا لذت در هنگام انجام عمل وجود دارد. تصور می‌شود که اختلالات کنترل تکانه شامل مکانیسم‌های تقویت‌کننده مثبت است. ‌تکانشگری از جمله عوامل خطر مصرف مواد در نوجوانان است. تکانشگری شدید در 15 تا 20 درصد مردان الکلی مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مشاهده می‌شود، و آنها خطرات بالایی برای جنایت، خشونت و اختلالات متعدد مصرف مواد دارند. از نشانگان مسمومیت با مواد آرام‌بخش و خواب‌آور، ناتوانی در مهار تکانه‌های پرخاشگرانه جنسی است. رفتار جنسی تکانشی و بالقوه خطرناک از علائم مسمومیت با مواد محرک است. برخی از مصرف کنندگان طولانی مدت ‌‌PCP سندرمی را گزارش می‌کنند که ‌‌از دست دادن کنترل تکانه از نشانگان آن است. افرادی که با مصرف مواد استنشاقی (inhalants)  نشئه می‌شوند ممکن است رفتار تکانشی یا پرخاشگرانه داشته باشند. همچنین اختلال کنترل تکانه نقش مهمی در رفتارهای اعتیادی مثل اختلال قماربازی (gambling disorder)  دارد. بدون شک درمان اختلالات مصرف مواد نقش مهمی در کاهش رفتارهای تکانشی و به‌دنبال آن جرم و جنایت دارد.

رفتارهای تکانه‌‌ای، جرم و مسئولیت کیفری: رویکردی انتقادی به گفتمان تقنینی ایران

سخنران سوم این نشست دکتر سپیده میرمجیدی، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بین‌الملل، مطالبش را با عنوان «رفتارهای تکانه‌‌ای، جرم و مسئولیت کیفری: رویکردی انتقادی به گفتمان تقنینی ایران» آغاز کرد و گفت: یکی از جهت‌‌گیری‌‌های مهم در مطالعه رفتار مجرمانه، بررسی پیوند بین تمایلات یا گرایشات شخصیتی با ارتکاب جرم است. اینکه تکانشگری یعنی رفتار پرریسک و نامتناسب با موقعیت، ممکن است از هر شخصی در موقعیت‌‌های خاصی سر بزند. اما برای اینکه ما این رفتار را از منظر جرم‌‌شناسی بررسی کنیم، مستلزم آن است که؛ اول، رفتار یا رفتارهای تکانشیِ فرد را در موقعیتی در نظر گرفته و مفروض بدانیم که آن رفتارها مسئولیت‌‌های قانونی و مشخصاً مسئولیت‌‌های کیفری برای فرد با این ویژگی در پی داشته باشد. دوم، این رفتارهای تکانه‌‌ای فرد در شرایطی باید باشه که به تعبیر قانون‌گذار، دست‌کم به اختلال نسبی در اراده فرد منجر شود، یعنی یک الگوی پایدار و مستمر در رفتار فرد، لذا هر طغیان خشمی به هر دلیلی محل بحث ما نیست و نمی‌‌توان از قانون‌گذار انتظار داشت هر خشمی را در رفع یا کاهش مسئولیت کیفری مؤثر بداند. سوم، از منظر جرم‌‌شناسی چالش و دغدغه اصلی در جایی نیست که رفتارهای تکانه‌‌ای یا تکانشی از ویژگی‌‌های اختلالات روانی باشند که آن بیماری مثل جنون یا اختلالات خلقی، یا دیگر اختلالات روانی منجر به از بین رفتن اراده کامل فرد می‌‌شود. بلکه نگرانی و موضوع اینجاست که از منظر روان‌‌شناختی فردی که رفتارهای خشن مشخصاً از خودش نشان می‌‌دهد، کاملاً توجیه زیستی و روانی داشته و دارای اختلال نسبی در اراده و تمییز باشد؛ اما این مسئله از نگاه قانون‌گذار ما کاملاً نادیده انگاشته شده باشد.

میرمجیدی افزود: در اغلب اختلالاتی که دارای ویژگی تکانشگری هستند، ما عدم توانایی در کنترل خشم و دشواری در تسلط بر آن، نامتناسب و شدید بودن خشم و خشمگین بودن‌‌های دائمی را می‌‌بینیم. با این‌‌حال، برای ارتباط این خشم به بحث ما و مباحث جرم‌‌شناسی، همین خشم حالا دوباره تقسیم می‌‌شود، به؛ پرخاشگری برنامه‌‌ریزی شده و پرخاشگری تکانشی که اولی کاملاً عاری از احساس و خیلی سرد و خشک است؛ برعکس پرخاشگری تکانشی، واکنشی و دارای بار هیجانی است که با از دست دادن کنترل رفتار مشخص می‌‌شود. بدین‌‌ترتیب، می‌‌توان بین تکانشگری، خشونت و جرم یک پیوندی قائل بود. بر همین اساس است که ‌‌تکانشگری مکرراً در نظریه‌‌های اتیولوژی جرم مورد ارجاع قرار می‌‌گیرد و حتی مشخصاً، تکانشگری و خودکنترلی پایین در مطالعات تجربی قابل توجهی نشان داده است که از عوامل پیش‌‌بینی کننده و تعیین کننده جرائم و البته جرائم جدی هستند. پس می‌‌توان از اصطلاحی تحت عنوان جرائم تکانه‌‌ای نام برد: جرائم خشونت‌آ‌میزی که به‌طور ناگهانی رخ می‌‌دهد تحت فشار ناشی از درگیری شدید عاطفی_احساسی نسبت به یک بزه‌‌دیده که با او یک رابطه بین‌‌فردی وجود دارد.
حالا باید دید گفتمان تقنینی و قضایی ما از حیث به رسمیت شناختن تکانشگری به‌عنوان‌‌ یک عامل اثرگذار در ارتکاب رفتارهای مجرمانه و تبعاً مسئولیت کیفری فرد چطور ارزیابی می‌‌شود. از همین ابتدا هم باید تأکید کرد رفتارهای تکانه‌‌ای ناشی از طیفی از بیماری‌‌های روانی که موجب اختلال تام اراده در فرد و قدرت تمییز او می‌شود، اساساً محل بحث ما نیست. چون ذیل جنون قرار می‌‌گیرد و این مسئله می‌‌تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد و در جرائم متعددی هم بروز و ظهور داشته باشه مثلاً جرائم یقه سفیدها، جرائم خیابانی و ... . طغیان خشم از نمونه‏های بارز این احساسات شدید است که بر مرتکب چیره می‏شود. پرسش این است که حقوق کیفری و به‏طورکلی اخلاق و عدالت ‌‌چه پاسخی به این گونه از مرتکبان می‏تواند داشته باشد. از منظر بزه دیده‏شناسی (شاخه علمی) نیز این مسئله مورد توجه قرار گرفته و در چنین وضعیت‏هایی به مفهوم «بزه دیده مقصر» اشاره می‏شود که با اعمال خود موجب تحریک مرتکب می‏شود و بدین‏سان، در بزه دیدگی خود نقش دارد. در این وضعیت، مرتکب به واسطه طغیان احساساتش، اصولاً کنترلش را از دست می‏دهد و عامل تحریک‏کننده را به قتل می‏رساند. برخی کشورها مانند انگلستان در قوانین جزایی خود با پیش‏بینی این وضعیت خاص، طی شرایطی دفاعی خاص به نام دفاع تحریک یا تحریک‏شدگی را برای مرتکبی که به واسطه تحریک مقتول او را به قتل می‏رساند، تعیین کرده‏اند. چنانچه مرتکب بتواند شرایط مقرر برای این دفاع را ثابت کند، مشمول تخفیف محسوس شده و به‌جای محکومیت به قتل عمدی که شدیدترین کیفر را دارد، به مجازات قتل غیرعمدی محکوم می‏شود. مبنای این دفاع هم به بیانی ساده مبتنی بر این منطق اخلاقی و حقوقی است که چنانچه مرتکب جنایت در وضعیتی دردناک قرار ‏گیرد که مقتول، عامل آن بوده و با رفتارهای غیرقابل تحمل خود او را آزار ‏داده، و در واقع به بروز رفتارهای تکانه‌‌ای در فرد منجر شده است، عادلانه نیست که درباره (تحریک‏شونده)، همانند مرتکبی که در خارج از چنین وضعیتی می‏کشد، تصمیمی یکسان و مسئولیت و مجازاتی همسان درنظر گرفت.

دکتر میرمجیدی تأکید کرد: حقوق کیفری کنونی ایران در ارتباط با دفاعیاتِ مانع مسئولیت کیفری یا موجب کاهش مسئولیت کیفری، بر این ایده استوار است که یا مرتکب واجد ارکان مسئولیت کیفری بوده و دارای مسئولیت تام است و یا با فقدان ارکان مسئولیت (مانند کودکی، جنون، اکراه و مستی)، به‏طورکلی فاقد مسئولیت کیفری است. بدین‏سان، برای وضعیت‏های بینابینی که متأثر از اخلال نسبی در عقل و ادراک و اراده و ... هستند، قائل به معذوریت برای مسئولیت‏پذیری کیفری نیست. این وضعیت در گواهی‌‌های پزشکی قانونی و آرای دادگاه‌‌ها به وضوح پیدا است. همانند گزاره‌‌های این ‌‌چنینی که: «نامبرده در زمان ارتکاب جرم از سلامت کامل روانی برخوردار بوده و بر حرمت اعمال ارتکابی خود آگاهی داشته و علائمی از اختلالات روانی که باعث فقدان کنترل اراده و قوه تمیز او شود، مشاهده نشد». یا این‌‌که؛ «نام برده ... جنون ندارد» یا اینکه « بیماری روانیِ ... به حد جنون نمی‌‌رسد». دادگاه‌‌ها نیز با قائل شدن تنها به دو سرِ طیفِ سلامت کامل و جنون کامل، توسل متهم یا وکیل وی را به شرایط روانی که به حد جنون نرسد، «ایراد مؤثر» نمی‌‌پندارند. به‌همین جهت است که می‏توان مدعی شد حقوق کیفری ایران از بعد هنجاری به ارتکاب قتل در وضعیت طغیان شدید احساساتی مانند خشم و ترسی که از مقتول نشأت می‏گیرد و خود عاملش است، چندان نیاندیشیده و به بیانی ساده، مسئله را عمداً یا سهواً ندیده است.


میرمجیدی در خاتمه سخنانش تصریح کرد: درمجموع، از نظر تقنینی و بر پایه قوانین جزایی کنونی ایران با مرتکبی که در وضعیت احساسات شدیدی مانند خشم، ترس یا درماندگی ناشی از رفتار تحریک‌‌آمیز بزه‌‌دیده، در وضعیتی که به صورت نسبی (و نه کلی) کنترلی بر اراده و تسلطی بر ذهن خویش ندارد، مرتکب قتل بزه‌‌دیده‌ای که عامل تحریک مرتکب‌‌ است می‌‌گردد، همانند یک انسان مختار و با اراده آزاد برخورد می‌‌شود و دقیقاً پرسش همین‌جا است که چگونه می‌‌توان از منظر عقلی و نیز ضرورت انطباق قواعد شرعی و فقهی با قواعد عقلی، اهلیت و تقصیر تام جزایی را برای چنین فردی متصور بود؟
بدین‌‌ترتیب، باوجود ارتباط میان رفتارهای تکانه‌‌ای یا تکانشگری با خشم و تبعاً ارتکاب جرم، این ارتباط تنها زمانی برای قانون‌گذار ایران عاملی در رفع مسئولیت کیفری است که فرد فاقد قوه اراده یا درک و تمییز و به عبارتی مجنون باشد. حال آنکه ویژگی بارز بسیاری از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی که تنها موجب اخلال نسبی در قوه ادراک فرد می‌‌شود، بروز رفتارهای تکانه‌‌ای است. اهمیت توجه قانون‌گذار به این مسئله به‌ویژه زمانی بیشتر است که مرتکبی که دچار اختلال شخصیت است بر اثر رفتارهای تحریک آمیز بزه دیده، دچار رفتارهای تکانه‌ای و در نهایت مرتکب قتل تحریک کننده می‌شود.

در پایان نشست نیز دکتر هدایتی با جمع‌‌بندی سخنرانی‌‌های ارائه شده و پاسخ به سؤالات حاضرین در نشست، بر ضرورت پرداختن به رفتارهای تکانه‌‌ای از دوران مدرسه و تشخیص نمودهای رفتاری آن تأکید و ابراز امیدواری کرد که در آینده نزدیک این مبحث در حوزه تعلیم و تربیت توسط گروه روان‌شناسی و مشاوره پژوهشکده اخلاق و تربیت مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گیرد./پایان

کلیدواژه‌ها: گزارش نشست «تکانشگری، تصمیم‌گیری خطرساز و جرائم قضایی» کسری شریفی سپیده میرمجیدی اسماعیل ناصری


نظر شما :